تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اردن
تاريخ ادبيات و سبك هاي ادبي
توسعه عربي كلاسيك به عنوان يك زبان، ريشه در سنت هاي ادبي مردم عرب و بخصوص باديه نشيناني دارد كه گفتار آنها سرانجام به صورت زبان استاندارد درآمد. مراد از عربي كلاسيك در اينجا زبان فصيح و شيواست.
در فرهنگ سنتي اعراب به مردان فاضل، اديب مي گفتند؛ يعني شخصي كه هم ادبيات را به خوبي مي داند و هم اخلاق خوبي دارد.
در خلال دوران هاي تاريخي ابتدائي در شبه جزيره ي عربستان، سروده هاي حماسي كه بيشتر بوسيله باديه نشين ها سروده مي شدند پايه هاي مهمي براي ادبيات و استفاده هاي زباني بودند.
اين شعرهاي حماسي بيانگر تاريخ و شيوه ي زندگي مردم شبه جزيره عربستان قبل از ظهور اسلام است؛ حتي امروزه نيز بسياري از اين سروده هاي به جاي مانده، مورد توجه شيوخ قبايل و ميهمانان رسمي کشور اردن است. از اقسام شعر رايج در ميان باديه نشينان مي توان به غزل و قصيده اشاره كرد كه هر كدام کاربردهاي خود را داشتهاند. امروزه نيز استفاده از اين قالب هاي شعر با مضامين جايگزين رواج دارد؛ براي مثال در اين شعرها به جاي وصف اسب و شتر به وصف ماشين هاي بنز مي پردازند. همچنين از موضوعاتي كه در شعر معاصر باديه نشينان به چشم مي خورد ميتوان به جنگ فلسطين در 1948، جنگ خليج فارس، آوارگان اين جنگ ها و دمشق و عراق و حتي شهرهاي اروپايي اشاره كرد.
گونه ديگري از شعر در جهان عرب و در مناطقي چون دمشق، بغداد، قاهره، فض و كوردُبا شكل گرفت كه زَجَل نمونهاي از آن است. محبوبيت زَجَل در زبان عرب بدليل نزديكي آن به زبان عاميانه و گفتاري و استفادة آسان همراه موسيقي است.
ادبيات در دوره پيش از اسلام داراي مضامين جنگ هاي قبيله اي و بيانگر جزييات زندگي صحرا نشينان بود. در حقيقت بيشتر اطلاعاتي که از نحوه زندگي قبايل عرب در آن دوران داريم ريشه در همين اشعار شفاهي دارد. هنوز هم شعر تنها قالب ادبي در ميان صحرانشين هاست. رهبران قبايل اردني هنوز هم در اشعار، ستايش، سرگرم و حتي نقد مي شوند. شعر صحرا نشين ها به خوبي با موسيقي آنان عجين است و شعر خواني با آواز و همراهي ساز عليالخصوص ساز رباب رايج است. اين آوازها که در خاطرهها مانده نسل به نسل منتقل مي شود و بخش مهمي از تاريخ ادبيات اردن باديه نشين را تشکيل ميدهد.(4)
تاريخ ادبيات نوشتاري يا مکتوب عرب از نوشتن قران در قرن 7 ميلادي آغاز مي شود و پيش از آن شعر و قصه به طور شفاهي نقل ميشده است. قران داراي نثري آميخته به نظم مي باشد که از صنعت ايجاز شگفت انگيزي برخوردار است.
پس از نزول قران تا قرن هشتم، آثار شعري چنداني به وجود نيامد به جز استثناءهايي چون حسان بن ثابت که اشعاري در ستايش پيامبر (ص) سروده است. با اين حال قرآن منشاء بسياري از ژانرهاي ادبي از قبيل سنت و صحيح و تفسير و متوني مرتبط به دين از جمله نهج البلاغه گرديد که در قرن دهم جمع آوري شده است. (5)
پيامبر (ص) همچنين سبب ساز نوشته شدن اولين بيوگرافيهاي عرب با نام سيرة النبويه گرديد؛ اولين آنها توسط وهاب ابن منبه نوشته شد. اما بهترين آنها متعلق است به محمد ابن هشام است که شرح زندگي پيامبر و جنگهاي اوست. کتاب انساب الاشراف نوشته بلاذري نمونهاي از بيوگرافي و کتاب الاعتبار نوشته اسامــة بن المنقذ يک نمونه اتوبيوگرافي به شمار مي رود.
