نظام اجتماعی ساحل عاج
جامعه ساحل عاج دارای پیچیدگیهای ویژهای است که از ساختار قومی و قبیلهای آن ناشی میگردد. طبیعی است که جامعهای با چنین ساختار که در آن قبایل با سنن گوناگون نقش پررنگی دارند، نمیتواند صنعتی یا فراصنعتی باشد، بلکه بنابر انتظاری که میتوان داشت، این فعالیتهای کشاورزی است که مبنای نظام کار و در نتیجه، روابط اجتماعی آن را تشکیل میدهد. هرچند در حال حاضر شاهد بروز تحولات عمیقی در ساختار این جامعه هستیم که شرایط را برای مدرن شدن هر چه بیشتر کشور فراهم میکند؛ اما به خصوص در مناطق غیرشهری و شهرستانها، همچنان اقوام و قبایل مختلف و روابطی که در خود و با یکدیگر دارند، افزون بر کسبوکار زراعی، پایههای نظام اجتماعی ساحل عاج را میسازند و هر آنچه در این اجتماع قابل توجیه و توضیح باشد، ریشه در چنین بنیانی پیدا میکند.
شایان ذکر است مفهوم و مرادی که از قبیله در اینجا به کار میرود، با آنچه ممکن است در ذهن داشته باشیم متفاوت است؛ به بیان دیگر، قبیله در اینجا تماماً آن چیزی نیست که عموماً به عنوان گروهی از مردم تعریف میشود که «دارای نیاکان مشترک بوده و توسط یک رئیس موروثی اداره میشوند...، یک فرهنگ یگانه (بهویژه زبان و باور دینی) مشترک داشته و در منطقه جغرافیایی کاملاً مشخصی زندگی میکنند» و در نهایت واجد هویتی «دگرگونناپذیر و باستانی» انگاشته میشوند (احمدی نوحدانی، 1386: 9)؛ بلکه در آفریقای نوین و در زیست سیاسی آن، این واژه دچار تغییرات بسیاری شده و در سیر دگرگونیهای اجتماعی متعدد، قبیله و معنای آن نیز دچار تحولاتی شده است. این تحولات البته ناشی از مواجهه الگوهای فرهنگی - قومی با الگوهای جهانی، در فرایند جهانیشدن و الگوهای ملی بودهاند و مسلم است که تأثیرات مطلوب و نامطلوبی پذیرفتهاند. مهمترین عواملی که در پررنگتر شدن الگوهای ملی در برابر الگوهای قومی و قبیلهای قابلتوجهاند، خواست دولتها و حکومتهای مرکزی، پس از کسب استقلال، در وحدت بخشیدن به اقوام گوناگون، برای تقویت اقتدار و همبستگی ملی بوده است. درباره الگوهای جهانی نیز، مسلم است که مهمترین عامل، همان نقش استعمارگران غربی پیش و پس از استقلال این کشورها در کل و ساحل عاج، به طور خاص میباشد.
تردیدی نیست که سلطه استعمار فرانسه، موجب تحولات اجتماعی و فرهنگی عدیدهای در این سرزمین گردیده؛ از جمله اینکه نظام اقتدار سنتی و تماماً پدرسالار، با چالشهایی جدی روبهرو شده است. این چالشها تا اندازه زیادی محصول تغییرات عمده نظام آموزشی متأثر از نظام آموزشی فرانسوی در داخل و شکلگیری گروههای جدیدی از نخبگان بومی بوده است که یا در مدارس استعماری درس خوانده و یا در خود فرانسه تحصیل کردهاند. نتیجه مستقیم چنین اتفاقی، ورود سیل مدیران و کارمندان تحصیل کرده در غرب، به نظام اداری ساحل عاج و از این طریق، تأثیر آنان بر ساختارهای اجتماعی بوده است؛ با اینحال، این موضوع به این معنا نیست که هویتهای قومی از میان رفته است، بلکه از ویژگیهای اساسی آفریقا در کل و ساحل عاج به طور خاص، همین تکثر و تنوع قومی و قبیلهای محسوب میشود؛ ولی بهرغم همه این تغییرات، همچنان هویت قومی و قومیتی، تأثیر فراوانی حتی در گرایشهای سیاسی جامعه بازی میکند، به گونهای که هنوز به طور مثال، حزب RDR بیشتر مورد توجه دولاها، مسلمانان و شمالیها، حزب PDCI مورد اقبال بائولهها و اقوام مسیحی ساکن جنوب و مرکز و حزب FPI مورد توجه بتهها و ساکنان شهرهای زادگاه باگبو و همسرش است و درنهایت حزب تأسیسشده توسط روبر گئی نیز مورد استقبال یاکوباها و سایر اقوام در مناطق غربی میباشد.[۱]
نیز نگاه کنید به
نظام اجتماعی ژاپن؛ نظام اجتماعی کوبا؛ نظام اجتماعی معاصر چین؛ نظام اجتماعی تونس؛ نظام اجتماعی مالی؛ نظام اجتماعی سوریه؛ نظام اجتماعی سودان؛ نظام اجتماعی اتیوپی
کتابشناسی
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 95-97.