نهادهای شیعی در عراق
نهادهای شیعی در عراق
محمدعلی خوشطینت
نهادهای شیعی در عراق شامل حوزههای علمیه، مدارس، مساجد، حسینیهها و سایر مراکز تبلیغی و آموزشی است. این نهادها در تداوم مکتب اهل بیت (ع) و بلوغ جامعه شیعی نقش مهمی در طول تاریخ داشته و به حفظ این مکتب در برابر فشارها و محدودیتهای بیرونی کمک کرده است. ضمن اینکه در دوره جدید این نهادها همچنان برخی کارکردهای پیشین را حفظ کرده و رهبران شیعی در تلاشند تا وظایف و نقش نهادها را با محیط فرهنگی- اجتماعی نوین این کشور انطباق دهند.
پیشینه حوزههای علمیه شیعی در عراق
آموزش غیر رسمی دینی در عراق بویژه در میان علمای شیعی توانسته است حوزه نسبتاً پر نفوذی در جامعه عراق ایجاد كند. البته در این میان حوزههای مذهبی اهل تسنن همگی در چارچوب رسمی وزیر نظر دولت شكل گرفته و اكثر آنها به وزارت اوقاف وابسته بوده است. حوزههای علمیه شیعی در عراق به منزله یك دانشگاه علمی است كه قدمتی بیش از هزار سال دارد. این حوزه در سال 448 هجری یعنی حدود هزار سال پیش توسط شیخ طائفه طوسی بنیان گزاری شد. این حوزه ابتدا در بغداد شروع به كار كرد اما پس از بروز اختلافات فرقهای كه به سوزندان كتابخانهها انجامید، به حوزه نجف اشرف منتقل شد و از آن هنگام تاكنون هزاران عالم، محقق و فقیه را به جهان اسلام عرضه كرده است.
[1]
در دوران چند صد ساله سلطه عثمانیها بر عراق، حوزه علمیه با دنیایی از محدودیت روبرو شد و با سلطه یافتن صفویها در ایران، بسیاری از علما از عراق به ایران مهاجرت كردند و به همین علت حوزههای قم و اصفهان اعتبار بیشتری یافت. طی سالهای 1508 تا 1533 و 1633 تا 1638 كه خاك فعلی عراق بخشی از دولت صفوی شد، علمای شیعی بین دو حوزه نجف و اصفهان تردد میكردند.[2] از قرن هجدهم پس از اشغال ایران توسط اشرف افغان، علمای شیعه ایران بار دیگر به عراق مهاجرت كردند. در این برهه ساختار اجتماعی عراق در شهرهای كربلا، نجف، بغداد و بصره به شدت تحت تأثیر فرهنگ و زبان فارسی قرار گرفت و زبان فارسی زبان دوم مردم این شهرها بود. از لحاظ مكتب و مشرب فكری، علمای ایران عموماً اصولی بوده در حالیكه اخباریها بر حوزههای عراق غلبه پیدا كرده بودند.[3]
با سقوط دولت عثمانی و اشغال عراق از سوی بریتانیا، علمای شیعه به مردم دستور جهاد در برابر استعمارگران كافر را صادر كردند كه این قیام ابتدا به پیروزی رسید و نیروهای انگلیسی را وادار به عقبنشینی از خاك عراق كرد. ولی پس از تجدید قوای انگلیس، انقلابیون عراقی شكست خوردند و به همین علت انگلیسیها از همان آغاز تسلط بر عراق با شیعه، حوزه علمیه و مراجع دینی رابطه خوبی نداشتند و با بهانههای مختلف حوزه را تحت فشار قرار میدادند. یكی از مهمترین اقدامات انگلیس علیه حوزه، تبعید بسیاری از علما و مراجع نجف به مرز خسروی در دهه 1920 است كه اینگونه رفتارها از رونق حوزه كاست. با این فشارهای سیاسی حوزه علمیه عراق به درون خزید و صرفاً برخی از علما از جمله شیخ محمد حسین كاشف الغطاء در مقابل فشارهای سیاسی دولت ایستادگی كرد. در این دوره در نتیجه شرایط سیاسی، حوزه علمیه از طریق تدریس و پرورش روحانیون، نقش اجتماعی و فرهنگی خود را ادامه داد ولی نقش سیاسی حوزه به شدت محدود گردید.
