آیین بودا در سریلانکا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۲۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

4-1.     جامعه بودایی سریلانکا

پس از مرگ بودا گروهی از بوداییان با نفوذ و مجمع موبدان بودایی[1] کار ترویج آموزش های وی را بر عهده گرفتند. موبدان بودایی دنیا گریز از سلسله اصول و آموزه های بودایی[2] پیروی می کنند. کنترل شدید احساسات و تمرکز و مراقبت از نفس از جمله این اصول است. در پیروی از الگوی زندگی بودا، یک موبد و سالک "بهیکّو[3]" پس از مراقبه صبحگاهی به قصد گدایی مواد غذایی از مردم معبد را ترک می­کند و پس از بازگشت و صرف صبحانه تا ظهر چیزی نمی­خورد. تراشیدن موی سر، پیچیدن پارچه نارنجی به دور خویش به عنوان لباس از جمله وظایف او است. یک موبد سالک به جز لباس و کشکول گدایی نباید چیزی داشته باشد. او باید از هرگونه ازدواج، روابط جنسی و هر گونه لذت بردن از طریق حواس اجتناب کند. یک سالک بودایی فقط در فصل بارندگی حق ماندن طولانی مدت در یک محل با سایر فقرای سالک دیگر را دارد. اشخاص پس گزینش و گذراندن دوره­های خاص آموزشی و تربیتی می توانند وارد حلقه موبدان بشوند. تشکیلاتی بودن موبودان، پایه­های محکمی را برای مکتب بودایی به وجود آورده و سازگاری با محیط و همرنگ شدن موسسات آن­ها با مردم جوامع مختلف آسیایی سبب گسترش بودائیت در این منطقه شده است.        

سینهالی­ها مکتب بودایی خود را عقیده بزرگان )تراوادا[4]( می­نامند. این شاخه از بودایی به نام "هینایانا[5]" به معنای چرخ کوچکتر شهرت دارد. شاخه دیگر بودایی "ماهایانا[6]" به معنای چرخ بزرگتر است که بودا را مافوق بشر می داند. به باور آن ها بودا با روشنایی ضمیر خویش جهان را پر از نور کرد و به دیگران نیز کمک داد تا روشنایی ضمیر یافته و حقیقت را درک کنند. مردم سریلانکا بودا را نمی­پرستند، به یاد او را احترام می­کنند. ساختن "استوپا" یا "داگوبا[7]" (تپه و گنبد) بر روی یادگار و اثری از بودا یا بزرگان بودایی برجسته­ترین نشان احترام به بودا است. این بناهای گنبدی شکل به لحاظ روانی دل مردم بودایی سریلانکا را مستقیم به بنایی که روی بقایای پیکر بودا در هند باستان ساخته شده، پیوند می­دهد.

بنا بر روایاتی از گذشتگان، قدیمی ترین استوپا در سریلانکا مربوط به بیش از دو هزار سال قبل است که روی اثری متعلق به بودا که در آن زمان از هندوستان وارد کرده­اند، ساخته شده است. طبیعت سنتگرای بودایی سینهالی از طریق نگهداری متون و کتاب­های باستانی پالی زبان حفظ می­شود. لهجه پالی نزدیک به زبان عهد باستان هند "سانسکریت" است و احتمالا در زمان بودا در بین مردم شمالشرقی این کشور رایج بوده است. موبدان سریلانکایی قواعد و اصول، داستان­­های زندگی بودا و رساله های فلسفی را که احتمالا از قدیمی ترین مکتوبات بودایی است را به زبان پالی اصیل حفظ کرده اند.

برای پیروان بودایی که نمی­توانند به سلک و لباس موبدان در آیند، موثرترین شیوه پیروی از بودائیت کسب معنویت از طریق افعال و کردار معنوی است. کسی که به وظایفش خوب عمل کرده و از نظام مکتب بودایی پشتیبانی کند و نسبت به سایر موجودات زنده مهربان باشد، امید است در تولدی دیگر در این دنیا زندگی در مرتبه بالاتری را تجربه کند و با کسب معنویت و شناخت بیشتر به رستگاری و روشنایی باطن دست یابد. بهترین اعمال خدمات اجتماعی، احترام به بودا در معابد و در کنار بناهای یادبود استوپاها و زیارت اماکن مقدس است. همچنین اعطای هدایا به موبدان از مهمترین اعمال است. عامه مردم موبدان را به مراسم مختلف مانند مراسم جشن، سوگواری در فوت نزدیکانشان و سایر برنامه­ها دعوت می کنند. دادن مواد غذایی و لوازم مایحتاج زندگی به کاهنان و موبدان از جمله کارهای مردم است. متقابلا کاهن نیز با خواندن بخش­هایی از متون مقدس به زبان پالی که معمولا نیز برای مردم قابل فهم نیست، برای آنان، بستگان و امواتشان آرزوی توفیق دارد. گاهی یک سرمایدار ممکن است طی مراسمی عمومی هدایایی را پیشکش کند. موبدان در بحران­ها کانون توجهات کمک­های بشر دوستانه هستند (Sri Lanka Society, the Buddhist Community).        

