ادبيات حماسی در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۹ توسط Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)

ادبيات حماسی

همان­گونه که پیشتر گفته شد، ادبیات چینی، ادبیات اشخاص قهرمان نیست، و اگر قهرمانی هم مورد  ستایش واقع شده، به خاطر فضایل انسانی قهرمان بوده است نه به خاطر زور بازوی او. به همین دلیل، ادبیات حماسی که بیشتر روی توانایی­های شخص تأکید می کند هم در ادبیات چینی جایگاه کم­تری دارد. اما، به این معنا نیست که هیچ ادبیات حماسی در ادبیات چینی وجود نداشته باشد. آن­چه در پی می­آید، نمونه­ای از ادبیات حماسی چین است که عمدتا مربوط به ادبیات اقلیت­های نژادی چین است.

داستان حماسی «شاه گِسار(Gesar)»

مجموعه داستان حماسی«شاه گِسار»، برای مردم تبت چیزی مانند شاهنامه­ی فردوسی برای ایرانیان است. این مجموعه که تقریبا همزمان با سرایش شاهنامه و در قرون هفتم تا نهم میلادی در تبت سروده شده است، دارای بیش از یک میلیون بیت و 20 میلیون نویسه در 120 جلد است. براساس گفته­ی محققان، طول این مجموعه­ی حماسی، از مجموع 5 منظومه­ی حماسی جهان از جمله، گیل گامیش دوران بابلیان، ایلیاد و اودیسه­ی یونانیان،   و رامانا و مهابارات هندیان هم بلندتر است. در این مجموعه، تاریخ اجتماعی، مذهب، مبادلات فرهنگی گروه­های نژادی و قبایل مختلف؛ ارزش­های اخلاقی، آداب و رسوم عامیانه و مردمی ساکنان فلات تبت به­صورت منظم تشریح شده است. پس از ورود آیین بودا به این منطقه در قرن یازدهم میلادی، مانک­های بودایی اقدام به جمع آوری، محافظت و گسترش این داستان حماسی نموده و تمام آثار متفرقه­ای که از این مجموعه در نقاط مختلف وجود داشت را یک­جا جمع کرده و به آن نظم و سروسامان دادند. این مجموع، در طول تاریخ اثر غیر قابل انکاری در حفظ و گسترش تاریخ فرهنگی-اجتماعی و توسعه­ی فرهنگی جامعه­ی باستانی و سنتی تبت برجای گذاشته است که با هیچ اثر دیگری در این زمینه قابل قیاس نیست. [۱]  این حماسه­ ی ماندگار، سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر تااکنون حفظ شده و در حال­حاضر نیز توسط صدها تن از هنرمندان فولکلور نواحی تبت، مغولستان داخلی و«چینگ­خَی»، خدمات وموفقیت­های حماسی و جنگی«گِسار»، این قهرمان جاویدان در جشن­ها و مراسم و آیین­های ملی و فرهنگی از حفظ خوانده می­شود.

داستان حماسی«شاه گِسار» که قرن­ها زبانزد خاص و عام بوده است، پیوسته توسط شاعران مختلف و مردم عادی، بر داستان­های آن افزوده شده است. در اوایل قرن12 بود که داستان« شاه گِسار» تکمیل شده و در نواحی تبت، به­صورت گسترده مورد  استفاده قرار گرفت.

در حماسه­ی«شاه گسار» آمده است که در زمان­های بسیار بسیار قدیم، بلایا و فقر و فلاکت عظیمی تمام نواحی تبت را دربر گرفت و دیوها و اهریمنان، رنج­های طاقت فرسایی بر مردم تحمیل می­کردند. در چنین شرایطی، بودای مهربان و مشفق«گوان شی­این» برای نجات مردم از این بلیه، از خدا خواست تا پسر خود را به میان مردم بفرستد. بدین سان بود که«توباگه وا» پسرخدا، به دنیای انسان­ها گام نهاد. وی از نخستین روز تولد، مبارزه با اهریمنان را آغاز کرد، در 5 سالگی به کنار رودخانه­ی«زرد»کوچ کرد و در 12 سالگی با پیروزی در مسابقه­ی اسب سواری قبیله، بر تخت سلطنت نشسته و شاه تبتی­ها شد و «شاه گِسار» نام گرفت. از آن پس، وی با قدرت و توان بی نظیرش، برای نابودی ارواح خبیثه و اهریمنان، سلحشورانه جنگید و علی­رغم اتهامات دروغین و توطئه­ها، با تلاش و نیروی خود و حمایت خداوند و بوداها، شکست ناپذیر شد و همیشه پیروز میدان بود و برای مردم رفاه و سعادت فراوانی فراهم آورد. نویسندگان این اثر حماسی، به«گسار» صفات اخلاقی و عقل و درایت و شایستگی بی نظیری نسبت داده و از او یک قهرمان نیمه انسان و نیمه خدا ساختند که در آن، خدا، اژدها و نیان(یکی ازایزدان مذهب اولیه­ی تبتی) در وجود او به هم پیوسته اند.