با ظهور مرجعیت عامه آیتالله العظمی سید محسن حكیم، حوزه علمیه نجف به جذب طلاب جوان از كشورهای مختلف از جمله لبنان، افغانستان، پاكستان، هند و ایران گرایش یافت و اینگونه حوزه نجف بیش از هر زمان ویژگی حوزه علمی بینالمللی پیدا كرد. همزمان شهید آیتالله سید محمدباقر صدر كوشید تا با تغییر روحیه فرهنگی ـ سیاسی طلاب، زمینه را برای انقلابی شدن حوزه فراهم سازد.[4] فشارهای گوناگون رژیم بعثی بر ضد حوزه آن را آماده انفجار و قیام كرد. پس از ناكامی انتفاضه شعبانیه در سال 1991 حوزه آسیب جدی خورد و فعالیت آن برای مدت شش ماه به طور كامل تعطیل گردید و موج جدیدی از درون گرایی بر حوزه متولی شد.
بودجه حوزه علمیه همواره از حقوق شرعیه و هدایای مؤمنین تأمین میشد و عالیترین مرجع شیعیان مستقر در نجف اشرف عملاً سرپرستی مالی و اداری حوزه را بر عهده داشت. به یمن این استقلال مالی، حوزه توانسته است تا حد زیادی در مقابله با فشارهای سیاسی دولت ایستادگی كند. به رغم این موقعیت ممتاز حوزه، از زمان استقرار حزب بعث در عراق، تعداد زیادی از علمای شیعی طی چهار مرحله از عراق اخراج شدند[5] (1970، 1976، 1980 و 1991). علاوه بر سیاست تبعید و اخراج علما از عراق، دولت مركزی تمهیدات دیگری نیز برای محدود كردن فعالیت حوزه به كار میگرفت.
پس از آنكه در سال 1982 كفه جنگ به نفع ایران چربید، دولت با بهرهگیری از احساسات ملی، كوشید تا پیوند دیرینه میان عشایر و مرجعیت را سست كند. در این سیاست دولت از تبار ایرانی بسیاری از مراجع نجف استفاده و آنها را وابسته به ایران عنوان میكرد. همچنین دولت همزمان با تخصیص بودجه و توزیع اسلحه میان عشایر عرب موافق سیاستهای رسمی، مخالفان را بازداشت میكرد و این سیاست با استفاده از فضای سیاسی تا حدی تأثیرگذار بوده است. در كنار مجموعه این سیاستها، دولت همواره با متهم كردن علما یا وابستگان آنها به جاسوسی، به بازداشت آنها دست میزد. در سال 1969 دولت بعثی، سید مهدی حكیم فرزند آیتالله العظمی حكیم و سید حسن شیرازی فرزند میرزای شیراز از مراجع كربلا را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت كرد. واكنش حوزه و علمای برجسته آن در برابر سیاستهای ظالمانه دولت ابتدا جنبه فكری داشت اما به تدریج و با افزایش فشارهای دولت بر ضد حوزه، این واكنشها جلوههای دیگری یافت و در دوران مرجعیت شهید صدر به تدریج ماهیت مبارزاتی و مكتبی انقلابی پیدا كرد.[6]
در سال 1948 حوزه علمیه نجف اشرف حدود هفت تا هشت هزار طلبه داشت ولی تداوم فشارهای سیاسی بر ضد حوزه، این تعداد را در اوایل دهه 90 19به حدود 600 طلبه تقلیل داد كه در این فرآیند چندین عامل نقش داشت. شهادت آیتالله صدر و خواهرشان بنتالهدی، مصادره اموال حوزه از جمله بودجه تأسیس دانشگاه كوفه، منع چاپ و انتشار كتب دینی از جمله رساله مراجع، از مهمترین عوامل تأثیرگذار در این فرآیند بشمار میآید.[7] دامنه سختگیریهای دولت در زمینه انتشارات در اواسط دهه هشتاد به حدی تشدید شد كه اداره سانسور وزارت فرهنگ حتی از نشر كتب صرف و نحو ممانعت بعمل میآورد و از چاپ مجدد شرح ابن عقیل بر الفیه بن مالك جلوگیری كرد و طلاب و روحانیون جوان ناچار بودند از جزوههای دست نویس و پای كپی استفاده كنند.[8]
پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳، مرجعیت شیعه بهعنوان یکی از مهمترین نهادها و بازیگران در روند دموکراتیک عراق ظاهر شد. آیتالله سیستانی نقشی اساسی در طراحی فرآیند سیاسی جدید عراق ایفا کرد که از جمله شامل تأکید بر برگزاری انتخابات آزاد، حمایت از تدوین قانون اساسی جدید و عدم پذیرش اشغالگری آمریکا و درخواست خروج نیروهای خارجی بوده است. همچنین مرجعیت از فساد و دخالت احزاب در امور دولتی انتقاد کرده و خواستار حکومتی بر اساس شایستهسالاری و عدالت اجتماعی شده است. علاوه بر این مرجعیت در مقابله با بحرانهای امنیتی و سیاسینقش داشته است. فتوای جهاد کفایی علیه داعش در سال 2014 باعث تشکیل حشد الشعبی شد که در شکست داعش نقش کلیدی ایفا کرد.ضمن اینکه مواضع مرجعیت در مدیریت تنشهای داخلی، حمایت از اعتراضات مردمی علیه فساد و ناکارآمدی دولت و مخالفت با استفاده از خشونت علیه معترضان نقش داشته است.[9]
حوزه علمیه نجف [10]
بیتردید ورود شیخ طوسی (385ـ460) به نجف، نقطه عفطی در شكلگیری و پختگی حوزه علمیه نجف بشمار میرود. در قرن چهارم و پنجم هجری قم و ری از یك سو و بغداد از دیگر سو دو قطب علمی عالم تشیع بودند. كلینی، شیخ صدوق و پدرش ابن قولویه از چهرههای حوزه علمیه قم و ری، و شیخ مفید، سید مرتضی، سید رضی و شیخ طوسی قطبهای علمی حوزه بغداد بودند. رشد و شكوفایی حوزه علمیه بغداد، ریشه در حضور آل بویه در قدرت در سالهای 321 تا 447 هجری قمری در عراق دارد. آل بویه شیعه و عالم پرور بودند و در گسترش علوم اسلامی نقش به سزائی داشتند، پس از بر افتادن حكومت این خاندان و ورود طغرل. سلجوقی به بغداد در سال 447 فتنه و آشوب میان شیعیان و اهل تسنن پدید آمد و این شهر شاهد خونریزیهای فرقهای بسیاری بود و حرم مطهر كاظمین علیها السلام و حوزه علمی شیعه بغداد به آتش كشیده شد و این وقایع حوزه علمیه بغداد را به افول برد.
شیخ طوسی در سال 447 هـ به دلیل تخریب و آتشسوزی منزلش در بغداد به نجف رحل اقامت افكند و به این ترتیب حوزه علمیه نجف بنا نهاده شد. از آن تاریخ تاكنون حوزه علمیه نجف جز برخی ادوار كوتاه تاریخی، مركز با نشاط و پر اقتدار علوم اسلامی شیعی بوده و صدها متفكر و مرجع دینی را به عالم اسلام ارائه داده است كه هر یك تأثیر فراوانی بر جوامع اسلامی و فرهنگ بشری گذاردهاند به طوری كه بی هیچ مبالغه و گزافه گویی و از روی انصاف باید گفت كه نجف از مهمترین مراكز علمی جهان در تاریخ هزار ساله اخیر بوده است.
ظهور اخباریگری، موجبات ضعف اجتهاد را پدید آورد و تمركز علمی حوزه را به سمت كربلا سوق داد. با ظهور وحید بهبهانی (1118ـ1205 هـ) نهضت اخباری گری رو به افول گذارد و تحولات شگرف و اساس در حوزه نجف روی داد. مهمترین علما و مراجع حوزه نجف عبارتند از : علامه بحرالعلوم (1155ـ1212 هـ)، كاشف الغطاء (1156ـ1228 هـ)، سید علی طباطبائی صاحب ریاض (1161ـ1231 هـ)، میرزای قمی (1150ـ1231 هـ)، سید محسن اعرجی (1242 هـ)، شیخ محمدتقی اصفهانی صاحب حاشیه (1185ـ1248 هـ)، شیخ محمد حسین اصفهانی صاحب فصول (1261 هـ)، سید ابراهیم قزوینی صاحب ضوابط (1266ـ1214 هـ) و سرانجام شیخ مرتضی انصاری (1214ـ1281 هـ) كه باید آنها را از درخشانترین عالمان دینی نجف شمرد كه بعد از اخباریها سهم بسیاری در شكوفایی این حوزه داشتند.
