زبان و ادبیات فارسی در بنگلادش

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۳۸ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''12. 5. وضعیت زبان فارسی و فارسی زبانان''' بررسی و تبیین وضع زبان وادبیات فارسی در بنگاله (بنگلادش) به سبب قدمت و وجود شاعران و نویسندگان بسیار و آثار گرانمایه و ارزشمندی که از خود به یادگار گذاشته‌اند، نیازمند به زمانی طولانی است.     زبان فارسی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

12. 5. وضعیت زبان فارسی و فارسی زبانان

بررسی و تبیین وضع زبان وادبیات فارسی در بنگاله (بنگلادش) به سبب قدمت و وجود شاعران و نویسندگان بسیار و آثار گرانمایه و ارزشمندی که از خود به یادگار گذاشته‌اند، نیازمند به زمانی طولانی است.

    زبان فارسی پس از رسیدن به شبه قاره زبان فکری و علمی ادیبان وسخنوران ودانشمندان شد و آثار متعدد ومتنوع وگرانبهایی از آن زبان به وجود آمد؛ مانند قدیمی‌ترین کتاب عرفانی (کشف المحجوب) که علی‌بن‌عثمان هجویری نوشت یا کتاب های تاریخی و سرگذشت نامه‌ها و تذکره‌هایی که در روزگار بابریان نگاشته شدند (تاریخ الفی، آئین نامه اکبری، عقد ثریا) و چه آن ها که در دوران حکومت و سلطۀ انگلیسی ها به رشته‌ی تحریر درآمدند و به چاپ رسیدند؛ اعم از آثار عبیدالله عبیدی، عبدالغفور نساخ، عبدالرووف رحیم، سید محمود آزاد، نواب احسن الله خان و ... و چه ترجمه‌هایی که از متن‌های هندی و سنسکریت صورت گرفتند ونمونه‌ی آن را کلیه ودمنه (پنچاتنترا) می‌توان ذکر کرد و چه کتاب هایی که در زمان جهانگیر ترجمه شدند ودیگر کتاب های مقدس و دینی هندوان چون مهابهارات، ریگ ودا و ... .

    می‌دانیم که زبان فارسی، زبان دین است که همراه با دین اسلام در شبه قاره رواج یافت. از ملتان و مکران گرفته، که نخستین سرزمین های فتح شده هستند و بیشترین تأثر از زبان فارسی را مردم آنجا داشته‌اند تا قسمت‌های جنوب هند که در آنجا در زمان بهمنیان فارسی تأثیر چشمگیر داشته است، تا شرق شبه قاره (بنگال) که علما و شاعران و ادیبان فارسی‌گو آثاری ارزشمند از خود به یادگار گذاشته‌اند.

  زبان فارسی در حقیقت زبان دل و دین مردم شبه قاره بود، مضافاً اینکه اشعار و ادبیات شعرای بزرگ ایرانی که مشعر ذوق سرشار فرهنگی و ادبی و ملهم از افکار عرفانی اسلامی این سرزمین بود، آنچنان مردم این مرز و بوم را مجذوب خود ساخته بود که در ستایش از آن، مثنوی مولوی را قرآن در زبان پهلوی می‌دانستند. (مثنوی معنوی مولوی/ هست قرآن در زبان پهلوی) و به سبب عشق به زبان فارسی، کتاب هائی از قبیل گلستان و بوستان و پندنامه عطار، پنج گنج، اخلاق محسنی، مثنوی مولوی، شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ و ده‌ها کتاب ادبی دیگر زبان فارسی را همچون قرآن مجید و احادیث احترام قائل بودند و آموختن و خواندن آن را بر خود فرض می‌دانستند؛ رونوشت‌های خطی این کتاب ها، که هم اکنون به وفور در کتابخانه‌های شخصی یافت می‌شود، مبین اهمیت این کتاب ها نزد مردم می‌باشد.


12. 5. 1. پیدایش زبان و ادبیات فارسی در بنگال

پیش از این گفتیم که نخستین دوره پیدایش زبان فارسی در بنگال با حکومت محمد بن خلجی در 1201 تا 1203آغاز شد. در این دوره اولین کتاب فارسی که در بنگاله نوشته شد، ترجمه‌ای از کتاب سنسکریت به نام «اومرت کوند» بود که «بحرالحیات» نامگذاری شده است.

  دورۀ دیگر پیشرفت ادب و زبان فارسی در بنگاله در زمان حکومت بگراخان فرزند غیاث‌الدین بلبن شاه دهلی بود. هنگامی که غیاث‌الدین بلبن و فرزندش بگراخان، به لکهنو حمله کردند، در آنجا شاعر مشهور فارسی زبان، امیر خسرو با آنان همراه بود (1325-1253م). او یکی از مشاورین مخصوص بگراخان و شاعر دربار وی بود.

    در زمان بگراخان، در بین شعرائی که از دهلی به بنگاله آمدند، منشی شمس‌الدین و قاضی اثیر از معروفیت خاصی برخوردار بودند. آن ها از دوستان امیر خسرو بودند که از او خواستند در بنگاله بماند ولی او پس ازچندی به دهلی بازگشت (شبلی نعمانی، 1325: 84-87/5).

    شمس‌الدین منشی که دفتردار بگراخان بود، به زبان فارسی تسلط فراوان داشت و شعر می‌سرود. کتاب فارسی دیگر که در بنگاله نوشته شد، «حق» نام است. این کتاب راجع به فقه بود و به نظم  و درباره حکومت پسر بگراخان، رکن‌الدین کیکاووس (در سال 1301-1291م) در شهر سونارگان نوشته شده است. در این کتاب حدود 180 بیت از اشعار فارسی جای گرفته است.

