تاریخ جدید عراق
عراق به عنوان کشوری با موقعیت ژئوپلیتیک، منابع اقتصادی چشمگیر و تنوع قومی و مذهبی، تاریخی بسیار غنی و پرفراز و نشیب داشته است. سرزمین بین النهرین مهد تمدنهای کهن بشری بوده که سابقه آن به بیش از پنج هزار سال قبل از میلاد برمی گردد. دوره باستان، دوره اسلامی، دوره تسلط مغولها و دوره عثمانی دوره های اصلی تاریخ سرمین بین النهرین و عراق محسوب میشوند. عراق در شکل کنونی خود همزمان با فروپاشی امپراتوری در نتیجه جنگ جهانی اول شکل گرفت. عراق جدید یا مدرن از سال 1914 تاکنون دوره های مختلفی را پشت سر گذاشته است که عبارتند از:
- دوره فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکل گیری کشور عراق تحت قیمومیت بریتانیا؛
- دوره پادشاهی؛
- دوره جمهوری و؛
- دوره پس از صدام یا عراق فدرال-دموکراتیک.
دوره فروپاشی عثمانی و قیمومیت بریتانیا بر عراق
در سال 1914 و با آغاز جنگ اول جهانی دولت عثمانی در کنار متحدین و در مقابل انگلیس و فرانسه وارد جنگ شد. این تحول باعث شد انگلستان به منظور حفظ منافع استراتژیک، ارتباطات و میدانهای نفتی خود در راس خلیج فارس، فاو و بصره را در نوامبر 1914 به تصرف درآورده و اشغال کند. نیروهای انگلیسی در مارس 1917 به بغداد حمله کردند و توانستند بغداد و بخشی از استان موصل را اشغال کنند. در بهار 1918 شهر موصل در شمال عراق نیز در برابر یورش انگلیسیها سقوط کرد و عراق به طور یکپارچه به اشغال انگلیس درآمد[۱]. با پایان جنگ جهانی اول، جامعه ملل به عنوان نهاد تازه تاسیس بینالمللی به دولتهای پیروز در جنگ یعنی بریتانیا و فرانسه این حق را داد که مناطق اشغالی جدا شده از عثمانی را تحت قیومیت خودشان درآورند و با تقسیم این مناطق نقشه سیاسی جدیدی برای منطقه ترسیم کنند. بر این اساس انگلستان بر اساس توافقات و معاهدات سایکس-پیکو در سال 1916، سور در سال 1920 و لوزان در سال 1923 با تحت قیومیت قرار دادن و الحاق سه ایالت بصره، بغداد و موصل، عراق کنونی را پایه گذاری کرد.
کشور عراق از زمان تاسیس در سال 1920 تا سال 1932 تحت قیمومیت بریتانیا قرار داشت و در این دوره تحولات مختلفی را تجربه کرد. قیام شعیان در مقابل انگلیسیها در سال 1920، شکلدهی به نظام پادشاهی از سوی بریتانیا، سیاستها و اقدامات اقتصادی و اجتماعی انگلیسی ها برای بهرهبرداری از منابع عراق و شکل گیری جنبش ها و جریانهای سیاسی ملی گرایانه از مهمترین تحولات عراق در دوره قیمومیت بریتانیا بودند. قیام 1920 به دلیل نارضایتی مردم از قیمومیت و سیاست های انگلیسی ها به رهبری مراجع شیعی از جمله آیتالله العظمی شیخ محمدتقی شیرازی آغاز شد و به مرکز و جنوب عراق گسترش یافت، اما در نهایت از سوی انگلیسی ها سرکوب شد. همچنین با شکل دهی به نظام پادشاهی، ملک فیصل به عنوان نخستین پادشاه عراق بر تخت سلطنت نشست[۲].
