مشاهیر ادبی اوکراین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ایوان نچوی لویتسکی[27](1918 – 1838)''' نویسنده ، استاد زبان،تاریخ و جغرافیای روسی، در دانشگاه های اوکراین بود. به دلیل سانسور شدید مقامات روسیه، آثار او تنها در مجلات گالیسیا منتشر می شد. نوشته هایش درباره زندگی کشاورزان و کارگران ، او را پایه گذار...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ایوان نچوی لویتسکی[27](1918 – 1838)

نویسنده ، استاد زبان،تاریخ و جغرافیای روسی، در دانشگاه های اوکراین بود. به دلیل سانسور شدید مقامات روسیه، آثار او تنها در مجلات گالیسیا منتشر می شد. نوشته هایش درباره زندگی کشاورزان و کارگران ، او را پایه گذار نثر کلاسیک و آفریننده ادبیات داستانی واقعگرای اوکراینی کرد. لویتسکی نخستین نویسنده اوکراینی است که طبقات مختلف مردم را در داستانهایش وارد کرده  و در باره زندگی و مسائل ومشکلات آنان نوشته است. او علی رغم سیاست روسی گرایی و روس محوری حکومت، برخودآگاهی و استقلال فرهنگی و تفکر اوکراینی تاکید داشت.

4-6-8پاناس میرنی(1920-1849

پاناس میرنی[28] ، نام مستعار پاناس رودچنکو[29] است. او مقام های دولتی فراوانی را تجربه کرد. بیش از همه دید جهانی  شیوه های هنری و ایدئولوژیک او تحت تاثیر نوشته های تاراس شفچنکو بود. نخستین فعالیت ادبی او شامل اشعار، نمایشنامه هاو داستانهای کوتاه بود. مشهورترین اثرش رمان قدرت از هم پاشیده است. رمانی روانشناختی، اجتماعی که داستان آن صد سال تاریخ یکی از روستاهای اوکراین از دوران ارباب رعیتی تا دوران پس از اصلاحات است. در این رمان ، موضوعاتی چون ستم و نابرابری اجتماعی ، نزاع های درونی بین طبقات مختلف جامعه ، سیستم حکومتی تزاری ، نوع زندگی دشوار یک سرباز در طول دوران تزار نیکولاس اول، خشونت پلیس و مبارزه با دروغ و بی عدالتی مطرح شده است.

5-6-8بوریس هرینچنکو (1910-1863م

شخصیت اجتماعی، پژوهشگر ، نویسنده، فرهنگ عامه شناس و زبانشناس نامدار اوکراینی است. او با تاسیس بزرگ ترین انتشاراتی در اوکراین تحت سلطه روسیه، موفق شد علی رغم سانسور شدید روسی ها، پنجاه کتاب محققانه منتشر کند. در داستانها  و رمانهای کوتاه واقع گرایانه خود ، زندگی کشاورزان اوکراینی و مطالبات و نیازهای ضروری اجتماعی آنان ، نوع نگرش طبقه روشنفکر نسبت به آنان ، آموزش روستائیان و از بین بردن حس ملی گرایی آنان و رابطه ناسیونالیسم ، رادیکالیسم و سوسیالیسم را نمایش داده است.

6-6-8 میخاییلو استاریتسکی[30] (1904-1840)

نویسنده و فعال در عرصه تئاتر و فرهنگ اوکراینی است. مهم ترین میراث ادبی او اشعار با دورنمایه اجتماعی اوست با رنگ و بوی مردم گرایانه و میهن پرستانه ، نمایش گذشته تاریخی اوکراین همراه با عظمت و شکوه واعتراض های مردمی علیه حکومت تزاری.  او در سال 1883 رهبری نخستین تئاتر تخصصی اوکراین را بر عهده گرفت و در 1885 گروه جدیدی از بازیگران جوان تشکیل داد. استاریتسکی چندین نمایشنامه و رمان تاریخی با محوریت مسائل و مشکلات نوشته است.

