خوشنویسی فارسی در پاکستان
مطالعه خوشنویسی فارسی در محدوده جغرافیاییای که امروزه بهعنوان کشور پاکستان شناخته میشود، مستلزم درک پیوستگی تاریخی و فرهنگی این ناحیه با کلّیت شبهقاره هند است؛ چرا که مرزهای سیاسی کنونی، حاصل تحولات مدرن قرن بیستماند و نمیتوان آنها را بر سیر تاریخی هنر و فرهنگ پیشین تحمیل کرد[۱][۲].
خوشنویسی فارسی در شبهقاره، بهمثابه یکی از جلوههای هنری تلفیقی، در بستر تعامل تمدن ایرانی با پویاییهای فرهنگی جنوب آسیا، از قرن دوازدهم میلادی و همزمان با گسترش اسلام در این منطقه، آغاز به شکوفایی کرد[۳]. در طول قرون وسطی، سلسلههای حاکم—از غزنویان و سلاطین دهلی تا امپراتوری مغول—نقش بنیادینی در حمایت، ترویج و نهادینهسازی این هنر ایفا کردند. سفارش نسخههای خطی، تزئینات معماری، و نگارش متون مذهبی و ادبی در خطوطی چون نسخ، ثلث و نستعلیق، نهتنها بیانگر ذوق هنری و گرایشهای زیباییشناختی درباریان بود، بلکه بازتابی از اقتدار سیاسی و هویت فرهنگی جهانوطنی آنان نیز محسوب میشد[۴].
این سنت خوشنویسی، در گسترهای وسیع که امروزه شامل کشورهای پاکستان، هند و بنگلادش میشود، بهعنوان یکی از ارکان هنر اسلامی در جنوب آسیا، نقشی ماندگار و چندلایه ایفا کرده است؛ نقشی که تنها در پرتو تحلیل تاریخیِ فراملی و فرامنطقهای قابل فهم است[۵].
شکوفایی خوشنویسی فارسی در دورههای غزنوی و غوری (۷۸۶–۱۲۱۵ میلادی)
در دوران حکومت غزنویان (۹۷۷–۱۱۸۶ میلادی) و غوریان (حدود ۱۱۵۰–۱۲۱۵ میلادی)، هنر خوشنویسی فارسی در شهرهای مهمی چون غزنه، هرات و لاهور تحت حمایت مستقیم دربار شکوفا شد. این دوره، نقطه عطفی در گسترش خوشنویسی اسلامی در شرق ایران و شبهقاره هند بهشمار میرود[۶].
یکی از برجستهترین نمونههای این شکوفایی، مناره جام در ولایت غور افغانستان است که حدود سال ۱۱۹۰ میلادی ساخته شد. این بنای آجری عظیم با کتیبههایی به خط کوفی تزئین شده که شامل آیات سوره مریم و شهادتین است. ویژگیهای زاویهدار و فاصلهدار این خط، یادآور سبک کوفی اولیه است که در معماری مذهبی آن دوره کاربرد فراوان داشت[۷][۸].
کتیبههای مناره جام (حدود ۱۱۹۰ میلادی): آیات قرآنی به خط کوفی بر آجرکاری. قابل بازیابی از : https://whc.unesco.org/en/list/211/
کتیبههای قرآنی این دوره نهتنها جنبه تزئینی داشتند، بلکه بهعنوان الگوهایی برای آموزش خوشنویسی در مدارس دینی و مراکز علمی شرق ایران و شبهقاره هند مورد استفاده قرار گرفتند. این آثار، پیوندی میان هنر، دین و آموزش ایجاد کردند و زمینهساز نفوذ گستردهتر زبان و خط فارسی در منطقه شدند[۹][۱۰].
بر اساس شواهد تاریخی، حمایت درباری از هنر خوشنویسی در این دوره نهتنها در قالب سفارش نسخههای خطی و کتیبههای مذهبی، بلکه در تأسیس نهادهای آموزشی و انتقال سنتهای ایرانی به جنوب آسیا نیز نمود داشت[۶].
سلطنت دهلی و رسمیت زبان فارسی (۱۲۰۶–۱۵۲۶ میلادی)
با تأسیس سلطنت دهلی توسط قطبالدین ایبک در سال ۱۲۰۶ میلادی، زبان فارسی بهعنوان زبان رسمی دربار و امور اداری در سراسر شمال هند تثبیت شد[۱][۲]. این تحول، زمینهساز شکوفایی هنر خوشنویسی فارسی در قالب نسخههای قرآنی، متون ادبی و آثار تاریخنگاری گردید[۱۱] [۱۲]. کارگاههای سلطنتی دربار دهلی، بهویژه در دورههای علاءالدین خلجی و فیروز شاه تغلق، به تولید قرآنهای تذهیبشده و مجموعههای ادبی پرداختند. این آثار نهتنها جنبه هنری داشتند، بلکه در تثبیت جایگاه زبان فارسی در زندگی فکری جنوب آسیا نقش بنیادین ایفا کردند[۱۳][۱۴]. مهاجرت خوشنویسان و دانشمندان از خراسان و مرکز ایران به شبهقاره، موجب انتقال سنتهای خوشنویسی ایرانی به هند شد. این مهاجران، کاتبان محلی را آموزش دادند و در نتیجه، گونههای منطقهای خطوط ثلث و نسخ شکل گرفتند که با ویژگیهای بومی تلفیق شده بودند[۱۵][۱۶].
