مکاتب سنتی تاجیکستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۳ توسط Momtaz (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « ====2-1-11. مكتب­هاي سنّتي==== يكي از مراكز اصلي‌ آموزش كودكان، مكاتب سنتي بودند. چنين مكاتبي تقريباً در سراسر شهرها و روستاهای آسياي ميانه وجود داشتند. اما اين اماكن بسيار كوچك و براي آموزش و پرورش نامناسب بودند، همان گونه كه استاد صدرالدين عيني م...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

2-1-11. مكتب­هاي سنّتي

يكي از مراكز اصلي‌ آموزش كودكان، مكاتب سنتي بودند. چنين مكاتبي تقريباً در سراسر شهرها و روستاهای آسياي ميانه وجود داشتند. اما اين اماكن بسيار كوچك و براي آموزش و پرورش نامناسب بودند، همان گونه كه استاد صدرالدين عيني مكتبي را كه در آن تحصيل كرده، چنين بیان مي‌نمايد.

«مكتب يك خانة تنگ بود، دو در داشت كه يكي از آنها در درآمد يك ‌طبقه بود. آن در را  هم در وقت هاي سرما می­بستند. در ديگرش دريچه‌اي بود كه سه چهاريك آرشِن قد و نيم آرشن بر داشت. مكتبدارمان (معلمان) به وي يك كاغذ (تريزة كاغذي) كرده براي در برف و باران ندريدن آن به كاغذش روغن زغير ماليده بود…  مكتبخانه از زير سقف، از جايي كه سقف با ديوار پيوند مي‌يابد، از دو طرف دوتايي روزن‌هاي چهاريك آرشني داشته باشد هم، روشناي­هايي از روزن‌ها مي‌درآمدند، نه به زمين مكتب بلكه به روي خود: به ديوار خانه به زير سقف مي‌افتادند. زمين اين خانه را كه همة وسعت آن تخميناً چهار آرشن در چهار آرشن، يعني 16 آرشن مربع بود، چهار سِنج از بالاي يكديگر گذرانده كشيده، درونش را به 9 قسم جدا كرده بودند كه گويا در درون مكتب 9 آخورچه به وجود آمده بودند. در آخورچة گوشة پيشگاه اين خانه كه دريچه هم آنجا بود، جاي مكتب‌دارنشين بوده، آخورچة پيش درِ درآمد كَفش‌كَش بود و در آخورچه‌هاي ديگر بچگان مي‌نشستند»(عینی، 1978: 110- 109). در مورد کتاب­های آموزشی مكاتب سنتي، می­توان گفت که «چهار كتاب» پس از قرآن، دومين كتابي است كه علاوه بر اینکه در بين مردم شهرت دارد در این مکاتب نیز تدریس می­شد. همانطور كه از عنوان آن برمي‌آيد، اين كتاب عبارت است از چهار كتاب مستقل با مؤلفان گوناگون. قسمت­هاي اول و چهارم به نظم و بخش­هاي دوم و سوم به نثر نوشته شده بود. از مطالعة كتاب چنين برمي‌آيد كه مؤلف قسمت نخست از بخارا بوده است. قسمت چهارم «پندنامه»ي عطار است. مؤلفان كتابهاي دوم و سوم نامعلوم‌اند. اين كتاب يك پندنامة بسیار جالب و پرارزشي است كه در طول قرون متمادي مسلمانان از آن بهره‌ می­بردند. كتاب اولِ «چهاركتاب» با بيت‌هاي:

ابتــــــدا مي‌كنـــم به نام خدا

كز دو حرف آفريد ارض و سما

نام حـق بر زبـــــان همي‌رانم[2]

كــه به جان و دلــم همي‌خوانم

آغاز شده، پس از ستايش خداوند و پيامبران، مؤلف موضوع‌هايي را از قبيل فرايض و آيين وضو، مستحبّات و مكروهات وضو، شكنندة طهارت، فرايض و سنت‌هاي غسل، مقدار آب وضو، موجبات غسل، فرايض و ناقضات تيمم، دوازده فرض، واجبات نماز، سجدة نحو، سنت‌هاي نماز و نمازهاي فريضه، سنت‌هاي شب و روزي، روزة ماه شريف رمضان، مكروهات روزه، كفارت روزه را مطرح نموده است. كتاب دوم از چهار فصل تشکیل شده است.1. در بيان معرفت ايمان. 2. در بيان معرفت اسلام. 3. در بيان طهارت. 4 در بيان معرفت نماز. كتاب سوم در بيان چهار علم است: 1. علم توحيد. 2. علم نماز. 3. علم روزه. 4. علم حيض و نفاس.

