فرهنگ عمومی در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۴ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « = مقدمه: = بسیاری از متخصصان معتقدند که تنوع پخت و پز در جهان را می­توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد: پخت­وپز فرانسوی، خاورمیانه­ای و غذاهای چینی. اگرچه برخی نیز این تقسیم بندی را قبول ندارند و روش­های پخت­و­پز در جهان را به گروه­های دیگری تقسیم ب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه:

بسیاری از متخصصان معتقدند که تنوع پخت و پز در جهان را می­توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد: پخت­وپز فرانسوی، خاورمیانه­ای و غذاهای چینی. اگرچه برخی نیز این تقسیم بندی را قبول ندارند و روش­های پخت­و­پز در جهان را به گروه­های دیگری تقسیم بندی می­کنند. ما اگر هر تقسیم بندی­ را که قبول داشته باشیم، قطعا تنوع غذاهای چینی یکی از آن­ها خواهد بود. و خود چینی­ها هم این تنوع غذایی را به عنوان درخشان­ترین بخش از فرهنگ خود قبول دارند. غذا برای چینی­ها یک آیین واقعی، هنری دلپذیر، و سرشار از لذت است. معروف است که چینی­ها هر چیز روینده، متحرک و پرواز کننده را می­خورند. این ضرورت پخت وپز چینی را به یک فضیلت تبدیل کرده و حالا آن­ها به خود می­بالند که بیش از 5هزار نوع غذا دارند که با هر ذائقه­ای سازگاری داشته باشد. (Inesa Pleskacheuskaya, 2007)

بخش 1- فرهنگ، آداب و رسوم و تنوع غذايي در چين

پیشینه­ی تاریخی

آثار مکتوب در خصوص فرهنگ و تنوع غذایی در چین، در اسناد و کتب تاریخی باستانی مختلفی آمده  که در آن­ها گزارش­های مفصلی پیرامون چگونگی تغذیه­ی اقشار مختلف مردم در دوران­های گذشته و باستان تهیه شده است. کتاب سال نگار سلسله­ی خَن[1] فهرست غذایی مربوط به دوران پیش از سلسله­ی«چین» را گرد آوری کرده است. آثار بی شماری نیز مربوط به دوران­های وِی، جین، و سلسله­های جنوبی و شمالی و پیش از آن، در زمینه ی تغذیه نوشته شده است. یکی از این آثار، مجموعه­ی کتاب غذایی شاهزاده خوَینَن[2] است که شامل130 مقاله است. تجربیاتی که در این اثر جمع آوری شده را امروزه می­توان در سایر کتاب­ها نیز یافت.

پس از سلسله­های سونگ و تانگ، جنوب کشور چین توسعه یافت و مبادلات کشاورزی بین جنوب و شمال افزایش پیدا کرد. فنون سنتی پخت و پز شمال نیز به جنوب منتقل و با شرایط محل تطبیق داده شده و سبک­های غذایی مختلف تازه­ای به وجود آمد. درنتیجه، نوشته­های هرچه بیشتری پیرامون تنوع و سبک­های غذایی جنوب خلق شد. کتاب مجموعه­ای از سسبک­های جنوبی[3] به قلم لیو­شون[4] در عصر تانگ، این تنوع در تولید و آداب و رسوم غذایی و سبک­های زندگی در جنوب را ثبت کرده است. این کتاب از اثر دیگری به نام مهم­ترین هنرها برای رفاه مردم پیروی کرده و جنبه­های مختلف مواد غذایی، چگونگی درست کردن غذای مخصوص، لوازم سفره، آداب و رسوم صرف غذا، و هم­چنین فراوری مواد غذایی، مهارت­های آشپزی، و نحوه­ی خوردن غذا در جنوب را توضیح داده است.

در سلسله­های مینگ و چینگ، بروز حوادث و بلایای طبیعی موجب قحطی و بی خانمانی بسیاری از مردم می­شد. تعدادی از اندیشمندان، برای حل مشکل گرسنگی، آثاری پیرامون امداد­رسانی در هنگام وقوع حوادث تألیف و در خصوص راه­های جمع آوری و پختن گیاهان و مواد قابل خوردن تألیف کردند. معروف­ترین این آثار کتاب گیاهان برای نجات از قحطی[5] به قلم جو سو[6]، یکی از اعضای خاندان حاکم مینگ است. وی در کتابش برای انتخاب گیاهان وحشی و جلوگیری از مسموم شدن مردم، چند صد گیاه و رستنی را به­صورت مصور جمع آوری کرده است. لی­شی­جِن[7] هم در کتابی تحت عنوان خلاصه­ی مفردات پزشکی[8] هم نحوه­ی تشخیص گیاهان مضر از سالم و خوردنی را توضیح داده است.