کتابخانههای سلطنتی و خصوصی، از جمله کتابخانههای علاءالدین خلجی و فیروز شاه تغلق، صدها نسخه خطی فارسی را گردآوری کردند. این مجموعهها، نهتنها گنجینهای از متون دینی و ادبی بودند، بلکه نشاندهنده پیوند میان قدرت سیاسی و فرهنگ نوشتاری فارسی در جنوب آسیا محسوب میشدند[۱۷][۱۸].
دوره مغول (۱۵۲۶–۱۸۵۸ میلادی)
با آغاز سلطنت ظهیرالدین بابر در هند (۱۵۲۶–۱۵۳۰ میلادی)، زمینهای برای شکلگیری کارگاههای هنری جهانوطنی در دهلی فراهم شد. تبعید همایون به دربار صفوی (۱۵۴۰–۱۵۵۵) موجب مهاجرت هنرمندان ایرانی به هند گردید؛ از جمله میر عبدالصمد، که نقش مهمی در ارتقای هنرهای درباری ایفا کرد. در دوره اکبر شاه (۱۵۵۶–۱۶۰۵) و شاهجهان (۱۶۲۸–۱۶۵۸)، خوشنویسان برجستهای چون عنایتالله شیرازی و عبدالحق بن قاسم آثار فاخر فارسی را خلق کردند؛ از جمله نسخههای نفیس تاریخ عالمگیری و کتیبههای مرمری تاجمحل که با خط ثلث و نستعلیق تزئین شدهاند[۱۹][۲۰].
خوشنویسی مغولی، با تلفیق نقاشی مینیاتور و حاشیهسازی تزئینی، به اوج زیباییشناسی خاصی رسید و سبک منحصربهفردی را در شبهقاره هند پدید آورد[۲۱]. این هنر نهتنها در دربار بلکه در معماری مذهبی و آرامگاهها نیز بهکار رفت، چنانکه در تاجمحل، اشعار فارسی با مضامین عرفانی و قرآنی بر سنگ مرمر حجاری شدهاند[۲۰]. این تعامل هنری و فرهنگی، نتیجه مهاجرت نخبگان ایرانی و حمایت امپراتوران گورکانی از هنرهای اسلامی بود.
خوشنویسی فارسی در دکن (748–1098 هـ.ق / 1347–1687 م)
منطقه دکن در جنوب شبهقاره هند، بهعنوان «ایران کوچک» شناخته میشد و محل شکوفایی فرهنگ ایرانی، بهویژه خوشنویسی فارسی بود. سلسلههای بهمنیان، عادلشاهیان، نظامشاهیان و قطبشاهیان با حمایت از هنرمندان مهاجر ایرانی، زمینهساز گسترش خطوط نستعلیق، ثلث و نسخ شدند. علاءالدین حسن بهمنی دربار خود را به مرکزی برای ادیبان و خوشنویسان تبدیل کرد[۲۲]. یوسف عادل شاه، از عادلشاهیان، خود در نستعلیق مهارت داشت و آثار معماری بیجاپور تلفیقی از زیباییشناسی ایرانی و محلی را نشان میدهند[۲۳]. قطبشاهیان نیز با ساخت بناهایی در گلکنده، فضای نمایش کتیبههای خوشنویسی را فراهم کردند[۲۲]. این سلسلهها با تلفیق سبکهای محلی و ایرانی، هویت فرهنگی متمایزی را در جنوب شبهقاره ایجاد نمودند[۲۳][۲۴].
«نبردهای جاودانه: شاهنامهای با رنگ شبه قاره» قابل بازیابی از : https://cudl.lib.cam.ac.uk/view/MS-MANC-RYL-PERS-00910/6 [1]
سبکها و خطوط
خوشنویسی فارسی در شبهقاره هند از ورود خوشنویسان ایرانی در دوره گورکانیان تا اوایل دوره بریتانیا، تنوع بیسابقهای در خطوط و کاربردهای عملیاتی نشان داد[۲۵]. خطوط متعددی که در این منطقه به کار گرفته شدند، نهتنها بهعنوان ابزار نگارش، بلکه بهمثابه پدیدۀ هنری و نماد هویتی در فضاهای مذهبی، ادبی، معماری و درباری مطرح بودند.
نستعلیق
خط نستعلیق با حرکات مورب، تضاد شدید ضخامت و پیوستگی روان، بهویژه در نگارش اشعار فارسی و اردو جایگاه ممتاز یافت[۲۵]. خط ثلث بهخاطر ارتفاعهای کشیده و منحنیهای وسیع برای کتیبههای معماری، از جمله طاقها و حاشیه گنبدها، بهکار رفت[۲۶].
ثلث
خط ثلث، با کشیدگیهای بلند، منحنیهای وسیع و تضاد ضخامت قلم بر اساس تناسبات هندسی دقیق، از سده هفتم هجری از طریق خوشنویسان ایرانی وارد قلمرو گورکانیان شبهقاره هند شد[۲۶].
نسخ
خط نسخ، با حروف قائم، خوانایی بالا و فاصلهگذاری منظم، در نسخههای قرآنی و اسناد حقوقی کاربرد گسترده داشت و بهدلیل وضوح ساختاری، استاندارد نگارشی سندهای رسمی شد[۱۱].
طغرا
مهر یا نشان خوشنویسیشدهای که گاه در فرمانهای درباری دکن و دهلی حک میشد و نمود اقتدار امرای محلی بود[۲۷].
ریحان
خط ریحان، با تلفیق ویژگیهای نسخ و ثلث در اندازههای کوچک و ظریف، غالباً در عناوین فصلها و حواشی نسخههای فاخر استفاده میشد.
این تنوع تکنیکی و زیباییشناختی گواه انتقال دانش خوشنویسی ایرانی به شبهقاره و تطور آن در بستر فرهنگی هند است.