7-6-8ایوان فرانکو[31] و مردم گرایان و رادیکالیست های اوکراین غربی

فرانکو(1916-1856 م) نیز مانند شفچنکو از شخصیت های ادبی نامدار و مهم اوکراین است. نویسنده ، شاعر، ناشر،روزنامه نگار، محقق فرهنگ عامه و رهبر مهم و مطرح سیاسی است که نه تنها بر اوکراین غربی که زادگاه او بود، بلکه بر تمام فرهنگ اوکراین و خودآگاهی ملی آنان تاثیری ژرف نهاد. در دهه های پایانی سده نوزده و دهه های آغازین سده بیستم میلادی نقشی کلیدی در شکل دادن به نهضت مردم گرایی اوکراین غربی و رادیکالیسم اوکراینی داشت. هرچند طرفدار پرشور رئالیسم ادبی و منتقد شیوه های ادبی مدرنیستی آن روزگار بود، از جریانات مدرن ادبی برکنار و بی خبر نماند و بنیانگذار اولین تجربه های مدرن در شعر اوکراین غربی بود. مردم گرایان به دنبال احیای فرهنگ و زبان اوکراینی و احقاق حقوق پایمال شده آنان بودند. رادیکالیسم اوکراینی نیز اشاره به حرکت های سوسیالیستی دارد. که در سرزمین گالیسیا در اواخر سده نوزدهم شکل گرفت و در آنجا تا آغاز جنگ جهانی دوم باقی ماند. این نهضت از افکار سیاسی میخاییلو دراهومانوف الهام گرفت.

8-6-8میخائیلو پاولیک[32](1915- 1853م)

این شخصیت سوسیالیست گالیسیایی ، ناشر و فعال سیاسی ، دوست صمیمی و همکار ایوان فرانکو بود. این دو سوسیالیست دوستدار اوکراین ، تحت تاثیر آموزه های دراهومانوف بودند. پاولیک بارها و بارها محاکمه ، زندانی و منزوی شد اما به فعالیت های ساسی اجتماعی و ادبی خود در کنار فرانکو ادامه داد. (همان،1390، 19و20)

7-8نویسندگان مدرنیست اوکراین در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم

اواخر سده نوزدهم میلادی ، رئالیسمی که بر ادبیات اوکراین حاکم بود ، کم کم جای خود را به مدرنیسم داد. برخی از نویسندگان به دنبال تقلیدی طبیعی از واقعیت بودند و به جای آن ، شیوه ای امپرسیونیستی در پیش گرفتند. همگام با این تغییر و تحول ، رمان کوتاه جای خود را به داستان کوتاه داد. نمایشنامه ها، کنش های داستانی به ساخت دنیای درونی شخصیت ها گرایش یافت تا به کاوش در کشمکش ها، حالات و تجربیات روانشناختی آنان بپردازد. شعر از شیوه های رئالیستی فاصله گرفت و به سمبلیسم گرایش یافت. تاکید بر محتوا جای خود را به تاکید بر فرم داد. آثار میخاییلو کوتسیوبینسکی[33] نشان دهنده این تغییر گرایش از رئالیسم به سوی مدرنیسم است. نویسنده معاصر او خانم الگا کوبیلیانسکا[34] ، به عنوان نویسنده ای نئو رمانتیک، چندان امپرسیونیست نبود. علایق نئورمانتیک نویسندگان در مدرنیسم به اشتیاقی برانگیخته برای رو آوردن به فرهنگ عامه منجر شد و به پدید آمدن تعداد قابل توجهی از آثار ادبی مانند نمایشنامه های خانم لسیا اوکرانیکا[35] انجامید( مانند ترانه جنگل[36] 1911). استاد داستانهای بسیار کوتاه امپرسیونیستی، واسیل استفنیک[37] بود. رمان نویس و نمایشنامه نویس نامدار ولادیمیر وینیچنکو[38] ، بشدت علاقه مند به تجربیات روانشناختی و بویژه کاوش در مسائل اخلاقی طبق روشنفکر بود.