با حمايت خليفه هشام بن عبد الملک آثار بسياري از زبانهاي ديگر به عربي ترجمه شد. شايد اولين آنها مکاتبات ارسطو با اسکندر[1] با ترجمة درخشان سلم ابوالعلا[2] باشد. پس از دوران قرون وسطي برخي کتاب هاي يونان باستان از ترجمه هاي عربي، به اين زبان بازگردانده شد.
ادبيات غير داستاني قبل از دورۀ مدرن همچنين شامل اشعار عاشقانه در قالب غزل و اشعار مدح و ثنا در قالب قصيده و قصههاي عاميانه يا تاريخي بود. (6)
در نثر غير داستاني عرب ژانري وجود دارد که در آن حقايق، ايدهها، داستانها و اشعاري مربوط به هم و ذيل يک عنوان واحد و خاص، جمع آوري مي شود؛ مثلا درباره زنان يا باغداري يا حيوانات. از جمله آثار اين ژانر کتابهايي است که توسط جاحظ نوشته شده است.(7) همچنين ابن قتيبه در اين ژانر تاليفاتي دارد که روش هاي عملي براي عناويني نظير اخلاق، قانون، بايگاني و حتي تمرينهاي نويسندگي را جمعآوري کرده است. کتابهاي راهنماي روابط جنسي نيز در اين ژانر تاليف شده نظير باغ معطر و طوق الحمامه نوشتة ابن حَزم و نزهــة الادب في ما لايوجد في کتاب نوشته احمد التيفاشي.
کتابهاي مهم تاريخي توسط مورخاني نظيرابن يعقوبي و طَبري نوشته شده و سفرنامة ابن خلدونِ بزرگ نمونة درخشان تاريخي ديگري است که بر مردم شناسي تمرکز دارد.(8)
ادبيات معاصر عربي در نيمه دوم قرن 19 در قاهره و بيروت آغاز شد و سپس به سرزمينهاي عرب سرايت کرد. در اين دوره رمان با موضوعاتي از قبيل عدالت، جنگ يا صرفا سرگرمي جايگزين فرمت هاي کلاسيک شد و اشعار نيز به سمت فرم هاي آزاد و شکستن قواعد زبان کلاسيک کشيده شد.
يکي از اولين آثار اردني که به انگليسي هم ترجمه شد رمان ابراهيم نصرالله فلسطيني بود با نام دشت هاي تب[3] که در آن خاطرات خود را از دوران کار کردن در عربستان شرح داده است. (9)
غالب هلسا از ديگر پيشگامان ادبيات مدرن بود که 7 رمان و دو مجموعه داستان کوتاه نوشت.
ليانه بدر رماني با عنوان مجموعه اي از تبعيديان[4] نوشت که در آن شرح حال خود و مهاجرت از فلسطين به اردن و از اردن به لبنان و داستان سپتامبر سياه و جنگ اردن و فلسطين را شرح مي دهد. (10) فديه فقير[5] با رمان ستونهاي نمک[6] نمونة مهم ديگري در تاريخ ادبيات مدرن اردن است. اين رمان دربارۀ زندگي دو زن اردني و تلاشهاي آنان براي احقاق حقوق زنان است که به انگليسي نوشته شده است. (11)
نويسندة فلسطيني - اردني ديگر به نام سحر خليفه در رمان خارهاي وحشي[7] زندگي در فلسطين اشغالي را وصف کرده است. و شاعري به نام محمد فاضل الحاجيه درباره ديدگاههاي سياسي (بحران هاي آمريکايي خاورميانه) قصايد موفقي سرود که در دنياي عرب مشهور و به زبان انگليسي ترجمه شد. (12)