ادیان ماقبل تاریخ چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۴ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها)

ادیان ماقبل تاریخ چین

چین نزدیک 2000 سال کانون فرهنگی خاور دور بوده است و پیشینه­‌ی ادیان آن دست­کم 1500 سال دیگر عقب­تر می رود. در این گستره­ی زمانی 3500 ساله، چین مجموعا دو نظام عمده­ی فکر و عمل( کنفوسیوس و دائو) پدید آورده و یک سیستم اعقاد سومی(بودایی) را به کلی دگرگون کرده، و در کنار آن­ها رسوم دینی عامیانه­‌ی بی نظم و قانون خود را که دارای سابقه­‌ی دیرینه‌­تر است، در قالب یک سنت نیمه مستقل چهارم رشد داده است. این چهار سنت دینی با هم نه تنها فرهنگ چینی را شکل داده ند، بلکه فرهنگ و ادیان کشورهای همسایه هم­چون کره و ژاپن و بخش­‌هایی از شرق آسیا زاییده‌­ی همین فرهنگ بوده و متأثر از همان بوده­اند (جوزف ا ، 1386)[۱].

در سرزمین چین، دین همیشه با سیاست رابطه‌­ی نزدیکی داشته است. از هزاره‌­ی دوم پیش از میلاد، فرمانروا مسئول حفظ هماهنگی بین قلمرو خدایان آسمانی و دنیای نیاکان انسانی بوده‌­اند. در دوران­‌های بعد نیز تا آغاز قرن بیستم، حکومت‌­ها نه تنها این نقش واسطگی و نمایندگی آسمان را حفظ کرده­‌اند، بلکه تلاش نموده­‌اند تا بر نهاد­ها و جنبش‌­های دینی نیز تسلط یابند. هماهنگی و پیوستگی خانواده که همیشه واحد سازنده­ی حیات اجتماعی در چین بوده است نیز انعکاسی از همین اندیشه و تفکر است که در نیا پرستی چینی­‌ها تبلور یافته و مردم مردگانشان را هم مثل زندگان عضو خانواده می پندارند. بر این اساس، بن مایه‌­ی تاریخ ادیان چینی،« وحدت لاهوت و ناسوت» یا پیوستگی امور زمینی و آسمانی است که پیوند دهنده­ی این دو، فرمانروای پرهیزکار و با فضیلت است که اختیارات آسمانی به آن­ها تفویض شده و پادشاهان، حکم لولاهای بین زمین و آسمان را دارند. لذا خواه نا خواه مملکت داری جنبه­ی دینی پیدا کرده است. آرمان این جهان بینی هماهنگی آسمان و زمین و انسان است. بر هم خوردن نظم سیاسی و اجتماعی در هر عصری نشان دهنده­ی این است که کار دنیا در جایی می لنگد و حاکم در فرمانروایی خود از فرمان آسمان سرپیچی کرده و آسمان بر او غضب کرده و اختیارات تفویض شده به او را به فرد یا سلسله‌­ی دیگری واگذار خواهد کرد. چکامه‌­ی زیر بازگوی این پندار و اندیشه است:

  آسمان بزرگ، از بیدادگری،

  این نا بسامانی­های فرساینده را فرو می­فرستد.

  آسمان بزرگ، از نامهربانی،

  این سیه روزی­‌های بزرگ را فرو می­فرستد.

دین عوامی، کهن­ترین دین چینی که به عنوان دین اشراف سلسله‌­ی شانگ( قرن 14 تا 11 پیش از میلاد) شناخته می­شود و تا کنون اطلاعات زیادی از آن به دست نیامده است؛ فالگیری و پیشگویی به وسیله­ی استخوان­‌ها؛ نیا پرستی؛ باور به عملکرد و اثر گذاری اشباح و ارواح خبیثه در زندگی روز مره؛ ضرورت هماهنگی انسان با طبیعت و طبیعت را مادر همه­‌ی موجودات پنداشتن؛ فلسفه­ی یین-یانگ؛ ای­جینگ یا هگزاگرم و یا نمودار شش خطی و بَگووا(تری­گرم ) هشت خطی که تکامل یافته­‌ی آن به 64 خط نیز می­رسد؛ عناصر پنجگانه و نقش آن­ها در جهان هستی؛ چی، یا نیروی حیات دهنده؛ و ده­ها تفکر اسطوره­ای و باور افسانه­ای، همگی جزو جهان بینی باستانی چینی هستند که به دین عوام معروف بوده و روح فرهنگ باستانی و سنتی چین را تا به امروز شکل داده‌اند. دین عوامی، برخلاف دین­های نهادی مانند مسحیت و اسلام که دارای متولی و نهاد­هایی هم­چون کلیسا و مسجد دارند، دین پراکنده است و در عرصه­‌های اجتماعی غیر مذهی از قبیل خانواده و قوم و کشور حضور دارد و هیچ نماینده و متولی و نهاد خاصی در آن دخالت ندارد.

مجموعه‌­ی این ادیان و باورهای ماقبل تاریخ چین، در سده­های بعد، توسط کنفوسیوس و دائو سازماندهی شده و به شکل آیین‌های کنفوسیوس و طریقت دائویی، پس زمینه‌­ی فرهنگ سنتی و تمدن چینی را شکل داده­‌اند که از آن به روح فرهنگ چینی تعبیر می­شود.

کتابشناسی

  1. ا.اَدلر جوزف.  1386 ترجمه­ی حسن افشار، دین­های چین، تهران، نشر مرکز