معماران اسپانیایی

از دانشنامه ملل

خوان دِ بیانوئِوا (Juan de Villanueva)

خوان د بیانوئوا

در پانزدهم سپتامبر سال 1739 در مادرید متولد شد. وی در کنار بِنتورا رودریگث (Ventura Rodriguez) از بهترین معماران دوره نئوکلاسیک اسپانیا محسوب می‌شود. بیانوئِوا کار خود را نزد برادرش که نه تنها پشتیبان او بلکه معلم او نیز بود، آغاز کرد و زمانی که تنها یازده سال داشت وارد آکادمی‌سلطنتی هنرهای زیبای سان فرناندو شد.[xxv] در سال 1758 برای تکمیل تحصیلات به رم سفر کرد و در سال 1765 دوباره به اسپانیا بازگشت، یک سال بعد به کردوبا و گرانادا سفر کرد و در آنجا به طراحی آثار بجای مانده از اعراب پرداخت که حاصل این طراحی‌ها را در سال 1804 منتشر کرد. به سال 1777 چارلز سوم به او پیشنهاد داد تا به عنوان معمار مخصوص شاهزاده مشغول به کار شود، از آن زمان به بعد بیانوئِوا تا پایان عمر در خدمت خانواده سلطنتی باقی ماند. شاهکار او بدون شک مجموعه بناهای پرادو است، که موزه مشهور پرادوی امروزین نیز در پیرامون آن واقع است، احداث این بنا در سال 1785 آغاز شد و در زمان معماری بیانوئِوا دو سال به طول انجامید، اما در گذر سالیان دراز بخش‌هایی به آن اضافه شد؛ از بناهایی که در مجموعه پرادو به دست او ساخته شد می‌توان به موزه و مدرسه‌ی تاریخ طبیعی پرادو اشاره کرد. این معمار بزرگ در 22 آگوست 1811 درگذشت.[xxvi]

خوان د اِرِرا (Juan de Herrera)

خوان د اررا

معمار، ریاضیدان و هندسه دان اسپانیایی در سال 1530 در مورِیان (Morellan) کانتابریا به دنیا آمد. وی در اوج قله معماران دوره رنسانس اسپانیا قرار گرفت. سبک اِرِریان (Herrerian) که برگرفته از کار‌ها و نام او بود بعد از مرگش در اسپانیا حدود یک قرن باقی ماند. سبک وی نمایانگر معماری امپراتوری شاه فیلیپ و جانشینان اوست. در دوره رنسانس دانش وسیع اِرِرا در خصوص مباحث مختلف ستودنی بوده و گفتار‌های او درباره فرم مکعب بیانگر تسلطش بر مباحث هندسی است. وی در بهار 1548 تحصیلاتش را در دانشگاه وایادولید به پایان رساند. در سفری سه ساله به ایتالیا، آلمان و هلند در اکتبر همان سال پرنس فیلیپ را که بعد‌هابه مقام شاهی رسید، همراهی کرد. در1553 به ایتالیا بازگشت و در خدمت چارلز پنجم در آمد. وی در این دوران در جنگ‌های فلاندر شرکت کرد و پس از مرگ چارلز، در سال 1558 به خدمت فیلیپ دوم در آمد. به سال 1563 به پیشنهاد فیلیپ با خوان باتیستا دِ تولِدو همکاری کرد تا مجموعه بنای اسکوریال (Elscorial) را که از 2 سال پیش شروع به ساختنش کرده بودند، به سرانجام برساند. زیبایی این بنا به گونه‌ای بود که پادشاه از آنجا به عنوان قصری برای خدا و خانه‌ای کوچک برای خودش یاد می‌کرد که بیانگر تکبر فیلیپ دوم و مایه فخرش بود. این مجموعه شامل صومعه، کلیسا، مقابر سلطنتی و یک قصر می‌باشد. از دیگر آثار او می‌توان به آلکاثار (Alcazar) در تولدو و قصر آرانخوئز (Aranjuez) اشاره کرد که این قصر تا قرن 18 تکمیل شد. ارِرا در نهایت در 15 ژانویه 1597 در گذشت.[xxvii]

آنتونیو گائودی (Antonio gaudi)