هیچ مرجع مذهبی مرکزی در فرقه بودایی تراودا وجود ندارد و نظام کاهنانه بودایی به دسته­ها و سلسله های زیادی تقسیم شده­­اند. بسیاری از فرقه های جدید در قرن نوزدهم شکل گرفتند. در آن دوره کارکنان بودایی تماما از سطوح بالای طبقه کشاورزان آمدند و زندگی خوبی را از برکت هدایای طبقات پایین برای خود درست کردند. از آنجا که موبدان در این زمان توانایی خواندن متون پالی را نداشتند، زنجیره و سلسله رسمی موبدان شکسته شد. از این روی در سال 1753 پادشاه کندی به عنوان حافظ مکتب بودایی کاهنانی تایلندی را به کشور دعوت کرد تا موبدان تازه کار سریلانکایی را آموزش دهند. در نتیجه این اقدام فرقه جدیدی به نام سیام نیکایا درست و از این طریق مطالعات و تبلیغات میراث گذشته سینهالی تقویت گردید. این سلسله تماما از طبقه کشاورزان بودند. در قرن نوزدهم شمار معترضان از طبقات مختلف در مناطق پایین که از انحصار طلبی طبقه کشاورزان در امور مذهبی ناراضی بودند افزایش یافت. با پشتیبانی برخی تجار سرمایه­دار برنامه­ای تدارک دیده شد و تعدادی از  جوانان زیر نظر موبدان تایلندی آموزش و تربیت لازم را کسب کردند. این اقدام نیز موجب گردید تا فرقه جدیدی به نام " آمپارا پور[8]ا" ظهور کند و کم کم سبب انشعابات بیشتر شود. در اواخر قرن نوزدهم اختلافات در باره مسایل عقیدتی و نقش تفکر و مراقبه منجر به پیدایش گروه دیگری به نام "راماناّ نیکای[9]ا" شد. در دهه 1980 مکتب بودایی با بیست هزار کاهن به سه فرقه مهم تقسیم شدند که هر یک گروه­های فرعی دیگری را در زیر مجموعه خود دارند: فرقه سیام نیکایا با شش گروه، فرقه آمپارا پور با بیست و سه گروه و فرقه راماناّ نیکای با دو گروه. هر کدام از این فرقه ها و زیر مجموعه هایش تابع تفکرات سرسلسله ها و اندیشمندان بزرگی هستند و نهایتا به بودا وصله می­شوند. طبقه اجتماعی (کاست) عامل مهمی برای عضویت یافتن در این فرقه است.

اعضای موبدان بودایی نسبت به اصیل و ناب بودن و انتساب باورهایشان به بودیزیم باستانی حساس هستند ولی عامه مردم بسیاری از عقاید و آداب بودایی را که نزد موبودان قابل تحمل هستند را به بوداییت سینهالی می­افزایند. بسیاری از آداب و رسوم رایج در بین پیروان این مکتب از هندوئیزم و افسانه­های خدایان و دیوهای آنان اقتباس شده است. بنا بر این مکتب بودایی سینهالی­ها تلفیق و مخلوطی از عقاید گوناگون در قالب یک فرهنگ است.  

یک مرز  و تفاوت باریکی میان احترام کردن بودا به عنوان یک معلم و عبادت کردن وی به عنوان یک خدا وجود دارد. مردم عادی به این تفاوت توجه چندانی ندارند و غالبا او را به عنوان یک موجود مقدس می­پرستند.

برای مثال بقایایی از بودا نزد آنان دارای قدرت معجزگری است؛ ادبیات و افسانه­های سینهالی داستان­های زیادی در باره این بقایا دارند. هنگامی که یک مجسمه ساخته می شود، لحظه ترسیم یا تراشیدن نقش چشم حساس­ترین لحظات است. در معبد دندان در شهر کندی یعنی محلی که دندان بودا در آن نگهداری می­شود، نشانه­هایی از پرستش در هندوئیزم مانند لباس پوشاندن و غذا دادن به بودا مشاهده می شود. به طور کلی پیروان بودا بر این باور هستند که درک حقیقت و روشنایی روان به بودا قدرت خالق العاده­ای داده که وی می تواند زمان و مکان و موجودات ماوراء الطبیعه را کنترل کند.