هنرمندان برجسته
در دوران شکوفایی خوشنویسی فارسی در شبهقاره هند، شماری از هنرمندان ایرانیتبار نقش مهمی در انتقال و تحول این هنر ایفا کردند:
شکرالله قزوینی
شکرالله قزوینی (وفات حدود ۷۵۰ هـ.ق)، از خوشنویسان قرن هشتم هجری قمری، خطوط نسخ و ثلث را در آرامگاه سلطان احمد شاه ولی در کارناتاکا اجرا کرد و از نخستین هنرمندانی بود که خوشنویسی ایرانی را به جنوب هند برد[۲۸].
ملا مغیث قاری شیرازی
ملا مغیث قاری شیرازی (قرن هشتم هـ.ق)، در قرن هشتم هجری با خلق کتیبهای عظیم به خط ثلث در دروازه شاه خلیلالله در گجرات، جایگاه خود را در تاریخ خوشنویسی تثبیت کرد[۲۹].
عنایتالله شیرازی
عنایتالله شیرازی (قرن یازدهم هـ.ق)، فرزند عبدالحق بن قاسم، در دربار اکبر و جهانگیر بهعنوان خوشنویس رسمی فعالیت داشت و نسخههایی چون طبقات اکبری را کتابت کرد[۲۹].
عبدالحق بن قاسم (امانتخان شیرازی)
عبدالحق بن قاسم (امانتخان شیرازی) (قرن یازدهم هـ.ق)، از برجستهترین هنرمندان این دوره بود که کتیبههای تاجمحل را با خط ثلث بر مرمر سفید نگاشت؛ آثار او نشانگر اوج زیباییشناسی خوشنویسی ایرانی در معماری گورکانی هند است[۲۹].
مریم مازندرانی
مریم مازندرانی (قرن یازدهم هـ.ق)، از زنان خوشنویس این دوره، در کتابخانه سلطنتی دهلی تحت آموزش شاهدخت زینبالنساء فعالیت داشت. هرچند اطلاعات مستقیمی از آثار او در دست نیست، اما حضورش در این نهاد فرهنگی نشانگر مشارکت زنان ایرانی در عرصه هنر و فرهنگ دربار گورکانیان است[۲۸].
خوشنویسی تاجمحل بر طاقهای گنبد (۱۶۳۲–۱۶۵۳ میلادی) قابل بازیابی از :[2] https://www.tajmahal.org.uk/calligraphy.html
خواجه نظامالدین احمد هروی
خواجه نظامالدین احمد هروی (وفات 1003 هـ.ق)، مورخ و خوشنویس برجسته دربار اکبر، با تألیف طبقات اکبری (1001–1003 هـ.ق) نقش مهمی در تاریخنگاری فارسی هند ایفا کرد. نثر روان و دقت تاریخی او، پیوند خوشنویسی با فرهنگ نوشتاری درباری را نمایان ساخت[۳۰].
تفاوتهای سبکی در خوشنویسی معاصر شبهقاره
پس از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷، خوشنویسی فارسی در این کشور مسیری متمایز از هند و ایران پیمود. این تحول، تحت تأثیر عوامل فرهنگی، قومی و زبانی، به ظهور سبکهای نوین و تلفیقی انجامید.
پاکستان
در پاکستان، خوشنویسی بهعنوان نماد هویت اسلامی و فرهنگی جایگاه ویژهای یافت. خط نستعلیق، که پیشتر در ایران رواج داشت، به خط غالب در آثار مذهبی و هنری تبدیل شد[۳۱]. تأثیر هنر قومی پشتون در تزئینات مذهبی، بهویژه در کتیبههای مسجد شاه فیصل اسلامآباد، نمونهای از تلفیق سنت ایرانی با عناصر بومی است[۳۲]. با کاهش سهم واژگان فارسی در زبان اردو از ۶۲٪ به ۳۸٪ طی هفتاد سال گذشته، پدیدههایی چون دوخطینویسی پدید آمد. شاخصترین نمونه، ابداع «خط مُرکَّب» توسط صفدر علی صفدر در سال ۲۰۱۵ است؛ در این سبک، اشعار فارسی (مانند اشعار حافظ) با حروف اردو نگاشته میشوند، که نوعی بازآفرینی فرهنگی و زبانی محسوب میشود[۳۳].
علاوه بر این، هنرمندانی چون سادقین و امین گلجی با تلفیق خوشنویسی سنتی و سبکهای انتزاعی، خوشنویسی را از قالب مذهبی خارج کرده و به عرصه هنر مدرن وارد کردند (Calligraphy Comeback, 2024).
