آیین بومی تائو
پیدایش طریقت طبیعت پرستی و بومی تائو(دائو)
طریقت تائویی، با ادیان دیگر که تمایل به انحصارگرايی دارند کاملاً فرق میکند. طریقت تائویی در شکل و قالب دین است، یک قاعده و روش فرهنگی است که از زمان بنیان گذاری در مسیر توسعهی خود تقریباً همه چیز را در هم آمیخته است. به عنوان یک دین اغلب فرهنگها را در خود پذیرفته است. میشود طریقت تائو را «آموختن جذب و همسان سازی» هم نامید. طریقت تائو، یک دین منحصر به فردی در چین باستان بوده که تائو، یا راه، بالاترین اعتقاد آن محسوب میشود.
بنیانگذار طریقت تائو
این آیین در اواسط عصر سلسلهی هان شرقی به وجود آمده، و پیروان آن لائوزی(Lao Zi) و تائو تِه چینگ(Tao Te Ching) یا دائو دِ جینگ(Dao De Jing)(متون ادبی باستانی راه و فضایل) را میپرستند. در این طریقت، تائو به عنوان بنیانگذار و تائو تِهچینگ به عنوان ادبیات اصلی آن پرستیده میشود، و برایش توجیهات مذهبی هم درست کردهاند. ادعا بر این است که انسان میتواند از طریق خودسازی طولانی مدت از نظر معنوی و مادی، زندگی خود را جاودانه سازد تا فنا ناپذیر شود.
مبانی فکری طریقت تائویی
طریقت تائو با بهرهگیری از اعتقادات مذهبی در چین باستان، و با جذب باورها یا راه و روشها از دیگر ادیان و مکاتب اعتقادی همچون تائوی کیمیاگری[i]، تائوی خوانگدی- لائوزی((Huangdi-Lao Zi Taoism)افسانهای که میگوید خوانگدی رقیب لائوزی بوده و از نظر ارزش و اعتبار به عنوان بنیانگذار طریقت تائو شمرده میشده است)، جینگشووِ((Jing Xue) مطالعهی ادبیات کنفوسویسی) و اعتقادات موهیست[iii]( مکتب مهم فکری در دوران کشورهای همستیز، که با آیین کنفوسیوس مقابله میکرد) توسعه یافته و به کمال رسیده است. این طریقت همیشه به مذهب التقاط مشهور بوده است. در اندیشهی تائو، وظیفهی هر فرد تطبیق دادن زندگی و رفتار خود با آهنگ جهان طبیعت، برای پیروی کامل از نظام هستی و طبیعت است. برخلاف ایدههای کنفوسیوسی که بیشتر بر عقلانیت اجتماعی استوار است، در طریقت دائویی کافی است ذهن را از پیشداوری و پیشپنداریها تهی سازیم و آزادش بگذاریم تا به امور همان سان که هستند واکنش نشان دهد، آنگاه از دید تائو(محور طریقت) خواهند بود[۱] .ایدهی مسالمت جویانه و هماهنگی با طبیعت لائو را میتوان در گفتههای زیر که به او و یا پیروان او منتسب است درک نمود.
«شکسته باش تا درست شوی؛ خمیده باش تا راست شوی؛ تهی باش تا پر شوی؛ کهنه باش تا نو شوی.» و یا «از آب مطیعتر و ضعیفتر در جهان نیست، اما در یورش به حریف سرسختتر و نیرومندتر از آب یافت نمیشود.» و یا «پس سلاحی که نیرومند است پیروز نخواهد شد؛ درختی که نیرومند است از تبر آسیب خواهد دید؛ بزرگ و نیرومند را جایگاه پست است؛ نرم و سست را مرتبت بلند است.»
جهان بینی طریقت تائو
طریقت تائویی جهان بینی خاص خود را بر پایهی اندیشهی مکتب تائو ساخته، و این جهان بینی بخش اساسی تفکر تائویی را تشکیل میدهد. همگرایی طریقت تائویی با مکتب فکری تائو نه تنها در انتخاب لائوزی به عنوان بنیانگذار و تائوتِه چینگ به عنوان ادبیات کلاسیک تائویی انعکاس یافته است، بلکه در پرستیدن و اعتقاد به تائو( راه) هم این همگرایی پیدا است. هیچ کاهن تائویی نیست که اعتقادات تائو را تبلیغ نکند. این اعتقادات دوجنبهی زیر را در بر دارد: از یک طرف، حامل اعتقاد به اندیشهی مکتب تائو است و بر این باور است که تائو حقیقت هستی و قادر متعال «آسمان و زمین» است. اعتقاد دارد که تائو همهی موجودات و تمام پدیدههای موجود در جهان را خلق کرده است. ولی از سوی ديگر بر راز آلود بودن تائو هم تأکید دارد، تائو را به عنوان دارای ایدئولوژی، خود آگاهی و دارای مزاجی متعادل مجسم کرده است. از طریق رابطههای مختلف از او«خدایان سه گانه»(«کارفرمای خزانههای آسمانی»،«آموزگار عالی طریقت تائویی» و «رب النوع قادر متعال») ساخته است. «تائو»یی که بدین گونه تجسم شده، «تائو»یی است که موهبت فنا ناپذیران خالق جهان را در بر دارد، در نتیجه، جوهرهی مکتب تائویی به سمت دین گرایش پیدا میکند.
