جامعه و نظام اجتماعی سریلانکا
جامعه و نظام اجتماعی
از نظر میزان اشتغال بخش کشاوزی بزرگترین بخش اقتصاد این کشور است. بیشتر مردم سریلانکا کشاورز و ماهیگیر هستند. انواع موز و پاپایا، انواع نارگیل بدون زحمت در هر باغچه و حتی در مزارع می رویند. کاشت چایی زحمت چندانی ندارد. با ین همه از نظر صادرات، صنعت بیشترین درآمد خارجی را نصیب دولت میکند. ( United Nations Statistics Division)
روابط اجتماعي و ماهیت نظام طبقات اجتماعی سریلانکا (کاست سیستم)
هنگامی که پرتقالی ها روابط تجاری گسترده ای را با جنوب آسیا آغاز کردند، خیلی زود متوجه تفاوت فرهنگی مردم این منطقه با سایر نقاط جهان شدند. در سریلانکا و هند جامعه به گروهها و طبقات زیادی تقسیم شدهاند که این طبقات مردمی با همدیگر ازدواج نمی کنند و ارتباطاتشان تابع آداب و رسومی و مقررات خاصی است. پرتقالی ها این گروهها و طبقات اجتماعی را "کاستا[1]" نامید؛ واژه "کاست[2]" در زبان انگلیسی نیز از همین ریشه است. در جنوب آسیا این مقررات و رسوم طبقاتی را "جاتی[3]" یا تولد مینامند. بر پایه این فرهنگ و باور سنتی هر شخصی در موقعیت و طبقه اجتماعی خاصی در جامعه متولد میشود. این موقعیت و طبقه اجتماعی برای همیشه ثابت و تغییر ناپذیر است. یکی از اساسی ترین مفاهیم طبقه اجتماعی(کاست) "پاکی" است. اعتقاد به پاکی یک طبقه اجتماعی فقط به معنای بهداشت فیزیکی بدن شخص نیست، به معنای پاکی وجود معنوی او نیز هست.
بنا بر باور مذهبی مردم هندی هدف انسان از زندگی دستیابی به سعادت، رستگاری و روشنایی ضمیر است. هر شخصی برای دستیابی به دانایی، دانش و حقیقت (رستگاری) مجبور است زندگی ها و تجارب بسیاری را پست بگذراند. بنا بر این برای دوری از خامی و در راه رسیدن به دانش واقعی و روشنایی ضمیر (رستگاری) آنها که مسیر بیشتر و طولانی تری را طی کرده اند دانایی و درک خویش را پاکتر کرده اند. این دسته از مردم که شیوه زندگی درستی دارند و در راه معنویت جایگاه بهتری کسب کردهاند، قابل احترام هستند. بر اساس اعتقاد به پاکی، شیوه زندگی و شغل های مختلف و طبقه بندی و گروه بندی جامعه توجیه و تفسیر میشود. اشخاص در هر طبقه اجتماعی باید مراقب پاکی نسبی خویش باشند و از تماس مستقیم با طبقات پایین تر اجتناب کنند؛ در غیر این صورت ممکن است سبب آلودگی خویش یا سایر اعضای یک طبقه شوند.
عقیده به پاکی روح در اختلاط با شماری از مفاهیم سنتی در باره پاکی و نجاست مواد و اخلاقیات و آداب و رسوم نظامی را میسازد که تبعیض نژادی و چگونگی روابط نابرابر اجتماعی را توجیه میکند. هر شخص پلید و نجس با لمس کردن و یا دادن چیزی به دیگری میتوانند نجاستش را به او منتقل کند. در یک شکل افراطی، حتی سایه یک شخص نجس از طبقات بسیار پایین می توتند یک مقام بلند مرتبه از طبقه برهمنان را آلوده سازد. اگر تماس فیزیکی همراه با صمیمیت باشد یا اگر کسی اشیاء را برای مدتی طولانی استفاده کند، شدت انتقال نجاست و میزان آلودگی افزایش خواهد یافت. البته دست بدست کردن اشیاء مانند ابزار و آلات در میان اشخاص از طبقات مختلف مشکلی ایجاد نمیکند. برای مثال میزان نجاست مواد غذایی پختنی از مواد غیر پختنی بیشتر است، زیرا شخص نجس نسبتا با آن تماس بیشتری داشته است.
