ایرانیان مقیم فرانسه
ایرانیان مقیم فرانسه
پیش از انتشار دین اسلام و انقراض دولت ساسانی، پاره ای از میهن پرستان ایرانی که خواستار تسلط و سیطره اقوام فاتح بر خود نبودند، راه سرزمین های دوردست در اروپا و از جمله «فرانسه» را در پیش گرفتند . گروهی دیگر از اینان که توانایی جنگ با مسلمانان را در خود نمی دیدند، به خیال خود به حربه عقاید شدید مذهبی مانند مانوی و مزدکی و اختلاط آن با امور سیاسی مجهز شدند و بدین طریق وارد مبارزه با اسلام شدند و پس از نفوذ در دستگاه خلافت وارد ارتش اسلام شده و به عنوان جهاد یا ماموریت از طرف خلیفه به ممالک مختلف و به دورترین سرحدات ، از شرق خراسان گرفته تا امپراتوری روم و قلب فرانسه ، وارد شدند و پس از رسیدن به آنجا به ترویج عقاید نهانی خویش پرداختند و در همان سرزمین ها ماندگار شدند . یکی از نواحی که بیشتر مورد توجه این اشخاص بود ، جنوب فرانسه بود . زیرا شباهت بسیار بین اوضاع طبیعی و جغرافیایی و خواص معنوی و اخلاقی اهالی آن با ایران وجود داشت و اقامت در آنجا را سهل می نمود . ایرانیانی که به این طریق به فرانسه وارد شدند با توجه به برتری تمدن ایران نسبت به تمدن فرانسوی و عربی فرصت خوبی برای پیشبرد اهداف و مقاصد خویش یافتند . در این زمان بود که ایرانیان تحت عناوین مختلف از قبیل : سیر سیاحت ، کسب و تجارت ، جنگ ، مهاجرت از راه های زمینی و دریایی دست به سفرهای طولانی می زدند و حتی به نواحی دور افتاده اروپای شمالی می رفتند .
ورود اولین واژه های شرقی به فرانسه
رسم این ایرانیان جلای وطن کرده چنین بود که در سرزمین های غیر اسلامی و مسیحی اسامی خود را به اسامی توراتی که مورد احترام مسیحیان بود ، تبدیل می کردند و نام های ابراهیم، اسحاق، داوود، یوسف، آدم و سلیمان را بر خود می نهادند . یکی از این نام ها که در قرون وسطی در اروپا مورد توجه قرار داشت و در زبان های مختلف با تلفظ های متفاوت از آن معانی و تعابیر گوناگون به دست می آید،نام جهان " Jehan" بود . بدین ترتیب که برای عیسویان معنی ( ژان یا جان ) نام یکی از آبائ کلیسا را می داد و برای مسلمانان و یهودیان یحیی یعنی سامی توراتی بود ودر حالی که برای ایرانیان همان جهان بود که معمولا در لاتین به دو صورت " Jehan" یا "Johan" = یوحنا نوشته می شود.
در اینجا باید یاد آور گردید که به عقیده پاره ای از نام شناسان و لغت دانان اسم جان که در انگلیسی به صورت "John" نوشته می شود، ترجمه فارسی یحیی یعنی زنده جاندار است که به اروپا رفته و کلمه جهان هم که شکل قدیمی آن "کیهان" بوده به معنی زندگی توام می باشد.
ارنست فورنرون در صفحه 202 کتاب لو میستر کاتار به نقل از قول روژه در کتاب" "از شاهزادگان، امرا و شوالیه های کاتار که دارای عقاید مانوی بودند و ضد کلیسای کاتولیک می جنگیدند، فهرستی داده است که در این نامها و اسامی نام «جهان سنینی»دیده می شود ، گو اینکه در شرق ، مانویانی که سم آنها با کلمه "جهان" همراه بوده فراوان است .
به طوری که ملاحظه می کنیم پس از حمله مسلمانان به اروپا یعنی قرون بعد از قرن هشتم میلادی تعداد اسامی توراتی در فرانسه به میزان قابل توجهی افزایش می یابد . اما آنچه که قابل تذکر و شایان توجه است عدم قطع ارتباط فراریان با هم کیشان و نیز ایجاد حوزه های مذهبی به کمک هم آنان بود . اینان به واسطه همین روابط اخبار و اطلاعات را به یکدیگر رسانده و تصمیمات بزرگان قوم را در دورترین نقاط شرق و غرب به مرحله اجرا می رساندند . تشکیلات آنها در تمام ممالک اسلامی و غیر اسلامی تقریبا سری و بیشتر دارای اسامی ایرانی بود . این عده نه تنها به نامگذاری حوزه ها و مراکز اکتفا نکرده ، بلکه به دهات و شهرها و بالاخره به مکان هایی که تحت نفوذ آنها در می آمد ، نام ایرانی می گذاردند .آنها همچنین سعی می کردند قوانین ، آداب ، رسوم و حتی زبان و موسیقی مکان اصلی خود را در محل جدید جاری کنند. پس عجیب نیست اگر ما امروز در ولایت "اورنی" به زبان محلی برمی خوریم که با زبان پهلوی و فارسی فعلی از بسیاری جهات شباهت دارد و موسیقی متداول آن شبیه موسیقی ایرانی است . همچنین در ولایت " اود " و " گارون " در جنوب فرانسه مکان هایی وجود دارد که دارای اسامی فارسی است مانند : " ناربن " که در زبان فارسی به معنای درخت انار و انارستان آمده است .
اما باید یاد آور شد که در کشور فرانسه تنها در ناحیه " ناربن " و حوزه مدیترانه است که انار به دست می آید و این می رساند که نامگذاری آن کاملا از روی بصیرت انجام شده و با مسمی بوده است . مضافا این که در همین ناحیه یعنی در ولایت "مونت دومارسن" و "تولوز" به دو ده به نام « Grenade » برمی خوریم که در زبان فرانسه به معنی انار می باشد . در زبان اسپانیولی نیز دو لغت « BEN » به معنی درخت و «ALDEA » به معنی قریه وجود دارد که همان لغت فارسی " بن " و " ده " می باشند و چون لغت ده به وسیله مسلمانان به اسپانیا رفته ، الف و لام عربی اضافه شده است.
