فرهنگ عمومی در چین

از دانشنامه ملل
فرهنگ عمومی چین

مقدمه:

بسیاری از متخصصان معتقدند که تنوع پخت‌و‌پز در جهان را می‌­توان به سه گروه اصلی تقسیم کرد: پخت­‌و‌پز فرانسوی، خاورمیانه­‌ای و غذاهای چینی. اگرچه برخی نیز این تقسیم‌بندی را قبول ندارند و روش­‌های پخت‌­‌و­پز در جهان را به گروه‌­های دیگری تقسیم‌بندی می­‌کنند. ما اگر هر تقسیم‌بندی­ را که قبول داشته باشیم، قطعا تنوع غذاهای چینی یکی از آن­ها خواهد بود. و خود چینی­‌ها هم این تنوع غذایی را به عنوان درخشان­‌ترین بخش از فرهنگ خود قبول دارند. غذا برای چینی­‌ها یک آیین واقعی، هنری دلپذیر، و سرشار از لذت است. معروف است که چینی‌­ها هر چیز روینده، متحرک و پرواز کننده را می‌­خورند. این ضرورت پخت‌وپز چینی را به یک فضیلت تبدیل کرده و حالا آن­ها به خود می­‌بالند که بیش از 5 هزار نوع غذا دارند که با هر ذائقه­‌ای سازگاری داشته باشد[۱].

بخش 1- فرهنگ، آداب و رسوم و تنوع غذايي در چين

پیشینه­‌ی تاریخی

آثار مکتوب در خصوص فرهنگ و تنوع غذایی در چین، در اسناد و کتب تاریخی باستانی مختلفی آمده که در آن­ها گزارش‌­های مفصلی پیرامون چگونگی تغذیه­‌ی اقشار مختلف مردم در دوران­‌های گذشته و باستان تهیه شده است. کتاب سال نگار سلسله­‌ی خَن (Chronicles of the Han Dynasty) فهرست غذایی مربوط به دوران پیش از سلسله‌­ی «چین» را گردآوری کرده است. آثار بی‌شماری نیز مربوط به دوران­‌های وِی، جین، و سلسله‌­های جنوبی و شمالی و پیش از آن، در زمینه‌ی تغذیه نوشته شده است. یکی از این آثار، مجموعه‌­ی کتاب غذایی شاهزاده خوَینَن (Food Book of Prince Huainan) است که شامل 130 مقاله است. تجربیاتی که در این اثر جمع‌آوری شده را امروزه می­‌توان در سایر کتاب­‌ها نیز یافت.

پس از سلسله­‌های سونگ و تانگ، جنوب کشور چین توسعه یافت و مبادلات کشاورزی بین جنوب و شمال افزایش پیدا کرد. فنون سنتی پخت‌و‌پز شمال نیز به جنوب منتقل و با شرایط محل تطبیق داده شده و سبک‌­های غذایی مختلف تازه‌­ای به وجود آمد. درنتیجه، نوشته­‌های هرچه بیشتری پیرامون تنوع و سبک­‌های غذایی جنوب خلق شد. کتاب مجموعه‌­ای از سسبک­‌های جنوبی (A Collection of Southern Styles) به قلم لیو­شون (Liu Xun) در عصر تانگ، این تنوع در تولید و آداب و رسوم غذایی و سبک­‌های زندگی در جنوب را ثبت کرده است. این کتاب از اثر دیگری به نام مهم­ترین هنرها برای رفاه مردم پیروی کرده و جنبه­‌های مختلف مواد غذایی، چگونگی درست کردن غذای مخصوص، لوازم سفره، آداب و رسوم صرف غذا، و هم­چنین فراوری مواد غذایی، مهارت­‌های آشپزی، و نحوه­‌ی خوردن غذا در جنوب را توضیح داده است.