یوان­مِی[9]، نویسنده­ی عصر چینگ هم پیرامون آشپزی پژوهش بسیاری کرده است. کتاب او به نام لیست غذایی از باغ تفریحات[10] به 14 قسمت از جمله «دستوراتی برای غذا»، «غذاهای ممنوع»، «غذاهای دریایی تازه»،« غذای تازه­ی رودخانه»، «غذای حیوانات خاص»، « غذای حیوانات گوناگون»، «مرغ»، «غذای جانوران آبزی و پولک دار»، «غذاهای گیاهی»، «غذاهای جانبی»، «شیرینیجات»، و «برنج و فرنی­ها» تقسیم شده است.


[1] -   Chronicles of the Han Dynasty

[2] - Food Book of Prince Huainan

[3] - A Collection of Southern Styles

[4] - Liu Xun

[5] - Herbs for Famine Relief

[6] - Zhu Su

[7] - Li Shizhen

[8] - Compendium of Materia Medica

[9] - Yuan Mei

[10] - Menu from the Garden of Leisure


بخش 2-برخی از آداب و رسوم عامیانه­ی مردم چین

زندگی مردم چین بسیار متنوع و دارای آداب و رسوم جالب و فراونی هستند. مراسم ازدواج یکی از جالب­ترین رسوم آن­ها است. سبک ازدواج چینی­ها با شیوه­ی ازدواج غربی متفاوت است. اغلب مردمان غرب، هنگام ازدواج به کلیسا می­روند، در حالی­که مردم چین به جای رفتن به اماکن مذهبی، به برپایی ضیافت می­پردازند؛ غربی­ها برای نزول برکت به درگاه خدا دعا می­کنند، ولی مردم چین در این مراسم به آسمان، زمین، پدر و مادر ادای احترام می کنند؛ در کشورهای غربی عروس­ها لباس سفید می­پوشند درحالی­که در چین عروس و داماد – عمدتا در مناطق روستایی- لباس قرمز می­پوشند، چرا که رنگ قرمز در چین سمبل شادی و میمنت است. با در نظر گرفتن مراسم ازدواج، مشخص می­شود که مردم چین آداب و رسومی متفاوت با دیگر کشورها دارند. در حقیقت نه تنها مراسم ازدواج در چین، بلکه آداب و رسوم دیگری هم­چون مراسم یک ماهگی نوزاد، عید بهاره، دوازده حیوان نمادین و غیره، هر کدام فرهنگ خاص خود را داشته و هر یک از آن­ها، شور و اشتیاق و امید و آرمان­های مردم برای داشتن یک زندگی خوشبخت و سعادتمند را بیان می­کنند.


بخش 3- صنایع دستی و هنرهاي مردمي و فولكلور

در طول تاریخ سرزمین چین، هنرهای عامیانه و هنرمندان فولکلور چینی هم­ به اندازه­ی هنرها و هنرمندان کلاسیک و درباری این کشور فاخر، جذاب، متنوع، ماهرانه، و در میان مردم محبوب بوده و هستند. در واقع می­توان گفت، زیر بنای هنرهای فاخر و کلاسیک چینی، همین­ هنرهای عامیانه و هنرمندان بی­نام ونشان آن بوده­اند. هنرهای مردمی این سرزمین نیز دارای سبک و ویژگی­های خاص خود بوده و شامل مجسمه­سازی سفالین؛ پیکره تراشی سنگی؛ گلدوزی و سوزن­دوزی؛ سفال گری و چینی سازی؛ پارچه­بافی و فرش­بافی؛ کنده کاری و تراش روی فلز، چوب، سنگ، عاج فیل و شاخ حیوانات؛ بادبادک و باد بزن سازی؛ باتیک روی پارچه؛ برش با کاغذ؛ ساخت ماسک­های متنوع صورت از مواد مختلف؛ قصه گویی و داستانسرایی؛ سرودن اشعار و خواندن انواع ساز و آوازهای محلی؛ ساخت عروسک­های گوناگون؛ ملودی­ها و ترانه­ها و حرکات موزون محلی؛ مینا کاری و نقاشی­های ظریف و مینیاتوری؛ ساخت فانوس و اژدها از چوب و کاغذ و پارچه؛ اجرای انواع اپراهای محلی؛ دوخت و بافت انواع لباس­های محلی سنتی؛ ساخت انواع وسایل تزیینی منزل و زنانه(گل و گیره)؛ اجرای نمایش­های خیمه شب بازی و سایه بازی؛ انواع صنایع و هنرهای دستی؛ و صدها نوع هنر دیگر که برخی به صورت ملی و سراسری و برخی دیگر منطقه­ای و استانی و بعضی نیز تنها در سطح یک روستا و یا محدوده­ی یک قبیله رواج دارد، می­گردد. تنوع قومیت­ها و نژادها، مناطق و شرایط متنوع و متفاوت آب و هوایی و جغرافیایی، و ادیان و مذاهب نیز بر این تنوع و رنگارنگی افزوده و این عرصه­ از هنر را به گنجینه­ای غنی، ارزشمند، و بی انتها مبدل ساخته است. در این­جا به عنوان نمونه و به صورت مختصر به برخی از این هنرها اشاره می­شود.