بنا بر این برای هم غذا شدن اشخاص از طبقات مختلف شماری از محرمات و محدودیتها وجود دارد. اعضای طبقات پایینتر ممکن است از گرفتن غذا از اعضای طبقات بالاتر اجتناب کنند. صمیمانهترین نوع ارتباط رابطه جنسی است، که آلایندهترین نوع تماس است؛ زیرا منجر به اختلاط عناصر حیات و آلودگی و اختلاط طبقات میشود. از این روی از روابط جنسی طبقات با همدیگر به شدت منع شده و ازدواج طبقات با هم به ندرت اتفاق میافتد؛ حتی در مواردی که چنین موضوع روی داد، بیشتر بین مردی از طبقات بالا و زنی از طبقه پایین است و میزان این نجاست و آلودگی نیز کمتر است؛ چون در این صورت طبقه پایین دریافت کننده عناصر از طبقه بالاتر است. در گذشته های دور اگر میان زنی از طبقات بالاتر و مردی از نجسها چنین اتفاقی روی میداد، زن را میکشتند و امروز اگر در جایی این موضوع روی داد، زن را به روستایی تبعید خواهند کرد. اگر روابط آلودهای میان اعضای طبقات مختلف برقرار شد، مراسم خاص سنتی برای پاک کردن شخص و بازیابی او وجود دارد. به طور کلی این مفاهیم از پاکی مشارکت از هم سفره شدن و ازدواج میان اعضای طبقات را منع میکند و روابط میان آنان را به شکل گستردهای تبعیض آمیز سامان می دهد و جدا سازی نژادی را در این سرزمین عمق بیشتری میبخشد.
رابط قوی و مستقیمی میان جایگاه طبقه اجتماعی اشخاص و شغلشان وجود دارد. بنا بر این گروههایی مانند طبقه گازران (رختشویها) و رفتگران از پایین ترین طبقات اجتماعی هستند. کشتن هر موجود زندهای در آیین هندو و بودایی کار زشت و ناپسندی است؛ چرا که این اقدام آن موجود را از رسیدن به کمال و رستگاری باز میدارد. چنین برداشتی ناپاکی برخی طبقات و شغلهایی مانند صیادی و قصابی را توجیه میکند. در بسیاری از موارد پاکی و نجاست ریشه تاریخی دارد تا اعتقادی و نظری؛ برای مثال با گسترش اقتصاد کشاورزی روستایی احتمالا بسیاری از صیادان به عنوان دهقان و کارگر در خدمت اربابان و صاحبان زمین در آمدند و طبقه کارگر و کشاورز ساده را شکل دادند. بعضی از مهاجران نیز با استقرار در یک جا و اشتغال به امر کشاورزی به این طبقه پیوستند. آنان که ثروت و قدرت بیشتری را بدست آوردند، طبقات بالا شکل دادند و برای اعتبار بخشیدن به جایگاه معنوی و عمومی خویش موسسات مذهبی را مدیریت کردند (Sri Lanka society).
نظام طبقاتی در جامعه سینهالی سریلانکا
اگر چه دولت سریلانکا هیچ آمار رسمی در باره طبقات اجتماعی و کاست ندارد؛ اما به نظر میرسد طبقه کشاورز "گوییگاما[4]" که نیمی از جمعیت سینهالی را تشکیل میدهند، مهمترین طبقه این کشور هستند و اعضای آن در سراسر کشور زندگی میکنند. در جامعه سنتی سریلانکا بیشتر اعضای این طبقه در مدیریت امور دخالت داشته و شخصیت های با نفوذ و اربابان زمیندار آن پستهای مهم دولت را در دست دارند. در جامعه مدرن و دمکراتیک قرن بیستم نیز آنها مقامات مهم دولتی را در انحصار خویش دارند.