پس از شیخ انصاری نیز علمای بسیار بزرگی در نجف درخشیدند كه از آن جمله میرزای رشتی (1234ـ1312 هـ)، شیخ هادی طهرانی (1253ـ1321 هـ)، آخوند خراسانی (1255ـ1329 هـ)، میرزای نائینی (1277ـ1355 هـ)، آقا ضیاءالدین عراقی (1278ـ1361 هـ)، و شیخ محمد حسین اصفهانی (1296ـ1361 هـ) است.
در دوران معاصر نیز باید از شخصیتهای علمی نظیر آیتالله سید ابوالقاسم خوئی (1317ـ1413 هـ)، امام خمینی (1320ـ1410 هـ) و شهید سید محمدباقر صدر (1353ـ1400 هـ) نام برد. بیشك اگر تسلط حزب بعث بر عراق و تلاش گسترده آنان در اضمحلال و نابودی حوزه نجف نبود، امروز با دریایی از شكوفایی، اعتلا و اقتدار علمی در این حوزه شریف رو به رو بودیم. امروزه آیتالله سید علی سیستانی زعیم حوزه علمیه نجف در تلاش است تا این حوزه را دوباره بازسازی كند تا رونق گذشته خود را باز یابد.
مهمترین مدارس علمی نجف اشرف عبارتند از:[11]
1ـ مدرسه الصحن الكبری: این مدرسه در صحن شریف حرم مطهر المیرالمؤمنین (ع) است كه در سال 1042 هـ توسط شاه صفی در دو طبقه در صحن شریف بنا نهاده شد. صحن شرقی و شمالی آن هر كدام 15 حجره دارد و دو صحن غربی و جنوبی آن هر كدام دارای 14 حجره است. به طبقه فوقانی این حجرهها مدرسه صحن و به حجرههای شمالی آن مدرسه غرویه میگفتهاند.
2ـ مدرسه مرتضویه كه زیر نظر سید حیدر املی بوده است.
3ـ مدرسه مقداد سیوری یا مدرسه سلیمیه ساخته یكی از شاگردان شهید اول است.
4ـمدرسه ملا شیخ عبدالله كه اكنون خراب شده است.
5ـ مدرسه كاشف الغطاء كه مزار خاندان كاشف الغطاء هم در آنجاست.
6ـ مدرسه شیخ مهدی كه آن را شیخ مهدی بن شیخ علی آل كاشف الغطاء در سال 1284 هـ بنا كرد و پشت مسجد شیخ طوسی واقع است. اكنون این مدرسه، مهدیه نام گرفته است.
7ـ مدرسه قوام كه در سال 1300 هـ توسط قوام الملك فتحعلی خان شیرازی ساخته شده و اكنون بعنوان مدرسه رسول اعظم شناخته شده است.
8ـ مدرسه ایروانی كه حاج مهدی ایروانی در سال 1307 هـ آن را مخصوص طلاب ترك زبان ساخت.
9ـ مدرسه قزوینی كه آن را حاج محمد آغا امین قزوینی در سال 1324 بنا نهاد.
10ـ مدرسه بادكوبی كه حاج نقی بادكوبی در سال 1325 هـ بنا كرد، ولی در سال 1383 هـ با احداث خیابان زینالعابدین (ع) این مدرسه تخریب شد.
11ـ مدرسه هندی كه در شمال مدرسه قوام واقع شده و مخصوص طلاب هندی است.
12ـ مدرسه شربیانی كه در سال 1327 هـ به دست مرحوم فاضل شربیانی در محله خویش بنا گردید.
13ـ مدارس صغیره و كبیره حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی كه در سال 1412 هـ به دست بعثیها تخریب شد.
14ـ مدارس سه گانه كبرا، وسطا و صغرای آخوند خراسانی كه به ترتیب در سالهای 1312، 1326 و 1328 بنا شدهاند.
15ـ مدرسه سید كاظم یزدی كه در سال 1325 هـ بنا شده و از معماری بسیار زیبا و هنری برخوردار است.
16ـ جامعه النجف الاشرف كه مرحوم كلانتر آن را در سال 1382 هـ ساخت. این مركز كه در اطراف نجف و در مسیر كوفه واقع است پنج هزار متر مربع مساحت دارد و دارای چهار طبقه و 280 حجره و سه مدرسه و یك كتابخانه مركزی است.
17ـ مدارس كبرا و صغرای مرحوم آیتالله بروجردی.
18ـ مدرسه بخاری.
19ـ مدرسه شبریه.