بخش 4- اسطوره­ها و افسانه­های چینی

اسطوره:

اساطير جمع مكسر واژه­ی اسطوره در عربي است، كه خود واژه‌اي است معرب از يوناني هیستوریا[1]، به معناي جست‌وجو، آگاهي و داستان، و از مصدر هیستوریَن[2]، به معناي بررسي كردن و شرح دادن. واژه­ی اروپايي برابر آن مایت[3] در انگليسي، مایته[4] در فرانسه، مایته[5] در آلماني است و از واژه­ی يوناني مایتوس[6] به معناي شرح، خبر و قصه گرفته شده است. (واحد دوست،1381: 21)

اصولا متفكران و اسطوره‌شناسان، نگاه­هاي متفاوتي نسبت به اسطوره داشته‌ و هر يك از آنان بر اساس نگرش خاصي به تعريف اسطوره پرداخته‌اند، چنان­كه اسطوره‌شناسان بزرگي هم­چون فرويد و يونگ، از دريچه­ی روانشناسي، ارنست كاسيرر با رويكردی فلسفي و ميرچا الياده با نگاه دين‌شناسانه به تحقيق و تفحص در اين امر پرداخته‌اند. به همين دليل شايد نتوان تعريف جامع و كاملي كه تمامي رويكردهاي اسطوره‌شناسي را در بر داشته باشد ارائه داد. در عین حال، هرچند اسطوره در دیدگاه­های مختلف تعاریف و تعابیر متعددی دارد، اما در یک کلام می­توان آن را این­گونه تعریف نمود: اسطوره عبارت است از روایت یا جلوه­ای نمادین درباره­ی ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار می­بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونه­ای نمادین، تخیلی و وهم انگیز می­گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوه­ای تمثیلی کاوشگر هستی است. (اسماعیل پور ، 1378: 13)

ميرچا الياده نیز در تعريف اسطوره‌ مي‌گويد: «اسطوره نقل‌ كننده­ی سرگذشتي قدسي و مينوي است، راوي واقعه‌اي است كه در زمان نخسين،‌ زمان شگرف، بدايت همه چيز، رخ داده است. به بيان ديگر، اسطوره حكايت مي‌كند كه چگونه به بركت كارهاي نمايان و برجسته­ی موجودات مافوق طبيعي، چه كل واقعيت(كيهان) يا فقط جزئي از واقعيت(نوع نباتي خاص، سلوكي و كردارهاي انساني ...) پا به عرصه­ی وجود نهاده است. بنابراين، اسطوره هميشه متضمن روايت يك خلقت است، يعني مي‌گويد چگونه چيزي پديد آمده، موجود شده و هستي خود را آغاز كرده است. اسطوره فقط از چيزي كه واقعا روي داده و به تمامي پديدار گشته سخن مي‌گويد. »(الیاده ، 1386: 33)


[1] - Historia.

[2] - Historian.

[3] - Myth.

[4] - Mythe.

[5] - Myth-e.

[6] - Mythos.

بخش 5- جشن­ها و فستیوال­هاي چيني

صفحات تاریخی وکهن هرقوم وملت باسابقه ومتمدن، علاوه بر ارزش تاریخی­، جلوه­های نمادینی از باورها، آرزوها، افسانه­ها وبن مایه­های هویت فرهنگی آن جامعه است که ازطریق برگزاری جشن­های آیینی و برپایی مراسم­های دینی، فرهنگی وهنری، این میراث گران­بها را ازنسلی به نسل دیگر منتقل وبدین طریق بقا واستمرار هویت فرهنگی-تاریخی آن قوم وملت نهادینه می­شود.