در سلسله­‌های مینگ و چینگ، بروز حوادث و بلایای طبیعی موجب قحطی و بی‌خانمانی بسیاری از مردم می­‌شد. تعدادی از اندیشمندان، برای حل مشکل گرسنگی، آثاری پیرامون امداد­رسانی در هنگام وقوع حوادث تألیف و در خصوص راه‌­های جمع‌آوری و پختن گیاهان و مواد قابل خوردن تألیف کردند. معروف­‌ترین این آثار کتاب گیاهان برای نجات از قحطی (Herbs for Famine Relief) به قلم جو سو (Zhu Su)، یکی از اعضای خاندان حاکم مینگ است. وی در کتابش برای انتخاب گیاهان وحشی و جلوگیری از مسموم شدن مردم، چند صد گیاه و رستنی را به­ صورت مصور جمع‌آوری کرده است. لی­شی­جِن (Li Shizhen) هم در کتابی تحت عنوان خلاصه‌­ی مفردات پزشکی (Compendium of Materia Medica) هم نحوه­‌ی تشخیص گیاهان مضر از سالم و خوردنی را توضیح داده است.

یوان­مِی (Yuan Mei)، نویسنده‌­ی عصر چینگ هم پیرامون آشپزی پژوهش بسیاری کرده است. کتاب او به نام لیست غذایی از باغ تفریحات (Menu from the Garden of Leisure) به 14 قسمت از جمله «دستوراتی برای غذا»، «غذاهای ممنوع»، «غذاهای دریایی تازه»،«غذای تازه­‌ی رودخانه»، «غذای حیوانات خاص»، «غذای حیوانات گوناگون»، «مرغ»، «غذای جانوران آبزی و پولک‌دار»، «غذاهای گیاهی»، «غذاهای جانبی»، «شیرینی‌جات»، و «برنج و فرنی­‌ها» تقسیم شده است.

بخش 2-برخی از آداب و رسوم عامیانه‌­ی مردم چین

زندگی مردم چین بسیار متنوع و دارای آداب و رسوم جالب و فراونی هستند. مراسم ازدواج یکی از جالب‌ترین رسوم آن­‌ها است. سبک ازدواج چینی­‌ها با شیوه­‌ی ازدواج غربی متفاوت است. اغلب مردمان غرب، هنگام ازدواج به کلیسا می­‌روند، درحالی­که مردم چین به جای رفتن به اماکن مذهبی، به برپایی ضیافت می­‌پردازند؛ غربی­‌ها برای نزول برکت به درگاه خدا دعا می­‌کنند، ولی مردم چین در این مراسم به آسمان، زمین، پدر و مادر ادای احترام می‌کنند؛ در کشورهای غربی عروس­‌ها لباس سفید می­‌پوشند درحالی­که در چین عروس و داماد – عمدتا در مناطق روستایی- لباس قرمز می­پوشند، چرا که رنگ قرمز در چین سمبل شادی و میمنت است. با در نظر گرفتن مراسم ازدواج، مشخص می­‌شود که مردم چین آداب و رسومی متفاوت با دیگر کشورها دارند. در حقیقت نه تنها مراسم ازدواج در چین، بلکه آداب و رسوم دیگری هم­چون مراسم یک ماهگی نوزاد، عید بهاره، دوازده حیوان نمادین و غیره، هر کدام فرهنگ خاص خود را داشته و هر یک از آن­ها، شور و اشتیاق و امید و آرمان­‌های مردم برای داشتن یک زندگی خوشبخت و سعادتمند را بیان می­‌کنند.