(Spear: 117 Ikram and ).

  غیاث‌الدین اعظم شاه از سال 1389 تا 1406م در بنگاله حکومت کرد که پایتخت حکومت او در شهر سونارگان نزدیک داکا بود. اکرام، معتقد است که دورۀ حکومت غیاث‌الدین اعظم شاه، دوره زرین ادب و زبان فارسی در بنگاله بود (بنگلار، 1977: 518).

         از دیگر شعرای معروف این دوره، صوفی نورالحق نورقطب عالم، دوست و هم کلاس سلطان غیاث‌الدین بود او در نویسندگی شعر مهارت خاصی داشت. صوفی نورقطب عالم، چهل حدیث از احادیث پیامبر(ص) را جمع‌آوری نمود و کتابی به نام انیس الغرابا نوشت. این کتاب در لکهنو به چاپ رسید (همان: 16).

    اسنادی که بر ترویج زبان فارسی صحه می‌گذارند، کتاب هائی هستند که در طول 700 سال به زبان فارسی نگاشته شده است که بخشی از آن ها عبارت اند از:

1.   بهارستان غیبی

موضوع: تاریخ جنگ و مبارزه آسام، کوچ بهار، اوریشا در مورد حکومت پادشاهی شاه جهان وجهانگیر.

نویسنده کتاب: علی‌الدین غیبی(اصل نسخه خطی این کتاب در پاریس و فتوکپی آن در دانشگاه داکا محفوظ است.)

2.   ریاض السلاطین

موضوع: تاریخ کامل بنگلادش اززمان حکومت مغول

نویسنده کتاب: غلام حسین طباطبایی شاعر وادیب فارسی

3.   تاریخ بنگلا

موضوع: تاریخ پیدایش بنگلادش از سال 1690 تا تاریخ 1756م

نویسنده: منشی سلیم الله

(این کتاب در سال 1763 نوشته شد و ترجمۀ انگلیسی آن را غلاداوین در سال 1788 در کلکته چاپ کرد، ولی کتاب اصلی را در سال 1979، استاد امام‌الدین از طرف انجمن آسیاتیک چاپ کرد.)

اهمیت و ارزش زبان فارسی در میان مردم بنگلادش

اهمیت وارزش زبان فارسی در میان مردم بنگلادش هنگامی آغاز شد که شعرای فارسی زبان از آسیا و شهرهای مختلف شبه قاره به بنگلادش آمدند. مانند قادری بغدادی از بمبئی، کواکب، حیدرخان شایق، احسن الله شاهین از کشمیر هند و...

    پس از این دوران، زبان فارسی طی مرور زمان، به زبان بنگالی تغییر پیدا کرد و طی این مدت طویل، بسیاری از الفاظ فارسی و عربی در زبان بنگالی آمیخته شد.

    از خصوصیات مهم در قرن نوزدهم، تجدید زبان فارسی در بنگلادش بود. پس از سال 1857، دو شاعر معروف در این منطقه متولد شدند که در شاعری استاد بودند:

1. مولانا عبیدالله عبیدی، 2. سید محمود آزاد.

اکرام می‌نویسد: «در قرن نوزدهم، سه نفر از شعرا توانستند در نواحی هند و پاکستان زبان فارسی را معرفی کنند، مولانا عبیدالله عبیدی، سهروردی و آزاد» (  اکرام، 1959 :84 ).

    نتیجۀ گسترش ادبیات و زبان فارسی در بنگلادش موجب شکل‌گیری و قالب ریزی زبان بنگالی شد. در سال 1970، فرهنگ بنگالی انگلیسی رواراندا ویلیام گولد ساک در شهر داکا چاپ شد که حدود شش هزار واژه فارسی و عربی در آن جمعاوری شده است؛ پیداست که ادبیات بنگالی، از ادبیات زبان فارسی و قوانین شعری آن الهام گرفته است. غزل، مرثیه، رباعی و مثنوی در زبان بنگالی، کاملاً از ادبیات فارسی گرفته شده است. این مهم نشانگر تأثیر ادبیات فارسی در زندگی و روح و روان مردم بنگال است.

    از آغاز حکومت انگلیس در هند (سده هیجدهم)، پایتخت بنگاله، کلکته بود و تا 1912، پایتخت باقی ماند. طی این مدت، دانشمندان و شعرای فارسی زبان از نقاط مختلف بنگال ازجمله شهرهای چیتاگنگ، سیلهت، کومیلا و ... که مربوط به بنگال شرقی است، به شهر کلکته آمدند و در آنجا مسکن گزیدند.

    در سال 1912 به دستور انگلیسی ها، پایتخت به محل دیگر تغییر انتقال یافت و در ادامۀ این سیاست، زبان اردو را جایگزین زبان فارسی کردند. همچنین دستور دادند همه کتاب های فارسی را به زبان اردو ترجمه کنند.

    در زمان سیطرۀ انگلیسی ها بر هند، عمده‌ترین مراکز تحصیل زبان فارسی، مدرسه‌های دینی بودند. در سال 1780 مدرسه عالیه کلکته تأسیس شد. در سال 1874 نیز مدارس محسنیه در شهرهای داکا، چیتاگنگ، راجشاهی تأسیس شدند.

    با اینکه در بنگلادش مدرسه‌های دینی، غیر رسمی بود، اما آموزش و تحصیل زبان فارسی تداوم داشت. نهایتاً، دولت استعماری انگلیس در سال 1837 با صدور اطلاعیه‌ای، رسمیت داشتن زبان فارسی را باطل اعلام کرد ( Sayed Mohamad, 1895: 53-54 ).