حزب دمکراتیک خلق افغانستان
«حزب دمکراتیک خلق افغانستان» معروفترین حزب و جریان سیاسی است که در این ایام پیدا شد و بعدها مصدر تغییرات و دگرگونیهای زیادی در افغانستان شد. این حزب ابتدا در خانه نور محمد ترهکی در کارته ۴ کابل به وجود آمد و اولین کنگره آن در ژانویه ۱۹۶۵/ دی ۱۳۴۳، در منزل ترهکی برگزار شد.
اعضای اصلی و علیالبدل حزب عبارت بودند از: نور محمد ترهکی، ببرک کارمل، سلطان علی کشتمند، صالح محمد وزیری، حفیظالله امین، غلام دستگیر پنجشیری، محمد طاهر بدخشی، نور احمد نور، دکتر شاه ولی، عبدالکریم میثاق، سلیمان لایق، محمدحسن بارق شفیعی، محمد اسماعیل دانش، عبدالحکیم شرعی جوزجانی و ظاهر افق. نشریه این حزب «خلق» نام داشت و پس از شش شماره توقیف شد.
حزب دمکراتیک خلق افغانستان مدتی پس از فعالیت، در بهار ۱۹۶۷، به دو شاخه اصلی «خلق» و «پرچم» منشعب شد. شاخه خلق به رهبری نور محمد ترهکی به فعالیت خود ادامه داد و شاخه پرچم به رهبری ببرک کارمل فعالیت کرد. محمدطاهر بدخشی هم، که از بنیانگذاران حزب دمکراتیک خلق افغانستان بود، حزب ستم ملی را تأسیس کرد.
اعضای حزب خلق بیشتر پشتوزبان و از منطقه قومی پکتیا بودند و پرچمیها اکثرا شهری و فارسزبان بودند.گفته شده، پرچمیها باند یوری آندروپوف رئیس وقت ک،گ، ب در اتحاد شوروی نیز محسوب میشدند. نشریه «پرچم» ارگان حزب پرچم بود.کسانی چون نور محمد ترهکی، ببرک کارمل، حفیظالله امین و سلطانعلیکشتمند حزب دمکراتیک خلق افغانستان People's) (Democratic Party of Afghanistan را در سال ۱۹۶۵، بر پایه تئوریهای مارکسیسم-لنینیسم تأسیس کردند و ترهکی دبیر کل حزب و ببرک کارمل معاون دبیر کل حزب شدند. این حزب با حزب کمونیست شوروی و برخی احزاب کمونیست در کشورهای دیگر ارتباط و همکاری داشت. نشریه حزب، «خلق» نام داشت و در ۱۹۶۶ چاپ شد. این حزب برای عضوگیری و جذب طرفدار و هواخواه روی دانشآموزان، دانشجویان، نظامیان و طبقات جوان تمرکز کرد. حزب دمکراتیک خلق افغانستان نه بهواسطه توانمندیهای درونی خود، بلکه به دلیل حمایت شوروی قدرت و اهمیت پیدا کرد.
مدت کوتاهی پس از تشکیل حزب دمکراتیک خلق افغانستان، این حزب دچار تشتت و انشعاب شد و در سال ۱۹۶۷ به دو شاخه اصلی خلق و پرچم تقسیم شد و بعد احزاب دیگری مانند ستم ملی از آنها منشعب شدند، بیشتر اعضای حزب خلق، پشتون بودند و شعارهای ناسیونالیستی بیشتری داشتند و بیشتر اعضای حزب پرچم را غیرپشتونها و فارسزبانها تشکیل میدادند. انشعاب در حزب منبعث از مسائل و شکافهای قومی و زبانی بود و هر یک از دو حزب گاهی نماد قومیت خاصی را پیدا میکردند.
احزاب خلق و پرچم تحتفشار مسکو در جولای ۱۹۷۷، توافقنامهای را امضاکردند و برای مقابله با رژیم داود خان متحد شدند. ثمره آن کودتای ۷ ثور و سرنگونی داود خان بود. وحدت خلق و پرچم، وحدتی واقعی نبود، بلکه جنبه تاکتیکی و موقتی داشت. آنها در تمام مدت مشغول مبارزه درونی علیه یکدیگر بودند و دخالت و فشار اتحاد شوروی مانع از رویارویی آشکار و شکاف دوباره آنها میشد.