استعمال حروف " س ، ش ، ز " به جای یکدیگر در زبان های مختلف از نظر زبان شناسی و موقعیت جغرافیایی از لحاظ واقع بودن بر سر راهها و شباهت آب و هوا ، نوع خاک ، نزدیکی آنها به دریای آزاد و یا رودخانه ای که به دریا می ریزد و بالاخره کوههای اطراف و غیره تماما شواهدی هستند بر این که اسامی برخی شهرهای فرانسه از نام شهر شوش که بر همه آنها تقدم تاریخی دارد ، گرفته شده است .ایرانیان در نامگذاری ها گاه از ترجمه اسامی نیز استفاده کرده اند ، بدین طریق که مثلا "فیروزان" پسر "بزیست" را به عربی برگردانده و به صورت "منصور بن یحیی" در آورده اند و نیمروز را احتمالا به لاتین ترجمه نموده و به « MIDDES » تبدیل کرده اند . در زبان های فارسی و لاتین کلمه نیمروز یا ترجمه آن « MIDDES » از دو قسمت ترکیب شده است : نیم = MIو روز = DIES که به فرانسه آن را به شکل " MIDI " می نویسند . در این زبان ها نیمروز یا MIDES دو معنی دارد . [28]
حضور ایرانیان در پاریس در دوره مشروطه
در دوره مشروطه( سلطنت محمد علیشاه) پاریس مرکز ایرانیانی شده بود که از وطن خود یا به فرار یا به صورت تبعید خارج شده بودند، تعداد آنان در این شهر بیش از سایر شهرهای اروپا بود و علت آن هم این بود که اغلب این افراد به زبان فرانسه کم و بیش آشنایی داشتند چه زبان فرانسه اول زبان خارجی بود که در آن روزگار در ایران تدریس می شد. از مهم ترین کسانی که در آن زمان در پاریس بودند مهدیقلی خان مخبرالسلطنه هدایت، محمود خان احتشام الدوله، اسماعیل خان ممتازالدوله، علی قلی خان سردار اسعد،مرتضی قلی خان بختیاری، حاج میرزا آقا فرشی و میرزا علی اکبر خان را می توان نام برد.
این جمع در پاریس بودند تا تبعید شدگان ایرانی دیگری مثل تقی زاده، معاضد السلطنه ، محمد علی تربیت، حسین آقا و دهخدا به پاریس رسیدند. از میان ایرانیان مقیم پاریس اغلب اشخاص میانه رویی بودندکه نمی خواستند بر ضد محمد علی شاه وارد کار شوند، آنان شخص شاه را مقصر نمی دانستند و تقصیر را از ناحیه حواشی و درباریان او مثل امیر بهادروشاپشال، مفاخرالملک و مجلل السلطان می دانستند و نظرشان این بود که به وسایل مختلف شاه را متوجه نموده و وی را به صدور فرمان انتخابات و تشکیل مجدد مجلس وادارند.
از کسانی که این عقیده را داشتند، مخبرالسلطنه، علاالدوله و امیر اعظم بودند. ولی در مقابل تقی زاده ، معاضد السلطنه و دهخدا معتقد بودند که شخص شاه منبع فساد است. اینها برای نیل به اهدافشان ابتدا شهر پاریس را برای مرکز انتشار روزنامه معروف صور اسرافیل در نظر گرفتند. ولی روزی که به همراهی دهخدا به 22 مرکز انتشاراتی پاریس که حروف فارسی( به اصطلاح اروپاییان حروف عربی) داشتند، مراجعه نمودند هیچیک حاضر به انتشار و طبع روزنامه نشدند و علت آن این بود که صمد خان ممتازالسلطنه سفیر ایران در پاریس با مراجعه به ادارات دولتی فرانسه طوری ذهن فرانسویان را مشوب کرده و ایرانیان آزادیخواه را آنارشیست جلوه داده بود که دو ائر دولتی فرانسه به تمام مطبعه ها و مراکز انتشاراتی دستور داده بودند که از چاپ نشریه متعلق به آنها خودداری کنند. بعد ها شهر سوئیس به عنوان مرکز نشر این روزنامه در نظر گرفته شد.
پس از انقلاب مشروطه و تاسيس مجلس ، روند اصلاحات فرهنگي شكل قانونمندي به خود مي گيرد. درسا 103 سال پس از اعزام نخستين محصلان ايراني به اروپا، در دوران وزارت ميرزا حسن خان، مستوفي الممالك، قانوني مشتمل بر پنج ماده، براي اعزام محصلان به اروپا به تويب مجلس مي رسد و تعداد سي نفر از دانشجويان در روز سه شنبه سي جمادي الاول سال 1229 هجري قمري به عنوان بورسيه دولت در رشته هاي مختلف علوم و فنون و ادبيات براي تحصيل به پاريس مي روند.[29]
همت دانشجويان ايراني مقيم فرانسه در بناي مجسمه فردوسي
درسال 1313شمسي ، زماني كه علاقهمندان به فرهنگ ملي ايران تلاش ميكردند به نحوي در كنگره بينالمللي فردوسي شركت كنند ، 410 دانشجوي ايراني مقيم فرانسه هر كدام از 20 تا 100 فرانك اهدا كردند تا با جمعآوري اين مبالغ مجسمهاي از فردوسي بسازند و با تقديم آن به اين كنگره به گونهاي نقش خود را از فرسنگها راه دور در بزرگداشت ياد شاعر حماسهسراي ايران ايفا كنند. هيچ اميدي نبود تا با 15 هزار فرانك جمعآوري شده، استاد مجسمهساز معروف فرانسه «لرنزي»با اين دانشجويان همكاري كند. اما پس از آن كه جمعي از دانشجويان هدف خود را براي لرنزي بيان نمودند و از مبلغ اندك پساندازشان صحبت كردند، وي برخلاف تصور آنان قبول كرد مجسمه فردوسي را بسازد.دكتر «ابراهيم چهرآذري»، متخصص اعصاب و روان و نماينده دانشجويان كه قصد داشتند به هر نحو در كنگره بينالمللي فردوسي همكاري كنند، به درخواست لرنزي، مجسمهساز، شعرهاي فردوسي را براي او خواند تا اين استاد بتواند با الهام از اشعار حماسي فردوسي تصويري از چهره او را طراحي كند. شعرخواني چهرآذري براي لرنزي هفتهها طول كشيد تا اين كه استاد توانست به طرحي از چهره شاعر حماسهسراي ايراني برسد. مجسمه ساخته و براي برگزاري كنگره بينالمللي فردوسي به تهران فرستاده شد،و آن را در محوطه دانشكده ادبيات تهران (پشت بهارستان) در فضايي كه به گلگشت فردوسي معروف شد، نصب كردند. مجسمه فردوسي ساخته شده توسط «لرنزي»، تاريخي را با خود حمل ميكند كه نشان از علاقه جمعي از دانشجويان ايراني مقيم فرانسه به وطن دارد.[30].