پس از سقوط نظام پادشاهی در سال 1818 و حتی مدتها پس از دوره استقلال همچنان بعضی از خاندان پادشاهی سنتی کَندی در ارتفاعات مرکزی کشور به صورت یک طبقه اجتماعی موقعیت خویش را حفظ کردهاند. مهمترین ویژگی نظام قدیمی "راجاکاریا" یا کار پادشاهی و دولتی بود که هر طبقهای را به شغل مشخصی مرتبط و آنها را به خدمات دولتی و موسسات مذهبی میگماشت. در ارتفاعات مرکزی هنوز ارتباط محکمی میان شغل و حرفه افراد با طبقه اجتماعی آنان جود دارد. در مراسم معروف جشن "پراهرا[5]" در شهر کندی که هر ساله برای گرامیداشت خدایان و بودا برگزار میگردد، هر کدام از این طبقات همچنان نقشهای سنتی خویش را اجرا میکنند. طبقه گوییگاما در ارتفاعات با همان نوع طبقه در مناطق پایین تفاوت دارد. زیرا تقسیمات و دسته بندی های در داخل طبقه که ناشی از مراتب و درجات خانوادههای درباری قدیم بوده همچنان حفظ شده است. القاب احترام آمیز خانوادههای دربار " واساگاما[6] " و اشراف "جدارا[7]" هنوز یادآور نظام سلطنتی است و ازدواج و پیوند خویشاوندی میان اعضای این خانوادها و طبقات عمومی کشاورزان (گوییگاما) بسیار نادر است. در مناطق پایین این طبقات فرعی در طبقه کلان کشاورزان (گوییگاما) کم کم محو شده و مقامات اجتماعی بالای جامعه با عناوین و القاب اروپایی خوانده میشوند.
جنوب غربی جزیره سکونتگاه سه طبقه بزرگ اجتماعی صیادان (کاروا[8]) و (دوروا[9]) دارچین ها (سالاگاما[10]) است که نقش مهمی در جامعه سینهالی ایفا میکنند. در دوران استعمار اصولا این گروههای حاشیه نشین و نسبتا پایین اجتماعی از امتیازات حرفهای، تخصص و ساحل و مرز نشینی خودشان برای کسب ثروت و قدرت استفاده میکردند. در اواخر قرن بیستم اعضای این طبقات به قسمتهای دیگر سریلانکا رفتند و موقعیت های تجاری بالاتر و پست های دانشگاهی را بدست آوردند و موقعیت اجتماعی شان به تدریج در حد طبقه کشاورزان یا نزدیک به آنها قرار گرفت. بخش مرکزی و ارتفاعات سکونتگاه گروه اجتماعی "واهومپور[11]ا" و شیره پزان است که از عصاره نخل نارگیل شیره تولید می کنند. این گروه نیز در بخش های مختلف پراکنده و به شغل های دیگر و به خصوص کشاورزی روی آوردند. در بخش ارتفاعات کندی گروههای کارگر و برزگر (باتگاما یا پادو[12]) با موقعیت پایین اجتماعی هستند. گروههای پایین خدماتی مانند گازرها و رختشویان (هنا و رادا[13]) در همه جا حضور دارند و حتی امروز نیز به همین حرفه مشغول هستند. گروه طبّال (براوا[14])معابد که علاوه طبل زدن در معابد در روستاها به برزگری نیز مشغولند و بالاخره گروه هنرمندان (نوندانّا[15]) جامعه هستند. فضای جدید بازار کسب و کار و خدمات به دلیل تحولاتش، ارتباط طبقه اجتماعی و مشاغل را تضعیف کرده است (Sri Lanka, Society, caste).