هند
در هند، خوشنویسی فارسی پس از استقلال جای خود را به خطوط محلی داد. خط دیوانی گجراتی، با حلقههای مدور و ساختار منظم، در متون اداری رواج یافت و خوانشپذیری را افزایش داد[۳۳]. برخلاف پاکستان، گرایش به هنر مدرن در هند موجب شد خوشنویسی به عرصههای رسانهای و هنری وارد شود، هرچند سهم آن در فضای عمومی محدودتر باقی مانده است. در جدول شماره 1، مقایسه اجمالی در زمینه های خط غالب، نوآوری، تاثیر قومی و کاربرد خوشنویسی فارسی در کشورهای پاکستان و هند پرداخته است:
جدول شماره 1. مقایسه اجمالی خوشنویسی فارسی بین پاکستان و هند
| ویژگی | پاکستان | هند |
| خط غالب | نستعلیق، ثلث، دیوانی | دیوانی گجراتی، نستعلیق در اقلیت |
| نوآوری | خط مرکب، دوخطینویسی | تلفیق با هنر مدرن، خوشنویسی انتزاعی |
| تأثیر قومی | پشتون، سندی، بلوچی | گجراتی، اردو، هندی |
| کاربرد | مذهبی، فرهنگی، گالریهای هنری | اداری، هنری، رسانهای |
عناصر غیرایرانی در تحول خوشنویسی فارسی
در شبهقاره هند، خوشنویسی فارسی نهتنها تحت تأثیر سنتهای ایرانی، بلکه در تعامل با عناصر فرهنگی عربی و ترکی دچار تحولاتی چشمگیر شد. ورود علمای صوفی عرب به مدارس دینی منطقه موجب معرفی خطوط کوفی و محقق شد؛ این خطوط با تأکید بر تعادل هندسی و ساختار ایستا، در نگارش کتیبههای قرآنی و متون مذهبی نقش مهمی ایفا کردند[۷][۲۶]. خوشنویسی کوفی، بهویژه در نسخههای اولیه قرآن در دکن، با گرایش به نظم هندسی و تقارن، از سوی علمای مهاجر عرب ترویج یافت[۱۱].
در سوی دیگر، صنعتگران ترکتبار، بهویژه در دربار سلاطین دکن مانند بهمنیان و قطبشاهیان، خطوط دیوانی و ثلث عثمانی را با زیباییشناسی محلی تلفیق کردند. این تلفیق منجر به خلق جلدهای تزئینی، کتیبههای کاخها و فریزهای خوشنویسی در بناهایی چون قلعه بیدر شد[۶][۲۷]. سبکهای ترکیبی حاصل از این تبادل فرهنگی، زبان بصری خوشنویسی را در شبهقاره فراتر از الگوهای صرفاً ایرانی گسترش داد و زمینهساز شکلگیری هویت هنری مستقل در جنوب آسیا شد[۲۵].
میراث و دوران معاصر: چالشها، نهادها و تحولات خوشنویسی فارسی در شبهقاره
روند تاریخی پس از استقلال (۱۹۴۷–اکنون)
پس از استقلال هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷، نهادهای فرهنگی و آموزشی در این دو کشور تلاشهایی نظاممند برای احیای خوشنویسی فارسی آغاز کردند. در پاکستان، دانشگاه پنجاب از دهه ۱۳۳۰ هـ.ش دورههای تخصصی خوشنویسی راهاندازی کرد که نقش مهمی در تربیت نسل جدیدی از خوشنویسان ایفا نمود[۳۴]. موزه لاهور نیز با برگزاری نمایشگاههای سالانه نسخههای خطی قرون ۱۳ و ۱۴ هجری شمسی، به معرفی و حفظ میراث خوشنویسی فارسی کمک کرد[۱۸].
در هند، دانشگاه جامع ملی اسلامی با گنجاندن کارگاههای خط نستعلیق در برنامه درسی دانشکده هنرهای زیبا، آموزش رسمی این هنر را گسترش داد[۳۵]. هنرمندان معاصر مانند صادقین در پاکستان و سید صادقالله حسینی در هند با خلق نقاشیهای دیواری خوشنویسی، جلوههای نوینی از این هنر را به نمایش گذاشتند[۳۶].
در حوزه پژوهش، سید کمال حاج سید جوادی با تألیف کتاب میراث جاودان، نقش برجستهای در مستندسازی نسخههای خطی و کتیبههای فارسی در پاکستان ایفا کرد. او در سالهای ۱۳۷۰–۱۳۷۱، بهعنوان رایزن فرهنگی ایران در پاکستان، اطلاعات ارزشمندی گردآوری نمود که به احیای این هنر کمک شایانی کرد[۳۷]. رویدادهایی چون کنفرانس خوشنویسی الکمال در لاهور و نمایشگاه بینالمللی خوشنویسی دهلی نیز به تبادل تجربیات خوشنویسان و ترویج این هنر در سطح منطقهای و جهانی یاری رساندهاند.
نهادهای احیاگر و اقدامات نوین
در دهههای اخیر، نهادهای فرهنگی و آموزشی در پاکستان نقش مهمی در احیای خوشنویسی فارسی ایفا کردهاند. بر اساس آمار انجمن خوشنویسان لاهور (۲۰۲۳)، آموزش بیش از ۱۲۰۰ هنرجو طی دهه اخیر، نشانگر اقبال جوانان پاکستانی به بازخوانی میراث خوشنویسی فارسی است[۳۸]. نهادهایی مانند مرکز تحقیقات فارسی ایران–پاکستان، دانشگاه پنجاب، و دانشگاه نمل با برگزاری دورههای تخصصی، نمایشگاهها و پروژههای پژوهشی، زمینه آموزش و بازآفرینی این هنر را فراهم کردهاند[۳۹].
چالشهای معاصر
با وجود تلاشهای نهادهای فرهنگی، خوشنویسی فارسی با چالشهایی جدی مواجه است. کاهش ۷۵٪ مراکز آموزش زبان فارسی در ایالت پنجاب طی دو دهه گذشته، بقای این هنر را با مخاطره مواجه ساخته است[۳۹]. افزایش رقابت رسانههای دیجیتال، تغییر ذائقه هنری نسل جوان، و کاهش تقاضای بازار برای آثار سنتی نیز از عوامل مؤثر در این روند هستند[۳۸]. همچنین، کاهش واژگان فارسی در زبان اردو و گرایش به سادهنویسی، موجب تضعیف پیوندهای زبانی و ادبی با خوشنویسی کلاسیک شده است.
راهکارهای نوآورانه
در پاسخ به چالشهای معاصر، پروژههای دیجیتال و نوآورانه در حال شکلگیریاند. پروژه «نقش پارسی» در دانشگاه نمل، با بهرهگیری از اسکن سهبعدی کتیبههای تاریخی و الگوریتمهای بازسازی هوشمند خطوط، امکان احیای دیجیتال خوشنویسی فارسی را فراهم کرده است[۳۱]. همچنین، ابداع «خط مرکب» توسط صفدر علی صفدر در سال ۲۰۱۵، نمونهای از تلفیق زبان اردو با اشعار فارسی است که نشانگر پویایی زبانی و هنری این حوزه است[۳۳]. در جدول شماره 2، تحولات خوشنویسی فارسی در شبهقاره (۱۹۴۷–اکنون) نشان داده شده است:
جدول شماره 2. جدول تحولات خوشنویسی فارسی در شبهقاره (۱۹۴۷–اکنون)
| دوره | ویژگیها | نهادهای فعال | نوآوریها |
| ۱۹۴۷–۱۹۷۰ | تثبیت زبان فارسی در نهادهای آموزشی | دانشگاه پنجاب، انجمن خوشنویسان | آموزش سنتی نستعلیق |
| ۱۹۷۰–۲۰۰۰ | کاهش رسمیسازی فارسی | مرکز تحقیقات فارسی | نمایشگاههای نسخههای خطی |
| ۲۰۰۰–اکنون | احیای دیجیتال و تلفیق زبانی | دانشگاه نمل، گالریهای خصوصی | خط مرکب، اسکن سهبعدی کتیبهها |
جمعبندی
خوشنویسی فارسی در شبهقاره هند، بهویژه در محدوده جغرافیایی پاکستان امروزی، تجلی پیوند ناگسستنی تمدن ایرانی با تنوع فرهنگی جنوب آسیاست. این هنر که از سدههای میانه با حمایت سلسلههای غزنوی، غوری، سلطنت دهلی و امپراتوری مغول به اوج شکوفایی رسید، نهتنها بهعنوان ابزاری برای انتقال متون دینی و ادبی، بلکه بهمثابه نماد هویت سیاسی و زیباییشناسی فرامنطقهای عمل کرد. تلفیق سبکهای ایرانی با عناصر بومی، عربی و ترکی، خوشنویسی فارسی را به پدیدهای منحصربهفرد در شبهقاره تبدیل نمود که در آثار معماری (مانند تاجمحل)، نسخههای خطی و کتیبههای مذهبی تبلور یافت.
در دوران معاصر، اگرچه جایگاه زبان فارسی در پاکستان کمرنگتر شده، تلاش نهادهای آموزشی و فرهنگی نظیر دانشگاه پنجاب، مرکز تحقیقات فارسی و موزه لاهور، همراه با خلق آثار نوین توسط هنرمندانی چون صادقین، گواهی است بر تداوم این میراث زنده. خوشنویسی فارسی در پاکستان امروز، پاسخگوی نیازهای هویتی جامعه در حال گذار است: از یکسو با ابداعاتی چون «خط مرکب»، پیوند خود را با گفتمان اردوزبان حفظ میکند و از سوی دیگر با دیجیتالیسازی میراث مکتوب (مانند پروژه دانشگاه نمل)، بقای تاریخیاش را تضمین مینماید. این دوگانگی آگاهانه، نشانهای از پویایی ذاتی این هنر در عبور از چالشهای معاصر است[۳۳][۳۹].
پاسداری از خوشنویسی فارسی در پاکستان، درواقع حفاظت از حلقه اتصال تاریخی این سرزمین با جهان ایرانی و اسلامی است؛ میراثی که فراتر از مرزهای سیاسی، نقش فرهنگ را بهمثابه زبانی جهانشمول در گفتوگوی تمدنها یادآور میشود. در جدول شماره 3، رویدادها، هنرمندان و آثار برجسته آنها نشان داده شده است:
جدول شماره 3. رویداد/ هنرمند کلیدی و اثر برجسته در دوره های مختلف زمانی
| دوره | رویداد/هنرمند کلیدی | اثر برجسته |
| ۷۸۶–۱۲۱۵ میلادی | حمایت غزنوی/غوری | کتیبههای مناره جام |
| ۱۲۰۶–۱۵۲۶ میلادی | رسمیت زبان فارسی در سلطنت دهلی | نسخههای قرآن آبی |
| ۱۵۲۶–۱۸۵۸ میلادی | کارگاههای سلطنتی مغول | کتیبههای مرمری تاجمحل |
| ۱۹۴۷–۱۹۷۰ میلادی | دورههای دانشگاه پنجاب | نمایشگاههای موزه لاهور |
| ۱۹۷۰ تا امروز | نقاشیهای دیواری صادقین و حسینی | نقاشیهای خوشنویسی عمومی |
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
منابع :
1. افق اندیشه. (بدون تاریخ). واکاوی جریانشناسی و رویکرد قرآنیان شبهقاره هند. بازیابیشده از https://ofoghandisha.com
2. الکاشانی، م. ر. (۱۳۸۲). هنر خوشنویسی در جهان اسلام. تهران: فرهنگستان هنر.
3. حاج سید جوادی، س. ک. (۱۳۷۰). میراث جاویدان: کتیبهها و نسخههای خطی فارسی در پاکستان (جلد اول). اسلامآباد: مرکز تحقیقات ایران و پاکستان.
4. حاججوادی، ف. (۱۳۷۰). نقش خوشنویسی در آموزش دینی. تهران: انتشارات بعثت.