از سوی دیگر، این طریقت ایدهیلائوزی در مورد تِه((Te)فضیلت) را توسعه داده و بر روی این که«چگونه میتوان تائو را به دست آورد» متمرکز شده است. بر اساس توضیحات ارایه شده، «تِه»(فضیلت) به معنای «تِه» یعنی«به دست آوردن(Gain)» است، و«به دست آوردن اشراق» یعنی دستیابی به تائو است، و اینکه تائو را در من یا همان اِگو(Ego)[iv] مستقر کنی و تائو با من«اِگو» در یکدیگر به عنوان یک کل ادغام شوند تا اِگو فنا ناپذیر شده، و روح و بدنش حیات جاودانه یابد.
اعتقاد به مصلح و منجی در باور تائویی
تائوئیسم در واقع یک دین رستگاری است، چون برای رهایی انسان و رسیدن او به مادر طبیعت( که خالق همه چیز است) برای خود رسالتی فوق العاده قایل است. این دین اهمیت ویژهای به شخصیت و منجی و مصلح نهایی آسمانی میدهد. این نکته خصوصا در کتاب کلاسیک(صلح بزرگ(T’ai-Ping Ching)) دیده میشود. در این کتاب، مؤلف انتظار یک حادثهی تاریخی در آینده برای استقرار صلحی بزرگ را مطرح میکند. در بخش دیگری از این کتاب، نوعی اعتقاد به رستگاری و یک منجی یا «فردی مقدس و الهی» که دارای یک«کتاب آسمانی» است مطرح میشود. این منجی، بازگشت به یک حکومت آرمانی را نوید میدهد و به مخاطبانش میآموزد منتظر رسیدن زمانی باشند که با فرا رسیدن صلح بزرگ، این حکومت محقق میشود. این اعتقاد در طول تاریخ، الهام بخش اعتراضات و مخالفتها و نهضتهای مختلفی از قبیل قیام عمامه زردها(215-184 پس از میلاد) شد که صدها هزار از پیروان تائو(با دستارهای زرد) در آن شرکت داشتند. اگرچه این قیامها شکست خوردند، ولی اعتقاد به ظهور یک منجی و مصلح آسمانی در طول تاریخ موجب تشکیل گروهها و انجمنهای سری و مخفی برای زمینهسازی ظهور منجی در چین شده است. (چینگ جولیا، 1383)
راه رسیدن به تائو
تائو از طریق خودسازی درونی و تلاش و خود تمرینی بیرونی به دست میآید که در زبان چینی «نِی دَن» و «وَی دَن[8]» نامیده میشوند. راه خودسازی درونی«نِی دَن» این است که باید بدن را «مایع و جوال[9]» سازی و «نیروی لازمهی حیات[10]» و «تنفس[11]» خود را به وسیلهی «باز دمِ هوای کهنه و دمِ هوای تازه» به عنوان دارو برای تولید«بدن مقدس[12]»یا «کیمیای مقدس[13]»، به کار بگیری. این عمل شامل چکونگی مراقبه، آسایش خاطر، رهایی از خواهشهای نفسانی و ترس، تمرکز ذهن، پالایش درون و روشن ضمیری نیز به دست ميآيد.
اخلاق در طریقت تائو
طریقت تائویی اخلاقیات مذهبی خاص خود را به وجود آورده است که همان اعتقاد و اندیشهی تائویی نسبت به جهان است. طریقت تائویی یک دین دنیا پرستی است. از زمان به وجود آمدنش، اهمیت زیادی به زندگی دنیایی داده است. کاهنان طریقت تائو عموماً نسبت به مطالعهی کتابهای ادبیات پنجگانهی کنفوسیوس( کتاب سرودها، کتاب تاریخ، کتاب تغییرات، کتاب تشریفات مذهبی و سالشمار بهار و پاییز) علاقمند هستند. از راه جذب مفاهیم و مطالب این کتابهای کنفوسیوسی، سیستم اخلاقی خود را به وجود میآورند.