نظام طبقاتی در جامعه تامیل سریلانکا
نظام طبقاتی (کاست سیستم) جامعه تامیل سریلانکا با اندک تفاوت هایی شباهت زیادی به نوع سینهالی آن دارد. طبقه کشاورزان که "ولّا[16]" نامیده میشوند، پنجاه درصد جمعیت آنان را تشکیل میدهند. در دوران پادشاهی تامیل طبقه کشاورزان و زمینداران از مقامات دولتی بودند. در دوران استعمار با ورود به عرصه آموزش بخش قابل توجهی از مردم را آموزش دادند و طبقه متوسط جدیدی از دیوانسالاران را به وجود آوردند. به رغم این که در دهه 1980 بعضی از کشاورزان وارد عرصههای دیگر اشتغال شدند، اما با این حال هنوز اکثر مردم کشاورز هستند. طبقه پایین تر دیگر صیادان "کارییا[17]" هستند که بسیاری از آنها نیز در قرن نوزدهم وارد میدان کار و کسب و تجارت شدند. طبقه بازرگانان "چتّی[18]" نیز از طبقات بالای جامعه هستند. صنعتگران با جمعیت نسبتا کمتری از طبقات متوسط هستند. پایین ترین طبقه گروه نجسها و خیل جمعیت نیروی کار خدمات و کارگران ساده هستند که در عرصه های مختلف از جمله در مزارع کار می کنند.
نظام طبقاتی در جامعه تامیل ارتباط تنگاتنگی با باورهای مذهبی هندوها و نظام طبقاتی برهمنی جنوب هندوستان دارد. برهمنها طبقه موبدان و کاهنان هندو هستند و تاریخ این نوع اندیشه و باور دینی به تمدن باستانی هند و به 1500 سال قبل از میلاد بر می گردد. طبقه موبدان دینی به خاطر پاسداری و حراست از کتب مقدس و معابد هندو در نزد مردم از جایگاه بلند و مقدسی برخوردارند. بنا بر اعتقادات برهمنان نظام طبقاتی تقدیر الهی و سرنوشت لایتغیر بشریت است. از آنجا که امور دینی معابد و منازل در کنترل برهمنان است، آنان نفوذ قابل ملاحظه بر مردم عادی دارند. طبق اعتقادات هندوها طبقه نجسها به خاطر ناپاکی ذاتی حق ورود به اجتماعات و فعالیتهای عمومی، ورود به معابد و انجام برنامههای دینی را ندارند. از نیرو کار طبقه نجسها بیشتر برای خدمات بسیار پست و پایین استفاده میشود.
در قرن نوزدهم میلادی به دنبال طرح شعار برابری انسانها از سوی دولت و گسترش آموزش در میان طبقات بالای جامعه تامیل نوع نگاه مردم به طبقه نجسها نسبتا بهتر شده است. گروهی مسلح از طبقه نجسها برای اشتغال، آموزش و تاسیس معابد هندو برای همه طبقات تلاش فراوان کرد. طبقهی پایینی از تامیلهای هندی الاصلی که در مناطق ارتفاعات مرکزی سریلانکا در مزارع و کارگری مشغول کارند، به خاطر موقعیت پایین اجتماعی شان در میان دو گروه بزرگ سینهالی و جامعه تامیل در انزوا و حاشیه قرار گرفتهاند.
