موقعیت زبان فارسی در چین معاصر

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۹ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == موقعیت زبان فارسی در چین معاصر == از اوایل قرن بیستم، با فروپاشی نظام امپراتوری در چین و ایجاد جمهوری چین که همزمان با نهضت مشروطه طلبی در ایران بود، دور تازه­ای از فعالیت­ها برای آشنایی میان ایران و چین آغاز شد که متأسفانه به دلیل درگیر شدن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موقعیت زبان فارسی در چین معاصر

از اوایل قرن بیستم، با فروپاشی نظام امپراتوری در چین و ایجاد جمهوری چین که همزمان با نهضت مشروطه طلبی در ایران بود، دور تازه­ای از فعالیت­ها برای آشنایی میان ایران و چین آغاز شد که متأسفانه به دلیل درگیر شدن چین در جنگ­های داخلی و تجاوز ژاپن به این کشور که سرتاسر نیمه­ی نخست این قرن را به خود مشغول کرد، این تلاش­ها راه به جایی نبرد. اما پس از استقرار جمهوری خلق چین در سال1949، و در اواسط دهه­ی1950ميلادي که رابطه­ی سیاسی میان ایران و چین به دلیل روی کارآمدن حزب کمونیست در این کشور قطع شده بود، یکی از اساتید تاريخ بخش شرق‌شناسي دانشگاه پكن به نام پروفسور جی شیان­لین كه خود زبان فارسي را در دانشگاه كمبريج ياد گرفته بود، اولين دوره­ی آموزش زبان فارسي را با يازده دانشجو در دانشگاه پكن آغاز كرد. در سال1960، از آن يازده نفر تنها 4 نفر مدرك تحصيلي(کارشناسی) خود را در رشته­ی زبان و ادبيات فارسي اخذ نمودند و در همان دانشگاه تدريس زبان فارسي را پي‌گرفتند. (اسماعیل پور، 1385)

با گسترش روابط سياسي میان ايران و چين در اوايل دهه­ی1970،(آغاز مجدد روابط بین دو کشور در سال 1971میلادی) از همين فارغ‌التحصيلان به عنوان مترجم در سفرهاي ديپلماتيك استفاده شد و اين گونه بود كه آموزش زبان فارسي در چين، از ميانه­ی دهه­ی1970و پس از بيست سال تجربه­ی آموزش مستقل در اين كشور، از حمايت دولت وقت ايران نيز برخوردار شد. پس از انقلاب اسلامي نيز آموزش زبان فارسي در كشورهاي مختلف مورد حمايت دولت‌هاي وقت قرار گرفت و تلاش اساتيد برجسته­ی كشور هم‌چون آقایان دكتر شهيدي، دكتر ستوده، دكتر دبيرسياقي و ذيبح الله صفا در تشويق و حمايت از ايران‌شناسان و مدرسان زبان فارسي در چين قابل توجه و تقدير بوده است. ترجمه شاهكارهاي ادبي زبان فارسي به زبان چيني شامل شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي، بوستان و گلستان سعدي، رباعيات خيام، ديوان حافظ و نگاشتن فرهنگ لغت فارسي به چيني و بالعكس حاصل تلاش‌هاي اساتيد چيني و حمايت و همكاري اساتيد ايراني زبان و ادبيات فارسي است. (فرازی ، 1391)

حال كه بيش از نيم قرن از آغاز آموزش زبان فارسي به­صورت آكادميك در چين مي‌گذرد، به نظر مي‌رسد علاقه و تلاش دولتمردان، زبان‌آموزان و مدرسان در اين كشور، حمايت‌هاي علاقه‌مندان به فرهنگ و ادب فارسي در بدنه­ی دولت‌ و مراکز آموزش عالی ايران از طريق رايزني‌هاي فرهنگي و اعزام اساتید مجرب و پيگيري مفاخر علمي و فرهنگي كشورمان، شرايط به گونه‌اي رقم خورده كه آموزش زبان فارسي در چين، برخلاف خیلی از کشورهایی که به صورت سنتی زبان فارسی در دانشگاه­های آن­ها رواج خوبی داشت و تدریس می­شد ولی اکنون درحال افول و تنزل است، از وضعيت نسبتا خوب و روبه رشدی برخوردار است. وجود مراكز مختلف آموزش زبان فارسي در دانشگاه‌هاي پكن، شانگهاي و چند دانشگاه ديگر كه اخيرا تفاهم‌نامه‌هاي همكاري ميان دانشگاه‌هاي ايراني و چيني منعقد شده است، در كنار پژوهشگاه فرهنگ ايران در دانشگاه پكن كه از سال1991به فعاليت خود مشغول است، آموزش‌هاي پراكنده و مقطعي زبان فارسي در دانشگاه نظامي لویانگ و دانشگاه راديو و تلويزيون چين، سبب شده تا امروز در بسياري از مراكز دولتي چين از وزارت خارجه و وزارت بازرگاني گرفته تا راديو چين، نيروهايي متخصص و آشنا به زبان فارسي حضور داشته و روابط همه جانبه­ی دو كشور را تسهيل و تسريع مي‌كنند. وجود مراكز متعدد ايران‌شناسي در چين و تأسيس مراكزي جديد خبر از تخصصي شدن حوزه­ی مطالعات ايران در این کشور مي‌دهد. (سابقی،1390: 265)