5. حکمت، ع. ا. (۱۳۹۲). نقش پارسی بر احجار هند. تهران: مؤسسه دریای پارس.
6. همایونفرخ، م. (۱۳۴۸). معماری اسلامی در افغانستان. کابل: انتشارات دولتی افغانستان.
7. دسایی، ز. ا. (۱۳۷۴). هنر خوشنویسی در ایران و هند. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
8. رادفر، ا. (۱۳۹۰). فرهنگنویسی فارسی در هند جنوبی (دکن). پژوهشنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، (۱۲)، ۱–۲۵.
9. عباسی، ف. (بدون تاریخ). نقش خوشنویسی در انتقال مفاهیم دینی و فلسفی در تاریخ ایران. ماهنامه پایاشهر، ۷(۷۳).
10. قلیچخانی، ح. (۱۴۰۱). ۷۰۰ سال زبان فارسی در شبهقاره هند. نشست مرکز فرهنگی سوامی ویوکاناندا، هند.
11. کیخا، ب. (۱۳۹۴). فهرستنامههای نسخ خطی فارسی در هند. پژوهشنامه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زابل. بازیابیشده از https://jsr.usb.ac.ir/article_1792.html
12. مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب. (بدون تاریخ). کتیبههای اسلامی هند و بنگال. بازیابیشده از https://mirasmaktoob.com
13. هاشمی، م. (۱۳۷۵). خط و زبان فارسی در شبهقاره هند. تهران: مؤسسه مطالعات آسیایی.
14. مشایخ فریدنی، آ. (۱۳۸۷). بابُر. در دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبهقاره (ج ۲، صص ۷۴۷–۷۴۹). تهران: بنیاد دانشنامه جهان اسلام.
15. توسلی، م. م. (۱۳۷۷). تاریخ آصفجاهیان. اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
16. توسلی، م. م. (۱۳۸۱). مقدمه نسخه خطی طبقات اکبری. فصلنامه دانش، (۶۸–۶۹)، ۹–۴۲.
17. توسلی، م. م. (۱۳۹۶). سیمای شبهقاره هند. قم: نشر مجمع ذخایر اسلامی.
18. توسلی، م. م. (۱۳۹۷). تحولات شبهقاره هند (چاپ چهارم). قم: پژوهشگاه بینالمللی المصطفی.
19. توسلی، م. م. (۱۴۰۰). خوشنویسی فارسی در پاکستان. نسخه منتشرنشده.
20. زبیری، م. ا. (بیتا). تاریخ بیجاپور / بساطین السلاطین (نسخه چاپ سنگی). حیدرآباد دکن.
21. مرکز تحقیقات فارسی. (۱۴۰۰). گزارش آموزش زبان فارسی در پنجاب. کراچی: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
22.
23. Alam, M. (2010). The pursuit of Persian: Language in Mughal politics. Modern Asian Studies, 44(2), 317–346. Cambridge University Press. https://www.cambridge.org/core/journals/modern-asian-studies/article/abs/pursuit-of-persian-language-in-mughal-politics/3E1D9F6F2E3E7C6E0F3E9B5D6F9E0A4E
24. Asher, C. B. (1992). Architecture of Mughal India. Cambridge University Press. https://www.cambridge.org/core/books/architecture-of-mughal-india/AEA97658C4FDEB02FFD6C30B1E31CD70
25. Bagley, R. (1990). Calligraphy and Architecture in the Mughal Empire. Oxford University Press.
26. Beach, M. C. (2007). The History of Persian Calligraphy. Princeton University Press. https://dpul.princeton.edu/islamicmss/about/manuscripts-of-the-islamic-world-at-princeton-university-library
27. Blair, S. S. (2006). Islamic Calligraphy. Edinburgh University Press. https://archive.org/details/islamiccalligrap0000blai
28. Blair, S. S., & Bloom, J. M. (1995). The Art and Architecture of Islam: 1250–1800. Yale University Press. https://yalebooks.yale.edu/book/9780300064650/the-art-and-architecture-of-islam-12501800
29. Clawson, P. (2000). The Persian Legacy in South Asia. Oxford University Press.
30. Dawn Newspaper. (2023, May 12). Decline in Calligraphy Art Sales. p.A7.
31. Desai, Z. A. (1993). Persian calligraphy in India. In Cultural Relations between Iran and the Indian Subcontinent (Vol. 1, pp. 271–285). Iranian Cultural Foundation. https://www.jetir.org/papers/JETIR1905B72.pdf
32. Islamic Art Festival. (2024). Nastaliq calligraphy in Pakistan: The art and its cultural significance. Retrieved August 7, 2025, from https://islamicartfestival.com/nastaliq-calligraphy-in-pakistan/
33. Islamic Art Festival. (2024). Nastaliq Calligraphy in Pakistan: The Art and Its Cultural Significance. Retrieved from https://islamicartfestival.com/nastaliq-calligraphy-in-pakistan/
34. Kumar, R. (2007). Persian Calligraphy in Modern India. National Islamic University Press.
35. Kumar, S. (2015). Persianate culture and the Indo-Muslim state. In A Companion to Islamic Art and Architecture (Vol. 2). Wiley-Blackwell. https://www.wiley.com/en-gb/A+Companion+to+Islamic+Art+and+Architecture%2C+2+Volume+Set-p-9781119068662
36. Rahman, T. (2002). Language, Ideology and Power: Language-learning among the Muslims of Pakistan and North India. Oxford University Press. https://books.google.com/books/about/Language_Ideology_and_Power.html?id=ljliAAAAMAAJ
37. Rahman, T. (2011). From Hindi to Urdu: A social and political history. Oxford University Press.
38. Rahman, T. (2011). From Hindi to Urdu: A Social and Political History. Oxford University Press.
39. Safwat, T. (1995). Arabic Calligraphy: Naskh and Thuluth. Brill. https://arabiccalligraphy.com/scripts.html
40. Sattar, A. (2021). Islamic calligraphy education in South Asia: Institutions and innovations. South Asia Studies Quarterly, 18(2), 112–135. https://www.atlantis-press.com/article/125994244.pdf
41. Schimmel, A. (1989). Calligraphy and Islamic Culture. New York University Press. https://archive.org/details/CalligraphyAndIslamicCulture-AnnemarieSchimmel
42. Singer, A. (2013). Nastaʿliq Calligraphy: Art and History. Oxford University Press. https://books.google.com/books/about/Nasta_liq_Calligraphy.html?id=m6QxEAAAQBAJ
43. The Friday Times. (2024, October 29). Calligraphy comeback: From mosques to modern art galleries. Retrieved August 7, 2025, from https://thefridaytimes.com/29-Oct-2024/calligraphy-comeback-from-mosques-to-modern-art-galleries
44. University of the Punjab. (2018). Pioneers of modern calligraphy in Pakistan. Journal of Archaeological Studies, 6(1), 15–28. Retrieved August 7, 2025, from https://pu.edu.pk/images/journal/archaeological/PDF/2_V6_18.pdf
45. Zakaria, H. (2002). Mughal Tughra: Imperial Monograms. Journal of Indic Manuscripts, 8(2), 45–67. https://indianculture.gov.in/manuscripts/tughra-0
[1] نسخه شاهنامه – کتابخانه جان رایلندز، کمبریج
[مشاهده نسخه کامل](https://cudl.lib.cam.ac.uk/view/MS-MANC-RYL-PERS-00910/1)
- *نوع اثر:** نسخه خطی شاهنامه
- **تاریخ تقریبی:** 904–924 هجری قمری (احتمالاً قرن ۱۵ یا ۱۶ میلادی)
- **ویژگیها:**
- جلد چرمی هندی قرن ۱۸ با تزئینات سفید و نقشهای برجسته
- صفحات تذهیبشده با سبک ترکمان تجاری
- آثار سه نگارگر مختلف در دو دوره زمانی
- برخی نگارهها در هند بازپردازی یا رنگآمیزی مجدد شدهاند
- شامل صحنههای کامل نبردهای "دوازده رخ"
[2] - سبک خوشنویسی: خط مورد استفاده در کتیبههای تاجمحل عمدتاً ثلث است؛ خطی رسمی، باشکوه و مناسب برای معماری مذهبی.حروف کشیده، منحنیهای قوی، و ترکیب متوازن آن با تزئینات هندسی، جلوهای معنوی و بصری ایجاد کردهاند.
- محل اجرا : کتیبهها بر طاقهای گنبد اصلی، ورودیهای چهارگانه و دیوارهای داخلی اجرا شدهاند. متنها عمدتاً آیات قرآنی هستند، از جمله سوره یس، سوره الرحمن، و سوره الفجر.
- هنرمند خوشنویس :اجرای خوشنویسی بر عهده امانتخان شیرازی بود، خوشنویس ایرانیتبار دربار شاهجهان. نام او در یکی از کتیبهها با عبارت «خطاطی از سوی عبدالحق، معروف به امانتخان شیرازی» آمده است.
- تکنیک اجرا :کتیبهها با مرمر سیاه بر زمینه مرمر سفید اجرا شدهاند، با تکنیک مرمرکاری معرق. این تضاد رنگی، خوانایی و شکوه خطوط را افزایش داده و در نور طبیعی، جلوهای درخشان ایجاد میکند. https://tajmahal.gov.in/calligraphy.aspx
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Alam, M. (2010). The pursuit of Persian: Language in Mughal politics. Modern Asian Studies, 44(2), 317–346. Cambridge University Press, Available for https://www.cambridge.org/core/journals/modern-asian-studies/article/abs/pursuit-of-persian-language-in-mughal-politics/3E1D9F6F2E3E7C6E0F3E9B5D6F9E0A4E
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Rahman, T. (2002). Language, Ideology and Power: Language-learning among the Muslims of Pakistan and North India. Oxford University Press, Available for https://books.google.com/books/about/Language_Ideology_and_Power.html?id=ljliAAAAMAAJ
- ↑ Schimmel, A. (1989). Calligraphy and Islamic Culture. New York University Press, Available for https://archive.org/details/CalligraphyAndIslamicCulture-AnnemarieSchimmel
- ↑ Blair, S. S., & Bloom, J. M. (1995). The Art and Architecture of Islam: 1250–1800. Yale University Press, Available for https://yalebooks.yale.edu/book/9780300064650/the-art-and-architecture-of-islam-12501800
- ↑ Kumar, S. (2015). Persianate culture and the Indo-Muslim state. In A Companion to Islamic Art and Architecture (Vol. 2). Wiley-Blackwell, Available for https://www.wiley.com/en-gb/A+Companion+to+Islamic+Art+and+Architecture%2C+2+Volume+Set-p-9781119068662
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ دسایی، ز. ا. (۱۳۷۴). هنر خوشنویسی در ایران و هند. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ همایونفرخ، م. (۱۳۴۸). معماری اسلامی در افغانستان. کابل: انتشارات دولتی افغانستان.
- ↑ قرآن کریم، سوره مریم.
- ↑ حاججوادی، ف. (۱۳۷۰). نقش خوشنویسی در آموزش دینی. تهران: انتشارات بعثت.