آنتونیو گائودی

در سال 1852 در رئوس (Reus) متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در تاراگونا (Tarragona) سپری کرد و در سال 1869 برای ادامه تحصیل به مدرسه عالی معماری بارسلونا رفت. در دانشگاه چندان دانشجوی درخشانی نبود ولی سرانجام در سال 1878 موفق شد تا مدرک خود را بگیرد. اولین کارهای او در همان سال‌های تحصیل در دانشگاه شکل گرفت. وی در پروژه‌ای مشترک به همراه دوست قدیمی‌اش جوزپ فونتسر (Josep Fontsere) برای توسعه پارک لاثیوتادِیا (La Ciutadella) همکاری کرد. برای این پروژه گائودی در بین سال‌های 1873 تا 1882 یک دروازه ورودی با نرده‌های اطراف آن و همینطور یک فواره طراحی کرد. بعد از فارغ التحصیلی پروژه‌هایی همچون مبلمان برای خانه‌ها و یا ساخت پستِ لامپ را به انجام رساند. پروِژه‌های عمده اولیه او شامل کاسا بیرنس (Casa virens)، ویلای ال کاریثیو (El carricio) در شمال اسپانیا واقع در منطقه کومیاس (Comillas) می‌باشد.گائودی در طول سال‌های فعالیتش دوره‌های متفاوتی را تجربه کرد و در بخشی از این سال‌ها، وی تحت تاثیر هنر خاورمیانه و خاور نزدیک، بناهایی را خلق کرد، استفاده از سرامیک در این دوره از ویژگی‌های اوست. دو بنای ذکر شده شامل این دوره می‌شود. بعد از آن نوبت به دوره‌ای میرسد که گائودی با تاثیر از هنر گوتیک، به خلق آثارش پرداخت و به نوعی سبک نئوگوتیک را در اسپانیا بنا نهاد. بناهایی همچون کالج لاس ترسیاناس (Las Teresianas) و کاخ اسقف‌ها (Bishop’s palace) را مربوط به این دوره است. اما در دوره‌ای دیگر که گائودی به سبک خاص خود رسید بود سعی داشت با الهام از اشکال موجود در طبیعت آنها را در بنای ساختمان‌های خود جای دهد. بنا‌های زیادی همچون کاسا میلا (Casa mila)، کاسا باتیو (Casa batllo)، کاسا کالبِرت (Casa calvert) و پارک گوئل (Guell) از این سبک معماری گائودی نشأت می‌گیرد. پارک گوئل به سفارش اوزبی گوئل (Eusebi Guell) که گائودی طی سال‌های طولانی برای او بناهای زیادی ساخته بود، طراحی شد. بنای کاسامیا به عقیده متخصصین، بهترین معرف برای سبک خاص گائودی و بهترین بنای غیر مذهبی او به حساب می‌آید. پشت بام این خانه به صورت موزه ایی است که در آن دودکش‌ها و مجسمه‌ها به زیباترین شکل به تزیین آن کمک کرده‌اند. اما بی شک خارق العاده ترین بنای ساخته شده توسط او کلیسای ساگرادا فامیلیا (Sagrada familia) محسوب می‌شود. گائودی از سال 1883 در زمان قبول مسئولیت برای ساخت این بنا، 31 سال بیشتر نداشت که کار بر روی این بنا را شروع کرد و تا سال‌های آخر عمرش یعنی 10 ژوئن 1926 بر روی آن کار کرد. این کلیسا دارای برج‌های متعدد و دروازه‌های زیادی است که با مجسمه‌های فراوانی تزیین شده است، انتظار می‌رود که تکمیل نهایی این کلیسا تا سال 2026 به طول بیانجامد، زیبایی خیره کننده این بنا به نمادی برای شهر بارسلونا تبدیل شده است.[xxviii]

خوان باتیستا د تولِدو (Juan bautista de Toledo)

خوان باتیستا د تولدو

سال و محل دقیق تولد او هنوز به قطعیت نرسیده است، حدود سال 1515 در تولدو یا مادرید به دنیا آمده است. وی در عصر رنسانس در ایتالیا آموزش دید و مانند سایر معماران آن دوره به کارهای نظامی‌ می‌پرداخت. وی فعالیت معماری خود را در رم آغاز کرد و در بین سال‌های 1534 تا 1541 نزد میکل آنژ کار کرد. او به در خواست پاپ پل سوم نما و حیاط پالازو فانسه (Pallazzo fanese) را تکمیل نمود. بعد از آن تحت نظر آنتونیو داسانگالای جوان در اجرای بنا‌های فورتالِثا دا باسو (Fortaleza da basso) در فلورانس و باسیلیکای سن پیتر در رم شرکت کرد. خوان باتیستا شخصیتی بسیار مرموز و معماگونه داشت، آنگونه که وی را در فلورانس به نام خوان باتیستا دِ آلفونسیس می‌شناختند. مشهورترین و شناخته شده ترین کار وی اسکوریال است که در ساخت آن خوان دِ اررا نیز به او یاری رساند. وی در ناپل بنا‌هایی را طراحی یا بازسازی نمود، از جمله آن‌ها کلیسای سنت جیاکومو دِگلی اسپاگنولی (st.Giacomo degli spagnuoli)، میدان باستیونس (Bastions)، دژ سانت المو (Sant’elmo) و استرادا دی تولدو (Strada di toledo) که از سال 1870 استرادا دی روما (Strada di Roma) نام گرفت را می‌توان برشمرد. در مادرید نمای کلیسای د لاس دسکالزاس رئالس (de las descalzas reales) را ساخت و چندین بنای معماری دیگر نیز در گذرگاه‌های عمومی‌این شهر احداث کرد. وی تا زمان مرگش تا سال 1567 بر روی بنای اسکوریال کار کرد، این بنا توسط خوان دِاررا در سال 1584 به پایان رسید.[xxix]