پس از بررسی و تنظیم و تدوین این حماسه، متن آن در 120جلد با پیش از یک میلیون بیت شعر و 20 میلیون واژه جمع آوری شده است که طولانی­ترین حماسه­ی ادبی جهان به شمار می­آید.

حماسه­ی«شاه گِسار» محتوای بسیاری از ترانه­ها و تصنیف­های مردمی و فولکلور، داستان­های افسانه­ای و روایات شفاهی مردم منطقه را با استناد به ضرب المثل­های بیشمار مردم تبت و خصوصیات آفرینش سبک­های ادبی لفظی و شفاهی هم­چون تشبیه، سرایش­های تکراری و هماهنگی آغاز و پایان هرفصل، در خود جای داده است.

حماسه ­ی«جیانگر[i]»

حماسه­ی«جیانگر» در حدود قرن 15تا اوایل قرن 17، درمنطقه­ی قبیله نشین«ویلات» شکل گرفت. قبیله­ی «ویلات» یکی از قبایل باستانی مغول­هاست به معنای قبیله­ی جنگلی است. افراد این قبیله عمدتا در سلسله جبال«آرتای» در منطقه­ی سین­کیانگ زندگی می­کردند. «جیانگر» قهرمان اصلی این حماسه، در دو سالگی به دلیل تصرف زادگاهش توسط«مِنگوس»، پدر و مادر خود را از دست داد.

او، برای گرفتن انتقام خون پدر و مادرش، در سه سالگی سوار بر اسب سحرآمیز خود شده و برای مبارزه به هرجا شتافت. جیانگر، از 7سالگی پیروز تمام نبردها بود و به همین خاطر از طرف اهالی منطقه­ی«بائو مو­با» به­عنوان «خان» برگزیده شد؛ اما، « منگوس» هم­چنان به تجاوز خود به منطقه­ی«بائو موبا» ادامه می­داد.

«جیانگر» با همراهی 35تن از فرماندهان تنومند و 8000سرباز سلحشور از زادگاه خود دفاع کرده و با درایت و شجاعت بی نظیرش، کشور ایده آلی ساخت که درآن مردم همیشه جوان باقی مانده و بیش از 25سال نداشتند. در این کشور همه جا صدای خنده به گوش می­رسید و شادمانی مردم مشاهده می­شد و فقر و تهیدستی از میان رفت. هیچ اثری از زمستان نبود و همیشه و همه جا سرسبزو خرم و همواره بوی بهار به مشام می­رسید.

در این حماسه، «جیانگر» به­عنوان قهرمانی بلند قامت، غول پیکر، زیرک و هوشمند و پرتوان و رام نشدنی جلوه داده شده است که درمیان اهالی قبیله ازمحبوبیت و احترام فراوانی برخوردار بوده و برای زادگاه و کشور خود ازهیچ تلاشی دریغ نمی ورزید. در وجود او، 99 خصوصیت برتر مغول­ها متمرکز بوده و نسبت به مردم بی نهایت وفادار و نسبت به دشمنان کین و نفرت بی پایان داشت.

درحماسه­ی«جیانگر» زبان عامیانه­ی زیبای قبیله­ی«ویلات» بسیار به­کار رفته و توأم بافولکلور، مطالبی ستایش آمیز، پندهای آموزنده و ضرب المثل­ها و مبالغه گویی­ها و تشبیهات و تعریفات بی­شماری مورد استفاده قرار گرفته است.

حماسه­ی«جیانگر» اوج ادبیات کلاسیک ملیت مغول است و تأثیر زیادی در آفرینش­های ادبی نسل­های بعدی مغول­ها داشته است. درحال حاضر، این حماسه یکی از میراث­های فرهنگی ماندگار مغول­ها، مورد حمایت و حفاظت دولت چین قرار گرفته است.[۲]

پاورقی

[i] - احتمال دارد که نام اصلی این حماسه و قهرمان آن « جهانگیر» باشد.

کتابشناسی

  1. -مجله­ ی اقلیت­ های قومی چین. سال اول سال (2003).
  2. سابقی، علی محمد. (1392). "جامعه و فرهنگ چین". تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول.