ساختار قومیتی در چین
با توجه به وجود بیش از 5000 گروه قومی در190 كشور جهان[۱]، ایجاد همزیستی مسالمت آمیز میان دو مفهوم تعلقات قومی و تعلقات ملی و تعریف ارتباط منطقی بین هویت قومی و هویت ملی و اتخاذ سیاست های كارشناسانه و مدبرانه، می تواند زمینه ساز رشد و توسعه ی متوازن و پایدار هر جامعه ای را به دنبال داشته باشد. و اگر هویت ملّی یك جامعه در برگیرنده ی تعامل و تشریك هویت فردی، قومی و ملّی آن جامعه نباشد و تمایلات قوم گرایانه در طول گرایشات و تعلقات ملّی تعریف وپذیرفته نباشد؛ برآیند كنش های حاصل از هر یك نه تنها به توسعه و پایداری امنیّت ملّی و وحدت و همگرایی نخواهد انجامید، بلكه تنش، تضاد و تقابل این نیروها را درعرصه های گوناگون به دنبال خواهد داشت.
ساختار قومیتی در چین
چین كشوری است با تمدن باستانی، پیشینه ای كهن، آداب و سنن فرهنگی متنوع، با 9/6 میلیون كیلومتر مربع مساحت، با جمعیتی بالغ بر یك میلیارد و سیصد میلیون نفر که از 56 قوم و نژاد متنوع و رنگارنگ تشكیل شده است. این سرزمین پهناور، از گذشتههای دور یكی از گاهوارهها و كانونهای مهم فرهنگ و تمدن وهنر بشری بوده است. كشور چین، از هفت هزار سال پیشینه ی تاریخی برخوردار است كه پنج هزار سال آن مدون و مستند موجود است. کشوری با نژادهای مختلف که تغییر و تحولات و آداب و عادت های گذشته، به توسعه ی تبادل فرهنگی بین آنان کمک کرده و زمینه را برای فراگیری نقاط قوت یکدیگر به منظور جبران ضعف ها، و پیشرفت تمدن همه ی اقوام ساکن در این سرزمین فراهم ساخته است. فرهنگ غنی و تمدن كهن و درخشان این ملت که آمیزهای از فرهنگ های مختلف و متنوع است، بر سایر فرهنگ های بشری، به ویژه بر فرهنگ و هنر و تمدن وزبان كشورهای همسایه خود از جمله شبه جزیره كره، ژاپن و ویتنام تأثیر عمیقی برجای نهاده است. از این رو، آشنایی با اقلیت های موجود در سرزمین چین، رهیافت ها، سیاست ها و اقدامات دولت چین معاصر در برخورد با قومیت ها، می تواند خواننده را با واقعیت های تاریخی و اجتماعی مردم این سرزمین بیشتر آشنا سازد[۲].
در حال به روز رسانی و ویرایش
نیز نگاه کنید به
اقلیت های قومی چین؛ اسامی اقلیت های قومی چین
کتابشناسی
- ↑ ورستر،ج.ام و دیگران(1384). اقلیت ها و تبعیض. ترجمه محمود روغنی. تهران:انتشارات قصیه سرا. چاپ اول ،ص 24.
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی، جلد 1، ص. 84