بخش 3- صنایع دستی و هنرهاي مردمي و فولكلور

در طول تاریخ سرزمین چین، هنرهای عامیانه و هنرمندان فولکلور چینی هم­ به اندازه‌­ی هنرها و هنرمندان کلاسیک و درباری این کشور فاخر، جذاب، متنوع، ماهرانه، و در میان مردم محبوب بوده و هستند. در واقع می‌­توان گفت، زیر بنای هنرهای فاخر و کلاسیک چینی، همین­ هنرهای عامیانه و هنرمندان بی‌­نام و نشان آن بوده­‌اند. هنرهای مردمی این سرزمین نیز دارای سبک و ویژگی­‌های خاص خود بوده و شامل مجسمه­‌سازی سفالین؛ پیکره‌تراشی سنگی؛ گلدوزی و سوزن­‌دوزی؛ سفال‌گری و چینی‌سازی؛ پارچه­‌بافی و فرش­‌بافی؛ کنده‌کاری و تراش روی فلز، چوب، سنگ، عاج فیل و شاخ حیوانات؛ بادبادک و باد‌بزن سازی؛ باتیک روی پارچه؛ برش با کاغذ؛ ساخت ماسک­‌های متنوع صورت از مواد مختلف؛ قصه‌گویی و داستان‌سرایی؛ سرودن اشعار و خواندن انواع ساز و آوازهای محلی؛ ساخت عروسک­‌های گوناگون؛ ملودی­‌ها و ترانه‌­ها و حرکات موزون محلی؛ مینا‌کاری و نقاشی­‌های ظریف و مینیاتوری؛ ساخت فانوس و اژدها از چوب و کاغذ و پارچه؛ اجرای انواع اپراهای محلی؛ دوخت و بافت انواع لباس­‌های محلی سنتی؛ ساخت انواع وسایل تزیینی منزل و زنانه (گل و گیره)؛ اجرای نمایش‌­های خیمه شب بازی و سایه بازی؛ انواع صنایع و هنرهای دستی؛ و صدها نوع هنر دیگر که برخی به صورت ملی و سراسری و برخی دیگر منطق‌ه­ای و استانی و بعضی نیز تنها در سطح یک روستا و یا محدوده‌­ی یک قبیله رواج دارد، می­‌گردد. تنوع قومیت‌­ها و نژادها، مناطق و شرایط متنوع و متفاوت آب و هوایی و جغرافیایی، و ادیان و مذاهب نیز بر این تنوع و رنگارنگی افزوده و این عرصه­ از هنر را به گنجین‌ه­ای غنی، ارزشمند، و بی‌انتها مبدل ساخته است. در این­جا به عنوان نمونه و به صورت مختصر به برخی از این هنرها اشاره می­‌شود.

بخش 4- اسطوره­‌ها و افسانه­‌های چینی

اسطوره:

اساطير جمع مكسر واژه­‌ی اسطوره در عربي است، كه خود واژه‌اي است معرب از يوناني هیستوریا (Historia)، به معناي جست‌وجو، آگاهي و داستان، و از مصدر هیستوریَن (Historian)، به معناي بررسي كردن و شرح دادن. واژه­ی اروپايي برابر آن مایت (Myth) در انگليسي، مایته (Mythe) در فرانسه، مایته (Myth-e) در آلماني است و از واژه­ی يوناني مایتوس (Mythos) به معناي شرح، خبر و قصه گرفته شده است. (واحد دوست،1381: 21)

اصولا متفكران و اسطوره‌شناسان، نگاه­هاي متفاوتي نسبت به اسطوره داشته‌ و هر يك از آنان بر اساس نگرش خاصي به تعريف اسطوره پرداخته‌اند، چنان­كه اسطوره‌شناسان بزرگي هم­چون فرويد و يونگ، از دريچه­ی روانشناسي، ارنست كاسيرر با رويكردی فلسفي و ميرچا الياده با نگاه دين‌شناسانه به تحقيق و تفحص در اين امر پرداخته‌اند. به همين دليل شايد نتوان تعريف جامع و كاملي كه تمامي رويكردهاي اسطوره‌شناسي را در بر داشته باشد ارائه داد. در عین حال، هرچند اسطوره در دیدگاه­های مختلف تعاریف و تعابیر متعددی دارد، اما در یک کلام می­توان آن را این­گونه تعریف نمود: اسطوره عبارت است از روایت یا جلوه­ای نمادین درباره­ی ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار می­بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونه­ای نمادین، تخیلی و وهم انگیز می­گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوه­ای تمثیلی کاوشگر هستی است[۲].

ميرچا الياده نیز در تعريف اسطوره‌ مي‌گويد: «اسطوره نقل‌ كننده­ی سرگذشتي قدسي و مينوي است، راوي واقعه‌اي است كه در زمان نخسين،‌ زمان شگرف، بدايت همه چيز، رخ داده است. به بيان ديگر، اسطوره حكايت مي‌كند كه چگونه به بركت كارهاي نمايان و برجسته­ی موجودات مافوق طبيعي، چه كل واقعيت(كيهان) يا فقط جزئي از واقعيت (نوع نباتي خاص، سلوكي و كردارهاي انساني ...) پا به عرصه­ی وجود نهاده است. بنابراين، اسطوره هميشه متضمن روايت يك خلقت است، يعني مي‌گويد چگونه چيزي پديد آمده، موجود شده و هستي خود را آغاز كرده است. اسطوره فقط از چيزي كه واقعا روي داده و به تمامي پديدار گشته سخن مي‌گويد.»(الیاده ، 1386: 33)

بخش 5- جشن­‌ها و فستیوال‌­هاي چيني

صفحات تاریخی و کهن هر قوم و ملت با سابقه و متمدن، علاوه بر ارزش تاریخی­، جلوه‌­های نمادینی از باورها، آرزوها، افسانه‌­ها و بن مایه­‌های هویت فرهنگی آن جامعه است که از طریق برگزاری جشن­‌های آیینی و برپایی مراسم‌­های دینی، فرهنگی و هنری، این میراث گران­بها را از نسلی به نسل دیگر منتقل و بدین طریق بقا و استمرار هویت فرهنگی-تاریخی آن قوم و ملت نهادینه می‌­شود.

در این میان، جشن و آداب و رسوم آغاز سال نو به دلیل فراگیری و همراه بودن با خوشحالی و شادی مردم و پشت سر گذاشتن خوبی­‌ها و بدی­‌ها، کامیابی­‌ها و ناکامی‌های سال پیش و داشتن امید به آغاز سال نو و صفحه­‌ی جدیدی از زندگی و تلاش و کوشش فردی و جمعی، بویژه برای دهقانان و کشاورزان که در انتظار بارش خوب باران، شکوفایی درختان، به دست آمدن محصولات خوب و سرسبز شدن دشت­‌ها همراه است، یکی از شایع‌ترین آیین­‌های جهانی است که فرهنگ و تمدن کمتر قوم و ملتی را می­‌توان یافت که از آن بی‌بهره باشد.

اقوام آریایی، ایرانیان­­، هندیان و چینیان ازروزگاران باستان و حتی ملت­‌های کهن و با سابقه‌­ی اروپایی و آفریقایی، براساس تلقی دینی و تاریخی و فرهنگی که دارند، آغاز سال جدید را در قالب مراسم و جشن­‌های سال نو پاس می­‌دارند. عید نوروز در فرهنگ ایرانی، عید کریسمس در جهان مسیحیت و عید بهاره در جهان فرهنگ چینی نمونه­‌های بارزی از این آیین‌­ها هستند که امروزه هم به­‌ صورت گسترده و همه جانبه در سراسر جهان بر پا داشته می­‌شود و از این طریق روح و روان انسان­‌های خسته شده از بی‌روحی و کم‌عاطفگی عصر ماشین تازه گشته و نیازهای درونی و عاطفی آنان را برآورده می­‌سازد[۳]. در اینجا به پاره‌­ای از آداب و رسوم و سنت­‌های آیینی مردم سرزمین کهن چین در جشن‌­ها و فستیوال­‌های مختلف می‌­پردازیم.

بخش 6- تعطیلات، اوقات فراغت و سرگرمی­‌های مردم چین

تعطیلات رسمی در چین

عرصه و سطح و میزان تعطیلات و اوقات فراغت هر ملتی، هم نماد نیروی تولید و هم بیانگر سطح استاندارد زندگی یک جامعه است. دولت چین در سال 1995، در راستای تأمین اوقات فراغت مردم، تعداد روزهای کاری هفته را از 6 روز در هفته به 5 روز در هفته کاهش داد تا مردم بتوانند از اوقات فراغت بیشتری برخوردار شوند. همچنین، در سال 1999، دولت ساختار تعطیلات این کشور را بازسازی و مقررات تعطیلات 3 هفته‌­ی طلایی در سال را تدوین و به مورد اجرا گذاشت و از سال 2000 میلادی، حقوق بگیران بخش دولتی و خصوصی به حق بهره­‌مندی از حقوق در این تعطیلات دست یافتند. براساس اطلاعات منتشره از سوی دولت چین، مردم این کشور سالانه جمعا از 114 روز تعطیلی رسمی (شامل پنجشنبه­‌ها) برخوردار هستند.

تعطیلات رسمی و روزهای بزرگداشت در کشور چین را می­‌توان به 3 گروه تقسیم کرد: نخست، تعطیلات رسمی که تمام مردم از آن بهره­‌مند می­‌شوند. مانند تعطیلات روز نخست سال میلادی (اول ژانویه هر سال)، تعطیلات یک هفته­‌ای آغاز سال جدید به تقویم کشاورزی چین (جشن عید بهاره)، تعطیلی یک روزه‌­ی جشنواره‌­ی قایق اژدها، تعطیلات یک هفته‌­ای به مناسبت اول ماه مه و روز کارگر، و تعطیلات یک هفته‌­ای روز ملی در اول ماه اکتبر هر سال. گروه دوم، شامل تعطیلاتی می­‌شود که شامل گروه­‌های خاصی از جامعه می­‌شود. مانند، روز جهانی زنان( تعطیلی نصف روز برای زنان)، روز جوانان (تعطیلی نصف روز برای افراد بالای 14 سال)، روز کودک (تعطیلی برای کودکان و نوجوانان زیر 13سال)، و روز ارتش (تعطیلی یک روزه برای پرسنل شاغل ارتش). گروه سوم از تعطیلات، روزها و مناسبت­‌های خاص تاریخی بدون تعطیلی. مانند، روز بزرگداشت اعتصاب در 7 فوریه‌­ی هر سال، روز بزرگداشت جنبش در 30 ماه مه هر سال، روز برزگداشت پیروزی چین بر ژاپن در سوم ماه سپتامبر هر سال، روز معلم، روز پرستار، روز درخت­کاری و روز خبرنگار.

باید متذکر شد که تقویم سنتی چین که به تقویم کشاورزی نیز معروف است، پیشینه‌­ای چند هزار ساله داشته و تمام مناسبت­‌های فرهنگی و تاریخی و اجتماعی مردم این کشور، از جمله تعطیلات سال نو چینی و عید بهاره، براساس تقویم سنتی محاسبه می­‌شود که براساس گردش ماه بوده و تقویم قمری نام دارد. ولی پس از آشنایی و ارتباط تجاری چین با سیستم مالی جهان و در راستای هماهنگی با روند جهانی، سال مالی این کشور براساس تقویم میلادی تنظیم یافته و برخی از تعطیلات رسمی، مانند تعطیلات روز کارگر و روز ملی، نیز بر مبنای تقویم میلادی است.

بخش 7- موزه‌­های چین

در گذشته­‌های دور در چین، آثار نفیس تاریخی و فرهنگی و هنری چین در گنجینه­‌های مخفی و سری دربار امپراتوران و یا کلکسیون­‌های خصوصی افراد نگهداری می­‌شد و عموم مردم شانس مشاهده و لذت بردن از آن­ها را نداشتند. لذا، موزه‌داری مدرن هم در این کشور از دوران آشنایی با غرب و در نیمه‌­ی نخست قرن بیستم آغاز شد. مردم این کشور تنها وقتی که سیستم سیاسی دو هزار ساله‌­ی امپراتوری در سال 1911 میلادی سقوط کرد، توانستند به کاخ‌­های سلطنتی راه پیدا کرده و با آثار نفیس و ارزشمند خلق شده توسط نیاکان خود آشنا شده و از آن لذت ببرند.

