رامای هفتم و هشتم

از دانشنامه ملل

رامای هفتم و هشتم (۱۹۲۵ تا ۱۹۴۶م)

با مرگ رامای ششم در ۱۹۲۵م (آغاز پادشاهی رضاشاه پهلوی در ایران) برادر وی، «پراجادیپوک» (Prajadhipok) با لقب رامای هفتم به سلطنت رسید. در ۲۴ ژوئن ۱۹۳۲م، کودتایی بدون خونریزی در تایلند، به حکومت سلطنتی مطلقه در این کشور پایان داد. رهبران کودتا گروهی از نظامیان و دولتمردان بودند که خود را «حزب مردم» (People's Party) می‌خواندند و بیشتر آن‌ها از قشرهای تحصیل‌کرده در غرب، به‌ویژه در فرانسه و انگلیس به‌شمار می‌رفتند. زمینه اصلی کودتا نارضایتی از سیاست‌های ریاضت اقتصادی دولت بود که آن وضعیت، ناشی از رکود اقتصادی جهان در آن سال بود، با اجرای این سیاست‌ها، هزینه‌های دولتی تا یک‌سوم کاهش یافت و بسیاری از حقوق‌ها کم شد و بسیاری از مقامات نیز شغل خود را از دست دادند.

در پی کودتای ۱۹۳۲م، یک قانون اساسی اعلام و یک مجلس ملی تشکیل شد؛ بدین‌ترتیب سیام، بدون خونریزی کشور مشروطهٔ سلطنتی اعلام شد و «مانوپاکورن نیتی تادا» (Manopakorn Nititada) از ۲۸ ژوئن ۱۹۳۲م تا ۲۰ جون ۱۹۳۳م نخست‌وزیر شد. رامای هفتم به‌علت این که نمی‌توانست با حزب مردم همکاری سازنده داشته باشد، سه سال بعد، در ۱۹۳۵ م از سلطنت کناره گرفت. پس از کناره‌گیری رامای هفتم، پسر پرنس ماهیدول (Prince Mahidol)،[i] برادر ناتنی رامای هفتم، به‌نام «آناندا ماهیدول» (Anada Mahidol) که در آن هنگام ده ساله و در سوئیس سرگرم تحصیل بود، به پادشاهی رسید. بدین‌سان، چهره‌های اصلی حزب مردم میدان را خالی دیدند و سرنوشت کشور را به دست خود گرفتند. در دهه‌های ۱۹۳۰م و ۱۹۴۰م، دو نفر از چهره‌های اصلی حزب مردم، صحنهٔ سیاست تایلند را در دست داشتند. یکی از آن‌ها دکتر «پریدی بانوم یانگ» (Pridi Phanom Yang) از رهبران کودتای ۱۹۳۲م و دیگری افسر جوانی بود به‌نام سرگرد «فیبون سونکرام» (Phibum Songkram)(که بعدها به درجه فیلدمارشالی رسید).

دکتر بانوم یانگ کوشید که با اجرای طرح اقتصادی سال ۱۹۳۳م خود، ساختاری سوسیالیستی در تایلند پی‌ریزی کند. وی پیشنهاد کرد که همه زمین‌ها و منابع کار، ملی شود و در واقع، همهٔ مردم حقوق‌بگیر دولت شوند؛ از آنجا که این برنامه برای گروه‌ها و جناح‌های محافظه‌کار پذیرفتنی نبود و بیشتر عوامل کودتا، خواهان تحول در جامعهٔ تایلند نبودند، دکتر پریدی به تبعید موقت رفت و مجمع ملی منحل شد. وی، سال بعد (۱۹۳۴م) با عنوان وزیر کشور، به دولت پیوست و در رده‌های بالای حکومتی کار کرد و کوشید که در میان نخبگان تایلندی پایگاهی بیابد.

در ۱۹۳۸ م، پس از کناره‌گیری نخست‌وزیر وقت (King Bhumibol Adulyadej)،[ii] سرگرد فیبون سونکرام، نخست‌وزیر شد و قدرت را در دست گرفت. او کوشید تا با میلیتاریسم ژاپن متحد شود؛ از این رو، سیام همه قراردادهای خارجی خود را ملغی اعلام کرد و در ۱۹۳۹م، نام رسمی کشور را از سیام به تایلند تغییر داد[۱].

کتابشناسی

  1. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.59-61.