آیین بودا در سریلانکا
4-1. جامعه بودایی سریلانکا
پس از مرگ بودا گروهی از بوداییان با نفوذ و مجمع موبدان بودایی[1] کار ترویج آموزش های وی را بر عهده گرفتند. موبدان بودایی دنیا گریز از سلسله اصول و آموزه های بودایی[2] پیروی می کنند. کنترل شدید احساسات و تمرکز و مراقبت از نفس از جمله این اصول است. در پیروی از الگوی زندگی بودا، یک موبد و سالک "بهیکّو[3]" پس از مراقبه صبحگاهی به قصد گدایی مواد غذایی از مردم معبد را ترک میکند و پس از بازگشت و صرف صبحانه تا ظهر چیزی نمیخورد. تراشیدن موی سر، پیچیدن پارچه نارنجی به دور خویش به عنوان لباس از جمله وظایف او است. یک موبد سالک به جز لباس و کشکول گدایی نباید چیزی داشته باشد. او باید از هرگونه ازدواج، روابط جنسی و هر گونه لذت بردن از طریق حواس اجتناب کند. یک سالک بودایی فقط در فصل بارندگی حق ماندن طولانی مدت در یک محل با سایر فقرای سالک دیگر را دارد. اشخاص پس گزینش و گذراندن دورههای خاص آموزشی و تربیتی می توانند وارد حلقه موبدان بشوند. تشکیلاتی بودن موبودان، پایههای محکمی را برای مکتب بودایی به وجود آورده و سازگاری با محیط و همرنگ شدن موسسات آنها با مردم جوامع مختلف آسیایی سبب گسترش بودائیت در این منطقه شده است.
سینهالیها مکتب بودایی خود را عقیده بزرگان )تراوادا[4]( مینامند. این شاخه از بودایی به نام "هینایانا[5]" به معنای چرخ کوچکتر شهرت دارد. شاخه دیگر بودایی "ماهایانا[6]" به معنای چرخ بزرگتر است که بودا را مافوق بشر می داند. به باور آن ها بودا با روشنایی ضمیر خویش جهان را پر از نور کرد و به دیگران نیز کمک داد تا روشنایی ضمیر یافته و حقیقت را درک کنند. مردم سریلانکا بودا را نمیپرستند، به یاد او را احترام میکنند. ساختن "استوپا" یا "داگوبا[7]" (تپه و گنبد) بر روی یادگار و اثری از بودا یا بزرگان بودایی برجستهترین نشان احترام به بودا است. این بناهای گنبدی شکل به لحاظ روانی دل مردم بودایی سریلانکا را مستقیم به بنایی که روی بقایای پیکر بودا در هند باستان ساخته شده، پیوند میدهد.
بنا بر روایاتی از گذشتگان، قدیمی ترین استوپا در سریلانکا مربوط به بیش از دو هزار سال قبل است که روی اثری متعلق به بودا که در آن زمان از هندوستان وارد کردهاند، ساخته شده است. طبیعت سنتگرای بودایی سینهالی از طریق نگهداری متون و کتابهای باستانی پالی زبان حفظ میشود. لهجه پالی نزدیک به زبان عهد باستان هند "سانسکریت" است و احتمالا در زمان بودا در بین مردم شمالشرقی این کشور رایج بوده است. موبدان سریلانکایی قواعد و اصول، داستانهای زندگی بودا و رساله های فلسفی را که احتمالا از قدیمی ترین مکتوبات بودایی است را به زبان پالی اصیل حفظ کرده اند.
برای پیروان بودایی که نمیتوانند به سلک و لباس موبدان در آیند، موثرترین شیوه پیروی از بودائیت کسب معنویت از طریق افعال و کردار معنوی است. کسی که به وظایفش خوب عمل کرده و از نظام مکتب بودایی پشتیبانی کند و نسبت به سایر موجودات زنده مهربان باشد، امید است در تولدی دیگر در این دنیا زندگی در مرتبه بالاتری را تجربه کند و با کسب معنویت و شناخت بیشتر به رستگاری و روشنایی باطن دست یابد. بهترین اعمال خدمات اجتماعی، احترام به بودا در معابد و در کنار بناهای یادبود استوپاها و زیارت اماکن مقدس است. همچنین اعطای هدایا به موبدان از مهمترین اعمال است. عامه مردم موبدان را به مراسم مختلف مانند مراسم جشن، سوگواری در فوت نزدیکانشان و سایر برنامهها دعوت می کنند. دادن مواد غذایی و لوازم مایحتاج زندگی به کاهنان و موبدان از جمله کارهای مردم است. متقابلا کاهن نیز با خواندن بخشهایی از متون مقدس به زبان پالی که معمولا نیز برای مردم قابل فهم نیست، برای آنان، بستگان و امواتشان آرزوی توفیق دارد. گاهی یک سرمایدار ممکن است طی مراسمی عمومی هدایایی را پیشکش کند. موبدان در بحرانها کانون توجهات کمکهای بشر دوستانه هستند (Sri Lanka Society, the Buddhist Community).
