جهانی شدن فرهنگ چینی
مفهوم جهانی شدن اقتصاد، سیاست و فرهنگ
جهاني شدن اقتصاد یعنی«روند ادغام بازارهاي جهاني كالاها، خدمات و عوامل توليد». ادغام و يكپارچه سازی اقتصادهاي ملي و بازار كالاها از طريق كاهش موانع تجاري؛ تجديد مكان استقرار صنايع، و جهاني شدن توليد از طریق غير متمركز شدن و توازن فعاليتهاي توليدي در هر منطقه بر پايهی برتريهاي مادي- جغرافيايي و افزایش مبادلات خارجی. حركت از اقتصاد بين الملل به اقتصاد جهاني بر اثر عواملي صورت میگیرد كه ميتوان آنها را«مؤلفههاي جهاني شدن» ناميد. اين مؤلفهها بر ابعاد مختلف جهاني شدن، از جمله جهاني شدن اقتصاد و فرهنگ تأثير بسزايي گذاشته اند که مهمترين مؤلفههاي جهاني شدن عبارتند از: رشد تجارت بين الملل؛ افزايش سرمايه گذاري مستقيم خارجي توسط شركتهاي فرامليتي؛ پيشرفت ارتباطات و فناوري اطلاعات؛ جهاني شدن توليد؛ و نظام تجاري چندجانبه.
جهاني شدن سياست یعنی«روند حركت از دولت ملي(دور شدن از دولت- ملت) به سوي حاكميت جهاني و پيدايش سياست جهاني يكپارچه». با گسترش جهاني شدن سياست، مفهوم و نحوهی اعمال حاكميت ملي تغيير يافته و پيوند متقابل ميان دولتها گسترش مييابد. در اين شرايط، رويدادها، تصميمات و فعاليتهاي سياسي در يك نقطه از جهان، عواقب مهمي براي سياست كشورهاي ديگر دارد و تفكيك سياست هاي داخلي و خارجي از يكديگر به سختي امكان پذير خواهد بود. مهمترين مؤلفههاي مؤثر بر شكلگيري حاكميت جهاني(جهاني شدن سياست) عبارتند از:
الف- گسترش ارتباطات و رسانههاي جهاني؛
ب - گسترش فعاليت شركتهاي فراملي؛
ج- تسهيل انتقال افراد و انديشهها، كالاها و خدمات؛
ح- پيوند خوردن امنيت كشورها به يكديگر؛
د- گسترش سازمانهاي فراملي (منطقهاي- جهاني) بعد از جنگ جهاني دوم؛
ز- مطرح شدن مفهوم ميراث مشترك بشريت؛
و- پذيرش افراد، علاوه به دولتها به عنوان اشخاص حقوق بين الملل؛
هـ ـ پيدايش مسائل مشترك جهاني[1].
جهاني شدن فرهنگ یعنی:«روند ادغام فرهنگهاي ملي و قومي، بهعنوان واحدهاي فرهنگي در فرا واحدهای جهاني و ايجاد «فرهنگ جهاني». مهمترين مؤلفههاي جهاني شدن فرهنگ هم عبارتند از:
- پيدايش مفهوم«ميراث فرهنگي جهاني» و گسترش قلمرو و مصاديق آن؛
- رشد «جهان وطني» و جدايي از سرزمين؛
- گسترش ارتباطات و فناوري اطلاعات به عنوان ابزار انتقال محصولات فرهنگي؛
- پيدايش شيوههاي رفتاري، روشهاي زيست و ارزشيابي مشترك در مناطق مختلف جهان؛
- توزيع جهاني دانش و اطلاعات؛
- به وجود آمدن الگوهاي مصرف تقريبا يكسان؛
- پيروي از استانداردهاي آموزشي، پژوهشي، هنري و... يكسان در كشورهاي جهان؛
- رشد شتابان تجارت محصولات فرهنگي؛
- توسعهی صنايع سمعي و بصري؛
- جهاني شدن دانش مدرن و اضمحلال تدريجي دانشهاي بومي و سنتي.
عوامل ياد شده زمینهی کاهش«تنوع فرهنگي» و انتقال فرهنگهاي ملي و قومي به سوي فرهنگ يكپارچه جهاني را فراهم و«هويتهاي ملي» را مورد تهديد قرار داده و «بحران هويت» ايجاد میکنند.