اگرچه پیش از حاکمیت حزب کمونیست بر کشور چین تعدادی موزه‌­ی عمومی در پایتخت و برخی از شهرها ایجاد گردید و پس از تأسیس جمهوری خلق چین نظم و سامان بهتری به موزه­‌های موجود داده شد، ولی پس از اصلاحات بود که موزه‌­های این کشور شاهد شکوفایی و گسترش هرچه بیشتر تعداد آن­ها شد. در سه ده‌ه­ی گذشته موزه‌­های پیشین بازسازی و موزه­‌های جدیدی بر آن­ها اضافه شده و بر تعداد آثار فرهنگی و تاریخی آن­ها افزوده شده و سیستم مدرن موزه‌داری و امکانات حفظ و مرمت آثار مورد توجه قرار گرفت.

در حال‌ حاضر، در سرتاسر چین بیش از 1510 باب موزه‌­ی تحت نظر دولت در زمینه‌­های مختلف و به صورت جامع و تخصصی وجود دارد که اگر موزه­‌های خصوصی موجود را نیز بر این تعداد اضافه نماییم، تعداد آن­ها بالغ بر 2000 موزه خواهد شد.(روزنامه چاینا دیلی، 2004) در این موزه­‌ها بیش از 20 میلیون قطعه آثار تاریخی و فرهنگی موزه‌­ای نگهداری می­‌شود و از این آثار سالانه بیش از 8000 مورد نمایشگاه در مناطق و شهرهای مختلف داخلی و خارج از کشور برگزار و میلیون­‌ها نفر از این نمایشگاه­‌ها و آثار بازدید به­‌ عمل می­‌آورند. دولت چین در نظر دارد تا سال 2015 میلادی، با احداث بیش از 1000 باب موزه‌­ی دیگر تعداد موزه‌­ها را افزایش و در هر شهر بزرگ و متوسط این کشور حداقل یک موزه دایر نماید. (China Encyclopedia, 2008: 296-316)هم­‌اینک در هر کدام از شهرهای بزرگی مانند پکن، شانگ‌های، شی­اَن و نانجینگ، ده­‌ها موزه‌­ی بزرگ و کوچک عمومی و تخصصی و دولتی و خصوصی دایر است و در سایر شهرهای بزرگ، به‌ویژه مراکز استان­‌ها نیز موزه­‌های متعددی وجود دارد­ که پرداختن به تمام آن­ها از حوصله­‌ی این کتاب خارج است. در این­جا صرفا به معرفی مختصر برخی از مهم­ترین موزه‌­های چین که از نظر وسعت ساختمانی و قدمت تاریخی و نفاست آثار فرهنگی و هنری به نمایش گذاشته شده در آن­ها برجسته­‌تر هستند، پرداخته می‌شود.


بخش 8- فرهنگ كتابت، كتابداري و كتابخانه در چین

از گذشته­‌هاي دور گفته شده است ­كه كتاب نردبان پيشرفت بشريت است و به همين سبب كتابت و كتاب، هر محتوا و شكلي كه داشته باشد، بيانگر رشد و خلاقيت و انديشه­‌مندي و توسعه‌­ی فرهنگ هر ملتي به­‌ شمار می­‌رود. بنابراين، توسعه­‌ی فرهنگ كتابداري و كتابخانه نيز در هر كشوري بازتابي از میزان پیشرفت و توسعه­‌ی فرهنگ و تمدن آن قوم است.

منابع

  1. Pleskacheuskaro, Inesa (2007). Chinese Customs and Wisdoms. Beijing: Foreign languages Press
  2. اسماعیل پور، ابوالقاسم (1378). اسطوره بیانی نمادین. انتشارات سروش
  3. سابقي، علي محمد (1386). تجربياتي از كلان شهر پكن (پايتخت چين). نشر شهر