تبعیض و جدایی میان طبقات با اشکال مختلف در گفتار و کردار در زندگی روزمره به ویژه در بین روستاییان تداعی و یادآوری میشود. هر طبقه نام خاصی دارد، بیشتر طبقات در سخن گفتن اندکی متفاوت با دیگران هستند، بنا بر این در معاشرتها اشخاص فوری متوجه طبقه اجتماعی یکدیگر میشوند. شخصی که از طبقه پایین است در سخن گفتن و مخاطب قرار دادن فردی از طبقه بالاتر با احترام حرف میزند و کلاهش را به نشان احترام از سرش بر میدارد. در خانههای روستاییان از طبقات بالاتر معمولا چهارپایه کوتاهی برای نشستن اشخاص طبقات پایین تر وجود دارد که در دیدارها باید روی آن بنشینند. خیابانها و محلههای روستاها بر اساس طبقات اجتماعی تقسیم شدهاند. اشخاص طبقات پایین در محلات مخصوص خودشان سکونت میگزینند. در گذشته هیچ زن و مردی طبقات پایین حق پوشیدن بالا تنه خودشان، سوار ماشین شدن یا ساختن خانه بزرگ را نداشت، اما تحولات گسترده قرن بیستم بسیاری از این آداب و رسوم و ممنوعیت ها را از میان برداشت. اکنون دیگر روابط و تعاملات رنگ و بوی نظام طبقاتی را ندارند. اشخاص از طبقات مختلف در دفاتر کسب و کار، کارخانه ها و در روستاها با همدیگر کار می کنند، می خندند بدون این که اشاره ای به طبقه یکدیگر و یا احساس نابرابری بکنند. همه مردم بدون نگرانی از نجاست طبقاتی سوار یک اتوبوس وی شوند. فرصت ها شغلی، امکانات بهداشتی و آموزشی رسماً و به طور برابر برای همگان است. در مناطق فقیر نشین شهری طبقات گوناگون به طور گسترده ای در ارتباط با همدیگر هستند. به رغم این تحولات مثبت در زندگی عمومی، کارکرد نظام طبقاتی در موسسات مدرن و نوین مانند احزاب سیاسی و اتحادیه ها جای شگفتی است. هنوز اکثریت اعضای آن ها از طبقات بالا هستند. البته در ازدواج نیز میزان چسبندگی اشخاص به طبقه اجتماعی خودشان بسیار زیاد است (Sri Lanka, Society, caste).
وضعيت قشربندي و طبقات اجتماعي ؛ نابرابريها و تحرك اجتماعي
در دهه هشتاد شکاف عمیقی در شيوه زندگي شهروندان سريلانكايي مشاهده ميشد. كاركنان بلند پایه دولتی و تجار مالک خانههاي بزرگ و زيبا در محلات و مناطق مرفه نشین شهرهایي مانند كلمبو بودند؛ این گونه ساختمانهای مجلل و گران قیمت در كشورهاي اروپايي و آمريكايي اصولاً در تملک طبقات متوسط و بالاي جامعه قرار دارند. مالکان زمینهای بزرگ كشاورزي در حومه شهر یا در روستاها زندگي ميكنند. اين طبقه اجتماعي نيز از خوراك، مسكن، پوشاك، زندگي خوب و با کیفیتی برخوردار هستند و به فرصتهاي آموزشي مناسبی دسترسي دارند. متاسفانه اكثريت مردم شهری و روستایی فرصت شغلي چندانی ندارند و از نظر تغذبه و استاندارد زندگي در سطح نامطلوبی هستند و شانسي براي ترقي ندارند.
دولتها گام موثری برای پر کردن اين شكاف طبقاتي بر نداشتهاند. مجلس قانونگذاری سقف مالكيت اراضي را محدود و زمینهای كشاورزي روستايي را ملي كرد. بر اساس اين برنامه فقط مقداري از اراضي به تعداد از مردم واگذاري شد، ولی این اقدام نتیجهای نداشت. برنامههاي اسكان مجدد بسیار گسترده بود و صدها هزار خانواده از آن بهرهمند شدند، اما اين طرح نيز توان رقابت با افزايش جمعيت را نداشت. اكثر مردم روستایی دهقانهايي هستند که سرمايه چنداني ندارند. بسياري با كمترين دستمزد در مزارع كشاورزي كارگري میکنند. مهاجرت به شهرها به دليل نداشتن آموزش و مهارتهاي لازم تغيير خاص در زندگي مهاجرين كرده اند، در حلبي آبادها و مناطق فقير نشين اسكان يافته به نحوي زندگي ميكنند و اكثراً بيكار هستند. بيكاري بیست تا بیست و پنج درصدي، بزرگترين چالش پيش روي دولت است.
