نقد ادبی در اسپانیا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۲ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «زبان شناس مطرح اسپانیایی مِنِندِز پیدال[70] به خوبی در حوزه تاریخ ادبیات به بررسی قرون وسطی و دورۀ طلایی اسپانیا پرداخته است، دو شاگرد بزرگ او  داماس آلونسو و آمادو آلونسو[71] چهرهای بزرگ نقد ادبی اسپانیا را تشکیل می دهند. از جمله آثار این دو که د...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

زبان شناس مطرح اسپانیایی مِنِندِز پیدال[70] به خوبی در حوزه تاریخ ادبیات به بررسی قرون وسطی و دورۀ طلایی اسپانیا پرداخته است، دو شاگرد بزرگ او  داماس آلونسو و آمادو آلونسو[71] چهرهای بزرگ نقد ادبی اسپانیا را تشکیل می دهند. از جمله آثار این دو که در این حوزه نیز جای می گیرند: مقاله ای در باب رمان تاریخی[72](1942)، ماده و صورت در شعر[73](1955) از آمادو آلونسو؛ زبان شعری گونگورا[74](1950) و نوشته ای در باب نقد اشعار سان خوان دِ لاکروز در سال 1946، از داماسو آلونسو.

گونثالو سوبِخانو[75] منتقدِ ادبی اسپانیایی در مقاله ای با نام "وضعیت حال حاضر نقد ادبی در اسپانیا[76] "   با نظری اجمالی بر تلاقی پنج نسل ادبی دهه های اخیر این کشور، به پنج جریان فکری متفاوت در طول این قرن اشاره می کند: تاریخ و زندگی ( 1898)  ؛ زندگی و عقل (1914)؛ عقل و هنر (1927)؛ هنر و وجود(1939) و  وجود و اجتماع (1954)، از جمله مسائل برجسته این نسل های ادبی بودند. از آغاز دوره دموکراسی روزنامه نگاران زیادی به نقد ادبی پرداختند که از جمله این روزنامه نگاران منتقد می توان ایگناسیو اِچِباریا[77]، خوسه لوئیس گارسیا[78] و رافائل کُنتِ[79] را نام برد.

از دیگر منتقدان ادبی معاصر : پِدرو سالیناس(آثار: ادبیات اسپانیا در قرن بیستم[80](1941)؛  مقالاتی در باب واقعیت و شعر[81](1940)؛ شعر روبن داریو[82](1948))، خورخه گیین[83]( زبان و شعر[84] (1962)) لوئیس سرنودا[85](مطالعه ای در باب شعر معاصر اسپانیا[86](1957))، گییرمو دیاث پلاخا[87]، کارلس بوسونیو[88]، گیرمو دِ توررِ[89]، فذریکو دِ اونیس[90]، اِنریکه دیث[91].[92]