سیستم اخلاقی تائو مبتنی بر سلسله مراتب بهشت خیالی فنا ناپذیران و سیستم واقعگرایی کهانت است. کاهنان طریقت تائو از روشهای اخلاقی کنفوسیوس برای مراسم پرهیز کردن و قربانی کردن خود استفاده کرده و ارواح قابل احترام، از جمله خدای آسمان، خدای زمین، ارواح و خدایان تائویی را با درجه بندیهای مختلف تقسیم ميکنند. میگویند، حتی یک جِنرِن[14] (انسان واقعی) میتواند از نظر کیفیت به درجههای مختلفی دسته بندی شود. و ربالنوعهای اصیل تائویی انسان واقعی، ارباب واقعی، و وزرای واقعی را به امپراتور، پادشاه، و دیگر مقامات عالیرتبهی جامعهی فئودالی تشبیه کرده اند. در کهانت تائویی یک سلسله مراتب خشک و محکمی ایجاد شده تا با بهشت خیالی فنا ناپذیران مطابقت داشته باشد. سیستمِ به دقت تنظیم یافتهی سلسله مراتبی، قدم مهمی در تسریع روند فئودالی کردن از طریق ادغام با آیین کنفوسیوسی بود.
قدرت جذب و همسان سازی طریقت تائو
طریقت تائویی با جذب تفکر آیین بودا، نظام دینی خود را بهبود بخشید و تکمیل کرد. در گذشته، اختلافات شدیدی بین طریقت تائو و آیین بودا وجود داشته است. علاوه بر عوامل سیاسی و اختلافات فرهنگی، بدنبال یافتن زمینههای مشترک برای حل اختلافات هم بودهاند. بنابر این، در طول تاریخ روابط بین این دو آیین، مسیر توسعهی آنها، و تکمیل اعتقادات دینی یکدیگر بوده است.
در مراحل اولیه، طریقت تائویی از بعضی از اعتقادات بودایی برای تکمیل کتاب دینی تائویی و کپی برداری از دستورات بودایی به منظور راهاندازی و تكميل مقررات و آیینهای خود استفاده کرده است. به عنوان نمونه، پنج فرمان فنا ناپذیران،«به قتل نرساندن جانداران، گوشت نخوردن و شراب ننوشیدن، به دروغ سخن نگفتن، مرتکب دزدی نشدن و هرزگی نکردن»؛ و «پنج راه تناسخ روح» شامل دوزخ، ارواح گرسنه، حیوانات، انسان، و موجود آسمانی بودن، با کمی تغییر در جملات، اغلب از آیین بودایی گرفته شده است. طبق افسانهها، وقتی استاد عالیقدر(لائوزی) متولد میشد، 9 اژدها آب دهان به بیرون پرتاب میکردند. این داستان نیز مثل داستان افسانهای مربوط به ساکیامونی(بودا) است. تمام این موارد این حقیقت را نشان میدهند که طریقت تائویی برای استقرار خود، نظام دینی بودا را به کار برده است.
چینیها معتقدند تائو یا اصول حاکم بر نظام هستی چیزی است که میتواند به اشکال مختلف و تحت عناوین گوناگون ارایه شود. بنابراین، «بودیسم و کنفوسیوس اعتقادات متفاوتی با تائوئیسم نیستند»، «زمینهی همه یکی است اگر چه روند توسعه و تکامل آنها با هم فرق دارد». خویی لین[15](1090-1009 میلادی) میگوید:«چهارفصل آسمان موجب رشد و تغذیه و تکامل همه چیز هستند. عین همین است همهی آموزههای فرزانگان که در زیر اسمان هستند. مقصد همهی این تعالیم طبعا یکی است، تنها مرامهای آنها متفاوت است.» چی چونگ[16](1072-1007) هم می گوید: «آموزههای همهی فرزانگان خوب است ... تمام راههایی که فرزانگان نشان میدهند راه درست است ... آموزههای خوب و بد تنها بودیسم نیست، کنفوسیوس هم نیست. نه تنها این و نه تنها آن. بودیسم و کنفوسیوس تنها شعبههایی از حقیقت اصلی هستند.» به این معنی که هر روشی بخشی از حقیقت را بیان میکند. در گذشته فرزانگان زیادی بودند مثل بودا و کنفوسیوس و سایرین. اگرچه آموزههای آنها با هم اختلاف دارند، ولی نظریههای اصلی آنان یکی است. همهی آنان تلاش کردهاند تا به مردم بیاموزند که انسان خوبی باشند. این موضوع به روشهای گوناگون آموزش داده شده است. آموزههای کنفوسیوس برای این جهان لازم است، سایر مذاهب هم به همین وجه. اگر یکی از این آموزهها از بین برود، نیروهای شریر غالب خواهند شد. (Hajime Nakamura ,1968)در خصوص طبیعت ذهن، طریقت تائو و آیین بودا و حکمت کنفوسیوس هر سه در نهایت از راههای مختلف به هدف واحدی رسیدهاند.
