حاکمیت مجدد امپراتوری ژاپن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۳۸ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)

انتقال قدرت از سامورایی‌ها به امپراتور پس از 700 سال دارای اهمیت زیاد بود. در نهایت این دایمیوهای توزاما[I] یا دایمیوهای بیرونی بودند که این امر را محقق کردند. همچنین اتحاد بین قبایل جنوبی ساتسوما و چوشو، پس از نبرد سکیگاهارا در سال 1600 به کاهش قدرت حکومت مرکزی و توزیع مجدد زمین‌های تحت سلطه حکومت انجامید که سرانجام امیرنشینان توزاما در جنگ بوشین[II] به حکومت توگوگاوا پایان داد و امپراتور را به عنوان حاکم به قدرت بازگرداند. اتفاقی که در تاریخ ژاپن به اصلاحات میجی مشهور است[۱]. از جمله مهمترین نخبگان در عرصه تاثیرگذاری در صحنه تحولات جامعه ژاپن به خصوص در دوران اصلاحات میجی شخص امپراتور می‌باشد. امپراتور میجی به عنوان عالی‌ترین مقام کشور منشاء بسیاری از دگرگونی‌ها در نیمه دوم قرن نوزدهم شد. قبل از بررسی شخصیت و شیوه عملکرد او در این دگرگونی‌ها، شایسته است به جایگاه امپراتوری در جامعه و تاریخ ژاپن پرداخته شود.

امپراتوری ژاپن را می‌توان قدیمی‌ترین مقام موروثی جهان و حکومت او در ژاپن را از دیرباز ترین حکومت‌ها در جهان دانست. مقام امپراتوری یکی از منابع عمده مشروعیت در ژاپن است. این جایگاه و سمت از عوامل مهم وحدت و همگرایی و از عوامل تعیین کننده در فرآیند تغییر و توسعه بوده است. در واقع بنیاد امپراتوری و استحکام بی بدیل آن بیشتر ناشی از الوهیت و تقدس آن بوده است. قدرت و نیرویی که هیچ رقیب و بدیلی یارای مقابله و ریشه‌کنی آن را نداشته است. اساطیر الهه آفتاب یا آماتراسو را نیای نخستین امپراتور و مادر نخستین مردم ژاپن می‌دانند. نینگی نو میکوتو(ニニギノミコト/Ninigi no Mikoto) نواده پسر الهه آفتاب از آسمان به زمین فرستاده شد تا بر سرزمین برنج خیز ژاپن فرمانروایی کند و این که سعادت و پادشاهی همیشه در تبار او باقی خواهد ماند. امپراتوری واژه‌ای بود محترمانه راجع به حکومت و معنای آن چنین بود که تمامی سرزمین ژاپن حتی جان مردمان ملک خصوصی حکومت به شمار می‌رود. به دلیل همین جایگاه امپراتور چه در زمانی که امپراتور هم مقام معنوی و هم مقام سیاسی و مادی داشت و چه در عصر شوگون‌ها که میان قدرت معنوی امپراتور و قدرت سیاسی و حکومتی شوگون فاصله ایجاد شد، محترم بود. در ژاپن مذهب، آموزش، تجارت، همه زیر نفوذ حکومت قرار داشته است و حکومت ناچار نبودکه از دگرگونی‌های این حوزه بترسد. در ژاپن اگر چیزی رخ می‌داد که با اندیشه‌های حکومت ناسازگار بود بی‌درنگ ممنوع می‌شد [۲].

سال 1867زمانی که امپراتور وقت مرد، فرزند چهارده ساله او موتسوهیتو‌(睦仁/Mutsuhito) جانشین او شد. چهل و چهار سال دوران حکومت او چنان درخشان و همراه با ترقی بود که به قول نویسنده تاریخ معاصر ژاپن[III] شاید بتوان عصر ویکتوریای ژاپن دانست. آوریل 1868 همراهان و اطرافیان امپراتور که بیشترشان با دانش غربی و تجدد آشنا بودند در مراسم تحلیف، به دست این امپراتور چهارده ساله سندی حاوی پنج جمله نوشته بودند که در آن ایجاد مجلس مشورتی، تساوی طبقات، وضع قوانین عادلانه وعده داده می‌شد. در ماده پنجم آن آمده بود که برای استقرار امپراتوری به جستجوی دانش در سراسر جهان پرداخته خواهد شد. میجی به عنوان کارآمدترین نخبه و حامل محوری‌ترین نقش در طبقه نخبگان و جایگاه او به عنوان منبع مهم مشروعیت دهی، در راس گروه نخبگان، خالق فرآیندی شدند که تقریبا بدون تخریب و خونریزی یک جابجایی مهم –تجدد- را در کشور موجب شدند [۲].

قاعده حکومت در ژاپن این است که هر شخصی که به مقام امپراتوری می رسد، نام جدیدی برایش انتخاب می کنند. به جز امپراتور ریوا که سال 2019 امپراتور شد و نامش از کتب کلاسیک ژاپنی انتخاب شد، نام همه امپراتورها از کتب کلاسیک چینی انتخاب می شد. نام امپراتور میجی هم از جمله ای از کتاب مقدس چینی ها یعنی «یی چینگ» انتخاب شد که معنی آن جمله این بود:

«به مقام امپراتوری می رسد، از آسمان می شنود و به سوی نور رهبری می کند»[۳]

پاورقی

[I] 外様大名/Tozama Daimyō: امیرنشینان یا دایمیوهایی که بعد از جنگ سکیگاهارا تحت تابعیت حکومت جنگجویی قرار گرفتند.

[II] 戊辰戦争/Boshin sensō: این جنگ در سال‌های 1868 و 1869 م رخ داد.

[III] نویسنده این کتاب ریچارد استوری (Storry George Richard) است.

کتابشناسی

  1. (هِنشال، 2012: 4-147)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ (دوازده امامی، 1396: 57-8)
  3. پالیزدار، فرهاد(1402)." تاریخ ژاپن ". در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 36-65.