صوفیان مصر

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۰ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)

تا پیش از نیمه­های قرن ششم هجری، تصوف در مصر از دایره سلوک فردی و حلقه­های کوچک مریدان، عارفان و زاهدان فراتر نمی­رفت و از نمودهای جمعی صوفیان خبری نبود. شکوفایی تصوف اما از نیمه­های دوم آن قرن و تأسیس اولین خانقاه در عهد صلاح­الدین ایوبی در سال 569 هجری آغاز شد. قرن هفتم نیز که قرن فروپاشی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مصر بود، برای صوفیان، اوج شکوفایی و بالندگی بود. زان پس، طریقت­های صوفی یکی پس از دیگری ظهور یافتند و با فراز و فرودهایی به حیات خود ادامه دادند (صدر هاشمی،81:1391).

طریقت­های صوفی مصر به لحاظ ریشه­های تاریخی و حضور اجتماعی گسترده، امروز به مثابه نهادی اجتماعی مورد توجه است و پژوهش­های متعدد و عمیقی درباره آنها انجام شده است (تقریر الحالة الدینیة، 275:1997).

تاکنون تعداد 77 طریقت صوفی توسط شورای عالی طریقت­های صوفی مصر به رسمیت شناخته شده­است. طریقت­های رسمی متعهدند که طبق لوایح مصوب سال­های 1903 و 1905 م در خصوص طریقت­های مبتنی بر ممنوعیت همه­ی اعمال خلاف شرع، از جمله ذکر گفتن همراه با رقص، استفاده از برخی آلات موسیقی، مجروح کردن بدن با سیخ، خوردن حشرات به عنوان کرامت و همچنین طرح مسئله سقوط تکلیف، عمل کنند. اضافه بر طریقت­های رسمی، دهها طریقت غیررسمی نیز در سراسر مصر گسترده­اند که سبب نگرانی مشایخ صوفی شصده و تقاضای برخی از آنها برای رسمی شدن با مخالفت شورای عالی صوفیان روبرو شده است. شیخ حسن الشناوی که تا پیش از مرگ در سال 2008 ،شیخ­المشایخ صوفیان مصر بود، نسبت به شیوع گسترده­ی طریقت­های غیرقانونی و غیرمنطبق با احکام و تعالیم اسلامی و نیز شیوه­های غیراسلامی، غیرصوفی و کاسبکارانه­ی طیف وسیعی از مدعیان تصوف (فرقه­های جدید) هشدار داده است (صدر هاشمی : 86).

برخی از طریقت­ها همچون الشاذلیه، دارای شاخه­های بسیاری هستند که به عنوان طریقتی مستقل به رسمیت شناخته شده­اند. بعضی از آنها همچون خلوتیه گرایش بیشتری به مجالس ذکر و اعتزال دارند و تعداد دیگری از آنها مانند عزمیه، به حضور اجتماعی و بهره­گیری از امکانات ارتباطی مدرن اهتمام می­ورزند.

برخی از طریقت­های مهم مصر عبارتند از:

- الاحمدیة (یا بدویه): منسوب به سید احمد البدوی (د 675 ه) که نسب به امام علی (ع) می­برد. او در فاس مغرب متولد شد و مدتی در عراق بود و سپس به مصر رفت و در شهر طنطا اقامت گزید؛ از آن پس طریقت به نام او شکل گرفت و در عصر حکومت بیبرس مملوکی در مصر گسترش یافت. از عوامل محبوبیت و گسترش این طریقت، تشویق مسلمانان به مبارزه با مهاجمان صلیبی توسط پیروان آن بود. بعدها بروز برخی انحرافات و شیوع بی­بندوباری و اعمال خلاف از جمله می­گساری در میان پیروان آن، سبب رویگردانی عامه­ی مسلمانان از آنان شد. این طریقت، مردم پسندترین طریقت روستایی به شمار می­رود. از علائم مشخصه­ی آنان، استفاده از پرچم و عمامه­ی قرمز است. سلسله­های متعددی از این طریقت منشعب شده­اند که البیومیه و الشناویه از جمله­ی آنان­است.