ايرانيان مقيم فرانسه
تا پيش از پيروزى انقلاب اسلامى و در اواخر سلطنت محمد رضا پهلوى، فرانسه به عنوان يکى از نزديک ترين متحدان سياسى تهران در عرصه روابط بين المللى محسوب مى شد. شاه سابق و همسرش به زبان فرانسه آشنايى کامل داشتند و بسيارى از رجال سياسى دوران پهلوى دوم از جمله امير عباس هويدا نخست وزير۱۳ ساله شاه ، فرانسه را بسان زبان مادرى خود تکلم مى کردند و از مشتا قان فرهنگ و تمدن اين کشور بودند. در اوايل دهه ۱۹۷۰ ميلادى و همزمان با سرازير شدن درآمدهاى کلان نفتى به کشورمان ، روابط بازرگانى تهران و پاريس به اوج خود رسيد .در همين زمان به يمن توسعه شديد روابط اقتصادى تهران - پاريس دولت فرانسه مقررات لغوصدور رواديد سفر به اين کشور را براى شهروندان ايرانى به تصويب رساند. خطوط هوايى ايران "ايران اير" با سه پرواز هفتگى به مقصد پاريس همه هفته حامل صدها تن از جهانگردان ايرانى عازم سفر به فرانسه بود. دولت ايران با گشايش مرا کز متعدد اقتصادى و بازرگانى از جمله نمايندگى هاى بانک هاى سپه ، ملى، بازرگانى و صادرات در بهترين نقاط پايخت فرانسه و همچنين گشايش مرکز بزرگ فرهنگى خانه ايران در خيابان معروف شانزه ليزه پاريس به ارايه خدمات به ايرانيان در فرانسه مى پرداخت . شهروندان ايرانى که به يمن درآمدهاى نفتى بادآورده دهه ۱۹۷۰ ميلادى از جمله جهانگردان ثروتمند در فرانسه محسوب مى شدند در برخى از مرا کز مهم خريد پاريس چون گالرى لافايت ، شاهد نقش بستن عباراتى به زبان فارسى بودند که به آنان خوشامد گفته شده بود. با اين همه در اين دوران ايرانيان به فرانسه بيشتر به عنوان کشورى توريستى و سياحتى و نه مکانى براى مهاجرت نظر داشتند. البته حضور ايرانيان در قبل از انقلاب كه بيشتر قشر دانشجو را شامل مي شد، نبايد فراموش كرد .دانشجويان مقيم فرانسه در قبل از انقلاب پيوسته با نظام شاهنشاهي مبارزه مي كردند و نشريات مختلفي در اين عرصه تاسيس كرده اند كه مي توان به نشريه فارسي زبان « خبر و گزارش » مربوط به سازمان محصلين و دانشجويان ايراني در پاريس ( عضو فدراسيون فرانسه ) « پويا »( فدراسيون دانشجويان و محصلين ايراني در فرانسه ) اشاره كرد . با وقوع انقلاب اسلامى در ايران و تغيير شرايط سياسى کشورمان ، برخى از رجال وابسته به حکومت سابق و همچنين شمار ديگرى از شهروندان ايرانى به دلايل مختلف سياسى و اقتصادى و فرهنگى از ايران گريختند و موجى از مهاجرت به خارج از کشور را موجب شدند. سردمداران رژيم سابق از بيم اجراى عدالت و شمارى از سرمايه دارانى که وابستگى هاى انکارناپذيرى با دربار و همچنين شرکت هاى خارجى داشتند با به يغما بردن پول و سرمايه کشور به اروپاى غربى و آمريکاى شمالى شتافتند.ارتشبد قره باغى" آخرين رييس ستاد بزرگ ارتشداران ، ارتشبد اويسى فرماندار نظامى تهران و حومه در سال ۱۳۵۷ از معروف ترين فرماندهان نظامى رژيم شاه بودند که فرانسه را به عنوان محل اختفاى خود برگزيدند. همچنين فرار بنى صدر ورجوى به پاريس که پس از حوادث تروريستى تيرماه ۱۳۶۰ از ايران گريختند و نيز حضور شاپور بختيار آخرين نخست وزير شاه در فرانسه نشان از اهميت اين کشور به عنوان مقصد بسيارى از وابستگان رژيم سابق ايران و مخالفان نظام جمهورى اسلامى تلقى مى شد. علاوه بر آن بايد حضور ا شرف پهلوى، خوا هر شاه سابق که نقشى ناميمون در دوران زمامدارى محمد رضا شاه در ايران داشت و همچنين اقامت فرح پهلوى همسر شاه مخلوع را در فرانسه مد نظر داشت .
با وجود بحران سياسى در روابط تهران - پاريس در اواسط دهه ۱۹۸۰ ميلادى، جامعه مهاجران ايرانى مقيم اين کشور به طور عمده فارغ از کشمکش هاى سياسى، در حال شکل گيرى و گسترش تدريجى بوده است . به عبارت ديگر صرف نظر از حضور شمارى از عوامل معاند و مخالف نظام جمهورى اسلامى در فرانسه ، اکثريت قاطع مهاجران ايرانى مقيم اين کشور، تعلق خود را نسبت به آب و خاک مقدس ايران زمين حفظ کردند. ايرانيان مهاجر به طور عمده براى اشتغال به تحصيل ويا فعاليت در امور بازرگانى و اقتصادى به فرانسه آمده بودند و به ويژه با استفاده از تسهيلاتى چون قوانين لغو رواديد بين دوکشور و يا با تبديل سرمايه هاى خود به ارز ارزان قيمت (فرانک فرانسه در همان سال معادل۱۵ ريال ايرانى مبادله مى شد) در فرانسه رحل اقامت افکندند. چنين شرايط ويژه اى موقعيت جامعه ايرانى مقيم فرانسه را از ساير مهاجران خارجى به گونه اى تحسين برانگيز متمايز مى کند. چراکه ايرانيان نه به عنوان نيروهاى ارزان قيمت کار، بلکه با سرمايه هاى فراوان خود در اوايل دهه ۱۹۸۰ ميلادى قدم به خاک اين کشور نهادند. در پاريس پايتخت فرانسه محل اقامت ايرانيان ( به طور عمده مناطق ۱۵ و ۱۶شهر) از جمله مرفه ترين و گران قيمت ترين مناطق اين شهر به شمار مى رود. به همين دليل مهاجران ايرانى مقيم فرانسه را مى توان يکى از جوامع موفق خارجى در اين کشور محسوب کرد که با درآمدهاى نسبتا بالا و وضعيت مناسب اجتماعى در اين کشور برخوردارند.
بنا بر آمار موجود در کنسولگرى جمهورى اسلامى ايران در پاريس در حال حاضر بيش از۲۰ هزار پرونده مراجعه ايرانيان به نمايندگى رسمى کشورمان در فرانسه براى پيگيرى امور کنسولى وجود دارد. اين افراد ايرانيانى هستند که ارتباط و تعلق خود را با سرزمين مادرى شان همچنان حفظ کرده اند و در ارتباط مستقيم با نمايندگى رسمى کشورمان براى پيگيرى امور ادارى خود هستند. اگر هر يک از اين افراد نماينده خانواده اى با حدود۴ عضو باشد مى توان شمار ايرانيان مقيم فرانسه را حدود۸۰ هزار تن برآورد کرد. از ديگر ويژگى هاى ايرانيان مقيم فرانسه ، پذيرش سريع آنان در جامعه فرانسه است . به عبارتى ديگر ايرانيان بر خلاف بسيارى ديگر از مهاجران مقيم فرانسه هيچگاه به صورت جمعى و يا در محله هاى مختص مهاجران زندگى نمى کنند. بلکه آنان بسان ديگر شهروندان فرانسوى در جامعه اين کشور "پذيرش" شده اند. توانايى ايرانيان در تطبيق خود با محيط، فقدان لهجه ناموزون چون بسيارى ديگر از مهاجران ، و بدون ترديد وضع نسبتا مناسب مالى آنان ، اين وضعيت خاص را براى مهاجران ايرانى مقيم فرانسه رقم زده است . امروزه در پاريس پايتخت و برخى شهرهاى بزرگ فرانسه برخى مناطق شهرى به اسکان مهاجران عرب، ترک ، هندى و پاکستانى و چينى اختصاص يافته است در حالى که ايرانيان با جمعيت دست کم ۸۰ هزار نفرى خود در جامعه اين کشور حل شده اند.