مؤلفهها و پيامدهاي جهاني شدن فرهنگ
مهمترين مؤلفهها و پيامدهاي جهاني شدن فرهنگ عبارتند از:
۱- گسترش توليد و تجارت محصولات (كالاها و خدمات) فرهنگي. در واقع، يكي از ابزارهاي مهم اثرگذاري بر باورها، ارزشها، شيوههاي رفتاري، روشهاي زيست و ساير عناصر فرهنگي، محصولات فرهنگي هستند.
۲- ساختار متمركز بازار صنايع فرهنگي. بنابراين، صنايع فرهنگي با چالش رقابت بين المللي روبه رو میشود. نوعی انحصار غير رسمي از كارتلهاي چندرسانهاي بخش اعظم و فزايندهاي از بازارهاي محصولات فرهنگي را به خود اختصاص میدهند.
۳-توسعهی صنايع سمعي و بصري. يكي ازصنايع فرهنگي كه با توليد محصولات فرهنگي نقش چشمگيري در جهاني شدن فرهنگ داشته است، صنايع سمعي و بصري است. با رشد فنآوري اطلاعات، ديجيتالي شدن محصولات و گسترش اينترنت، هزينهی توليد كاهش يافته و انتقال محصولات سمعي-بصري به سرعت توسعه می یابد.
۴- جهاني شدن دانش مدرن و اضمحلال دانشهاي بومي و سنتي. دانش سنتي بخشي از فرهنگ هر ملت را تشكيل ميدهد. از دههی۱۹۸۰، گرايش جديدي به دانش سنتي در زمينههاي كشاورزي، پزشكي، محيط زيست و صنايع دستي در جهان پديدار شده و مراكز متعددي در كشورها به وجود آمده است. سازمان جهاني مالكيت فكري(WIPO) درحال تدوين نظام حقوقي براي ثبت و حمايت از حقوق مالكيت فكري براي دانش سنتي است و يونسكو با همكاري(WIPO) در زمينهی حمايت از فرهنگ عامه ازجمله هنرهاي سنتي، مقرراتي در زمينهی شناسايي و مستند ساختن فرهنگ عامه و بررسي روشهاي اعمال حقوق مربوط به فرهنگ عامه، تدوين کرده است. یكي از مشكلات مربوط به دانش سنتي، خلق جمعي و مالكيت جمعي دانش سنتي است. اما متأسفانه بسياري ازدستاوردهاي دانش سنتي کشورهای جهان سوم توسط بيگانگان به سرقت رفته است. راه مقابله با چنين وضعيتي، شناسايي و ثبت و حمايت از دانش سنتي است. زيرا اين قبيل دانشهاي سنتي يكي از مزيتهاي نسبي كشورهاي درحال توسعه درامور فرهنگي و ميراث فرهنگي است و ميتواند فراهم كنندهی منافع اقتصادي و تجاري براي هر كشور شده و از نابودي تدريجي آن جلوگيري كند.
۵- استثناي فرهنگي، موافقت نامهی فلورانس و پروتكل نايروبي. نظريهی«استثناي فرهنگي» بر اين اصل استوار است كه كالاها و خدمات فرهنگي به دليل«فرهنگي بودن»، ماهيت خاصي وراي جنبههاي صرفا اقتصادي دارند، و مفاهيم، ارزشهايي را منتقل ميكنند كه بخشي ازهويت فرهنگي يك كشور است. در مذاكرات تجاري اروگوئه، برخي از كشورها به اين موضوع اشاره داشتند كه كاربرد گات۱۹۹۴، بهويژه اصل كامله الوداد و اصل«رفتارملي» در مبادلهی محصولات فرهنگي و محصولات مشمول حق مؤلف، خصوصيات فرهنگي آنها را ناديده ميگيرد. لذا، در پايان مذاكرات تجاري در اروگوئه، به طور ضمني توافق شد كه تجارت محصولات سمعي-بصري مشمول تمامي مقررات گات۱۹۹۴ نباشد. اين توافق ضمني، «استثناي فرهنگي» ناميده ميشود هرچند در هيچ موافقتنامهاي ذكر نشده است.
[1] - Global Commons.