هیچ مرجع مذهبی مرکزی در فرقه بودایی تراودا وجود ندارد و نظام کاهنانه بودایی به دستهها و سلسله های زیادی تقسیم شدهاند. بسیاری از فرقه های جدید در قرن نوزدهم شکل گرفتند. در آن دوره کارکنان بودایی تماما از سطوح بالای طبقه کشاورزان آمدند و زندگی خوبی را از برکت هدایای طبقات پایین برای خود درست کردند. از آنجا که موبدان در این زمان توانایی خواندن متون پالی را نداشتند، زنجیره و سلسله رسمی موبدان شکسته شد. از این روی در سال 1753 پادشاه کندی به عنوان حافظ مکتب بودایی کاهنانی تایلندی را به کشور دعوت کرد تا موبدان تازه کار سریلانکایی را آموزش دهند. در نتیجه این اقدام فرقه جدیدی به نام سیام نیکایا درست و از این طریق مطالعات و تبلیغات میراث گذشته سینهالی تقویت گردید. این سلسله تماما از طبقه کشاورزان بودند. در قرن نوزدهم شمار معترضان از طبقات مختلف در مناطق پایین که از انحصار طلبی طبقه کشاورزان در امور مذهبی ناراضی بودند افزایش یافت. با پشتیبانی برخی تجار سرمایهدار برنامهای تدارک دیده شد و تعدادی از جوانان زیر نظر موبدان تایلندی آموزش و تربیت لازم را کسب کردند. این اقدام نیز موجب گردید تا فرقه جدیدی به نام " آمپارا پور[8]ا" ظهور کند و کم کم سبب انشعابات بیشتر شود. در اواخر قرن نوزدهم اختلافات در باره مسایل عقیدتی و نقش تفکر و مراقبه منجر به پیدایش گروه دیگری به نام "راماناّ نیکای[9]ا" شد. در دهه 1980 مکتب بودایی با بیست هزار کاهن به سه فرقه مهم تقسیم شدند که هر یک گروههای فرعی دیگری را در زیر مجموعه خود دارند: فرقه سیام نیکایا با شش گروه، فرقه آمپارا پور با بیست و سه گروه و فرقه راماناّ نیکای با دو گروه. هر کدام از این فرقه ها و زیر مجموعه هایش تابع تفکرات سرسلسله ها و اندیشمندان بزرگی هستند و نهایتا به بودا وصله میشوند. طبقه اجتماعی (کاست) عامل مهمی برای عضویت یافتن در این فرقه است.
اعضای موبدان بودایی نسبت به اصیل و ناب بودن و انتساب باورهایشان به بودیزیم باستانی حساس هستند ولی عامه مردم بسیاری از عقاید و آداب بودایی را که نزد موبودان قابل تحمل هستند را به بوداییت سینهالی میافزایند. بسیاری از آداب و رسوم رایج در بین پیروان این مکتب از هندوئیزم و افسانههای خدایان و دیوهای آنان اقتباس شده است. بنا بر این مکتب بودایی سینهالیها تلفیق و مخلوطی از عقاید گوناگون در قالب یک فرهنگ است.
یک مرز و تفاوت باریکی میان احترام کردن بودا به عنوان یک معلم و عبادت کردن وی به عنوان یک خدا وجود دارد. مردم عادی به این تفاوت توجه چندانی ندارند و غالبا او را به عنوان یک موجود مقدس میپرستند.
برای مثال بقایایی از بودا نزد آنان دارای قدرت معجزگری است؛ ادبیات و افسانههای سینهالی داستانهای زیادی در باره این بقایا دارند. هنگامی که یک مجسمه ساخته می شود، لحظه ترسیم یا تراشیدن نقش چشم حساسترین لحظات است. در معبد دندان در شهر کندی یعنی محلی که دندان بودا در آن نگهداری میشود، نشانههایی از پرستش در هندوئیزم مانند لباس پوشاندن و غذا دادن به بودا مشاهده می شود. به طور کلی پیروان بودا بر این باور هستند که درک حقیقت و روشنایی روان به بودا قدرت خالق العادهای داده که وی می تواند زمان و مکان و موجودات ماوراء الطبیعه را کنترل کند.