مهمترین مساجد كه بعنوان مراكز حوزهای شناخته شدهاند[12]، عبارتند از: جامع الشیخ الطوسی؛ مسجد خضراء (متداخل با صحن شریف)؛ مسجد شیخ انصاری؛ مسجد هندی كه زمان امام خمینی (ره) از آن بعنوان محل تدریس استفاده میكرد؛ مسجد عمران (متداخل با صحن شریف).
مهمترین كتابخانههای نجف عبارتند از:[13] كتابخانه امیرالمؤمنین (ع) علامه امینی؛ كتابخانه آیتالله حكیم؛ كتابخانه امام حسن مجتبی (ع)؛ كتابخانه آغا بزرگ تهرانی؛ كتابخانه مدرسه آیتالله بروجردی و ؛ كتابخانه مدرسه سید یزدی.
حوزه علمیه كربلا[14]
تأسیس این حوزه علمیه به عصر ائمه معصومین (ع) بر میگردد و این حوزه دورانهای متفاوت شكوفائی و افول را پشت سر گذاشت. در مراحل اولیه این حوزه شاهد شخصیتهای علمی متعددی بوده است مانند علامه نجاشی كه از شاگردان شیخ مفید و از اساتید سید مرتضی علم الهدی و شیخ طوسی است. در دوره دوم این حوزه شاهد بروز شخصیتهای فقهی و رواثی بسیاری بوده است كه ابن طاووس و شهید اول و ابن فهد حلی از برجستهترین شخصیتهای این دوره بشمار میایند. در قرن یازدهم و دوزادهم نهضت علمی فراگیری در حوزه علمیه كربلا آغاز گردید كه در رأس این خیزش علمی سید وحید بهبهانی بود كه با طرح مكتب اصولی خود موفق شد مكتب اخباری را به افول ببرد. هجرت میرزا محمدتقی شیرازی به كربلا در اواین قرن بیستم میلادی، حوزه علمیه این شهر را رونق داد. شیخ شیرازی از این شهر قیام 1920 مردم عراق را راهبری كرد و حوزه این شهر را قبله علما و فضلا ساخت. این حوزه در دوران حاكمیت حزب بعث به شدت آسیب دید و از رونق افتاد ولی پس از سقوط این رژیم تلاشهایی برای احیای این حوزه در حال انجام است تا این حوزه جایگاه گذشته خود را باز یابد.
مهمترین مدارس علمی حوزه كربلا عبارتند از:[15]مدرسه سردار حسن خان؛ مدرسه صدر اعظم نوری؛ مدرسه زینبیه؛ مدرسه هندیه؛ مدرسه بادكوبه ـ ترك؛ مدرسه میرزا كریم شیرازی؛ مدرسه البقعه؛ مدرسه سلیمیه؛ مدرسه مهدیه؛ مدرسه هندیه صغری؛ مدرسه ابن فهد حلی؛ مدرسه مجاهد؛ مدرسه شریف العلماء؛ مدرسه بروجردی؛ مدرسه امام باقر (ع)؛ مدرسه حسنیه؛ مدرسه خطیب؛ مدرسه امام صادق (ع) و؛ مدرسه اكبریه.
حوزه علمیه كاظمین[16]
حوزه علمیه كاظمین بازمانده حوزه علمیه بغداد است كه پایهگذار آن امام جعفر صادق (ع) است. این حوزه در عصر ائمه معصومین (ع) بسیار شكوفا بود و هزاران شاگرد در این حوزهها درس میخواند. در دوره غیبت صغرای امام زمان (عج) نواب اربعه عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح، و علی السیمری این حوزه را اداره كرده و از میراث علمی تشیع صیانت كردند. مهمترین علمای تشیع مانند مفید، علامه سید مرتضی علمالهدی، شریف رضی و شیخ طوسی از علمای مهم این حوزهاند كه پایهگذار بسیاری از علوم فقهی و شرعی هستند. مهمترین كتب روائی شیعه مانند كافی، استبصار، تهذیب و من لایحضره الفقیه در این شهر تألیف و تصنیف شدهاند.
در سال 447 هـ به علت حمله طغرل بیك سلجوقی به بغداد و آغاز قتنه فرقهای، این حوزه رو به افول رفت. ولی علیرغم شرایط سیاسی كه در پایتخت عراق بیشتر محسوس بود و بر حوزه علمیه كاظمین تأثیر منفی میگذاشت، این حوزه تاكنون تداوم داشته و اكثر بحرانها را پشت سرگذاشته است. در دوران تسلط دولت عثمانی بر عراق آزادی حوزه علمیه كاظمین نسبت به حوزه علمیه نجف و كربلا بسیار محدود بوده است. اما این شرایط مانع ظهور علما و فقهای بزرگی از خاندانهای صدر، خالصی، شبر، آل مظفر، و آل یاسین نشده است و دهها شخصیت و مرجع از این خاندانهای علمی مقیم كاظمین ظهور و بروز داشتند.
