فرهنگ پيوند با طبيعت ژاپن
تقريبا تمامي آثاري كه درباره وجوه مختلف فرهنگ ژاپن نوشته شدهاند، فرهنگ ژاپن را الهام گرفته از طبيعت میدانند. از دين گرفته تا معماري و شهرسازي، تقريبا همه چيز در پيوند و نزديك به طبيعت توصيف شدهاند. اين كشور از طبيعتي بسيار زيبا و در عين حال بي رحم برخوردار است. زلزله، آتشفشان، سيل، سونامي و رانش زمين بلايايي طبيعي هستند كه هر سال در اين كشور رخ ميدهند و هر چند ژاپن توسعه يافته توانسته است بر زيانهاي ناشي از بلايايي چون زلزله غلبه كند، اما زلزله بزرگ و سونامي بزرگ متعاقب آن در مارس 2011 مجددا تهديد طبيعت در ژاپن را به رخ كشيد. بنابراين فرهنگ در ژاپن ملهم از زيبايي و نيز تهديد طبيعت آن كشور است. واتانابه درباره تفاوت نگاه غربيها و ژاپنيها به طبيعت چنين مينويسد:
در تفكر غربي، انسان يك جزء معمولي از طبيعت نيست. او يك مخلوق بسيار ويژه و طبيعت تابع او و حتي تابع جناياتش است. او صاحب اختيار جهان طبيعت و طبيعت جايي براي انجام آزمايشها و كاربردهاي او است ... . طبيعت براي ژاپنيها متفاوت است. طبيعت نه تنها جزوي از اربابيت او نيست كه او قدردانش و حتي بهترين همدمش هست (واتانابه، 1974: 280).
اين گونه نگاه به طبيعت و نيز ويژگيهاي طبيعي ژاپن از جمله جزيرهاي بودن و عدم ارتباطش با آسيا و ساير جهان از طريق خشكي باعث شده است تا اصولا فرهنگ ژاپن متمايز از فرهنگ كشورهايي باشد که مرزهایی در خشکی با دیگر مناطق و کشورها دارند. برای مثال دین در ژاپن بر مبنای احساس قدرت خدایان است و نه مانند مسیحیت، یهودیت یا اسلام بر مبنای اعتقاد و باور به خدا. حتی آیین بودایی هم که در سنت هضم فرهنگهای وارداتی خاص ژاپن، ژاپنی شد، متفاوت از آیین بودایی هند و چین بر مبنای احساس است و نه باور. در مورد معماری، چوب محور ساخت و سازها و بناها عموما سبک است، اما در غرب سنگ و آهن مصالح اصلی و بناها بسیار سنگین است. در مورد پیکر تراشی، عموما تندیسهای بودایی از چوب تراشیده میشدند، اما در چین و هند و در پیکرتراشی غرب از سنگ و فلز استفاده میشد. باغها در ژاپن منطبق با طبیعت هستند و شکل نا منظم دارند، اما شکلهای هندسی و شکلهای ساختگی در باغهای کشورهای دارای مرزهای خشکی غالب است.