در این میان، جشن وآداب ورسوم آغاز سال نو به دلیل فراگیری وهمراه بودن با خوشحالی وشادی مردم وپشت سرگذاشتن خوبی­ها و بدی­ها، کامیابی­ها و ناکامی­های سال پیش و داشتن امید به آغاز سال نو وصفحه­ی جدیدی از زندگی وتلاش وکوشش فردی وجمعی، به ویژه برای دهقانان وکشاورزان که درانتظار بارش خوب باران، شکوفایی درختان، به دست آمدن محصولات خوب وسرسبزشدن دشت­ها همراه است، یکی از شایع ترین آیین­های جهانی است که فرهنگ وتمدن کمتر قوم وملتی را می­توان یافت که از آن بی بهره باشد.

اقوام آریایی، ایرانیان­­، هندیان و چینیان ازروزگاران باستان وحتی ملت­های کهن وباسابقه­ی اروپایی وآفریقایی، براساس تلقی دینی وتاریخی وفرهنگی که دارند، آغاز سال جدید را درقالب مراسم وجشن­های سال نوپاس می­دارند. عید نوروز در فرهنگ ایرانی، عید کریسمس درجهان مسیحیت وعید بهاره درجهان فرهنگ چینی نمونه­های بارزی از این آیین­ها هستند که امروزه هم به­صورت گسترده وهمه جانبه درسراسر جهان بر پا داشته می­شود و از این طریق روح وروان انسان­های خسته شده از بی روحی وکم عاطفگی عصرماشین تازه گشته ونیازهای درونی و عاطفی آنان را برآورده می­سازد.( سابقی، 1385) دراینجا به پاره­ای از آداب ورسوم وسنت­های آیینی مردم سرزمین کهن چین در جشن­ها و فستیوال­های مختلف می­پردازیم.

بخش 6- تعطیلات، اوقات فراغت و سرگرمی­های مردم چین

تعطیلات رسمی در چین

عرصه و سطح و میزان تعطیلات و اوقات فراغت هر ملتی، هم نماد نیروی تولید و هم بیانگر سطح استاندارد زندگی یک جامعه است. دولت چین در سال1995، در راستای تأمین اوقات فراغت مردم، تعداد روزهای کاری هفته را از 6 روز در هفته به 5روز در هفته کاهش داد تا مردم بتوانند از اوقات فراغت بیشتری برخوردار شوند. هم چنین، در سال1999، دولت ساختار تعطیلات این کشور را بازسازی و مقررات تعطیلات 3هفته­ی طلایی در سال را تدوین و به مورد اجرا گذاشت و از سال2000میلادی، حقوق بگیران بخش دولتی و خصوصی به حق بهره­مندی از حقوق در این تعطیلات دست یافتند. براساس اطلاعات منتشره از سوی دولت چین، مردم این کشور سالانه جمعا از114روز تعطیلی رسمی(شامل پنجشنبه­ها) برخوردار هستند.

تعطیلات رسمی و روزهای بزرگداشت در کشور چین را می­توان به 3گروه تقسیم کرد: نخست، تعطیلات رسمی که تمام مردم از آن بهره­مند می­شوند. مانند تعطیلات روز نخست سال میلادی(اول ژانویه هر سال)، تعطیلات یک هفته­ای آغاز سال جدید به تقویم کشاورزی چین(جشن عید بهاره)، تعطیلی یک روزه­ی جشنواره­ی قایق اژدها، تعطیلات یک هفته­ای به مناسبت اول ماه مه و روز کاگر، و تعطیلات یک هفته­ای روز ملی در اول ماه اکتبر هر سال. گروه دوم، شامل تعطیلاتی می­شود که شامل گروه­های خاصی از جامعه می­شود. مانند، روز جهانی زنان( تعطیلی نصف روز برای زنان)، روز جوانان(تعطیلی نصف روز برای افراد بالای 14سال)، روز کودک(تعطیلی برای کودکان و نوجوانان زیر 13سال)، و روز ارتش( تعطیلی یک روزه برای پرسنل شاغل ارتش). گروه سوم از تعطیلات، روزها و مناسبت­های خاص تاریخی بدون تعطیلی. مانند، روز بزرگداشت اعتصاب در 7فوریه­ی هر سال، روز بزرگداشت جنبش در 30ماه مه هر سال، روز برزگداشت پیروزی چین بر ژاپن در سوم ماه سپتامبر هر سال، روز معلم، روز پرستار، روز درخت­کاری و روز خبرنگار.