مهمترین مدارس علمی كاظمین عبارتند از: مدرسه سید حیدر؛ مدرسه آیتالله شیخ مهدی خالصی و ؛ مدرسه سید محسن اعرجی.
حوزه علمیه بصره[17]
حوزه علمیه بصره از حوزههای علمیه كهن جهان تشیع است كه به عصر ائمه اطهار (ع) بر میگردد. این حوزه در طول فعالیت خود در سیزده قرن گذشته نوسان شدیدی داشته است ولی هیچگاه فعالیت آن بطور كامل متوقف نگردید. در این راستا میتوان به سه دوره متفاوت از فعالیت حوزه علمیه بصره اشاره کرد. در دوره نخست از حوزه علمیه بصره به اصحاب رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) بر می خوریم که نور هدایت را در آن سامان پرفروغ نگاه داشته اند این دوره از قرن اول تا سوم دوام یافته است. با توجه به تعداد اصحاب امامان شیعه(ع) در بصره باید حوزه علمیه آن را یکی از پر رونق ترین حوزه های حدیثی شمرد که راویان دیگر شهرها برای اخذ حدیث به آنجا سفر کرده و روایات ائمه(ع) را از اصحاب دریافت می داشتند. البته گرایش به مذهب تشیع در این شهر حالت تدریجی داشت و هنوز در عصر جعفری افرادی بودند که احادیث منقول از رجال اهل سنت را به احادیث امام صادق(ع) ترجیح می دادند لکن رفته رفته حوزه بصره خود یکی از مهترین مراکز حدیثی شیعه گردید.«محمد بن زکریا بن دینار جوهری غلابی بصری » که حدود 298 هجری وفات یافته از جمله علمای فقه و حدیث این دوره است که نجاشی از وی به بزرگی یاد کرده است.
دوره دوم حوزه علمیه بصره از قرن چهارم آغاز تا قرن هشتم تداوم یافته است.این حوزه به جهت واقع شدن در راه مکه زائران دانشمند بسیاری را به خود پذیرفته و با علوم اهل بیت آنان را سیراب ساخته است. عبد العزیز بن یحیی بن سعید بصری از محدثین قرن چهارم این دوره است که فقه و حدیث را از علمای عصر خویش فرا گرفت و از محمد بن عطیه اخذ حدیث نمود محمد بن ابراهیم بن اسحاق از جمله شاگردان اوست که مشایخ شیخ صدوق محسوب می شود. شریف ابوطالب مظفر فرزند جعفر بن مظفر علوی سمرقندی بصری نیز از دانشمندان قرن چهارم بصره است که حدیث را از جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی و جعفر بن محمد به نقل «عمرکی بن علی بوفکی روایت می کند. وی از مشایخ شیخ صدوق (متوفی 381 ق.) است و از سلسله اسانید کتاب امالی و کمال الدین اوست.
شیخ آقا بزرگ تهرانی در قرن پنجم از نه دانشمند شیعه در بصره یاد می کند که شمار آنها در قرن ششم به پنج نفر و در قرن هفتم به سه نفر تقلیل می یابد و در قرن هشتم تنها از دو دانشمند شیعه یاد می کند و در قرن نهم نامی از عالمان شیعه نیست بدین ترتیب حوزه علمیه بصره که از عصر امامت به فعالیت پرداخته تا قرن هشتم به صورت مداوم به تربیت دانشمندان اسلامی و شیعی همت گمارده است چنانکه برخی از اساتید شیخ صدوق، نجاشی از این حوزه بودند و در واقع باید حوزه بصره را یکی از عمده ترین حوزه های علمیه شیعه در علوم حدیث شمرد.
دوره سوم با یک قرن وقفه از سده دهم هجری آغاز و تا دوره معاصر ادامه می یابد شیخ آقا بزرگ تهرانی در قرن دهم از یک نفر به نام «محمد تولانی »یاد می کند و نام دیگری در این قرن به چشم نمی خورد. لیکن در قرن یازدهم شمار عالمان شیعه در این دیار به شش تن می رسد که گویا از حوزه های دیگری چون «احساء» به این سرزمین نقل مکان کرده اند و البته دانشمندانی چون «احمد بن عبد الرضا بصری » نیز در این قرن به حوزه علمیه مشهد و سپس هندوستان مهاجرت کرده اند شیخ آقا بزرگ تهرانی در قرن دوازدهم نیز از پنج عالم شیعی در این دیار نام می برد که برخی از آنها از بحرین به آنجا آمده اند.