1-7-8لسیا اوکراینکا(1913-1871م

شاعر و نمایشنامه نویس نامدار اوکراینی ، شخصیت ادبی فاضل و خودآموخته ای بود که به بسیاری از زبانهای اصلی اروپایی همچون یونانی ، لاتین و به زبانهای اسلاوی تسلط داشت. سرودن شعر را از نه سالگی اغاز کرد. نخستین مجموعه شعرش بر بالهای ترانه ها[39] در سال 1893 منتشر شد. استادی و شهرت او بیشتر به یمن نمایشنامه های منظوم اوست. مهم ترین کار ادبی اوکراینکا ، اشعار نمایشی او درباره زندانیان بابل است که در حقیقت نماد اوکراین تحت تسلط روسیه در روزگار اوست.

2-7-8میخائیلو کوتسیوبینسکی(1913- 1864م

نویسنده اواخر سده  نوزده و اوایل سده بستم اوکراین است. او نیز همچون لسیا اوکراینکا یکی از بزرگان فرهنگی خودآموخته و اهل فضل است. آثار ادبی اش تحت تاثیر آثار شقچنکو ، مارکو ووچوک[40] ، داستایوفسکی ، امیل زولا،ویکتور هوگو، هانریش هاینه گی دوموپاسان بود . نخستین داستانهای او نمونه هایی از رئالیسم قوم گرایانه است که تاثیر پذیری از آثار لویتسکی[41] و عقاید مردم گرایی در آن ها هویداست. هر چند در اواخر دهه 1890 دورنمایه ها و موضوعات داستانهایش تغییر یافت و فرهیخته تر و کامل تر شد و این نویسنده جزو یکی از مدرن ترین و پیشروترین نویسندگان این کشور به شمار آمد.

3-7-8ولادیمیر وینیچنکو (1951-1880م

نویسنده و سیاستمدار اوکراینی است. به دلیل فعالیتهای سیاسی از دانشگاه کی یف اخراج شد. او عضو کمیته اجرایی حزب کارگران سوسیال دموکرات اوکراین[42] بود.

4-7-8واسیل استفانیک(1936-1871م

نویسنده و فعال سیاسی نامدار اوکراینی است. دردوران دانشجویی با فرهنگ و ادبیات معاصر غرب و با اعضای گروه آوانگارد لهستانی آشنا شد. در آثار او تاثیرپذیری از نویسندگان مدرنیستی چون بودلر و پل ورلن دیده می شود. نامه های او پر نثر های شاعرانه و اشعار غنایی است و داستانهایش ، خبر از استادی او در زمینه داستان کوتاه آینده اوکراین می داد. مجموعه داستانهای کوتاهش با عنوان کتاب آبی[43] در سال 1899 و پس از آن صلیب سنگی منتشر شد. مدتی نماینده مجلس اتریش بود. سپس رهبر حزب رادیکال اوکراین شد و در آثار خود به مسائل سیاسی اجتماعی این کشور پرداخت.


5-7-8اولگا کوبیلیانسکا (1942-1863م

از نویسندگان پیشکسوت مدرنیست اوکراین و زنی خودآموخته و خوب خوانده بود. نخستین آثار داستانی اش در آلمان منتشر شد. سفرهای او و آشنایی اش با لسیا اوکراینکا ، ایوان فرانکو، واسیل استفانیک ، دیدگاه سیاسی و فرهنگی او را تغییر داد و وارد جنبش زنان اوکراینی در بوکووینا[44] شد ونوشتن به زبان اوکراینی را آغاز کرد. شخصیت اصلی بسیاری از آثارش از جمله رمان های یک نفر[45](1891) و شاهزاده خانم[46](1895)، زنان فرهیخته و آزاده گرفتار در یک جامعه بی فرهنگ و شهرستانی اند. آثار ادبی اوبه  توصیفات اکسپرسیونیستی و غنایی از طبیعت مشهور است.