در دوران قیمومیت بریتانیا، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی عمدتاً به نفع منافع بریتانیا و شرکتهای نفتی غربی تنظیم شد. این سیاستها شامل توسعه زیرساختهای نفتی، بهرهبرداری از منابع طبیعی عراق و توسعه شبکه حمل و نقل بود، که موجب نارضایتی عمومی مردم عراق شد[۳]. دوره سلطنت ملک فیصل اول با ظهور و فعالیت احزاب و جنبش های ملی گرایانه در برابر قیمومیت و سلطه انگلیسی ها همراه بود و این فشارها از جمله عواملی بود که به عهدنامه 1930 بین بغداد و لندن برای عضویت عراق در مجمع ملل و در نهایت استقلال این کشور در سال 1932 منجر شد[۴].
دوره پادشاهی
نظام پادشاهی در دوره قیمومیت انگلستان بر عراق در سال 1921 پایه گذاری شد، در سال 1332 به استقلال رسید و تا سال 1958 ادامه یافت. عراق از زمان استقلال تا سال 1958 شاهد دگرگونیها و تغییرات سیاسی مهمی بود که به دورهای از بیثباتی در این کشور انجامید. در این دوره فعالیتها و رقابتهای کنشگران سیاسی و نظامی از یکسو و مداخله بازیگران و اثرگذاری تحولات بیرونی باعث شد تا ثبات سیاسی در این کشور متاثر شود. مرگ ملک فیصل در سال 1933 و به قدرت رسیدن فرزندش ملک غازی افزایش رقابت های بین نیروهای ملیگرا و طرفداران نفوذ بریتانیا را در پی داشت. در حالی که ملک غازی در ایجاد توازن بین نیروهای سیاسی و بهبود ثبات از توانمندی لازم برخودار نبود و زمینههای آشوب در عراق شدت گرفت، بکر صدقی اولین کودتای نظامی در کشورهای عربی خاورمیانه را به این امید انجام داد که بتواند به بی ثباتی ها و آشوب های داخلی پایان دهد[۵].
ملک غازی با بحرانهای اقتصادی و تنشهای سیاسی داخلی مواجه بود و تلاشهای او برای اجرای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی با مخالفتهای داخلی و فشارهای خارجی روبرو شد. مرگ ملک غازی در سال 1939 به بحران سیاسی در عراق منجر شد[۶]. پس از مرگ غازی، پسرش فیصل دوم در سنین کودکی به سلطنت رسید و امیر عبدالله عموزاده غازی نیابت سلطنت را بر عهده گرفت و در عمل قدرت را در دست داشت. ملک فیصل دوم نیز با چالشهای عمدهای در دوره سلطنت خود مواجه گشت و شاهد نارضایتیهای سیاسی، بحرانهای اقتصادی، و فشارهای خارجی متعددی بود[۷].
در دوره ملک فیصل دوم به دلیل تحولات و بی ثباتی های داخلی و همچنین تحولات جهانی مانند وقوع جنگ جهانی دوم، قدرت به صورت مکرر بین سیاستمداران عراقی از جمله نوری سعید، رشید عالی گیلانی، طه هاشمی و صالح جبر جابجا شد[۸]. از جمله تحولات مهم عراق در این دوره عبارت بودند از:
- کودتای رشید عالی گیلانی؛
- اشغال دوم عراق از سوی انگلیس در زمان جنگ جهانی دوم و بین سالهای 1941 تا 1945؛
- وقوع قیامها و شورشهایی در سال 1952؛
- مراسم تاجگذاری رسمی ملک فیصل دوم در سال 1953 با رسیدن به سن قانونی؛
- تلاش برای انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در عراق و؛
- برگزاری انتخابات پارلمانی ژوئن 1954 به عنوان آزادترین انتخابات در دوره پادشاهی عراق[۹].