تراكم جمعيت و كمبود مسكن كيفيت زندگي مردم سريلانكا را به شدت كاهش داده است. در سال هاي دهه 1980 بيشتر خانههاي سريلانكا كوچك بودند. سی و سه درصد آنها يك خوابه، سی و سه درصد دیگر دو خوابه و بیست درصد نیز سه خوابه بودند. به طور متوسط بيش از پنج نفر در يك خانه زندگي ميكنند. چهل درصد مردم در شرايط فوقالعاده شلوغ (سه نفر و بيشتر در يك اتاق ) زندگي ميكنند. هفتاد درصد خانههاي شهري با آجر و سيمان و سقف سفالي ساخته شدهاند. بیست و چهار درصد خانههاي حومه شهر دائمي و بقيه موقتي هستند. غالب منازل روستايي با كاه و گل، تخته به صورتي قديمي و سنتي و حياط دار با اتاقهاي نسبتاً بزرگتر ساخته شده و مناسب آب و هواي گرم سريلانكا نيستند. سياستهاي دولت در ساخت منازل مسكوني دائمي در مناطق شلوغ در سال 1980 کیفیت زندگي را در این مناطق كاهش داده است (A Country Study).
نهاد خانواده
اگر چه عوامل تغییر و تحول فرهنگی و اجتماعی به سرعت در شهرها در حال گسترش یافتن هستند؛ اما با این حال هر دو گروه اجتماعی سینهالی و تامیل همچنان خانواده محور و سنتی هستند. (Encyclopedia, 1995, ص. 550 c). خانواده یعنی شوهر و فرزندان، مهمترين واحد اجتماعي است. حتي در شرايط بحراني مانند حوادث طبیعی و یا جنگ كه ايجاب ميكند، چندين خانواده موقتاً يا براي مدتي طولاني در اردوگاهی در كنار همديگر و با هم زندگي كنند، مادر خانواده فقط براي همسر و فرزندانش غذا ميپزد و محل پخت و پز خودش را نظافت و نگهداري ميكند. اين موضوع نشانگر جايگاه ويژه "خانواده هستهاي" (زن و شوهر و فرزندان) است. اقوام و خويشاوندان زن و شوهر پیرامون خانواده يك شبكه اجتماعي را تشكيل ميدهند. اعضای این شبکه اجتماعی همگي خود را نسبت به خانواده هستهاي متعهد ميدانند و از آن پشتيباني میکنند.
خويشاوندان[19] نزد سينهاليها بهترین كساني هستند كه ميتوان با آنها معاشرت صميمانه داشت. ازدواج با اقوام در اولویت قرار دارد. به دليل وجود چنين درک و احساسی، جامعه سينهالي جامعهاي عشیرهای است. بسياري از جوامع جنوب آسيا و خاورميانه نيز چنين وضعي را دارند و ازدواجهاي خويشاوندي را بر ازدواج بيرون از شبكه خويشاوندان ترجيح ميدهند. بنا بر اين افراد روابط ویژهای با عمو، عمه، دايي و خاله، عموزادها و عمه زاده ها، خاله زاده ها و دايي زادههایشان دارند. براي این دسته از خویشاوندان ضربالمثلهایی در زبان تاميل و سينهالي وجود دارد که بیانگر این گونه صمیمیتها است. در بسياري از روستاها اشخاص در دوران كودكي میتوانند همسر آيندهشان را حدس بزنند؛ بلکه بعضی سال ها پیش از ازدواج شریک زندگی خود را کاملاً میشناسند. در ميان خانوادههاي تاميل روابط خويشاوندي به اندازهاي استوار است كه اگر كسي بخواهد با فردي خارج از فاميل ازدواج كند، اصولاً باید از عمو، عمه، دايي، خالهاش اجازه بگيرد (مظفری, زن در سریلانکا, 1368, ص. 1).