در شهر پاريس اگر چه بيشتر ايرانيان در مناطق مرفه شهر زندگى مى کنند ، اما محله اى به نام محله اقامت ايرانيان همچون محل اقامت ديگر مهاجران خارجى نمى توان يافت . ايرانيان را مى توان بيشتر در حرفه هاى پزشکى و رشته هاى مرتبط با آن، امور دانشگاهى و علمى، بازرگانى، اشتغال به تحصيل، امور اقتصادى و حتى رانندگى تاکسى جست وجو کرد با اين همه ، مشاغل پايين و نامناسبى که ديگر مهاجران خارجى بدان تن مى دهند به هيچ وجه در ميان جامعه ايرانيان مقيم فرانسه متداول و رايج نيست . ايراني ها از جمله جوامع فرهنگي و تحصيل كرده مقيم فرانسه به حساب آمده و به راحتي براي امرار معاش به هر كاري تن در نمي دهند. جامعه ايراني به عنوان جامعه اي 'يقه سفيد' ، يا همان جامعه برتر در فرانسه ياد می شود و ايراني هاي مقيم ، همواره به جايگاه والاي ايراني بودن خود واقف بوده و سعي در حفظ شان و منزلت خود دارند.
اگرچه آمار دقيقى از ميزان ازدواج شهروندان ايرانى و فرانسوى در دست نيست ، اما با توجه به شمار ايرانيان مقيم اين کشور و ميزان ارتباط آنان با فرانسويان مى توان از حدود سه هزار زوج مختلط ايرانى و فرانسوى در اين کشور خبر داد. فرزندان چنين پيوندهايى بيشتر به دليل اقامت و پرورش در فرانسه و ايجاد پيوندهاى طبيعى فرهنگى و عاطفى با اين سرزمين خود را شهروندان اين کشور مىدانند و ارتباط کمى با ايران دارند. چنين وضعيتى را حتى مىتوان در خانواده هاى ايرانى که اقامتى طولانى در فرانسه داشته اند مشاهده کرد. ديگر سخن آنکه اکثريت قاطع افرادى که نسل دوم ايرانيان مقيم فرانسه را تشکيل مى دهند، با کمال تاسف پيوندى کمرنگ با سرزمين اجدادى خود دارند و اين امر در نحوه زندگى، فرهنگ و حتى زبانى که به آن تکلم مى کنند کاملا هويدا است . با توجه به آنکه در فرانسه قانون تابعيت بر اساس خاک حاکم است تمامى فرزندانى که از ايرانيان مقيم در اين کشور به دنيا بيايند و تا سن ۱۸ سالگى اقامتى موثر در خاک فرانسه داشته باشند به طور خودکار تابعيت فرانسوى خواهند يافت .از اين روى مى توان گفت اعطاى تابعيت به نسل دوم مهاجران ايرانى مقيم اين کشور نيز خود عامل ديگرى در جذب هرچه بيش تر آنان در جامعه فرانسه محسوب مى شود. قوانين اعطاى تابعيت فرانسه همچنين حق شهروندى اين کشور از طريق ازدواج با يکى از اتباع فرانسه را نيز به رسميت مى شناسد. با عنايت به اين امر تمامى ايرانيانى که در فرانسه با يکى ازشهروندان اين کشور ازدواج کرده اند، در صورتى که دو سال از ازدواج آنان گذشته باشد فرانسوى محسوب مى شوند. علاوه بر موارد ياد شده اقامت بلند مدت در فرانسه که معمولا بايد با کسب کارت اقامت ۱۰ ساله همراه باشد وهمچنين تامين برخى شرايط مهاجرت از جمله تسلط و آشنايى کامل با زبان و فرهنگ فرانسه و دارا بودن شغل و موقعيت ممتاز و قابل قبول اجتماعى مى تواند به کسب تابعيت اين کشور منجر شود. با در نظر داشتن موارد ياد شده مى توان از حدود۴۰ هزار شهروند ايرانى و يا فرزندان و همسران آنان در فرانسه سخن گفت که موفق به کسب تابعيت اين کشور شده اند. بسيارى از اين افراد تابعيت ايرانى خود را نيز حفظ کرده و شهروندانى باتابعيت مضاعف شناخته مى شوند. يکى ديگر از جنبه هاى حضور ايرانيان در فرانسه مشارکت آنان در فعاليت هاى اجتماعى در چارچوب قوانين جمهورى فرانسه است . از جمله مهمترين اين فعاليت ها مى توان به تشکيل انجمن هاى مختلف فرهنگى و اجتماعى از سوى ايرانيان سخن گفت . اين ا نجمن ها بر اساس قانون مصوب سال۱۹۰۱ فرانسه تشکيل شده است که در آن بر حق فعاليت چنين تشکلاتى در عرصه هاى مختلف سياسى، فرهنگ و اجتماعى تاکيد شده است . بنا بر برخى آمارهاى موجود ايرانيان مقيم فرانسه دست کم ۵۰انجمن گوناگون در اين کشور به ثبت رسانده اند. انجمن هاى پزشکان ايرانى مقيم فرانسه ، مهندسان ايرانى مقيم ، ابن سينا، رازى، رودکى، فردوسى و ... از جمله اين نهادهاى اجتماعى محسوب مى شوند. ايرانيان مقيم فرانسه همچون ديگر شهروندان ايرانى درکشورمان و يا ديگر نقاط جهان ، علقه و عاطفه اى انکار ناپذير را نسبت به سرزمين پدرى خود در سينه دارند. چنين پيوندى که با وجود بعد مکان همچنان در دل و جان هموطنان مهاجر ما در جاى جاى جهان ريشه دوانده است سرمايه اى بس ارزشمند براى کشورمان محسوب مى شود.