6-7-8میکولاخویلووی[47]، وپلایت[48] و رنسانس فرهنگی دهه 1920

سقوط امپراطوری روسیه پس از جنگ جهانی اول ، باعث لغو سانسور شدید حکومتی در اوکراین، تاسیس کشور اوکراین مستقل( هرچند برای مدتی کوتاه) و ملایمت و مدارای نسبی رژیم شوروی دردهه 1920 شد و این همه به پیدایش رنسانس عظیم ادبی و فعالیتهای فرهنگی در اوکراین انجامید. انبوهی از نویسندگان و شاعران هویدا شدند. و با تشکیل ده ها گروه ادبی ، چهره ادبی اوکراین را تغییر دادند. احتمالا شاخص ترین شخصیت فرهنگی که رهبر جریانات ادبی بود، میکولا خویلووی ، نویسنده  نامدار، ناشر و بنیانگذار سازمان ادبی نخبگان با عنوان وپلایت(آکادمی آزاد ادبیات کارگری) بود. از اعضای این سازمان می توان از نویسندگان و شخصیت هایی نام برد همچون : نمایشنامه نویس نامدار میکولاکولیش[49]، یوری یانووسکی[50]، شاعر روشنفکر سمبولیست پاولو تچینا [51]و نویسنده و شاعر آوانگارد مایک یوهانسن[52] و نویسندگان و شاعرانی چون یوری یانووسکی [53]، آرکادی لیوبچنکو[54] و میکو لا باژان[55]. رنسانس فرهنگی دهه 1920 اوکراین با ترورهای وحشتناک رژیم استالین در دهه 1930 سرکوب و نابود شد. خویلووی به عنوان اقدامی نمادین برای اعتراض شدید نسبت به قحطی ساختگی و عمدی رژیم استالین  و قتل عام مردم اوکراین و گسترش ترورهای سیاسی در سال 1933 خودکشی کرد. اکثر اعضای این گروه از جمله کولیش و یوهانسن ، زندانی و اعدام شدند. دیگران از جمله تچینا مجبور شدند که تسلیم رژیم استالین و نویسنده سبک رئالیسم سوسیالیستی فرمایشی و مبلغ افکار استالین و حزب حاکم شوند. با تمام این احوال ، در این دوران بسیار کوتاه آزادی خلاقیت ادبی ، این نویسندگان توانستند آثار ادبی والا و ماندگار فراوانی پدید آورند.

7-7-8میکولا کولیش(1937-1892 م

مشهورترین نمایشنامه نویس اوکراین در قرن بیستم است. پس از مرگ مادرش ، بیشترین بخش دوران کودکی را در یتیم خانه ها گذراند. در رشته تاریخ و فیلولوژی دردانشگاه اودسا تحصیل کرد اما تحصیلاتش با شروع جنگ جهانی اول ناتمام ماند. در نهضت استقلال طلبی  اوکراین (1920-1918) شرکت کرد و گروهی چریکی برای جنگ با ارتش داوطلبان روس در اوکراین جنوبی ترتیب داد. در 1924 با انجمن نویسندگان کارگری آشنا شد و در شهر خارکوف با دیگراعضای این انجمن بویژه خویلووی آشنا شد و تحت تاثیر او به فعالیت ادبی خود ادامه داد. بساری از نمایشنامه های او در آن زمان اجرا شد.

8-7-8یوهانسن مایک(1937-1895م

شاعر ، مترجم، نظریه پرداز ادبی و زبانشناس متخصص زبانهای اوکراینی و آلمانی است. تا سال 1917 آثار خود را به زبانهای اوکراینی و آلمانی می نوشت و سپس  یکی از اعضای بنیانگذار انجمن ویلایت شد و پس از از انحلال این انجمن توسط حکومت استالین در سال 1928 ، به فعالیتهای ادبی خود در نشریات پرداخت. تنها عضو گروه وپلایت بود که با این درخواست همگانی مواجه شد ه انجمن ادبی مردمی تری تشکیل دهد. او این درخواست را نپذیرفت و به جای آن ، گروه ادبی غیرسیاسی دیگری تاسیس کرد که فعالیت آن هم در سال 1930 ممنوع شد.