عراق در دوره پادشاهی در حوزه سیاست خارجی نیز تحولات مختلفی را تجربه کرد که از مهمترین آنها عبارت بودند از:
- روابط نزدیک با بریتانیا به خصوص در دهه های 1940 و 1950؛
- مشارکت در بنیانگذاری اتحادیه عرب در سال 1945؛
- اختلاف با کشورهای ملی گرای عربی مانند سوریه و مصر در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950 به خصوص در دوره نوری سعید؛
- مخالفت با تقسیم فلسطین و حمایت از مبارزات فلسطینی ها از جمله در جنگ 1948 و؛
- عضویت در پیمان بغداد به عنوان پیمانی ضد کمونیستی در سال 1955.
دوره جمهوری
دوره جمهوری در تاریخ معاصر عراق از انقلاب سال 1958 تا سقوط رژیم صدام حسین در سال 2003 به طول انجامید. این دوره شاهد تغییرات عمدهای در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود. دوره جمهوری در عراق شامل تحولات مختلفی از جمله تأسیس جمهوری، ظهور و سقوط رژیمهای مختلف، و جنگها و بحرانهای متعدد است. عصر جمهوری در عراق به دوره های مختلفی قابل تقسیم بندی است که عبارتند از:
- دوره حکومت عبدالکریم قاسم؛
- دوره حکومت برادران عارف و؛
- دوره حکومت حزب بعث.
حکومت عبدالکریم قاسم
در تاریخ 14 ژوئیه 1958، انقلاب نظامی به رهبری عبدالکریم قاسم و عبدالسلام عارف به سلطنت فیصل دوم پایان داد و جمهوری عراق تأسیس شد. انقلاب و اعدام فیصل دوم همراه با خانواده اش و نوری سعید، با استقبال عمومی همراه شد. اقدام قاسم اوج فرایند اعتراض آمیز ضد بریتانیا و دستگاه وابسته به آن بود؛ اعتراضی که از سال 1936 آغاز شد، اما کودتای می 1936 صدقی و 1941 رشید عالی گیلانی و شورشهای 1948، 1952 و 1956 نتوانسته بود کار را یکسره کند. بدین لحاظ انقلاب 1958 که با حمایت گسترده گروههای ملیگرا و چپگرا صورت گرفت، سرآغاز تغییرات بسیار اساسی در جهت گیریهای داخلی و خارجی عراق شد[۱۰].
در دوره قاسم، دولت عراق از پیمان استعماری بغداد موسوم به سنتو بیرون رفت و سیاستهای مستقلی را در عرصههای منطقه ای و بینالمللی در پیش گرفت. رقابت میان عبدالکریم قاسم در عراق و جمال عبدالناصر در مصر برای کسب مقام رهبری جهان عرب در آن دوران منجر به این شد که عراق روابط خود را با برخی کشورهای عربی طرفدار ناصر محدود کند. از جمله تغییرات دوره قاسم شامل اصلاحات ارضی، تغییرات در سیستم آموزشی و بهداشت، و تلاش برای کاهش وابستگی به قدرتهای خارجی بود. اما بی تجربگی مسئولان جدید عراق و نبودن منابع مالی و همچنین کمبود ذخائر ارزی، شرایط اجتماعی عراق را دچار مشکلات فزایندهای ساخت. هر چند که اصلاحات ارضی و مصادره زمینهای فئودالها و توزیع آن بر کشاورزان فقیر، بر میزان محبوبیت قاسم نزد اقشار آسیبپذیر افزود. البته بسیاری از فئودالها به علت همین سیاستهای قاسم به توطئه برای براندازی او گرایش پیدا کردند. حضور گسترده نیروهای کمونیستی در دستگاه دولت جدید، این دولت را از پایگاه اجتماعی دینداران و مراجع شیعه محروم ساخت و بالاخره سرهنگ عبدالسلام عارف شریک قاسم در انقلاب، در سال 1963 با حمایت مصر دست به کودتا زد و با کشتن قاسم، قدرت را در دست گرفت[۱۱].