گفتني است كه در سال هاي گذشته به دليل وضعيت نامناسب اقتصاد فرانسه و وجود بحران هاي اقتصادي در اين كشور ، تعداد ايرانيان تقليل يافته است . از اوايل سال 1377 حدود 40 هزار ايراني فرانسه را به قصد كانادا ترك گفته اند .بيكاري در فرانسه از جمله عواملي مهم در مهاجرت ايرانيان مقيم فرانسه به كانادا بوده است . از سوي ديگر دو فاكتور مهم يعني داشتن تحصيلات دانشگاهي در مقاطع ليسانس ، فوق ليسانس و دكترا براي اقامت در كانادا ، يعني آشنايي به زبان فرانسه كه در برخي از ايالات كانادا از جمله كبك كاربرد دارد از جمله عواملي است كه اداره مهاجرت كانادا را بر آن داشته است تا به راحتي ايرانيان را مورد پذيرش قرار دهد .ايرانياني كه از تحصيلات برخوردار بوده اند ، ابتدا به دليل آشنايي به زبان فرانسه به كبك كانادا عازم و سپس راهي شهر هاي تورنتو و ونكوور شده اند .
فعاليت هاي فرهنگي – اجتماعي ايرانيان مقيم فرانسه
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، فرانسه يكي از مراكز مهم فعاليتي ايرانيان در عرصه هاي سياسي ، فرهنگي و اجتماعي بوده است . فعاليت ايرانيان مقيم فرانسه در دوره هاي مختلف تاريخي قابل بررسي و تامل است . بين سال هاي 1357- 1378 ، 125 نشريه به زبان فارسي انتشار يافت كه از اين مجموع 85 عنوان نشريه در قالب سياسي ، 37 عنوان نشريه در قالب فرهنگي و تعداد 7 عنوان نيز به شكل نامعلوم منتشر مي شد.
اوج انتشار نشريات فارسي زبان در سال هاي بين 61- 60 بين 13 تا 14 عنوان بود. بتدريج سير انتشار نشريات سياسي تا سال 1368 رو به افول گذاشت ، در صورتي كه سال 1374 بيشترين نشريه با 9 عنوان مشخص شده بود . نشريات فارسي زبان چاپ فرانسه غالبا با ترتيب انتشار ماهنامه و گاهنامه بود و دليل اين امر را مي توان مشكلات مالي انتشار نشريه بر شمرد .
انتشار نشريات فارسي زبان در قالب سياسي را مي توان نشر انديشه هاي سياسي و جناحي دانست چرا كه كشور فرانسه يكي از مراكز مهم اپوزيسيون به شمار مي آيد . فعاليت ايرانيان در حوزه مطبوعات و ايجاد مراكز فرهنگي نسبت به ساير مهاجران در تاريخ ايران رقم در خور توجهي است . نشريات سياسي چاپ فرانسه بين سال هاي 1358 تا 1365 نسبت به ديگر نشريات غير سياسي ( فرهنگي ، اجتماعي ، هنري و ...) سير صعودي داشته است كه دليل اين امر را مي توان رويدادهاي سياسي آن دوره از جمله فرار بني صدر ، جنگ تحميلي ، فعاليت گروه هاي سياسي و... دانست . از سال 1366 به بعد فعاليت نشريات سياسي رو به افول گذاشته ( يا به تعطيلي گرفتار آمده يا تغيير موضع داده اند ) و در ازاي آن نشريات متعددي در قالب هاي ، اجتماعي پاي در عرصه وجود گذاشته اند . دليل كاهش نشريات سياسي را مي توان در عوامل ذيل جست و جو كرد :
تثبيت نظام جمهوري اسلامي ، دلزدگي ايرانيان مهاجر از فعاليت گروه هاي سياسي كه با شعارهاي غير واقعي به حيات خود ادامه مي دهند ، پايان يافتن جنگ تحميلي ، طولاني شدن مدت اقامت ايرانيان ، بحران هويت فرهنگي. اما عمده ترين مسائلي كه توانست ايرانيان مهاجر را نسبت به فعاليت هاي فرهنگي حساس نمايد ، طولاني شدن مدت اقامت و بحران فرهنگي نسل دومي ها و سومي ها در غربت بوده است . يعني اين كه ايرانيان مهاجر به دليل سطح تحصيلات ، فرهنگ و تمدن غني ايراني و... نمي توانستند نسبت به باورهاي ملي خويش بي توجه باشند بدين خاطر دست به فعاليت هاي وسيعي در حوزه فرهنگ و تاسيس مراكز فرهنگي ، اجتماعي زده اند .كه از آن بين مي توان به انجمن ها و مراكز ادبي – فرهنگي ، تاسيس مراكز خدماتي و... اشاره كرد.[31]
ایرانیان مقیم فرانسه و زبان فارسی
هم اینک به دلیل حضور هزاران ایرانی در فرانسه وانتشار صدها کتاب و نشریه فارسی در آن کشور و برگزاری جلسات سخنرانی و گردهمایی های فرهنگی، علمی، ادبی و هنری و ایجاد مراکز فرهنگی و ادبی ایرانی از سوی ایرانیان مقیم فرانسه ، زبان فارسی در حال گسترش و پیشرفت است. امروزه در شهرهای مختلف فرانسه انجمن ها و کانون های مختلف ایرانیان به آموزش و تدریس فارسی برای نسل دوم و سوم ایرانیان ساکن در فرانسه روی آورده اند و در نشریات فارسی زبان آنجا انواع آگهی ها در باره تشکیل کلاس های فارسی آموزی و برگزاری جلسات سخنرانی در باره مشاهیر ادبی منتشر می شود.
انجمن های ایرانی
انجمن فرهنگي هومن، انجمن فرهنگي آریا، انجمن فرهنگ ايران،انجمن پژوهشگران ايران ،كانون احيا ي فرهنگ ايران،پاسداران فرهنگ ايران،كانون فرهنگي- هنري نيما،بنياد فرهنگي بوعلي سينا،انجمن دوستداران فرهنگ ايران،مركز اسناد و پژوهش هاي ايراني،انجمن پژوهشي شعر و ادب پارسي،انجمن فرهنگي ايران ،بنياد مهر ايران (شعبه پاريس )،انجمن دوستداران فرهنگ و زبان فارسي،سازمان فرهنگي ايرانشهر،مركز اسناد ايران در فرانسه ، انجمن پزشکان ایرانی ، انجمن مهندسان ایرانی،كانون فرهنگي – هنري نيما،انجمن دوست داران فرهنگ ايران ، انجمن"خورشید پاریس" و... علاوه بر این انجمن ها, گروه های مختلف هنری ایرانی را می توان یادآوری کرد که در فرانسه و در شهر های متعدد این کشور به فعالیت هنری در حوزه های مختلف مشغول هستند.