معماری معابد طریقت تائویی
جنبههای فرهنگی طریقت تائویی خیلی متنوع است، از جمله تفکر تائویی، معماری، گیاهان دارویی، موسیقی، هنرهای زیبا و ادبیات است.
محلهای عبادت طریقت تائویی در سلسلهی خَن«جی[17]» خوانده میشد و در دوران سلسلههای جین غربی و شرقی به«جی»، «لو»، یا «جینگ» معروف بوده است. همزمان با اسلوبسازی و استانداردسازی مراسمهای آیینی، سبک معماری طریقت تائویی نیز به تدریج تکامل یافت. در مراحل اولیهی توسعهی ادیان، اعمال عبادی طریقت تائویی در کلبههای ساده و چوبی موقتی و یا غارها در دل کوههای دور افتاده برگزار میشد. معماریهای تائویی به نوعی طراحی شدهاند تا ایدهی یین و یانگ و عوامل پنجگانهی(فلز، چوب، آب، آتش و خاک)، و دیگر فرضیههای فرخندگی و عمر طولانی و فناناپذیری در طریقت تائویی را به نمایش بگذارند. به عنوان نمونه، برای آراستن ساختمان، از نقاشی خورشید، ماه، ستارهها، ابرها، کوهها، آب، و صخرهها استفاده میشد تا مفهوم پرتو افشانی نور و استواری و جاودانگی را برساند. از تصویر باد بزن، ماهی، گلهای نرگسی، خفاش، و آهو به عنوان نماد فضیلت، فراوانی، خوشحالی، افتخار و جاودانگی استفاده میشد. در این معابد، درختان بید و سرو، سگ ماهیهای خوش نما، لاک پشتها، دُرناها، درخت بامبو، اژدها، و عنقا نمادهای طول عمر، فنا ناپذیری، فضیلت مداری، دفع ارواح شریر، و خوش یمنی هستند. به علاوه، اغلب از داستانهای افسانهای همچون «هشت فنا ناپذیر تمام دریاها را سیر میکنند» و «هشت فنا ناپذیر تولدشان را جشن میگیرند» به عنوان پس زمینهی تزیینات در ساختمانهای تائویی مورد استفاده قرار ميگيرند.
در دوران سلسلهی تانگ، ساخت و ساز تعداد 1687 مجموعه کاخ و صومعههای تائویی صورت گرفت و در سراسر کشور چنین بناهایی احداث شد. مساحتی در حدود 8524 بَی[v] نقاشی دیواری که در دوران سلسلهی تانگ نقاشی شده بودند تا دوران سلسلهی سونگ(1279-960 میلادی) حفظ و نگهداری میشدند. ولی پس از نیمهی اول دوران سلسلهی مینگ(1644-1369 میلادی)، ساخت چنین بناهایی رو به زوال گذاشتند.
در حال حاضر، طبق آمار رسمی منتشره از سوی دولت، بیش از 1500 معبد تائویی در سراسر چین وجود دارد.
هنرهای زیبا در طریقت تائو
در پیِ معماری تائویی، هنرهای زیبای تائویی هم توسعه یافت. این هنرها عبارتند از: مجسمهسازی، پرترهیشخصیتهای فنا ناپذیر، نقاشی دیوارهای معابد، و نقاشیهای ادبی تائویی. ابتدا، این هنرها متأثر از هنر بودایی بودند ولی تصاویر همگی چهرهی چینی داشتند. اصولاً هدف از این تلاشهای خلاقانه، نمایش فلسفهی اعتقادی و مفاهیم تائویی بود.
