تعریف اسطوره
اساطير جمع مكسر واژهی اسطوره در عربي است، كه خود واژهاي است معرب از يوناني هیستوریا (Historia)، به معناي جستوجو، آگاهي و داستان، و از مصدر هیستوریَن (Historian)، به معناي بررسي كردن و شرح دادن. واژهی اروپايي برابر آن مایت (Myth) در انگليسي، مایته (Mythe) در فرانسه، مایته (Myth-e) در آلماني است و از واژهی يوناني مایتوس (Mythos) به معناي شرح، خبر و قصه گرفته شده است.
اصولا متفكران و اسطورهشناسان، نگاههاي متفاوتي نسبت به اسطوره داشته و هر يك از آنان بر اساس نگرش خاصي به تعريف اسطوره پرداختهاند، چنانكه اسطورهشناسان بزرگي همچون فرويد و يونگ، از دريچهی روانشناسي، ارنست كاسيرر با رويكردی فلسفي و ميرچا الياده با نگاه دينشناسانه به تحقيق و تفحص در اين امر پرداختهاند. به همين دليل شايد نتوان تعريف جامع و كاملي كه تمامي رويكردهاي اسطورهشناسي را در بر داشته باشد ارائه داد. در عین حال، هرچند اسطوره در دیدگاههای مختلف تعاریف و تعابیر متعددی دارد، اما در یک کلام میتوان آن را اینگونه تعریف نمود: اسطوره عبارت است از روایت یا جلوهای نمادین دربارهی ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار میبندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونهای نمادین، تخیلی و وهم انگیز میگوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوهای تمثیلی کاوشگر هستی است.
ميرچا الياده نیز در تعريف اسطوره ميگويد:
«اسطوره نقل كنندهی سرگذشتي قدسي و مينوي است، راوي واقعهاي است كه در زمان نخسين، زمان شگرف، بدايت همه چيز، رخ داده است. به بيان ديگر، اسطوره حكايت ميكند كه چگونه به بركت كارهاي نمايان و برجستهی موجودات مافوق طبيعي، چه كل واقعيت (كيهان) يا فقط جزئي از واقعيت (نوع نباتي خاص، سلوكي و كردارهاي انساني ...) پا به عرصهی وجود نهاده است. بنابراين، اسطوره هميشه متضمن روايت يك خلقت است، يعني ميگويد چگونه چيزي پديد آمده، موجود شده و هستي خود را آغاز كرده است. اسطوره فقط از چيزي كه واقعا روي داده و به تمامي پديدار گشته سخن ميگويد.[۱]» [۲]
نیز نگاه کنید به اسطوره در چین؛ اسطوره های آفرینش در چین؛ ادیان در چین؛ جایگاه خدایان در هنرهای عامیانه و مردمی در چین