معرفي چند انجمن ايراني موجود در فرانسه
انجمن پزشکان ، دندانپزشکان و دارو سازان ایرانی مقیم فرانسه : اين انجمن در سال 1990 میلادی در پی فاجعه سهمگین زلزله منجیل و لوشان و به دنبال کوشش عده ای از پزشکان ایرانی مقیم فرانسه برای کمک به زلزله زدگان تاسیس شد .در حقیقت گرد هم آیی تعداد زیادی پزشک ایرانی با نیت انسانی کمک به هموطنان باعث شد که در پاسخ به نیاز بازیابی ریشه های مشترک ، انجمنی بنا گردد تا ضمن آشنایی بیشتر آنان با یکدیگر ، به هدف های حرفه ای و انسانی نیز سازمان داده شود . در واقع می توان گفت این انجمن پس از گذشت این همه سال به خوبی پا گرفته و شناخته شده است .در این مدت ، جمع زیادی از پزشکان ، دندانپزشکان و دارو سازان ایرانی مقیم فرانسه به این انجمن پیوسته و جوانانی نیز دوره دانشجویی خود را همراه با انجمن به پایان رسانده اند. انجمن پزشکان ، دندانپزشکان و دارو سازان ایرانی در فرانسه انجمنی است غیر سیاسی ، غیر مذهبی و غیر انتفاعی . هدف این انجمن ایجاد پیوند های دوستانه ، فرهنگی ، صنفی و حرفه ای میان همکاران مقیم فرانسه است . البته انجمن ، در سال های اخیر نیز ارتباط با پزشکان فرانسه زبان در ایران را برقرار کرده و در حال گسترش است . همچنین این انجمن سعی نموده در این دوره از فعالیت تا حد توان خود به مسائل بهداشتی و پزشکی ایران نیز توجه کند و به خدمت و راهنمایی ایرانیان ساکن ایران و خارج از آن بپردازد. از آنجا که محور این وحدت ، فرهنگ مشترک است ، انجمن تلاش نموده تا اعضا ، این فرهنگ را بیشتر بشناسند و پیوند شان را با آن حفظ نمایند . به همین منظور در بسیاری از نشست ها ، اضافه بر سخنرانی های علمی ، بخش های ادبی و هنری نیز اجرا و از صاحب نظران دعوت به عمل آمده تا در زمینه های مختلف هنری ادبی برای اعضای انجمن صحبت کنند.
انجمن پژوهشگران ايران :انجمن پژوهشگران ايران در سال 1992 ميلادي در پاريس تاسيس شده و سازماني بين المللي و غير انتفاعي است كه اهدافي چون شناخت و آگاهي از معظلات آتي ايران و ايرانيان ، تجزيه و تحليل اين مشكلات ، تدوين راه كارها و راهبردهاي تخصصي و كارشناسي براي رفع اين معظلات و مبارزه با آن ها و سرانجام ارائه ساختاري براي طرح ها و برنامه هاي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي و اقتصادي آتي ايران ، را دنبال مي كند . اين انجمن با گردهم آوردن گروه عظيمي از كارشناسان و متخصصان ايراني سراسر جهان ، برگزاري كنفرانس هاي بين المللي در سال هاي گذشته و ارائه مقالات بيش از ششصد تن از كارشناسان و محققان در راستاي آرمان مشترك « آينده اي روشن براي ايران » و تفكر نمادين « ايران در قرن بيست و يكم » گام مي نهد . انجمن پژوهشگران ايران فعاليت هاي خود را از فرانسه آغاز كرده و به تدريج دفاتري در كشورهاي ديگر از جمله انگلستان ، آمريكا ، آلمان و سوييس تاسيس نموده و حوزه فعاليت هاي خود را گسترش داده است .
انجمن پژوهشي شعر و ادب پارسي در پاريس: انجمن شعر و ادب پارسي بنيادي است كه از فروردين 1373 در چارچوب قوانين فرانسه بنيانگذاري شد و تعدادي از فرانسويان ايرانشناس و ايرانيان علاقمند به فرهنگ و شعر ايران در آن مشاركت دارند اين انجمن غير انتفاعي و غير سياسي است و فصلنامه اي به نام كارنامه منتشر مي كند كه مندرجات آن مربوط به شعر و ادب فارسي است . مدير اين نشريه آقاي دوفوشه كور است و سردبيري آن به عهده ي علي شريعت كاشاني است .
انجمن شعر فارسی در سوربن فرانسه : انجمن شعر فارسی به همت محسن فارسانی در دانشگاه سوربن فرانسه راه اندازی شد. محسن فارسانی - شاعر، مترجم و فارغ التحصيل دکتری دانشگاه سوربن - انجمنی را با عنوان انجمن شعر فارسی دایر کرده است. در نشستهای این انجمن که با حضور دانشجویان و اساتید علاقمند به شعر و ادبیات فارسی برگزار میشود، علاوه بر شعرخوانی، نقد و بررسی شعر ایران نیز انجام میشود. این نشستها هر هفته روزهای چهارشنبه برپا میشود.
اتحاديه تاكسى داران ايرانى مقيم پاريس : حدود 20 سال پيش رانندگان ايرانى تصميم مى گيرند دور هم جمع شوند و هر از گاهى ناهار و يا شامى با هم صرف كنند و اين گونه گام اول تشكيل اتحاديه برداشته مى شود و حالا این اتحادیه ۱۰۰ نفر عضو دارد. حق عضويت هر نفر ۲۰ يورو است كه ۱۰ يورو براى مخارج انجمن هزينه مى شود و بقيه در صندوق مى ماند تا در قالب وام بدون بهره، كسرى تاكسى دار در خريد پلاك يا خودرو و هزينه تعمير خودرو و... را تامين كند همچنان كه در مواقع ضرورى مثل پرداخت هزينه درمان يا حمايت از خانواده همكار از دست رفته هزينه مى شود. سقف وام اتحاديه ۶ هزار يورو تعيين شده است. برگزارى جشن هاى سنتى ايرانى مثل عيد نوروز، سيزده به در، شب يلدا و پيك نيك هاى تابستانى از كارهايى است كه اين اتحاديه براى خانواده ها و به ويژه آشنا كردن فرزندانشان با فرهنگ ايران انجام مى دهد. اتحاديه روزنامه اى هم منتشر مى كند. تاكسى داران ايرانى شهر پاريس , فرهنگ اين شغل را نمى پذيرند و نمى خواهند آنچه هستند باشند. تاكسى داران ايرانى كه از سال ۸۶ به این شغل روی آورده اند به طور متوسط سطح مدرك بالايى نسبت به ساير تاكسى داران پاريس دارند. از طرفى ايرانى ها براى نشان دادن پايگاه اجتماعى خود شيك مى پوشند و به ظاهر خود و نحوه حرف زدنشان اهميت زيادى مى دهند و سعى دارند نشان دهند كه ايران صاحب فرهنگ غنى است و مى خواهند كه مخاطبشان بفهمد كه به دليل شرايط و نيازشان مجبور به انجام چنين كارى شده اند و در پى كسب جايگاه از دست رفته خود هستند. مى گويند تاكسى داران ايرانى نمايندگان خوبى براى كشور فرانسه هستند.
