ادبیات فرانسه در قرون 14 و 15
قرون چهاردهم و پانزدهم و پايان قرون وسطي
اين دو قرن از لحاظ ادبي بسيار فقير بوده و عصر کج سليقگي محسوب ميشود. در طي اين دويست سال جنگهاي سخت و قحطي در سراسر فرانسه فرانسه حکمفرما گشت و ايمان مسيحيت و مباني اخلاقي سست گرديد. تنها يک مورخ نامي و يک شاعر نابغه در اين عهد پيدا شد که «کومين»[39] و «ويون»[40] نام دارند.
شعر و شاعري در اين عهد جنبه فضل فروشي داشته و بسيار ناچيز است. فرانسوا ويون (1485- 1431) يگانه شاعر بزرگ اواخر قرون وسطي محسوب ميشود اين شاعر ولگرد و اوباش زندگاني پرتشويش و پر آشويي داشته است. بههمين مناسبت در بيان احساسات و شکنجههاي دروني خويش لحني شاعرانه و فصاحتي سحرانگيز نصيب وي گشت.آثار وي عبارتند از«لوپتي تستامان» که در اواخر جواني نگاشته و «لوگران تستامان» که در سالهاي اخير عمر خود به رشته تحرير درآورده است.
ويل لون استثنائي بيش نيست ادبيات اين عهد بسيار فقير و ناچيز است. قرون وسطائي که عظمت خود را بهوسيله ايمان، عمل و هنر نشان داده بود، در اواخر قرن پانزدهم به انحطاط پيوست ولي بزودي نشانههاي ادبيات جديدي در شرف ظهور بود. اکتشافات بزرگ مانند چاپ و غيره جنبش جديدي برپا کرد و آثار روم و يونان قديم را در دسترس اهل مطالعه قرار داد. فرانسه از ديدن و شناختن فرهنگ ايتاليا خيره شد و اولين اشعه رنسانس در افق پديدار گشت.