باید متذکر شد که تقویم سنتی چین که به تقویم کشاورزی نیز معروف است، پیشینه­ای چند هزار ساله داشته و تمام مناسبت­های فرهنگی و تاریخی و اجتماعی مردم این کشور، از جمله تعطیلات سال نو چینی و عید بهاره، براساس تقویم سنتی محاسبه می­شود که براساس گردش ماه بوده و تقویم قمری نام دارد. ولی پس از آشنایی و ارتباط تجاری چین با سیستم مالی جهان و در راستای هماهنگی با روند جهانی، سال مالی این کشور براساس تقویم میلادی تنظیم یافته و برخی از تعطیلات رسمی، مانند تعطیلات روز کارگر و روزملی، نیز بر مبنای تقویم میلادی است.


بخش 7- موزه­های چین

در گذشته­های دور در چین، آثار نفیس تاریخی و فرهنگی و هنری چین در گنجینه­های مخفی و سری دربار امپراتوران و یا کلکسیون­های خصوصی افراد نگهداری می­شد و عموم مردم شانس مشاهده و لذت بردن از آن­ها را نداشتند. لذا، موزه داری مدرن هم در این کشور از دوران آشنایی با غرب و در نیمه­ی نخست قرن بیستم آغاز شد. مردم این کشور تنها وقتی که سیستم سیاسی دوهزار ساله­ی امپراتوری در سال 1911میلادی سقوط کرد، توانستند به کاخ­های سلطنتی راه پیدا کرده و با آثار نفیس و ارزشمند خلق شده توسط نیاکان خود آشنا شده و از آن لذت ببرند.

اگرچه پیش از حاکمیت حزب کمونیست بر کشور چین تعدادی موزه­ی عمومی در پایتخت و برخی از شهرها ایجاد گردید و پس از تأسیس جمهوری خلق چین نظم و سامان بهتری به موزه­های موجود داده شد، ولی پس از اصلاحات بود که موزه­های این کشور شاهد شکوفایی و گسترش هرچه بیشتر تعداد آن­ها شد. در سه دهه­ی گذشته موزه­های پیشین بازسازی و موزه­های جدیدی بر آن­ها اضافه شده و بر تعداد آثار فرهنگی و تاریخی آن­ها افزوده شده و سیستم مدرن موزه­داری و امکانات حفظ و مرمت آثار مورد توجه قرار گرفت.

درحال حاضر، در سرتاسر چین بیش از 1510باب موزه­ی تحت نظر دولت در زمینه­های مختلف و به صورت جامع و تخصصی وجود دارد که اگر موزه­های خصوصی موجود را نیز بر این تعداد اضافه نماییم، تعداد آن­ها بالغ بر2000موزه خواهد شد. (روزنامه چاینا دیلی، 2004) در این موزه­ها بیش از 20میلیون قطعه آثار تاریخی و فرهنگی موزه­ای نگهداری می­شود و از این آثار سالانه بیش از 8000مورد نمایشگاه در مناطق و شهرهای مختلف داخلی و خارج از کشور برگزار و میلیون­ها نفر از این نمایشگاه­ها و آثار بازدید به­عمل می­آورند. دولت چین در نظر دارد تا سال2015 میلادی، با احداث بیش از 1000باب موزه­ی دیگر تعداد موزه­ها را افزایش و در هر شهر بزرگ و متوسط این کشور حداقل یک موزه دایر نماید. (China Encyclopedia, 2008: 296-316)هم­اینک در هر کدام از شهرهای بزرگی مانند پکن، شانگهای، شی­اَن و نانجینگ، ده­ها موزه­ی بزرگ و کوچک عمومی و تخصصی و دولتی و خصوصی دایر است و در سایر شهرهای بزرگ، به ویژه مراکز استان­ها نیز موزه­های متعددی وجود دارد­که پرداختن به تمام آن­ها از حوصله­ی این کتاب خارج است. در این­جا صرفا به معرفی مختصر برخی از مهم­ترین موزه­های چین که از نظر وسعت ساختمانی و قدمت تاریخی و نفاست آثار فرهنگی و هنری به نمایش گذاشته شده در آن­ها برجسته­تر هستند، پرداخته می شود.


بخش 8- فرهنگ كتابت، كتابداري و كتابخانه در چین

از گذشته­هاي دور گفته شده است­كه كتاب نردبان پيشرفت بشريت است و به همين سبب كتابت و كتاب، هر محتوا و شكلي كه داشته باشد، بيانگر رشد و خلاقيت و انديشه­مندي و توسعه­ی فرهنگ هر ملتي به­شمار می­رود. بنابراين، توسعه­ی فرهنگ كتابداري و كتابخانه نيز در هر كشوري بازتابي از میزان پیشرفت و توسعه­ی فرهنگ و تمدن آن قوم است.