موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه اردن
موقعيت اسلام و مسلمانان در جامعه و ارتباط آنها با ساير اديان
هويت اسلامي در اردن بسيار قوي است، هرچند آداب مذهبي در بين جمعيت اردن بسيار متنوع است. اين عدم همساني در آداب لزوما مربوط به تقسيمات روستايي - شهري يا تفاوت در سطح آموزش نيست. بعضي مشاهدات مذهبي در اردن حاكي از وجود بعضي عقايد متضاد با آموزههاي اسلامي است. بعضي از متخصصين اين عقايد را به دوران قبل ار اسلام نسبت مي دهند.
در زندگي روزمره، مردم خداوند را مسئول همه اتفاقات نمي دانند هر چند حوادث را در زمينه اي ديني قرار مي دهند كه به آنها معني مي بخشد. كلمۀ انشاءالله معمولاً بعد از بيان نيت قرار مي گيرد و واژة بسم الله در شروع انجام كارهاي مهم.
مسلمانان اردن بر اين باورند كه در كارهايي كه انسان مي تواند انجام دهد، خداوند انتظار دارد انسان بسيار تلاش كند و خداوند مسلمانان را در حوادث و مشكلات و ناگواريها ياري مي رساند. اغلب افراد سعي در نشان دادن اهتمام خود بر انجام امور مذهبي دارند اما عده اي نيز چنين نيستند. توجه به نماز جماعت و دعاهاي جمعي در دهه 1980 براي تقويت ارزشها و عقايد اسلامي گسترش يافت. گرچه در این دهه به طور سنتي بعضي ديدگاههاي اجتماعي باعث عدم شركت زنان در فعاليتهاي ديني شده بود، اما در این دهه تغييرات زيادي در فعاليتهاي مذهبي زنان به وجود آمد؛ زنان جوان به خصوص دانشجويان در مساجد نماز ميخواندند و بدين وسيله جايگاه خود را در جامعه اسلامي ارتقاء بخشیدند. زنان عموما بيش از مردان به اموري ديني اهتمام دارند.
در اردن به طور کلي ارتباط بين جوامع مذهبي مختلف نسبتا خوب است؛ پس از فتح اوليه اردن، تعداد کثيري از مردم اين کشور به اسلام گرويدند، اما پيش از آن که اردن تحت کنترل مسلمانان درآيد، اسلام در اردن رواج داشت، فرماندار غسانيان در امان از اولين کساني بود که اسلام آورد. هنگاميکه منطقه تحت کنترل حکومت اسلامي قرار گرفت، مسيحيان نسبت به دوران بيزانس آزادی بیشتری برای عبادت یافتند. کشيشها ديگر مجبور نبودند تصميماتي که توسط شوراهاي مختلف اتخاذ ميشد را به اجبار اجرا کنند. با باز شدن بيابان سوريه بر قبايل بدوي شبه جزيره، بسياري از مناطق روستايي اردن مسلمان شدند. مسيحيت هم چنان دين مهم شهرها و شهرستانهايي مانند دمشق و اورشليم بود، اما مردم روستاها روز به روز بيشتر به اسلام ميگرويدند. جنبش اصلاحات مذهبي مانند شيعه قرامطه[6] از حمايت بسيار قوي روستائيان برخوردار شد چنان که در قرن يازدهم مسيحيان در اقليت بودند. صليبيون غربي کارهاي کوچکي براي بهبود شرايط مسيحيان شرقي تحت سلطه خود يا مسلمانان انجام دادند. تعداد مسيحيان در سوريه به عنوان مسيحيان شرقي کاهش يافت و به اسلام گرويدند تا از صليبيون فاصله بگيرند. کساني که مسيحي باقي ماندند هويت شرقي و عربي خود را حفظ کردند.
مغولهايي که در قرن 13 به منطقه هجوم آوردند، در ابتدا به مسيحيت علاقه نشان دادند و برخي از نخبگان مغول به مسيحيت نسطوري[7] گرويدند اما در نهايت نسلي از مغولها که در خاورميانه و آسياي مرکزي مستقر شدند و حکمراني کردند به اسلام گرایش یافتند.