9-7-8پاولو تچینا[56](1967-1891 م )

شاعر نامداراوکراینی، برنده مهم ترین حایزه های ادبی اتحاد جماهیر شوروی ، دارای مناصب حکومتی و سیاسی مختلف و وزیر آموزش اوکراین بود. در دوران جوانی با روزنامه های گوناگون همکاری داشت. نخستین مجموعه شعرش به نام قره نی های خورشیدی[57] را در سال 1918 منتشر کرد.در این اثر ، بنیانگذار نوع بی نظیری از سمبولیسم اوکراینی و سبک شخصی ادبی با عنوان کلارینتیسم[58] است.(همان،1390،23-28)

10-7-8میکولا زروف و نئوکلاسیسم اوکراینی

هسته اصلی تشکیل دهنده نئوکلاسیسم اوکراین دهه 1920 عبارت بود از نویسندگانی چون: میکولا زروف، ماکسیم ریلسکی، پاولو فیلیپوویچ و میخاییلو داری خمارا. آنها هرگز انجمنی رسمی تشکیل ندادند و برنامه مدون و خاصی ارائه نکردند اما علایق فرهنگی و زیبا شناختی مشترکی داشتند. عنوان این گروه از آنجا ناشی شد که آن ها از موضوعات و صور خیال قدیمی بهره می بردند و همچنین با مباحث داغ ادبی سالهای 1925 تا 1928 مخالف بودند.

نئوکلاسیک ها خودآگاهانه در پی خلق هنر فاخر بودند و هنر عامیانه ، ادبیات تعلیمی ، تبلیغاتی و مرامی را تحقیر می کردند. مخالفان آنها در مقابل ، گروه خود را از نویسندگانی شکل داده بودند که تحت حمایت کمونیست ها بودند و با اصل اصالت فایده به ادبیات مینگریستند و ادبیات واقعی را دارای هدفهای سیاسی و اجتماعی مشخص می دانستند. این نوع نگرش به عنوان ابزاری برای تقویت و استحکام سلطه شوروی در اوکراین محسوب می شد. در دهه 1930 میکولا زروف ، پاولو فلیپوویچ و خمارا میخاییلوف به اردوگاههای کار اجباری شوروی اعزام و کشته شدند. ماکسیم ریلسکی مجبور شد آثار رئالیست سوسیالیستی بنویسد و بورگارت به غرب گریخت و با نام مستعار یوری کلن به نویسندگی ادامه داد. سنت نئوکلاسیسم در بین شاعران مهاجر بویزه توسط برادر زروف ، میخاییلو اورست ادامه یافت. این نهضت ضد رمانتیک و ضد فرهنگ عامه بود و طرفداران آن به مفاهیم جهانی می اندیشیدند و فرهنگ اوکراینی را بخشی از فرهنگ اروپای غربی می دانستند. شعرشان ویزگی هایی همچون تعادل، شکل پذیری صور خیال و نظم منطقی در پرداختن به موضوعات و سرایش داشت. مقصود نهایی ادبیات از نظر آنان نفس زیبایی بود ، نه داشتن اهداف سیاسی و اجتماعی خاص و از پیش تعیین شده.

میکولا زروف (1937-1890م) شاعر ، مترجم و تاریخ ادبیات نویس نامدار اوکراینی است. در دانشگاه کی یف در رشته فیلولوژی تحصیل کرد و استاد ادبیات اوکراینی در چند دانشگاه کی یف بود. فعالیتهای ادبی او چه در عرصه شعر و چه در ترجمه در تناسب تمام با عقاید و نظریاتش بود. از آنجا که شاعری کلاسیک و پارناسین بود، رهبر نئوکلاسیسم اوکراین شد. او بر قالب شعری سانت و اشعار دوره الکساندری تمرکز کرد و اثار درخشانی پدید آورد. همچنین آثار متعددی از زبان لاتینی ترجمه کرد و نقدهای فراوانی بر ادبیات اوکراینی تحت سلطه شوروی مقالاتی درزمینه ترجمه های اذبی و مقدمه هایی بر مجموعه آثار کلاسیک اوکراینی نوشت. در سال 1935 دستگیر و به ده سال زندان در جزایر سولووتس ودر سال 1937 به اعدام محکوم شد.