حوزه علمیه سامراء
حوزه علمیه سامرا در شهر سامرا که در دورهای یکی از مراکز علمی مهم شیعیان بود. در سال ۱۲۹۱ق. سید محمد حسن شیرازی در سامرا اقامت گزید و در آنجا حوزه علمیه تأسیس کرد. با حضور شاگردان و علمای بزرگ در سامرا، مکتب خاصی در فقه و اصول شکل گرفت که به مکتب سامرا شهرت یافت. فتوای تحریم تنباکو میرزای شیرازی از حوزه علمیه سامرا صادر شد.[18]
عمر حوزه سامرا کوتاه بود و از آغاز تا پایان، بیش از ۲۰ سال طول نکشید. وجود میرزای شیرازی در بقا و دوام این حوزه نقش اصلی را ایفا میکرد لذا با فوت او اکثریت علما و شیعیان به کربلا و نجف عزیمت کردند. علمایی همچون سیدحسن صدر، سیدمحسن امین، شرف الدین عاملی، محمد جواد بلاغی، شیخ محسن شراره، آقا بزرگ تهرانی، علامه امینی، محمدرضا مظفر و هم چنین برخی از خاندان کاشف الغطاء از فارغ التحصیلان مکتب سامرا بودند.[19]
فعالیتهای حوزه علمیه سامرا را میتوان به چندین دوره تقسیم کرد. دوره اول حوزه علمیه سامرا با ورود امام هادی و امام حسن عسکری(ع) به این شهر آغاز می شود که امام به صورت حضوری و مکاتبه ای به نشر معارف الهی می پرداخت و تعیین وکلا و نمایندگان از طرف ایشان در شهرهای مختلف ایران و عراق و حجاز در حکم گسیل دانشمندان به حوزه های جدید شیعی بود. در مکتب امام هادی(ع) به نکات زیر برمی خوریم: اصالت قرآن؛ نشر کلام شیعی؛ نشر فرهنگ دعا و زیارت و؛ برخورد قاطع با دشمن عقیدتی و سیاسی. امام علی النقی(ع) با توجه به ماجرای مرموز صوفیه در عصر خویش که مردم را از حضور سیاسی و عبادت واقعی دور می دارند با نشر فرهنگ دعا و زیارت و با عرفان ناب شیعی به ستم ستیزی و دشمن شناسی می پردازد و لزوم دوستی اهل بیت عصمت را یاد آور می شود.[20]
امام علی النقی(ع) پس از بیست سال تبعید در سامرا در سال 254 هجری با زهر به شهادت می رسد و امام حسن عسکری(ع) امامت امت رابر عهده می گیرد دوره امامت امام حسن عسکری(ع) همه در سامرا سپری شده است و از این رو به ایشان «عسکری » می گویند حضور امام در این شهر می توانست برای حوزه علمیه سامرا نقش آفرین باشد لیکن امام همواره تحت نظر بود و شیعیان کمتر می توانستند با ایشان ملاقات کنند. پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) حضرت مهدی(عج) به امامت رسید که دوران امامت ایشان به دو عصر غیبت صغری و کبری منجر گردید و در عصر غیبت صغری نواب خاص ایشان عموما در بغداد سکنی گزیدند و حوزه سامرا از رونق افتاد[21].