- الخلوتیة: منسوب به شیخ محمد الخلوتی (د 689 ه) از مشایخ صوفیه خراسان و طریقتی ترکی الاصل است. مرکزیت این طریقت در تبریز بود و پس از آنکه این شهر به تصرف صفویان درآمد، پیروان آن به تدریج به مصر مهاجرت کردند. این طریقت در مصر شکوفا شد و شاخه­های متعددی از آن پدید آمدند که از جمله آنها بکریه، بیرامیه، جوهریه و مرداشیه­اند.

- الدسوقیة: منسوب به شیخ ابراهیم الدسوقی (د 676 ه) از اقطاب چهارگانه صوفیان است که درالدسوق از شهرهای مصر متولد شد. اوشافعی مذهب و علاوه بر مقام قطب، فقیهی مورد توجه مردم بود. شاخه­های متعددی از آن منشعب شده­اند که از جمله­ی آنها الشرنوبیه و الشهاویه­ وشاخه ای دیگراز آن که به عنوان طریقتی مستقل در سال­های اخیر به رسمیت شناخته شده است، الدسوقیة المحمدیة است که در عین حال از جدیدترین طریقت­های صوفی مصر است. شاخه­های آن علاوه بر مصر در سودان، الجزایر، لیبی، یمن، پاکستان و برخی از کشورهای اروپایی گسترده­است.

الرفاعیة: منسوب به شیخ ابوالعباس احمد الرفاعی (د 578ه) از اقطاب بزرگ صوفیه است که در بصره می­زیست و پس از مرگش، شیخ ابوالفتح الواسطی (د 632ه) که به مصر مهاجرت و در اسکندریه سکنی گزیده بود، با دعوت و تبلیغ توانست این طریقت را در مصر گسترش دهد. برخی بر این باورند که الرفاعی تحت تأثیر اندیشه­های شیخ عبدالقادر گیلانی قرار داشت و طریقت او نیز از شاخه­های قادریه است. طریقت الرفاعیه دارای شاخه­های متعدد از جمله علوانیه، کیالیه، حریریه و جبرتیه است.

- الشاذلیة: منسوب به شیخ ابوالحسن الشاذلی (د 656 ه) او زاهدی نابینا بود که به دلیل گرایش­های صوفیانه ناگزیر از ترک مغرب و مهاجرت به مصر و اقامت در اسکندریه شد. به تدریج حلقه­ای از شاگردان بر گرد او جمع آمدند. او نه خانقاه داشت و نه خود طریقت و آداب خاصی بنا نهاد. پس از او، مریدانش از جمله ابوالعباس المرسی و ابن عطاء­اله السکندری طریقت را به نام او بنیان گذاشتند. طریقت شاذلیه از ریشه­دارترین و پرشاخه­ترین طریقت­های صوفیه است و در طول قرون متمادی، تأثیر بسیاری بر روند تحولات فرهنگی و اجتماعی مصر داشته است. از جمله شاخه­های این طریقت می­توان از وفائیه، جزولیه، مکیه، محمدیه و درقاویه نام برد. پیروان این طریقت و شاخه­های آن علاوه بر مصر، در شمال آفریقا نیز پراکنده­اند.

- العزمیة: از طریقت­های نسبتا جدید در مصر است که آن را السیدمحمد ماضی ابوالعزائم (د 356 1ه) با شعار احیای خلافت فاطمی در سال (1353 ه-1934م) بنیان گذاشت. (همان:88). این طریقت از ویژگی اصلاح طلبانه برخوردار است و وابستگی­های قومی و ملی خود را در مشارکت در جنبش مدنی علیه اشغال انگلیس و نیز مشارکت در جنگ علیه اسرائیل در سال 1948 نشان داده است (حسن، 415:2009). طریقت عزمیه همچنین به دلیل استفاده از شعارهای نو از جمله آمیزش دین و سیاست، بهره­گیری از ادبیات شیعی، نقد شدید وهابیت و ضدیت با صهیونیسم و نیز،انتقاد از عقب­ماندگی مسلمانان، توانسته است افکار عمومی را به خود جلب کند. این طریقت هر چند سنی مذهب است، از بسیاری از باورهای شیعه، دفاع و به ویژه بر مشترکات میان تصوف و تشیع تأکید می­ورزد؛ از جمله، سلسله جزوات «الفتوحات العزمیة» که از سوی این طریقت انتشار یافته، به بسیاری از اتهامات و ابهامات درباره­ی تشیع پاسخ می­دهد. همچنین برگزاری میلاد امام حسین ­(ع) و حضرت زهرا (س) از برنامه­های سالیانه و مناسبتی ویژه این طریقت است. از دیگر ویژگی­های طریقت عزمیه، نقد اندیشه­های خرافی و عملکرد انحرافی برخی مشایخ و پیروان طریقت­های صوفیه است. این طریقت علاوه بر مصر، در سودان و لیبی هم پیروانی دارد.