عثمانيها بر اساس روشهاي قديميحکمراني نظامي به نام نظام ملت ايجاد کردند که به موجب آن هر گروه مذهبي مسئول امور مربوط به خود در جامعه بود.
رهبران اديان نه تنها به نمايندگي از دين خود، بلکه به عنوان نماينده جوامع کوچک تر حضور پيدا ميکنند. اکثر مسيحيان اردن توسط اسقف کليساي ارتدکس شرقي حمايت ميشوند.
بعدها هنگاميکه جوامع ديگر به رسميت شناخته شدند، رهبرانشان در برابر دولت مسئول آنها بودند؛ مانند آنگليکان اسقف اورشليم. هنگاميکه اردن به استقلال رسيد، برخي از روابط قديميعثمانيها با اقليتهاي مذهبي تحت تاثير قرار گرفت. خصومت بين مسلمانان و مسيحيان اردن، به بخشي از تاريخ اين کشور تبديل نشد بلکه بر خلاف اديان متفاوت در کشورهاي ديگر هر دو گروه رفتار صحيح و مناسبي با يکديگر داشتند. پستهاي دولتي خاصي وجود دارد که براي داشتن آنها بايد مسلمان شوند، اما در کل تبعيض مبني بر مذهب در اردن بسيار کم است. مسيحيان به ويژه فلسطينيها، قشر تحصيل کرده و با سبک غربي اين کشور را تشکيل ميدادند و اغلب آنها حرفههاي تخصصي مانند پزشکي و تحصيلات عاليه داشتند. با وجود تغييراتي که در طول دهههاي بعد از استقلال اردن پيش آمد، هنوز هم مسيحيان به مشاغل حرفه اي مانند پزشکي مشغول هستند. مشکلات اخير بين جوامع مذهبي در خاورميانه، مانند لبنان بر روابط مردم اردن تاثير نگذاشته است و مبارزه بين شبه نظاميان مختلف مرتبط به گروههاي مذهبي خاص در لبنان به کشور اردن انتقال پيدا نکرده است. حوادث ناگوار در اردن به ندرت رخ ميدهد و در صورت بروز به سرعت از سوي دولت و رهبران گروهها حل و فصل ميشود. اردن مانند جزيرة آرامش در منطقه است. (48)
اردنيها چه مسلمان چه مسيحي، محافظهکار هستند. در محیطهای عمومي محدوديتهاي اجتماعي در تعامل بين مردان و زنان وجود دارد. مردان و زنان با هم در تعامل هستند، اما در محدودة تعريف شدة جامعه. بسياري از زنان اردني محجبه هستند. مسيحيان نيز محافظهکار هستند و به ندرت ميتوان دين افراد را از نوع پوشش آنها تشخيص داد. ماهيت محافظه کار اين کشور بدان معني است که نمايش عمومي احساسات مورد تأييد نميباشد و افراد درگير بايد عواقب سنگين آن را پذيرا شوند. شرافت چه براي مسيحيان و چه براي مسلمانان نقش مهميدر جامعه بازي ميکند. شرافت مرتبط با عملکرد اعضاي خانواده است و ميتوان با رفتار ناشايست يکي از اعضاي خانواده به خطر بيفتد. تمام خانواده با عملکرد يکي از اعضا قضاوت ميشوند زیرا رفتار هر يک از اعضاء نشان دهنده سطح اخلاقيات کل خانواده ميباشد. در حالي که اغلب اين رفتارها برخاسته از سنتها ميباشد، اما معمولاً از دين براي تصديق کردن ارزشهاي سنتي مانند شرافت و ناموس استفاده ميشود. اسلام و مسيحيت متداول در اردن، هم پايه اين اديان در کشورهاي ديگر خاورميانه نميباشد. مراسم مذهبي رايج در اردن اغلب محلي هستند تا عمومي. مثال مناسب در اين باب مقام شيخ عمر بن ملکاوي[8] در ملکا[9] واقع در شمال اردن در