در خانواده اصولاً زنان مسئول پخت و پز، بزرگ كردن بچهها و خانه داري هستند. در خانوادههاي كشاورز زنان در امر كشت و برداشت نيز كمك ميكنند. در خانوادههاي فقيرتر به صورت تمام وقت در مزرعه مشغول هستند. وظيفه مرد حمايت مادي و معنوي همسر و فرزندان، مسئول امور عمومي خانواده، و كسب و كار است. فرزندان تا زمان بلوغ كانون توجهات خانواده هستند. پس از رسیدن به بلوغ لازم، آنها نيز نقش مستقلی مييابند. دختران در امور خانه و پسران در امور بيروني به خانواده كمك ميكنند.
فرزندان خانوادههاي طبقات متوسط و بالاتر تا بيست و چند سالگي مشغول تحصيل هستند. با پایان یافتن تحصیلات، دختران و پسران به امید اشتغال روانه بازار کار میشوند. بسیاری از شغلهایی که در گذشته در انحصار مردان بوده و شغل مردانه به شمار ميآمده، اکنون به دلیل تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی از انحصار آنها در آمده و دختران نیز به این گونه امور اشتغال دارند. تمايل دختران به تحصيلات عاليه جدای از انگیزه فراگیری علم و دانش، ابزاری براي ازدواج ايدهآل نیز به حساب میآید. بسياري از زنان طبقه متوسط که خانوادههایشان درآمد کافی دارند، پس از ازدواج شغلهای اماكن و فضاهای عمومي را رها ميكنند.
ازدواج:
"نظام طبقاتی" (کاست) در میان اقوام سینهالی و تامیل از اهمیت ویژهای برخوردار است و سرنوشت تغییر ناپذیری را برای گروه های اجتماعی و اشخاص جامعه تعیین و تعریف می کند. در این نظام طبقاتی هیچ عضو و فردی از یک طبقه مجاز به ازدواج با اعضاء از سایر طبقات اجتماعی نیست. ازدواج فرزندان معمولا به وسیله خانواده و والدین تنظیم می شود هر چند انتخاب همسر توسط فرزندان نیز اکنون به صورت امری پذیرفته شده در آمده است.
ازدواج یکی از مهمترین واقعه زندگی برای یک سریلانکایی است. پس از توافق طرفین و خانواده ها تمامی مراسم امضای قراردادها، برگزاری مراسم و رفتن به خانه جدید کلاً بر اساس محاسبات نجومی سنتی انجام می شود، تا اطمینان یابند که زندگی را به خوبی و درستی آغاز کرده اند (Customs of Sri Lanka, 2009). میزان درآمد ارتباط مستقیمی در چگونگی برگزاری مراسم ازدواج دارد. بيشتر خانوادههاي سريلانكايي در آمد زيادي ندارند؛ به همين دليل طرفین تلاش دارند، مراسم ازواجشان را سادهتر و با کمترین هزينه برگزار کنند. ازدواجهاي خانوادههاي ثروتمند غالباً خارج از شبكه خويشاوندي و با تشريفات فراوان و هزينههاي سنگين انجام ميشود. خانوادههاي دو طرف در باره امور مختلف و از جمله جهيزيــه(دوري[20]) مذاكرات زيادی با هم خواهند داشت. بر خلاف آداب و رسوم مردم خاور میانه، داماد ممكن است مبلغ قابل توجهي را به عنوان "دوری" از عروس درخواست كند. البته چنين وصلتهايي معمولاً روند طولاني جستجو، مشورتهاي فراوان با واسطههاي امر ازدواج و منجمين را پشت سر دارد. به جز طبقه نخبگان و تحصيلكردهها، بيشتر ازدواجها به وسيله خانواده و با نظر موافق پسر و دختر شكل ميگيرد. در سال هاي اخير به علت ادامه تحصيلات و تلاش برای يافتن شغل مناسب و پايدار، سن ازدواج افزايش يافته است. در سال 1981 متوسط سن مردان در هنگام ازدواج بيست و هفت سال و سن دختران 24 سال بوده است. البته، گاهي خانوادهها زودتر و پيش از این که فرزندشان به بيست سالگي برسد، اقدام کرده، شخصی را به نامزدي او انتخاب میکنند و ارتباط زناشویی و زوجیت به این صورت ميان طرفين بر قرار میگردد. هشتاد و شش درصد زنان و مردان این جزیره تا سي سالگي حداقل يك بار ازدواج كردهاند.
