مکاتب ادبی روسیه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۶ توسط Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)

مهم ترین مکاتب ادبی روسیه به شرح زیر هستند.

الف. کلاسیسم (классицизм ): در قرن هفدهم، در دوران حاکمیت فئودالیسم، ابتدا در فرانسه و سپس در دیگر کشورها مکتب ادبی کلاسیسم شکل گرفت که در هر کشوری ویژگی های مخصوص به خود را داشت. شاعر فرانسوی بوآلو نظریه‌پرداز این مکتب بود. نظریه پردازان این مکتب معتقد بودند زیبایی ایده آل و مطلق در آثار نویسندگان یونان و روم باستان انعکاس یافته است. برای آنان نویسندگان یونان و روم قدیم الگو بودند. کلاسست ها معتقد بودند برای اینکه آثارشان مانند آثار نویسندگان یونان و روم باستان جاودان بماند باید از آنها تقلید کنند. همچنین بر این باور بودند که آثار ادبی را باید بر اساس عقل نوشت و از احساسات دوری کرد. منظومه های قهرمانی، قصیده، تراژدی و کمدی از انواع و قالب های اصلی این مکتب اند. اگر چه مکتب کلاسیسم روسیه تا حد زیادی به کلاسیسم اروپای غربی شبیه شبیه است، ولی ویژگی های خاصی نیز دارد. نویسندگان کلاسیست روسیه از موضوع های مرتبط با یونان و روم قدیم فاصله گرفتند و علاقه زیادی به تاریخ و گذشته کشورشان نشان دادند و موضوع آثارشان را از تاریخ روسیه انتخاب کردند. با توجه به اینکه در این دوران روسیه از نظر علوم طبیعی از دیگر کشورهای اروپایی عقب تر بود، علم و دانش نیز در کلاسیسم روسیه از جایگاه مهمی برخوردار بود. میخائل لامانوسوف در بیشتر قصیده های خود درباره منفعت علم و دانش سخن به میان می آورد. میخائیل لامانوسوف، آنتیوخ کانتیمیر، واسیلی تردیاکوفسکی، الکساندر سوماروکوف، گاوریلا درژواین و دنیس فانویزین نویسندگان برجسته کلاسیسم در ادبیات روسیه به شمار می روند. (همان: 169)

ب. سانتی مانتالیسم (сентиментализм ): در نیمه دوم قرن هجدهم در بسیاری از کشورهای اروپایی، مکتب سانتی مانتالیسم به وجود آمد. سانتی مانتالیسم هم مانند کلاسیسم در کل اروپا رواج پیدا کرد و در هر کشوری ویژگی های مخصوص به خود را داشت. احساس مهم ترین جایگاه را در نظر نویسندگان سانتی مانتالیست به خود اختصاص داده است. آثار اصلی سانتی مانتالیسم منثورند، مانند داستان بلند، رمان، سفرنامه. سانتی مانتالیسم در روسیه در سال‌های 60 قرن هجدهم به وجود آمد. در زمان پیدایش سانتی مانتالیسم در روسیه در مقایسه با کشورهای اروپای غربی، شرایط سیاسی و اجتماعی دیگری حاکم بود. قدرت سیاسی و اقتصادی مانند گذشته در دست اشراف و ملاکان بود، به همین دلیل بورژوآزها به وجودآورندگان سانتی مانتالیسم نبودند، بلکه اشراف بودند که این مکتب جدید را در روسیه به وجود آوردند. سانتی مانتالیسم روسیه را به دو دسته تقسیم می کنند: سانتی مانتالیسم دموکراتیک که بنیانگذار آن الکساندر رادیشف است؛ و سانتی مانتالیسم اشرافی که بنیانگذار آن نیکلای کارامزین است. نیکلای کارامزین را پدر سانتی مانتالیسم روسیه می نامند. معروف ترین آثار او عبارتند از: یوگنی و یولیا، لیزای بینوا، نامه های جهانگرد روسی. (همان: 179)

ج. رمانتیسم ( романтизм): رمانتیسم در دهه اول قرن نوزدهم میلادی در روسیه به وجود آمد. اندکی قبل از روسیه، رمانتیسم در اروپای غربی، پس از انقلاب بورژوآزی 1789 فرانسه، به وجود آمده بود. نویسندگان مترقی غرب از نتایج انقلاب راضی نبودند، زیرا انقلاب آزادی و عدالت اجتماعی را در حد انتظارشان به همراه نداشت. در مکتب رمانتیسم دو جریان وجود دارد: رمانتیسم مترقی و و رمانتیسم محافظه کار. از ویژگی های اصلی هر دو جریان این است که آرمان های نویسنده با واقعیت های زندگی مطابقت ندارد. نویسندگان رمانتیک در آثارشان، دنیای اطرافشان را توصیف نمی کنند، بلکه دنیای تخیلات خود را وصف می کنند. رمانتیک های مترقی (بایرون، ریلیف، پوشکین جوان و ... ) تلاش می کردند تا جامعه را متحول کرده و آرمان های خور را در جامعه محقق سازند. قهرمانان آثار آنها بسیار فعال و پرانرژی هستند. آثارشان خوشبینانه است و به آینده ای بهتر امیدوار بودند. اما نویسندگان رمانتیک محافظه کار (شاتوبریان، ژوکوفسکی و ... ) ترجیح می دادند تا از دنیای واقعی و ناراضی خارج شوند و به دنیای آرزوها و رویاهای مبهم خود بروند. آنها معتقد بودند که آرمانهایشان در زندگی قابل دستیابی نیست، به همین دلیل مبارزه در این راه بی ثمر است. (همان: 194)

کتابشناسی

نیز نگاه کنید به