حکومت برادران عارف
با به قدرت رسیدن حکومت جمهورى در عراق بین رهبران عمده آن یعنى قاسم و عارف اختلافاتى بروز کرد و قاسم بتدریج عارف را از قدرت کنار گذاشت. ولى تصفیه هاى قاسم سرانجام به ضرر او تمام شد و وى با کودتاى دیگرى در سال 1963 میلادى قدرت را از دست داد. کودتاى 1963 میلادى با همکارى بعثىها و عبدالسلام عارف به وقوع پیوست. اما این بار عارف موفق شد متحدان بعثى خود را از قدرت کنار گذارد. با وجود موفقیت عارف در یکدست نمودن حاکمیت و کنار گذاشتن بعثى ها، حکومت وى به درازا نکشید و وى در سال 1966 در یک حادثه هوایى کشته شد. پس از کشته شدن عبدالسلام عارف، برادر وى عبدالرحمن عارف به قدرت رسید، ولى وى نیز با گرفتار شدن در مشکلات متعدد داخلى و خارجى نتوانست دوام بیاورد. در این بحبوحه حزب بعث توانست در 17 ژوئیه 1968 میلادى قدرت را بدست گیرد و براى چندین دهه خود را در رأس هرم قدرت سیاسى عراق حفظ نماید[۱۲].
حکومت بعث
کودتای هفدهم ژوئیه 1968 اگرچه به طور کامل کار حزب بعث نبود ولی در مدت کوتاهی حرب بعث را به قدرت کامل رساند و تغییرات مشخصی را در ساختار و جهتگیریهای حکومت عراق ایجاد کرد[۱۳]. پس از کودتا، حسن البکر به عنوان رئیس شورای فرماندهی انقلاب و رئیس جمهور انتخاب شد. همچنین صدام حسین معاون حزب بعث عراق، نایب رئیس شورای فرماندهی انقلاب و معاون رئیس جمهور شد و مسئولیت سرویس امنیتی عراق را بر عهده گرفت. دوره حکومت حزب بعث در عراق شامل دو دوره مهم است:
- دوره ریاست جمهوری احمد حسن البکر از سال 1968 تا سال 1979 و
- دوره ریاستجمهوری صدام حسین از سال 1979 تا سال 2003.
حزب بعث در فاصله بین سالهای 1968 تا 1973 توانست به تحکیم قدرت خود در عراق بپردازد و از تکرار سرنوشت خود در سال 1963 جلوگیری کند. در این راستا تحکیم تسلط بر دستگاه های دولتی، جلوگیری از انشعاب در رهبری، تثبیت موقعیت حزب در ارتش و تصفیه مخالفان از جمله اقدامات اصلی بود. در ادامه تدوین قانون اساسی موقت در سال 1970 و تقویت اقتدراگرایی و محوریت بخشیدن به ایدئولوژی بعثی مورد توجه قرار گرفت. در دوره حسن البکر عراق شاهد تغییر و تحولات مهمی بود که از جمله آنها عبارت بودند از:
- تثبیت حکومت تک حزبی و سرکوب مخالفان سیاسی؛
- انجام اصلاحات اجتماعی در زمینه آموزش و بهداشت؛
- توافق با کردهای شمال عراق در سال 1970؛
- ملی سازی صنعت نفت در سال 1972؛
- انعقاد معاهده دوستی با اتحاد جماهیر شوروی در سال 1972؛ و
- اختلاف با ایران در خصوص شطالعر و دستیابی به عهدنامه 1975 الجزایر[۱۴].