ادبیات در طریقت تائو
سبکهای مختلف آثار ادبی تائویی شامل اشعار، غزل و نثر و سرود، مقالات و زندگینامهها، نمایشنامهها و رمانها میشود. این آثار یا توسط مبلغان تائویی و یا نویسندگان ديگر خلق شدهاند. اشعار و پیانوِن (نوعی نثر قافیه داری که مشخصهی آن ترادف و صنایع بدیعه است)هايی كه سروده شده اند تا خدایان و ارواح را ستایش كرده و غیبگویی و جادوگری و کیمیاگری را همگانی سازند. گاهی از شکل نثر هم برای این منظور استفاده میشد. از نقد و نثر برای تشریح آموزههای مذهبی و از نثر روایی برای شرح زندگینامهی خدایان استفاده میشد. داستانهای اسطورهای و افسانهای هم به شکل نمایشنامه و رمان نوشته میشدند.
ادبیات تائویی سبک منحصر به فردی از شعر را به وجود آورد. «شعر بوشو چی[18]» با پنج و چهار کلمه در هر بیت، با هشت یا 12 بیت در هر بند، صنایع بدیعهای به شمار ميآيند. این سبک بعدها به نوعی ادبیات محبوب عاميانه به نام «تائوچینگ» توسعه یافت، نوعی ادبیات که متفاوت از شعر چی بود و با وزن نظیری که بر اساس آهنگهای برگرفته از موسیقیهای عامه پسند شکل گرفته بود و توسط مبلغان سیار تائویی با استفاده از آلات ضربی ساخته شده از بامبو، هنگام درخواست صدقه در معابر عمومی خوانده و اجرا میشد. این نوع از اشعار عامه پسند بوده و به راحتی برای همه قابل فهم هستند.
اگرچه مسایل مذهبی پس زمینهی غالب ادبیات تائویی را تشکیل میداد، ولی در بیشتر آثار، علایق و دلواپسیهای نویسندگان نسبت به کشورشان و مردم و تشریح برخی از جنبههای واقعی زندگی اجتماعی آن دوران که تاحدودی از ارزش علمی و اعتقادی برخوردار است، نیز دیده میشود.
سبک موسیقی طریقت تائو
موسیقی طریقت تائویی شامل تکخوانی، گروهخوانی، و سبکهای آزاد آوازی میشود که در بخشهای مختلف همراه با نواختن طبل و فلوت نوازی، آلات دسته جمعی که در جشنها و مراسم قربانی کردن پیروان تائو خوانده میشود، به اجرا در میآید. در چنین مناسباتی، مبلغ تائویی به عنوان اجرا کننده و سایر معتقدان شنوندهی آن بودند. آلات موسیقی عبارت بودند از سازهای ضربی کوبهای، سنگهای سنجی، طبلها، نی و سازهای زهی. معمولاً در ابتدا و انتهای هر مراسم و در میان بخشهای آوازی سرودها و یا هنگام تغییر آرایش صفوف نیایشگران و یا به هنگام اجرای حکم مذهبی توسط روحانی تائویی در مراحل خاص، از آلات موسیقی استفاده میشد. ولی بخشهای آوازی که بیشترین بخش موسیقی تائویی را تشکیل میداد، از تصنیفهای کوتاه دو یا چهار بیتی ساخته شده بود. موسیقیهای آهنگین معمولا از دهها بیت تشکیل شده که در مراسم مختلف از آن استفاده میشد.
جامعیت فرهنگ تائویی دارای مختصات فرهنگی ویژهای است که طریقت تائویی و مکتب تائویی، طریقت تائو و آیین کنفوسیوس، و طریقت تائو و بودایی را با هم در آمیخته است.[۲]
پاورقی
[1] - Leo Zi
[2] - Tao Te Ching
[3] - Dao De Jing
[4] - Jing Xue
[5] - Te
[6] - Gain
[7] - T’ai-Ping Ching.
[8] - Nei Dan – Wai Dan
[9] - Furance and boiler
[10] - Vitality
[11] - Breath
[12] - Sacred fetus
[13] - Sacred elixir
[14] - Zhen Ren
[15] - Hui Lien.
[16] - Qi Chung.
[17] - Zhi
[18] - Buxu Ci
[i] - Alchemist Taoism
[ii] - Huangdi-Lao Zi Taoism
[iii] - Mohist doctorine ( مکتبی نوگرا و ضد سنت گرایی منسوب به فردی به نام موتسو که بر برابری و مساوات تأکید دارد. مترجم).
[iv] - Ego ( خودِ انسان، ضمیر خود آگاه فرد. احساسی که از طریق آن انسان به هویت و ارزش خود پی می برد. مترجم).
[v] - Bay ( قسمتی از بنا که بین دو ستون باشد. مترجم)