- ↑ هاشمی، م. (۱۳۷۵). خط و زبان فارسی در شبهقاره هند. تهران: مؤسسه مطالعات آسیایی.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ Blair, S. S. (2006). Islamic Calligraphy. Edinburgh University Press, Available for https://archive.org/details/islamiccalligrap0000blai
- ↑ Beach, M. C. (2007). The History of Persian Calligraphy. Princeton University Press, Available for https://dpul.princeton.edu/islamicmss/about/manuscripts-of-the-islamic-world-at-princeton-university-library
- ↑ Desai, Z. A. (1993). Persian calligraphy in India. In Cultural Relations between Iran and the Indian Subcontinent (Vol. 1, pp. 271–285). Iranian Cultural Foundation, Available for https://www.jetir.org/papers/JETIR1905B72.pdf
- ↑ حاج سید جوادی، س. ک. (۱۳۷۰). میراث جاویدان: کتیبهها و نسخههای خطی فارسی در پاکستان (جلد اول). اسلامآباد: مرکز تحقیقات ایران و پاکستان.
- ↑ Sattar, A. (2021). Islamic calligraphy education in South Asia: Institutions and innovations. South Asia Studies Quarterly, 18(2), 112–135, Available for https://www.atlantis-press.com/article/125994244.pdf
- ↑ Schimmel, A. (1989). Calligraphy and Islamic Culture. New York University Press, Available for https://archive.org/details/CalligraphyAndIslamicCulture-AnnemarieSchimmel
- ↑ Kumar, S. (2015). Persianate culture and the Indo-Muslim state. In A Companion to Islamic Art and Architecture (Vol. 2). Wiley-Blackwell, Available for https://www.wiley.com/en-gb/A+Companion+to+Islamic+Art+and+Architecture%2C+2+Volume+Set-p-9781119068662
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ کیخا، ب. (۱۳۹۴). فهرستنامههای نسخ خطی فارسی در هند. پژوهشنامه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زابل. بازیابیشده از https://jsr.usb.ac.ir/article_1792.html
- ↑ قلیچخانی، ح. (۱۴۰۱). ۷۰۰ سال زبان فارسی در شبهقاره هند. نشست مرکز فرهنگی سوامی ویوکاناندا، هند.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ حکمت، ع. ا. (۱۳۹۲). نقش پارسی بر احجار هند. تهران: مؤسسه دریای پارس.
- ↑ Asher, C. B. (1992). Architecture of Mughal India. Cambridge University Press, Available for https://www.cambridge.org/core/books/architecture-of-mughal-india/AEA97658C4FDEB02FFD6C30B1E31CD70
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ توسلی، م. م. (۱۳۹۷). تحولات شبهقاره هند (چاپ چهارم). قم: پژوهشگاه بینالمللی المصطفی.
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ زبیری، م. ا. (بیتا). تاریخ بیجاپور / بساطین السلاطین (نسخه چاپ سنگی). حیدرآباد دکن.
- ↑ توسلی، م. م. (۱۳۷۷). تاریخ آصفجاهیان. اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ Singer, A. (2013). Nastaʿliq Calligraphy: Art and History. Oxford University Press, Available for https://books.google.com/books/about/Nasta_liq_Calligraphy.html?id=m6QxEAAAQBAJ
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ Safwat, T. (1995). Arabic Calligraphy: Naskh and Thuluth. Brill, Available for https://arabiccalligraphy.com/scripts.html
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ Zakaria, H. (2002). Mughal Tughra: Imperial Monograms. Journal of Indic Manuscripts, 8(2), 45–67, Available for https://indianculture.gov.in/manuscripts/tughra-0
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ رادفر، ا. (۱۳۹۰). فرهنگنویسی فارسی در هند جنوبی (دکن). پژوهشنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، (۱۲)، ۱–۲۵.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ Bagley, R. (1990). Calligraphy and Architecture in the Mughal Empire. Oxford University Press
- ↑ توسلی، م. م. (۱۳۸۱). مقدمه نسخه خطی طبقات اکبری. فصلنامه دانش، (۶۸–۶۹)، ۹–۴۲.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Islamic Art Festival. (2024). Nastaliq Calligraphy in Pakistan: The Art and Its Cultural Significance. Retrieved from https://islamicartfestival.com/nastaliq-calligraphy-in-pakistan/
- ↑ The Friday Times. (2024, October 29). Calligraphy comeback: From mosques to modern art galleries. Retrieved August 7, 2025, from https://thefridaytimes.com/29-Oct-2024/calligraphy-comeback-from-mosques-to-modern-art-galleries
- ↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ ۳۳٫۳ Rahman, T. (2011). From Hindi to Urdu: A Social and Political History. Oxford University Press, p.89
- ↑ Clawson, P. (2000). The Persian Legacy in South Asia. Oxford University Press.
- ↑ Kumar, R. (2007). Persian Calligraphy in Modern India. National Islamic University Press.
- ↑ الکاشانی، م. ر. (۱۳۸۲). هنر خوشنویسی در جهان اسلام. تهران: فرهنگستان هنر.
- ↑ توسلی، م. م. (۱۴۰۰). خوشنویسی فارسی در پاکستان. نسخه منتشرنشده.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ Dawn Newspaper. (2023, May 12). Decline in Calligraphy Art Sales. p.A7.
- ↑ ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ ۳۹٫۲ مرکز تحقیقات فارسی. (۱۴۰۰). گزارش آموزش زبان فارسی در پنجاب. کراچی: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
نویسنده مقاله
محمد مهدی توسلی
ویرایش دانشنامه ملل