صدام حسین از سال 1973 به تدریج به تضعیف جایگاه حسن البکر در ساختار قدرت پرداخت و در نهایت در ژوئیه 1979 با استعفای البکر، وی به صورت رسمی بر مسند ریاست جمهوری نشست. دوره حکومت صدام حسین در عراق یکی از خاصترین دوره ها در تاریخ این کشور است که با بحران ها، منازعات و جنگهای متعددی همراه بود که در نهایت به عقب ماندگی این کشور و تخریب و تضعیف آن منجر شد. از مهمترین تحولات عراق در دوره حکومت صدام عبارت بودند از:
- تقویت اقتدارگرایی و انحصارگرایی با ایجاد حکومتی فردی و ایجاد دولتی امنیتی با ابزارهای مختلف به خصوص استفاده از ساختارها و سازوکارهای امنیتی با محوریت حزب بعث؛
- سرکوب شدید مخالفان سیاسی به خصوص مقابله با جریان های شیعی و کرد؛
- تحمیل جنگی هشت ساله بر ایران و عراق بین سالهای 1980 تا 1988 و ایجاد هزینه های سنگین مادی و انسانی برای دو کشور؛
- حمله به کویت و اشغال این کشور در سال 1990 که باعث وقوع جنگ خلیج فارس و اعمال تحریم های شدید بر عراق شد؛
- سرکوب انتفاضه شعبانیه یا خیزش شعیان عراق در سال 1991؛ مواجهه با فشارها و تحریمهای سیاسی، نظامی و اقتصادی بینالمللی با رهبری امریکا بین سالهای 1990 تا 2003؛
- تضعیف دولت مرکزی و خودمختاری کردها در شمال عراق و؛
- رویارویی بغداد با تهاجم نظامی ائتلاف بین المللی تحت رهبری امریکا در سال 2003 که به سقوط حکومت صدام منجر شد[۱۵].
دوره پس از صدام
تهاجم نظامی ائتلاف بین المللی تحت رهبری امریکا به عراق در مارس 2003 با صدها هزار نیروی نظامی به فروپاشی حکومت صدام در کمتر از یک ماه و اشغال این کشور منجر شد. هر چند مقامات امریکا برای حمله به عراق به بهانه هایی مانند وجود تسلیحات کشتار جمعی و ارتباط با گروه های تروریستی و القاعده از سوی صدام متوسل شدند، اما بعدها ثابت شد، که این ادعاها واقعیت نداشته است[۱۶]. با این حال اشغال نظامی عراق به ایجاد دوره سیاسی جدید و متفاوتی منجر شد که با چالش ها و بحران های خاص و جدیدی همراه بود.
با کامل شدن اشغال عراق از سوی نیروهای امریکا و متحدینش، جی گارنر به عنوان حاکم نظامی امریکا در این کشور، تلاشهای جدیدی برای شکل دهی به ساختارهای سیاسی و نظامی امنیتی جدید آغاز شد. اما وی مجبور شد در کمتر از یک ماه جای خود را به پل برمر بدهد. در می 2003 پل برمر حاکم غیرنظامی امریکا در عراق دستورات مهمی را صادر کرد که به فروپاشی ساختارهای سیاسی و نظامی- امنیتی دوره بعث و شکل گیری ساختارهایی جدید منجر شد[۱۷]. در ادامه تشکیل شورای حکومت انتقالی، تشکیل دولت موقت با نخستوزیری ایاد علاوی و سپس برگزاری انتخابات مجمع ملی عراق، تشکیل دولت انتقالی به نخستوزیری ابراهیم جعفری و برگزاری هم زمان انتخابات مجلس نمایندگان و همهپرسی قانون اساسی جدید و سرانجام برپایی دولت دائمی در عراق، از مراحل شکلگیری ساختار حکومتی و سیاسی پس از صدام حسین بود[۱۸].
بر اساس قانون اساسی جدید عراق، نظام سیاسی پارلمانی و فدرال دموکراتیک در این کشور رسمیت یافت و اقلیم کردی در شمال عراق تشکیل شد. از سال 2006 عراق شاهد برگزاری انتخابات پارلمانی متعدد و همچنین برخی انتخابات برای تشکیل شوراهای استانی بوده و دولتهای مختلفی برای اداره امور این کشور تشکیل شده است که عبارتند از:
- تشکیل دو دولت با نخست وزیری نوری المالکی از 2006 تا 2014؛
- حاکمیت دولت تحت نخست وزیری حیدرالعبادی از سال 2014 تا 2018؛
- نخست وزیری عادل عبدالمهدی از سال 2018 تا اواخر سال 2019؛
- نخست وزیری مصطفی الکاظمی از می 2020 تا اکتبر 2022 و؛
- نخست وزیری شیاع السودانی از اکتبر 2022 به بعد.