نزديکي رودخانة يرموک[10] ميباشد. اردن داراي مکانهاي متعددي است که هم مرتبط با عهد عتيق و عهد جديد ميباشد و هم قران؛ بسياري از اين مکانها، محل زيارت اردنيها ميباشد، آنها عبادت ميکنند ولي به طور کلي در خواست شفاعت نميکنند. تصوف يا عرفان اسلاميهرگز در ميان اردنيها گسترش نيافت و تنها چند مکان مرتبط با عارفان صوفي يا اخوت صوفي وجود دارد. تصوف در دمشق و قاهره نقش مهمتري نسبت به اردن دارد. اردنيهايي که جذب ابعاد عرفاني بيشتري نسبت به مذهب سنتي شده اند، براي کسب علم به اورشليم، دمشق يا قاهره سفر ميکنند. کساني هم که مسيحي بودند به همين روش در صومعههاي سوريه و لبنان کسب علم نمودند. بنابراين هم مسلمانان و هم مسيحيان به بيانات صحيح و درست اديان گرايش دارند. يکي از کارهايي که مسلمانان و مسيحيان انجام ميدهند نذر کردن در آرامگاه شخصيتهاي مهم مذهبي در مکانهاي مذهبي است. در سورية بزرگ که شامل اردن ميشود، اين رفتار متقابل است، يعني به منظور وعدههاي محکم با خداوند مسيحيان در مکانهاي مسلمانان و مسلمانان در جايگاه مسيحيان نذر ميکنند. صومعة ارتدکس شرقي در سايدنيا[11] خارج از شهر دمشق از مکانهاي مربوط به مسيحيان است که مورد استفاده مسلمانان قرار ميگيرد، در حالي که آرامگاه يحيي تعميد دهنده[12] در مسجد اموي در دمشق از مکانهاي مورد استفادة مسيحيان است که متعلق به مسلمانان ميباشد. در سطح محلي نيز جايگاه مرتبط با شخصيتهاي قرآني آل خضر به ميزاني کمتر توسط مسلمانان و مسيحيان استفاده ميشود. (49)
اردنيهاي مسلمان و مسيحي تاريخ مشترک دارند و از لحاظ فرهنگي تفاوت بسيار کمي بين آنها ديده ميشود. بسياري از شهرها يا روستاهاي اردن، بخشهای ويژهاي براي زندگي اقوام مذهبي دارند و شايد اين دليل مهمي باشد که مردم اردن شناخت منصفانه اي نسبت به هم دارند. هنگاميکه باقي بخشهاي خاورميانه درگير خشونتهاي فرقه اي بودند، اردن سهم ناچيزي از اين درگيريها را تجربه کرد؛ به عنوان مثال پس از قتل عام سال 1981 توسط شبه نظاميان مسيحي در اردوگاههاي پناهندگان در صبرا[13] و شطيله[14]، برخي از جوانان مسلمان در پي انتقام از مسيحيان برآمدند، اما روحانيون مساجد سخنرانيهايي در برابر چنين خشونتهايي انجام دادند و به روابط صميميبلند مدت بين اقوام اردني اشاره کردند. اردن يک کشور مسلمان محافظه کاراست که اقليت غير مسلمان آن مورد آزار و اذيت قرار نميگيرند.(50)
به لحاظ قانوني تغيير دين براي افراد به دين اسلام آزاد است و با آغوش باز پذيرفته ميشود اما کسي که بخواهد دين خود را از اسلام به اديان ديگر تغيير دهد مرتد شناخته ميشود ولي حد بر او جاري نميشود، اما از تماميحقوق يک مسلمان اعم از ميراث و ازدواج و... محروم ميگردد. کسي که از اديان ديگر به دين اسلام ميآيد تماميحقوق يک مسلمان اعم از ازدواج، ميراث و... براي وي درنظر گرفته ميشود. کسي که از دين مسيحيت به اسلام وارد و ثبت شود، نميتواند مجددا به دين مسيحيت برگردد. (51)