رشد اقتصادی تحت حاکمیت نسل سوم(1989 تا 2002)
1989 تا 2002، ادامه رشد اقتصادی تحت حاکمیت نسل سوم
در دههی1990، چینِ پس از حادثهی میدان تیَن آنمِن را جیانگزِمین[i] بهعنوان دبیرکل حزب و رییس جمهوری و جورونگجی[ii]در پست نخست وزیری که هر دو شهردار پیشین شانگهای بودند، رهبری کردند. اصلاحات اقتصادی کلان جیانگ، هرچه بیشتر نظریهی« سوسیالیسم با ویژگی چین» دِنگ را به پیش هدایت کرد. دروان جیانگ همزمان با رشد فوق العادهی اقتصادی، شاهد رشد فساد اجتماعی، بیکاری ناشی از بستن کارخانجات زیانآور دولتی، در بوتهی آزمایش قرار گرفتن سیستم ناقص رفاه اجتماعی، و آلودگی شدید محیط زیست بود. تحت مدیریت ده سالهی جیانگزِمین، سیاست اقتصادی چین، 250 میلیون کشاورز را از فقر نجات داد و بهصورت پایدار، رشد اقتصادی متوسط 2/12 درصدی را درپی داشت. همچنین در اواخر این دهه بود که چین شاهد بازگشت دو مستعمرهی سابق به چین بود. هنگ کنگ در سال 1997 از بریتانیا و ماکائو در سال 1999 از پرتغال. و در سال 2001 بود که چین رسما به عضویت سازمان تجارت جهانی در آمد.
رابطهی چین و آمریکا در پایان دههی 1990، با بمباران سفارت چین در بلگراد متشنج شد. همچنین در سال 2001 یک هواپیمای نظامی چین با هواپیمای تجسسی آمریکایی در آبهای بین المللی در نزدیکی جزیرهی خَینَن[1] برخورد و آتش خشم مردم چین علیه آمریکا را شعلهورتر ساخت.
از نظر سیاست خارجی، چین به خاطر ممنوع ساختن فعالیت گروه فالونگونگ[2] در سال 1999، بیشتر زیر ذره بین سازمان دیده بان حقوق بشر قرار گرفت. در بحران مالی آسیا در سال 1997، اقتصاد چین با قدرت تمام در مقابل این بحران ایستاد و تقریبا آسیا را از بحران اقتصادي نجات داد. در سیاست داخلی، این کشور توانست استاندارد زندگی مردم را بهطور چشمگیری بهبود بخشد. اگرچه در اين دوران، فاصلهی طبقاتی میان شهر و روستا نيز گسترش بيشتري یافت. افزایش نابرابری ثروت میان مناطق شرقی با مناطق غربي و مرکزي، دولت را وادار به اجرای سیاست«توسعهی غرب» نمود که نماد این سیاست احداث راه آهن چینگخَی[3]-تبت به شمار میآید.
[1] - Hainan.
[2] - Falun Gong.
[3] - Qinghai.
[i]- Jiang Zemin.
[ii] - Zhu Rongji.