بودا پاکتر و قدرتمندتر از آن است که شخصا و مستقیما در امور دنیایی مداخله کند؛ این امور مربوط به خدایان "دواز[10]"  و دیوها "یاکّا[11]" است. آن ها حوادث مادی و معنوی را کنترل می کنند. بودا هرگز وجود خدایان و دیوها را انکار نکرده است، بلکه او گفته است که توجه به این امور سبب بی توجهی به پیمودن راه درست بسوی روشنایی روان می­شود. بنا به باور سینهالی ها قدرت بودا به موجودات معنوی مختلف این تضمین و اجازه را داده تا آن­ها وقایع را در چارچوب "سیما[12]" سامان دهند.  بنا بر این سینهالی ها برای کمک خواستن در امور روزمره خود بیشتر از بودا به این موجودات ماورایی روی می­آورند. در نزدیکی هر معبد بودا معابد دیگری مخصوص این موجودات ماورایی وجود دارد که "دواله[13]" خوانده می شوند.  هر بودایی پس از ادای احترام به بودا، دعا و درخواست هایش را نزد خدایان آورده و از آن­ها کمک می­طلبد. معابد خدایان نیز کاهن مخصوص خود را دارند که "کاپورالا[14]" خوانده می شوند.  این اشخاص مراسم تطهیر و پالایش ویژه ای دارند که به مراجعین کمک می کند تا نذورات شامل مواد غذایی، گل یا لباسی را که برای هدیه آورده­اند، به خدایان بدهند. محل دلجویی از دیوها نسبتا از معبد بودا دوراست، جن گیرها در این محل با اجرای مراسم خاصی به مراجعین کمک می­کنند. شهرت هر کدام از این موجودات در حل مشکلات در طول زمان تفاوت می­کند و بستگی به تجربه مردم در پاسخ گرفتن در حل مشکلاتشان دارد.    

خدایان اصلی عبارتند از "ویشنو[15]" (این خدای هندو نزد بوداییان به عنوان "بودهیساتّوا[16]" و موجود رستگاری که دیگران را در رسیدن به رستگاری کمک می کند، شناخته می شود)، ناثا، ویبهیسانا، سمن[17] (خدای قله و قدمگاه حضرت آدم[18] و اطراف آن)  و الهه پتّینی[19] (الهه خانمی که وفاداری به شوهر در اشعار از او مقام قدسی ساخته است). در قرن نوزدهم شهرت خدای ویبهیسانا[20] نزد مردم سقوط کرد در حالی که موقعیت خدای کاتاراگاما[21] که معبدش در بخش مونراگالا[22] واقع شده پیش مردم فوق العاده تقویت گردید. جشن کاتاراگاما هر ساله ده­ها هزار تن از معتقدان هندو و بودایی او را به سوی این منطقه می کشاند. این توجه مشترک ادیان نسبت به قداست یک محل یا یک شخص از ویژگی های مذاهب در این کشور است.

نمونه دیگر از اختلاط و امتزاج ادیان مختلف در یک موضوع شخصی صوفی سریلانکایی است به نام گاله بندرا دویو[23] است که اصالتا شاهزاده مسلمانی بوده که توسط فردی سینهالی از ترس دستیابی به قدرت و تاج و تخت به قتل رسیده است. بوداییان و مسلمانان در شهر کورنایگله[24] در آرامگاهش حاضر شده و به او ادای احترام می­کنند (sri lanka society, popular sinhalese).  

آیین بودایی به عنوان نیروی وحدت بخش اکثریت سینهالی در عرصه سیاسی سریلانکا نقش برجسته ایفا می کند. اگر چه موبدان بودایی باید از پرداختن به امور دنیای بپرهیزند، اما از روی ضرورت در همه ابعاد روابط نزدیکی با جامعه عوام کشور که تامین کننده خوراک و لباس و مسکن آنان هستند، دارند. در طول یک قرن گذشته ملی گرایی سینهالی عوام بودایی را بسیج و پشتیبانی از سازمان­های بودایی مانند کنگره بودایی سیلان، جامعه عرفانی بودایی کلمبو، انجمن سراسری زنان بودایی و انجمن جوانان بودایی[25] را افزایش داده است. متقابلا دولت نیز رابطه نزدیکی با رهبران بودایی دارد. ارتباط دین و دولت موضوعی باستانی است. از نظر متفکران بودایی از زمان اولین امپراطور بزرگ هند آشوکا[26]  (قرن سوم پیش از میلاد) دولت حافظ مکتب بودایی و محرک چرخ قانون بودایی بوده است.

رابطه دین و دولت در سریلانکا شاید یک مشکل تاریخی به نظر آید، چرا که دولت رسما پشتیبان مکتب بودایی و دین اکثریت مردم است. در صورتی که دولت دلایل روشنی از حمایت های خود از مکتب بودایی، ساختن و رسیدگی به معابد، داوری و حل اختلافات موبدان و تقویت آموزش زبان پالی را داشته باشد، به راحتی می تواند حمایت جامعه سینهالی را کسب کند. شخصیت های مذهبی بودایی و تمامی فرقه ها در مسایل سیاسی و حزبی وارد می شوند،  اما به ندرت تمامی فرقه ها و گروها از یک حزب خاص پشتیبانی می کنند. زمانی که وحدت داشته باشند، بیشترین قدرت سیاسی را خلق می کنند. برای مثال در سال 1956 یکی از نادرترین موارد وحدت اتفاق افتاد و موبدان بودایی پشتیانی قاطعی را از سولمون باندرانایکه[27] به عمل آوردند. نقش کاهنان بودایی در تجمعات و صف­آرایی و تظاهرات در باره مسایل مربوط به نژاد سینهالی بسیار برجسته و ممتاز است (sri lanka society, buddhism and politic).