از آنجا كه تعدادى از تاكسى داران سياسيونى هستند كه به دليل گذشت سن و تحولاتى كه در زندگى آنان به وجود آمده از جمله بزرگ شدن فرزندانشان و نگرش متفاوت آنان به زندگى و بروز اين احساس كه زندگى و جوانى خود را مفت باخته اند از مباحث سياسى دورى مى كنند و اين نگرانى در آنان وجود دارد كه اتحاديه شكل سياسى به خود پيدا كند، اگر چه به گفته رئيس اتحاديه در تمام سال هاى فعاليت حتى چند كلمه گفت و گوى سياسى در آن انجام نشده است. در هر صورت هنوز جو مشكوك، حاكم بر روابط مهاجرانى است كه بنابر دلايل مختلف ترك وطن كرده اند و اگر چه تلاش دارند كه زمانى دور هم جمع شوند و مسائل سياسى مانع از روابطشان نباشد.
معرفي چند ايراني شاخص در فرانسه
پروفسور "ايرج گنج بخش" استاد دانشگاه پير ماري كوري فرانسه و رئيس بخش جراحي قلب بيمارستان پیتیه پاریس است. اولين پيوند قلب جهان در فرانسه توسط وی انجام شد.
پروفسور «حسن اكبرزاده» در سوم فروردين 1306 در شهر رشت به دنيا آمد. پس از اخذ ديپلم متوسطه در رشته رياضى با درجه ممتاز وارد دانشگاه تهران شد و با احراز مقام اول تحصيلات خود را در ايران به پايان رسانيد. او پس از اخذ مجدد ليسانس رياضى از دانشگاه سوربن پاريس و همچنين گواهينامه آناليز عالى، براى فوق ليسانس در مورد نظريه نسبيت عمومى انيشتين تحقيق كرد و درباره هندسه ديفرانسيل و فضاهاى ريمان بعد از 3 سال تحقيق، اكتشافات خود را در قالب چندين مقاله درمجله آكادمى علوم پاريس به ثبت رسانيد. اكبرزاده از سال 1957 ميلادى به عنوان وابسته تحقيقات در مؤسسه معروف تحقيقاتى كولژدوفرانس پذيرفته شد و بعد از 4 سال رساله دكتراى دولتى در علوم رياضى را در دانشگاه سوربن به پايان رسانيد. او پس از طى مدارج مأمور تحقيقات و استاد تحقيقات، نزديك چهل سال به عنوان رئيس تحقيقات دراين مؤسسه بين المللى مشغول به كار بوده است. علاقه استاد در ميان 44 رشته رياضي به رشته هندسه و ديفرانسيل كه در فيزيك نظرى كاربرد دارد بيشتر است و محور فعاليت و تحقيقات وى نيز در اين زمينه است. از اين استاد گرانقدر مقالات علمى زيادى درمجله هاى معتبر جهانى به چاپ رسيده است .او در سن 80 سالگى همچنان مشغول به كار و تحقيقات علمى است و در سالهاي اخير نيزيكي از مهمترين تاليفاتش با مقدمه چند رياضيدان نامي جهان توسط يك ناشر مهم علمي در جهان به زبان انگليسي منتشر شده است . حسن اكبرزاده با اينكه بيش از 60 سال در پاريس زندگى كرده، اما افتخارمى كند كه فقط يك تابعيت، آن هم تابعيت ايرانى دارد.
پروفسور محمد حیدری ملایری اختر فیزیكدانِ رصد خانه ی پاریس و یكی از دانشمندانِ سرشناس جهانی در اخترشناسی و اختر فیزیك در سال 1326 در ملایر زاده شد و در خانواده ای فرهنگ دوست پرورش یافت . وی در سال 1348 به دریافت لیسانس فیزیك از دانشكده ی علوم دانشگاه تهران موفق شد . در سال 1353 با بورس دولت فرانسه به پاریس رفت تا در رشته های اختر شناسی و اختر فیزیك مطالعه كند و موفق شد تا در سال 1358 دكترای سیكل سوم و در سال 1362 دكترای دولتی را ، كه بالاترین مدرك تحصیلی فرانسه به شمار می آید ، از دانشگاه پاریس اخذ نماید . در سال 1359 با گذراندن كنكور ، موفق به دریافت پست رسمی « اختر شناس » در رصد خانه پاریس شد .در سال 1362 ، در جریان پژوهش برای تز دكترای خود ، به كشف جسم های ناشناخته ای در دو كهكشان همسایه ی ما نایل آمد . قبلا تصور می شد كه این جسم ها ستاره اند ، ولی او نشان داد كه در واقع میغ ها یا سحابی های ویژه ای هستند كه توسط ستارگان پُرجرمِ نوزاد به وجود آمده اند . از آن زمان تا كنون بخش عمده ای از فعالیت های وی بر مطالعه ی این جسم ها متمركز شده است و نتیجه های پژوهش هایش تا كنون در بیش از 100 مقاله ی علمی به چاپ رسیده اند .
دكتر حیدری ملایری رهبر گروهی از اختر فیزیكدانان بین المللی است كه در باره ی پیدایش ستاره های پُرجرم و تاثیر این ستارگان بر محیط پیرامونشان مطالعه می كنند . به ویژه نتایج مطالعات و پژوهش های چند سال اخیر ایشان بر پایه داده هایی است كه او با به كار بردن تلسكوپ فضایی هابل ، متعلق به سازمان ناسا (NASA ) ، به دست آورده است .
وی در سال 1364 با گذراندن كنكور به گروه اختر شناسان رصد خانه ی بزرگ اروپا ( ESO ) ، كه در كشور شیلی در آمریكای جنوبی قرار دارد ، پیوست . اقامت ایشان و خانواده اش در شیلی به مدت 7 سال ، تا سال 1371 ، به طول انجامید . گفتنی است در ضمن فعالیت های پژوهشی اش از 1367 تا 1370 ، معاونت دپارتمان اختر شناسی رصد خانه اروپایی را هم به عهده داشت .
دكتر حیدری ملایری علاوه بر اختر شناسی ، به زبان شناسی و تاریخ نیز دلبستگی دارد و به ویژه در زبان شناسی تطبیقی و ریشه شناسی زبان های هند – و - اروپایی پژوهش بسیار كرده است . با زبان های پهلوی ، فارسی باستان ، اوستایی ، سنسكریت ، یونانی ، و لاتین آشنایی دارد ، و در باره ی در حدود 20 گویش زبان فارسی مطالعه كرده است . همچنین سال هاست كه در باره ی سیستم اصطلاح شناسی علمی در زبان فارسی به پژوهش می پردازد . نتیجه این كوشش ها ، فراهم آوردن « فرهنگ ریشه شناختی اختر شناسی و اختر فیزیك » به زبان های انگلیسی – فرانسه – فارسی است ، كه ایشان به عنوان كاری فرعی در دست دارد و تا كنون حرف های A تا K را در منزلگاه اینترنتی خود در دسترس همگان نهاده است .