8-8رنسانس فرعی و کم اهمیت ادبیات اوکراین در سال 1940

بلافاصله پی از جنگ جهانی دوم در نیمه دوم دهه 1940 ادبیات اوکراین در بیرون از خاک آن، در کمپ های مهاجران واقع در آلمان غربی و اتریش ، دوره غیرعادی توسعه و تحولی را تجربه کرد. این کمپ ها که پناهگاه بیش از دویست هزار نفر از آوارگان جنگ اوکراینی از جمله تعداد قابل توجهی از نویسندگان ومحققان ادبی بود، مرکز خوبی برای فعالیتهای فرهنگی شد. بدین دلیل دوره 1945 تا 1949 را محققان ادبی دوره رنسانس کم اهمیت یا فرعی ادبیات اوکراینی می نامند. نویسندگانی که از مناطق مختلف اوکراین از بد حادثه آنجا به پناه آمده بودند، دور هم گرد آمدند و بر آن شدند که فعالیتهای ادبی دهه 1920 را احیاء و تکرار کنند. کنگره های فراوان برپا کردند، انجمن های ادبی راه انداختند و به انتشار زندگی نامه، روزنامه و کتاب همت گماشتند.

نقش اساسی در مهم ترین فعالیتهای ادبی این دوره را ام.یو.آر بر عهده داشت. سازمانی که با رهبری جرج یوری شولوف زبان شناس ، محقق و منتقد ادبی و همچنین رمان نویس مشهور یولاس سامچوک شکل گرفت. دیگر اعضای مهم و نام آور این گروه عبارت بودند از: نمایشنامه نویس ، نویسنده، مقاله نویس  و محقق و ناشر سرشناس ویکتور پتروف ، یوری کوساچ که از نظر سیاسی ، شخصیت متزلزل و مرددی داشت و واسیل بارکای شاعر، این رنسانس کم اهمیت در اوایل دهه 1950 ار بین رفت چرا که اکثر نویسندگان مهاجر این کمپ ها به آمریکای شمالی رفتند و کارهای ادبی خود را آنجا ادامه دادند.


1-9-8جرج یوری شولوف(2002-1908م

زبانشناس متخصص زبانهای اسلاوی، لغت شناس، مقاله نویس، تاریخ ادبیات نویس، منتقد ادبی و استاد دانشگاه بود. به آلمان مهاجرت کرد و در دانشگاه آزاد اوکراینی مونیخ به تدریس پرداخت و در آنجا به درجه دکتری نائل شد. معاون انجمن ادبی ام. یو.آر بود. سپس به آمریکا نقل مکان کرد و استاد زبانهای اوکراینی و روسی دانشگاه های هاروارد و لمبیا شد. او از بنیانگذاران جامعه اسلاوی نویسندگان اوکراینی مقیم خارج کشور بود و در آمریکا از دنیا رفت.

2-9-8یولاس سامچوک(1987-1905م

این نویسنده و روزنامه نگار اوکراینی در لهستان و اتریش تحصیل کرد. سپس به آلمان مهاجرت کرد و انجمن هنری ادبی ام. یو.آر. را در آنجابنا نهاد. پس از 1948 به کانادا مهاجرت کرد و مدتی طولانی سرپرست جامعه اسلاوی نویسندگان اوکراینی مقیم خارج از کشور شد. رمان های او ریشه در رئالیسم سده نوزدهم دارد و به شیوه ای وقایع نگارانه ، شرح تاریخ و تجربیات زندگی اوکراینی ها  در سده بیستم است و به موضوعاتی چون نوپایی مسائل ملی و فرهنگی اوکراین ، قحطی تحمیلی و عمدی اوکراین و نسل کشی  میلیون ها اوکراینی با برنامه استالین ، جنگ جهانی دوم و زندگی مشقت بار کارگران اوکراینی پرداخته است. او در آمریکا از دنیا رفت.


10-8برخی از نویسندان و شاعران اوکراین

اما آندریوسکا ،یوری آندروخویچ ،بوریسآنتوننکو داویدوویچ، بوگدان ایگور آنتونیچ ، الکساندرایروانتس، ایزدریک، ایگور کالینتس، لینا کاستنکو، لس کورباس، آندری مالیشکو،ماریاماتیوس، لادیا موخیلیانسکا، ویکتور نبوراک، ژوزف اولسکیو. (همان،1390، 29-30)