اكثر قريب به اتفاق مردان فقط يك همسر دارند، ولي ازدواج مردان با بيش از يك زن منع قانوني ندارد؛ مشروط به اينكه بتوانند هزينه زندگي را تأمين كنند. بنا بر اين مردان ثروتمنــد ميتوانند بيش از يك همسر داشته باشند. ازدواج يك زن با بيش از يك مرد نيز بلامانع است. در منطقه كندي، خويشاوندي و وراثت از طريق هر كدام از زن و شوهر تداوم و استمرار مييابد. هر يك از زن و شوهر مالك دارايي خويش است و مجازات آن را به صورت مساوي ميان فرزندان تقسيم كند، به هر كس بخواهد، ببخشد و يا وقف كند. در مناطق پايين كه مطابق قوانين هلندي رومي عمل ميشود، ازدواج موجب شريك شدن زوجين در دارايي و سرمايه يكديگر ميگردد. بنا بر اين در هنگام مرگ دارايي آن ها ميان ورثه تقسيم مي شود.
احوال شخصيه مسلمانان نيز بر اساس فقه اهل سنت است. در اكثر مناطق کشور خانوادهها ترجيح ميدهند در نزديكی محل سكونت خویشاوندان شوهر زندگي كنند. بعضی از خانوادههايي كه فرزند پسر ندارند، دوست دارند امور زندگي و كشاورزي خود را به دامادشان بسپارند.
ازدواج سنتي در مناطق روستايي نيازي به ثبت و برگزاري مراسم عروسي ندارد. در صورت رضايت زن و مرد و والدينشان، آن دو به سادگي میتوانند زندگي با همدیگر را آغاز كنند. اين نوع ازدواج هم اکنون نیز کم و بیش مرسوم؛ ولی در سال های اخیر تعداد آن به شدت رو به كاهش است. سي درصد ازدواجها در سال 1964ثبت نشدهاند. اين رقم در سال 1981به ده درصد كاهش يافته است. چنين ازدواج هايي در شرق شمال و ارتفاعات مركزي كشور بيشتر اتفاق مي افتد (مظفری, زن در سریلانکا, 1368, ص. 2).
طلاق:
طلاق قانوني در سریلانکا موضوع دشواری نيست. طلاق به شيوه سنتي نيز با رضايت طرفين و خانوادههايشان صورت ميگيرد[a1] ؛ با اين حال به دلیل زشت و ناپسند بودن طلاق در میان مردم و فشارهاي اجتماعي آن بر زوجین و خانوادهها، اكثر ازدواجها تداوم دارند. در سال 1981 از هر ده هزار واقعه ازدواج فقط 5/30 مورد به طلاق منجر شده است (مظفری, زن در سریلانکا, 1368, ص. 2).
[1] - casta.
[2] - caste.
[3] - jati.
[4] - Goyigama.
[5] - Perahera.
[6] - vasagama.
[7] - gedara.
[8] - Karava.
[9] - Durava.
[10] - Salagama.
[11] - Vahumpura.
[12] - Batgam or Padu.
[13] - Hena and Rada.
[14] - Berava.
[15] - Navandanna.
[16] - Vellala.
[17] - Karaiya.
[18] - Chetti.
[19] - Pavula
[20] - Dowry
[a1]با مراجعه آمار جدید شود