پرفسور غلامرضا جلوه، استاد و دانشمند ايراني مدرسه عالي شيمي كلرمون فرانس موفق به دريافت عالي ترين نشان علمي اين كشور در زمينه گياه شناسي شد. اين شيميدان برجسته ايراني كه رياست دانشكده مهندسي شيمي مدرسه عالي شيمي كلرمون فرانس را برعهده دارد، به دليل تحقيقات گسترده خود در زمينه گياه شناسي و صنايع غذايي موفق به دريافت مدال شواليه تحقيقات آكادميك گياه شناسي شد.پرفسور جلوه تحصيلات كارشناسي خود را در سال ۱۹۷۵ رشته مهندسي شيمي در دانشگاه پلي تكنيك تهران (صنعتي اميركبير) به پايان برده و در سال ۱۹۷۹ ديپلم دكتري مهندسي را از دانشگاه پلي تكنيك تولوز دريافت كرده است.
پروفسور فرهاد خسرو خاور، استاد مدرسه عالي مطالعات علوم اجتماعي پاريس، در شهر مونپلیه همزمان با آموزش فلسفه ، لیسانس ریاضیات گرفت و سپس دکترای فلسفه را به پایان رساند . پس از پایان تحصیلات فلسفی ،و آشنايي با آلن تورن به جامعه شناسی روی آورد و دکترای جامعه شناسی را در سال های نزدیک به انقلاب ، به پایان رساند و با دو دکترا به ایران بازگشت و تا سال 90 و 91 در ایران ماند و مدتی در دانشگاه بوعلی شهر همدان تدریس می کرد . به قصد ادامه تحقيقات، ناچار پس از 12 سال ایران را ترک کرد . اول به آمریکا رفت و در آنجا بورس راکفلر را اخذ كرد و پس از چند سال ملاقات با استاد قبلی اش آلن تورن از وي خواست به فرانسه بیاید و از این طریق وارد مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس شد .تحقیقات و پژوهش های او در باره اسلام و دینداری مسلمانان در جامعه فرانسه که حاصل آنها نیز چند کتاب با عناوین زیر است :جمهوری فرانسه و مساله حجاب و روسری ، اسلام جوانان ، نوشهیدان درراه خدا ، اسلام در زندان ها
مهيار منشي پور ، قهرمان فوق خروس وزن جهان، در فروردين 1354در تهران متولد شد . در سال 1364 پدرش او را نزد عمه اش در شهر پوآتيه فرانسه فرستاد. مهيار پس از اخذ ديپلم در اين شهر، پس از اين که به خاطر دل پدرش يک سال پزشکي خوانده بود، تغيير رشته داد و توانست مدرک تربيت بدني را بگيرد. او در سال 1996به ورزش حرفه اي روي آورد و شش سال بعد قهرمان فرانسه و اروپا شد.ماجراي تغيير مليت او نيز همچون زخمي است که هنوز درمان نشده است . مهيار در سال1997 يعني 11 سال پس از آمدن به فرانسه، در حالي که چند روز پيش از آن قهرمان تورنمنت فرانسه شده بود ، تقاضاي مليت فرانسوي کرد . اما پاسخ به اين تقاضا دو سال و نيم طول کشيد و در نهايت پاسخ منفي بود به اين بهانه که او دانشجو است . در نهايت ، مهيار منشي پور به مددنماينده مجلس ، فرانسوا زاينيبرت ، در منطقه اوت گارون مليت فرانسوي را در سال 2001 دريافت كرد .
مهيار منشي پور باوجود علاقمندي به سرزمين پدري اش ، دو خاطره ناگوار از ايران را باخود همراه دارد . خاطره بد او از ايران زماني است كه مادرش از پدرش جدا شد و اورا در دو سالگي ترك كرد. حادثه غمبار زلزله بم ، ديگر خاطره تاسف انگيز او از ايران است . از آنجا كه پدر بزرگ مهيار متولد شهر بم بوده است ، هنگامي که در دسامبر2003 زلزله بم اتفاق افتاد ، او به شهربم آمد و با مردمي مهربان روبرو شد . او در بازگشت اتحاديه همياري فرانسه – بم را همراه همسر روانشناس فرانسوي اش "آن" به وجود آورد و به لطف آن ساخت يک مدرسه را شروع نمود.
كاظم بايرامبخش مدرس دانشگاه لومير, عكاس، مستندساز و برندهي جايزهي گوزن طلايي فستيوال جهاني عكاسي زيرآب است و بیش از 15 سال است كه در خليج فارس كار ميكند و در اين مدت فيلمهاي متعددي ساختهاست. وی از سال 1996 ساخت فیلم مستند "يك نگاه ديگر به خليج فارس" را آغاز كرد و در اين فيلم نشان ميدهد كه چگونه زير آب بدون اكسيژن عكس ميگيرد. بایرام بخش اين كار را بهانهاي براي مطرح كردن خليج فارس قرار داد؛ اين فيلم در فستيوال جهاني تصوير زير آب در سال 2006 در فرانسه انتخاب شد. ساخت آن 10 سال طول كشيد و بهگفتهي بايرام بخش، پنج دقيقه از اين فيلم 30 دقيقهيي در درياي سرخ به دليل پاكي و زلالي آب آن فيلمبرداري شده است تا او بتواند بعد ميدان دريا را به مردم نشان دهد. همواره دغدغه اصلي برنده جايزه جهاني عكاسي "مون پلييه اوكيانوس" آبهاي ايران و بهويژه خليجفارس تشكيل ميدهد، چرا كه از طرفي وجب به وجب آبهاي ايران را ميشناسد و از سويي ديگر ميخواهد فعاليتهاي منفي عربها را در مخدوش كردن ذهن نسل آينده دربارهي ايران و خليجفارس خنثي كند.
شهريار عدل مدير تحقيقات در موسسه ملي پژوهش علمي فرانسه ؛ تحصیلات در تهران (دبستان و سه سال نخست دبیرستان)، عزیمت به فرانسه از پاییز 1959 میلادى برابر با 1338 شمسى تحصیلات دانشگاهى در مدرسه عالى علوم تاریخى در سوربن ؛ و همزمان در مدرسه موزه لوور، تاریخ عمومى هنر، باستانشناسى مشرق زمین و تاریخ هنرهاى دوره اسلامى را خواند و به مدرسه معمارى پاریس - بوزار – نیز رفت و بعد دكترا در رشته تاریخ ایران و آسیاى میانه گرفت . وي عضو مؤسسه ملى تحقیقات علمى فرانسه است و در روز ۱۳ مهر ۱۳۸۸ دبیر کل یونسکو، مدال فرهنگ جهانی یونسکو موسوم به “پنج قاره” را به پروفسور شهریار عدل اهدا کرد. دکتر شهریار عدل عضو کمیته ملی ایکوموس ایران ومسئول روابط خارجی آن میباشد.