بودا پاکتر و قدرتمندتر از آن است که شخصا و مستقیما در امور دنیایی مداخله کند؛ این امور مربوط به خدایان "دواز[10]" و دیوها "یاکّا[11]" است. آن ها حوادث مادی و معنوی را کنترل می کنند. بودا هرگز وجود خدایان و دیوها را انکار نکرده است، بلکه او گفته است که توجه به این امور سبب بی توجهی به پیمودن راه درست بسوی روشنایی روان میشود. بنا به باور سینهالی ها قدرت بودا به موجودات معنوی مختلف این تضمین و اجازه را داده تا آنها وقایع را در چارچوب "سیما[12]" سامان دهند. بنا بر این سینهالی ها برای کمک خواستن در امور روزمره خود بیشتر از بودا به این موجودات ماورایی روی میآورند. در نزدیکی هر معبد بودا معابد دیگری مخصوص این موجودات ماورایی وجود دارد که "دواله[13]" خوانده می شوند. هر بودایی پس از ادای احترام به بودا، دعا و درخواست هایش را نزد خدایان آورده و از آنها کمک میطلبد. معابد خدایان نیز کاهن مخصوص خود را دارند که "کاپورالا[14]" خوانده می شوند. این اشخاص مراسم تطهیر و پالایش ویژه ای دارند که به مراجعین کمک می کند تا نذورات شامل مواد غذایی، گل یا لباسی را که برای هدیه آوردهاند، به خدایان بدهند. محل دلجویی از دیوها نسبتا از معبد بودا دوراست، جن گیرها در این محل با اجرای مراسم خاصی به مراجعین کمک میکنند. شهرت هر کدام از این موجودات در حل مشکلات در طول زمان تفاوت میکند و بستگی به تجربه مردم در پاسخ گرفتن در حل مشکلاتشان دارد.
خدایان اصلی عبارتند از "ویشنو[15]" (این خدای هندو نزد بوداییان به عنوان "بودهیساتّوا[16]" و موجود رستگاری که دیگران را در رسیدن به رستگاری کمک می کند، شناخته می شود)، ناثا، ویبهیسانا، سمن[17] (خدای قله و قدمگاه حضرت آدم[18] و اطراف آن) و الهه پتّینی[19] (الهه خانمی که وفاداری به شوهر در اشعار از او مقام قدسی ساخته است). در قرن نوزدهم شهرت خدای ویبهیسانا[20] نزد مردم سقوط کرد در حالی که موقعیت خدای کاتاراگاما[21] که معبدش در بخش مونراگالا[22] واقع شده پیش مردم فوق العاده تقویت گردید. جشن کاتاراگاما هر ساله دهها هزار تن از معتقدان هندو و بودایی او را به سوی این منطقه می کشاند. این توجه مشترک ادیان نسبت به قداست یک محل یا یک شخص از ویژگی های مذاهب در این کشور است.
نمونه دیگر از اختلاط و امتزاج ادیان مختلف در یک موضوع شخصی صوفی سریلانکایی است به نام گاله بندرا دویو[23] است که اصالتا شاهزاده مسلمانی بوده که توسط فردی سینهالی از ترس دستیابی به قدرت و تاج و تخت به قتل رسیده است. بوداییان و مسلمانان در شهر کورنایگله[24] در آرامگاهش حاضر شده و به او ادای احترام میکنند (sri lanka society, popular sinhalese).
آیین بودایی به عنوان نیروی وحدت بخش اکثریت سینهالی در عرصه سیاسی سریلانکا نقش برجسته ایفا می کند. اگر چه موبدان بودایی باید از پرداختن به امور دنیای بپرهیزند، اما از روی ضرورت در همه ابعاد روابط نزدیکی با جامعه عوام کشور که تامین کننده خوراک و لباس و مسکن آنان هستند، دارند. در طول یک قرن گذشته ملی گرایی سینهالی عوام بودایی را بسیج و پشتیبانی از سازمانهای بودایی مانند کنگره بودایی سیلان، جامعه عرفانی بودایی کلمبو، انجمن سراسری زنان بودایی و انجمن جوانان بودایی[25] را افزایش داده است. متقابلا دولت نیز رابطه نزدیکی با رهبران بودایی دارد. ارتباط دین و دولت موضوعی باستانی است. از نظر متفکران بودایی از زمان اولین امپراطور بزرگ هند آشوکا[26] (قرن سوم پیش از میلاد) دولت حافظ مکتب بودایی و محرک چرخ قانون بودایی بوده است.
رابطه دین و دولت در سریلانکا شاید یک مشکل تاریخی به نظر آید، چرا که دولت رسما پشتیبان مکتب بودایی و دین اکثریت مردم است. در صورتی که دولت دلایل روشنی از حمایت های خود از مکتب بودایی، ساختن و رسیدگی به معابد، داوری و حل اختلافات موبدان و تقویت آموزش زبان پالی را داشته باشد، به راحتی می تواند حمایت جامعه سینهالی را کسب کند. شخصیت های مذهبی بودایی و تمامی فرقه ها در مسایل سیاسی و حزبی وارد می شوند، اما به ندرت تمامی فرقه ها و گروها از یک حزب خاص پشتیبانی می کنند. زمانی که وحدت داشته باشند، بیشترین قدرت سیاسی را خلق می کنند. برای مثال در سال 1956 یکی از نادرترین موارد وحدت اتفاق افتاد و موبدان بودایی پشتیانی قاطعی را از سولمون باندرانایکه[27] به عمل آوردند. نقش کاهنان بودایی در تجمعات و صفآرایی و تظاهرات در باره مسایل مربوط به نژاد سینهالی بسیار برجسته و ممتاز است (sri lanka society, buddhism and politic).