در دوره دوم هر چند شهر سامرا خالی از رجال علم نبوده و همواره مورد توجه شیعه بوده است لیکن به سبب توجه خاص عباسیان به این شهر نواب امام زمان(ع) از حوزه علمیه سامرا به بغداد رفته برای برخی از شهرهای مهم شیعی نیز نمایندگانی انتخاب کردند بدین ترتیب حوزه سامرا پس از غیبت صغری به رکود علمی رسید.[22]
دروه سوم با ورود حضرت آیة الله العظمی میرزا سید محمد حسن شیرازی (قدس سره) به شهر سامرا آغاز می گردد. ایشان در سال 1287 هجری به زیارت خانه خدا مشرف شد و در این سفر قصد اقامت در مدینه منوره را داشت که میسر نشد و به نجف اشرف بازگشت سپس قصد نمود تا در مشهد الرضا(ع) اقامت نماید ولی ممکن نشد بالاخره در شعبان 1290 هجری به شهر مقدس سامرا مهاجرت نمود با هجرت میرزای شیرازی به سامرا حوزه علمیه این شهر پس از گذشت سالهای متمادی مرکز اسلام و بزرگ دانشگاه علوم اسلامی شیعه امامیه گردید. علامه محقق شیخ آقا بزرگ تهرانی دانش پژوهان مکتب میرزای شیرازی را که به تحصیل و تحقیق مشغول بودند بالغ بر سیصد و هفتاد نفر نام برده است.[23]
کتابخانههای حوزه سامرا
کتابخانههای بزرگ و زیادی در طول تاریخ در حوزه علمیه سامرا بوده است تعدادی از کتابخانههای عمومی و خصوصی سامرا به شرح ذیل است:
کتابخانه عمومی امام هادی(ع) «مکتبه الامام الهادی العامه
کتابخانه عمومی احمد راوی «مکتبه احمد الراوی العامه
کتابخانه عمومی سید محمد حسن شیرازی «مکتبه المجدد الشیرازی العامه
کتابخانه غلام حسین قزوینی حائری «مکتبه غلام حسین القزوینی الحائری.
کتابخانه عبدالعلی اصفهانی، «مکتبه عبدالعلی الاصفهانی
کتابخانه سید جعفر شیرازی «مکتبه السید جعفر الشیرازی.
کتابخانه شیرازی مکتبه الشیرازی.
کتابخانه محمد تقی الشیرازی مکتبه المحمد تقی الشیرازی.
کتابخانه حاجی نوری، این کتابخانه که مملو از کتابهای خطی بود از سامرا به نجف انتقال یافت و پس از درگذشت محدث نوری پراکنده شد، چنانکه برخی از آنها را آیت الله بروجردی از ورثه حاجی نوری خرید و به کتابخانه مسجد اعظم قم اهداء کرد.
کتابخانه میرزا نجم الدین جعفر فرزند میرزا محمد طهرانی.
کتابخانه میرزا محمد طهرانی عسکری.
کتابخانه هاشم معلم سامرایی مکتبه هاشم معلم السامرائی.
مکتبه العسکریین.
مکتبه المدرسه.
مکتبه السید المرعشی.
مکتبه زعین ثوره العشرین.
کتابخانه حسینیه کربلائیهای مقیم سامرا، «مکتبه حسینیه الکربلائیه
کتابخانه حسینیه آیت الله بروجردی «مکتبه حسینیه الامام البروجردی
مکتبه العلامه الشیخ عبود[24]
منابع و مآخذ
1 الحیدری، سید محمد، المقدمات الاسلامیه للبنیه الشیعیه فی العراق، (تهران، 1998)، ص 26.
2 سیفزاده، سید حسین، عراق ساختارها و فرآیند گرایشهای سیاسی (تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1379)، ص 106.
3 همان، ص 107.
4 همان، ص 107.
5 همان، ص 84.
6 الحیدری، سید محمد، همان، ص 27.
7 سیفزاده، پیشین، ص 108.
8 همان.
[9] كارولین مرجی صایغ، المرجعیة الدینیة ّ الموقف الوطنی فی العراق بعد 2003، ترجمة: نصر محمد علی ، مراجعة: حسن ناظم، الطبعة األولى، بیروت/ لبنان، 2020، صص 129-205.
9 حوزه نجف، داشتهها و بایستهها، فصلنامه پژوهش و حوزه، سال چهارم، شماره چهارم، 1382، ص 6.
10 همان، ص 8.
11 همان، ص 9.
12 همان.
13 همان
14 همان.
15 همان.
[17] پایگاه اطلاع رسانی حوزه، حوزه علمیه بصره، (1385/05/03)، قابل دسترسی در:
https://hawzah.net/fa/Article/View/5930
[18] ویکی شیعه، حوزه علمیه سامرا، ( ۲ فوریهٔ ۲۰۲۵)ف قابل دسترسی در:
https://fa.wikishia.net/view
[19] همان.
[20] پایگاه اطلاعرسانی حوزه، حوزه علمیه سامرا، (1385/05/03)، قابل دسترسی در:
https://hawzah.net/fa/Article/View/5936
[21] همان.
[22] همان.
[23] همان.
[24] ویکی شیعه، پیشین.