سانتیاگو کالاتراوا (Santiago calatrava)

سانتیاگو کالاتراوا

سانتیاگو کالاتراوا معمار، رجسمه ساز و مهندس سازه‌های شهری، در 28جولای سال 1951در بنیمامت (benimamet) نزدیک والنسیا به دنیا آمد. وی در خانواده‌ای متمول دیده به جهان گشود. خانواده‌ی او در زمان دیکتاتوری ژنرال فرانکو به صادرات محصولات کشاورزی می‌پرداختند که به این خاندان وجهه‌ای بین المللی می‌بخشید و این موضوع در آن دوره‌ی اختناق، بسیار نادر بود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در والنسیا سپری کرد. او از 8 سالگی به مدرسه‌ی هنر و صنایع دستی پیوست و فعالیت در خصوص نقاشی و طراحی را آغاز نمود. زمانی که 13سال داشت با حمایت خانواده برای پیگیری تحصیلاتش به پاریس و پس از آن به سوئیس سفر کرد. بعد از مدتی تحصیل در رشته‌ی بوم شناسی، به والنسیا بازگشت و در دانشکده‌ی پلی تکنیک والنسیا مشغول به تحصیل شد و در آنجا مدرک معماری خود را دریافت کرد و بعد از آن در انستیتوی تکنولوژی فدرال سوئیس در شهر زوریخ دکترای خود را در سال 1979در رشته‌ی مهندسی شهرسازی اخذ کرد. وی در این زمان با یک دانشجوی رشته‌ی حقوق در دانشگاه آشنا شد که سرانجام به ازدواج آنها با یکدیگر انجامید. بعد از پایان تحصیلات برای مدتی پروژه‌های کوچکی همچون ساخت سقف برای کتابخانه و یا طراحی ایوان برای اقامتگاه‌های خصوصی را در سمت دستیار، برای دانشگاه زوریخ به انجام رسانید.

اولین پروژه‌ی قابل اعتنای او در مناقصه‌ای بود که سال 1983برگزار شد. وی در آن طرحی مناسب برای ایستگاه اشتادل هوفن (stadelhofen) زوریخ پیشنهاد داد و به این ترتیب اولین کار عمده‌ی خود را به عهده گرفت و دفتری در زوریخ برای خود تاسیس کرد.

در سال 1984 نیز رقابت برای طراحی ساخت پل باچ دِ رود (Bach de road) در بارسلونا را برد که برای بازی‌های المپیک در بارسلونا در سال 1992 باید آماده می‌شد. این سازه سرآغاز ساخت پل‌هایی است که بعدها او را به شهرتی بین المللی رساند.

از دیگر پل‌های او میتوان به پل آلامییو (Alamillo) در سویل، پل لوسیتانیا (Lusitania) در مریدا، پل اُنداروا (Ondarroa) پل پیاده روی کامپو بولانتین (Campo volantin) در بیلبائوو پل آلامدا (Alameda) در ایستگاه زیرزمینی والنسیا اشاره کرد. وی در فازی جدید پروژه‌هایی به مراتب بزرگتر را به عهده گرفت که از آن جمله می‌توان مرکز خرید بی سی ای (bce) در تورنتو(1987-1992)، ایستگاه راه آهن و فرودگاه لیون ساتولاس (Lyon-satolas) در فرانسه و اپراخانه تنریف در جزایر قناری(1991-2001) را نام برد. مجموعه شهرک علوم و فنون والنسیا کاری بی نظیر از این معمار است که اوج تسلط او بر هنر و مهندسی را نشان می‌دهد. وی با توجه به آناتومی‌ انسان و الهام از طبیعت و ترکیب آن با ریاضیات و مهندسی بناهای مختلفی را در این شهرک ساخته است، از جمله افلاک نما، موزه‌ی علم، کاخ هنر، برج مخابراتی و برخی سازه‌های دیگر همچون کتابخانه، رستوران، سینما، تالار کنفرانس و پیاده روهای معروف آن و همین طور پارکینگ.از دیگر بناهای او ایستگاه شرقی راه آهن لیسبون (1993-1998) الحاقاتی به مجموعه موزه هنر میلواکی در آمریکا و برج مارپیچ 54 طبقه در مالموسوئد می‌باشد. وی جوایزی همچون مدال طلای انجمن مهندسان سازه، در سال 1992 و مدال طلای موسسه‌ی معماران آمریکا را در 2004به دست آورده است[۱].[xxx]

پاورقی

[xxvi] http://www.spainisculture.com/en/artistas_creadores/juan_de_villanueva.html

[xxvii] http://www.britannica.com/EBchecked/topic/263711/Juan-de-Herrera

[xxviii] http://architect.architecture.sk/antonio-gaudi-architect/antonio-gaudi-architect.php

[xxix] http://en.wikipedia.org/wiki/Juan_Bautista_de_Toledo

[xxx] http://smu.edu/newsinfo/releases/m2013b.html

کتابشناسی

  1. فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)