از مهمترین تحولات سیاسی و امنیتی عراق در سالهای پس از 2003 میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- وقوع شورشهای متعدد برای مقابله با اشغال نظامی امریکا و تغییر نظام سیاسی با محوریت القاعده عراق از سال 2003 تا 2010؛
- خروج نیروهای نظامی امریکا از عراق در سال 2011 با انعقاد توافق نامه خروج و توافقنامه چهارچوب استراتژیک بین دولت های امریکا و عراق؛
- ظهور داعش در عراق و تسلط آن بر بخش های بزرگی از خاک این کشور در سال 2014؛
- موفقیت دولت عراق در شکست داعش تا سال 2018 با حمایتهای منطقه ای و بین المللی؛[۱۹]
- وقوع اعتراضات و بی ثباتی های داخلی در عراق در سالهای 2019 و 2020 و کنار رفتن عبدالمهدی از قدرت؛
- وقوع چالش ها و درگیری هایی بین نیروهای مقاومت عراقی و نیروهای امریکایی از سال 2019 به بعد.
نیز نگاه کنید به
عراق
کتابشناسی
- ↑ فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380، ص 65.
- ↑ فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380، ص 72-76.
- ↑ Frank R Gunter, The Political Economy of Iraq: Restoring Balance in a Post-Conflict Society, Edward Elgar Publishing, 2013, p.56.
- ↑ فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380، ص 96.
- ↑ حسین سیفزاده، عراق، ساختارها و فرایند گرایشهای سیاسی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 51.
- ↑ Charles Tripp, A History of Iraq. Cambridge University Press, 2007, p.43.
- ↑ Malcolm Yapp, The Making of the Modern Middle East 1792-1923, Routledge, 1987, p.68.
- ↑ حسین سیفزاده، عراق، ساختارها و فرایند گرایشهای سیاسی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 52 - 55.
- ↑ فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380، ص 176-185.
- ↑ حسین سیفزاده، عراق، ساختارها و فرایند گرایشهای سیاسی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 55.
- ↑ فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380، ص 260-280.
- ↑ حسین سیف زاده، حسین(1379). عراق، ساختارها و فرایند گرایشهای سیاسی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 55- 62.
- ↑ [1] فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380، ص 138.
- ↑ [1] فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1380، ص 321-340.
- ↑ Hala Fattah and Frank Caso, A brief history of Iraq, New York: Library of Congress Cataloging-in-Publication Data, 2009, pp. 219-245.
- ↑ RAYMOND HINNEBUSCH, The US Invasion of Iraq: Explanations and Implications, Critique: Critical Middle Eastern Studies Vol. 16, No. 3, (2007), p. 209.
- ↑ حسن لطیف الزبیدی و دیگران، عراق در جستجوی آینده، مترجم علی شمس، تهران: اندیشهسازان نور، 1390، ص 190
- ↑ ارسلان قربانی شیخنشین و دیگران، نقش مرجعیت آیتالله سیستانی در روند دولت سازی در عراق پس از سقوط صدام، فصلنامه مطالعات روابط بینالملل، دوره 8، شماره 30، 1394، ص 236.
- ↑ حسين عليوي المفرجي، و ضحی مهند الحمدانی، داعش فی العراق: بین فشل الدوله المدنیه و السیاسه الحکومیه الامنیه (دراسه تحلیلیه)، مجله کلیه القانون و العلوم السیاسیه، المجلد 1، العدد17، 2019، صص14-17.
نویسنده مقاله
علی اکبر اسدی