العشیرة المحمدیة: علیرغم آنکه از شاخه­های شاذلیه است به عنوان جریانی فکری اصلاحی در میان جریان­های صوفی مصر مطرح شده است. این طریقت صوفی توسط شیخ محمد زکی ابراهیم (د 1419 ه) بنیان گرفت. شکل­گیری این طریقت نتیجه­ی اندیشه­های اصلاح­طلبانه موسس آن بود که صرفا به میراث سنتی صوفیه بسنده نکرد و با رویکردی نوگرایانه، جریانی جدید را در میان طریقت­های صوفی مصر پدید آورد. این جریان صوفی منتقد برخی روش­ها و رفتار مشایخ و پیروان طریقت­های صوفی است و معتقد است که جریان­های صوفی باید به منابع اصلی و صدق و صفای پیشین بازگردند. از اقدامات مهم این طریقت، تأسیس آکادمی پژوهش­های صوفی است که در زمره­ی اقدامات نوگرایانه جریان­های صوفی مصر به شمار می­رود.

­- القادریة: طریقت منسوب به شیخ عبدالقادر گیلانی معروف به قطب اعظم (د562ه) که نسب او به امام حسن مجتبی (ع) می­رسد. آموزه­ها و فعالیت­های تبلیغی این طریقت صوفی نقش مهمی در گسترش اسلام در میان قبایل بت­پرست آفریقا و نیز در شبه قاره هند داشته است. پیروان این طرقت، علاوه بر مصر در گستره­ی وسیعی از جهان اسلام حضور دارند. با اینکه آموزه­های این طریقت ریشه در مذهب حنبلی دارد، پیروان آن تا حدود زیادی اهل تسامح و تساهل بوده­اند. قدیمی­ترین شاخه­های قادریه در مصر، فارضیه و پس از آن قاسمیه است. (صدر هاشمی:87 تا 90)

نهادهای نظارتی

از جمله نقاط عطف در روند تحولات معاصر طریقت­های صوفی مصر، تشکیل شورای عالی طریقت­های صوفی در سال 1976 به عنوان مهمترین ابزار برای تحقق اهداف فرهنگی دولت بود. بر اساس قانون تشکیل شورای مزبور، اداره­ی امور طریقت­های صوفی را تشکیلاتی با عنوان «المشیخة العامة للطرق الصوفیة» برعهده دارد. شیخ المشایخ طریقت­ها از میان 10 شیخ منتخب مشایخ طریقت­ها انتخاب و با حکم رئیس­جمهور منصوب می­شود. شیخ المشایخ منتخب نیز همراه شورایی مرکب از 5 عضو به عنوان نمایندگان وزارتخانه­های کشور، اوقاف، فرهنگ، امور محلی و الازهر با عنوان شورای عالی بر امور طریقت­ها نظارت می­کند. وظایف عمده­ی این شورا عبارت است از: حل و فصل منازعات طریقت­ها، نظارت بر اجرای مراسم و جشن­های صوفی مانند موالد، عزل و نصب مشایخ مراقد و تکیه­ها و سایر مراکزی که به رسمیت شناخته شده و تحت نظارت این شورا قرار گرفته­است.

شورای مزبور به استناد قانون تشکیل آن، تشکیلاتی است مستقل با اهداف دینی، معنوی، اجتماعی، فرهنگی و ملی و دارای شخصیت حقوقی (حسن 2009 :610 ).