3

كتاب چهارم «چهاركتاب» پس از ستايش خداوند، شامل اين موضوع‌ها می شود. «در اظهار نعت سيدالمرسلين»، «در فضيلت ائمة دين مجتهدين رحمت‌الله عليه»، «مناجات به جناب موجب‌الدعوات»، «در بيان مخالفت نفس اماره»، «در بيان فوايد خاموشي»، «در بيان عمل خالصاً لالله»، «در بيان سيرت ملوك»، «در بيان اهل سعادت»، «در بيان سبب عافيت»، «در بيان تواضع و صحبت درويشان»، «در بيان علامت شقاوت»، «در بيان رياضت نفس»، «در بيان فضيلت فقر»، «در بيان دريافتن حقيقت نفس اماره»، «در بيان آثار ابلهان»، «در بيان عقل و عاقلان»، «در بيان فضيلت ذكرالله»، «در بيان عمل چهار چيز»، «در بيان خصلت ضميمه»، «در بيان آداب پند و نصيحت»، «در بيان علامت مدبران»، «در بيان مذمّت خشم و غضب»، «در بيان بي‌ثباتي چهار چيز»، «در بيان آنكه چهار چيز كمال يابد»، «در بيان آنكه بازگرداندن آن محال است»، «در بيان غنيمت دانستن عمر»، «در بيان خاموشي و سخاوت»، «در بيان چهار چيزي كه خواري آورد»، «در بيان عطاي حق تعالي»، «در بيان باعث زوال سلطنت»، «در بيان آنكه عمر را بكاهاند»، «در بيان آنكه آبرو را بيافزايد»، «در علامت مرد نادان»، «در بيان طريق زندگاني»، «در بيان احتراز از دشمنان»، «در بيان آنكه با مردم خواري آورد»، «در بيان زندگاني با خوشي»، «در بيان آنكه اعتمادي را نشايد»، «در بيان نصيحت و خيرانديشي»، «در بيان كرامت حق تعالي»، «در بيان فرو خوردن خشم در وقت غضب»، «در بيان جهان فاني»، «در بيان معرفت الله تعالي»، «در بيان مذمت دنياي دون»، «در بيان خاصيت ورع»، «در بيان فايدة تقوي»، «در بيان فوايد خدمت نيكان»، «در بيان فضيلت صدقه»، «در بيان فضيلت مهمان»، «در بيان علامت مرد احمق»، «در بيان علامت مرد فاسق»، «در بيان علامت مرد شقي»، «در بيان علامت مرد بخيل»، «در بيان قساوت قلب»، «در بيان حاجت خواستن»، «در بيان قناعت ورزيدن»، «در بيان نتايج سخاوت»، «در بيان كارهاي شيطاني»، «در بيان علامت مرد منافق»، «در بيان علامت مرد متقي»، «در بيان علامت اهل جنت»، «در بيان آنكه در دنيا از آن خوش نبايد بود»، «پند و نصيحت»، «در بيان فوايد صبر و ثبات»، «در بيان تجريد و تفريد»، «در بيان كرامت‌هاي الله تعالي»، «در بيان آنكه دوستي را نشايد»، «در بيان غمخواري كردن با مردم»، «در بيان فايدة صِلة رحم»، «در بيان فضيلت فتوت»، «در بيان فضيلت فقر»، «در بيان انتباه از غفلت». هر مكتب يك كلاس و يك معلم داشت كه در آن كودكان 4 تا 15 ساله تحصيل مي‌كردند. تعداد دانش آموزان چنين مكاتبي حداقل 5 يا 6 و حداكثر 25 تا 30 نفر بود.

از آنجا كه دولت براي تأسيس مكاتب و روند آموزش و پرورش كودكان بودجه‌اي اختصاص نمي‌داد، اشخاص سرشناس يا خود مردم محل، يا روستا با مشاركت يكديگر مكتب را ساخته و فعال مي‌كردند و از آنجايي كه براي تعليم علوم ديني دريافت پول گناه محسوب مي‌شد، مكتب‌داران با كسب درآمد از راه خطيبي، امامت جماعت، مؤذني، دعاخواني و همچنين تدريس دروس غيرديني مثل خوشنويسي امرار معاش مي‌كردند. اما در كنار آن قبول هدايا به سبک اعياد و جشن‌هاي مختلف بسيار رواج داشت.

در مكاتبي كه با مشاركت عموم مردم ساخته مي‌شد، در برخي موارد با معلمين قراردادی به امضاء مي‌رسيد. كه مثلاً معلم بابت تعليم در آخر سال، از هر دانش آموز مقداري ذرّت دريافت مي‌گرفت. اين نوع مكتبها از آن نوعي بودند كه وقف نداشتند(قوشمت­اف،1990: 80).

در مكاتب سنتي نه تنها پسران بلكه دختران نيز تحصيل مي‌نمودند. چنانكه سال 1871 م. در خجند 9 نفر، در اوراتپه 7 نفر، در جِزّخ 5 نفر، در سمرقند 15 نفر و در تاشكند 25 نفر «بي‌بي‌خليفه‌» به تدريس اشتغال داشتند. سال 1890 م. از 19383 دانش‌آموز مكاتب استان سمرقند، 813 نفر دختر بودند.

طبق آمار رسمي سال 1908.م در حدود كشور تركستان 5910 مكتب سنتي فعال بود كه 73316 دانش‌آموز داشتند كه از جمله در شهرستان خجند در 273 مكتب 3824 دانش‌آموز تحصيل مي‌كردند(ایرکه­اف، 1979: 7) كه از ميان آنها مكتب­خانه‌هاي صادق‌باي، ظريف‌باي، ميرعالم‌باي، مل اعاشورباي، خواجه ‌جانباي، باباكلان‌باي، آته‌ميرگن‌باي وقفی بودند.

در سال 1910.م در اوراتپه در 36 مكتب 550 دانش‌آموز از جمله 67 دختر تحصيل مي‌كردند. در سال 1913 .م نيز در خجند 38 مكتب فعال بود كه در 8 مكتب آن 97 نفر دختر تحصيل مي‌كردند. در اوايل سال 1916 .م  در سراسر آسياي ميانه 7101 مكتب سنتي، از جمله در بخارا 360 و در خجند 279 باب فعاليت داشتند.

در دوره تقسيمات حدود آسيای ميانه، در اوراتپه 113، حصار 678، كولاب 341، غرم 462، قرغان‌تپه 62، پنجكنت 21 باب مكتب سنتي فعال بودند(شکوراف، 1969: 54).