پرش به محتوا

نهادهای شیعی در عراق

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۵۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''نهادهای شیعی در عراق''' '''محمدعلی خوش‌طینت''' نهادهای شیعی در عراق شامل حوزه‌های علمیه، مدارس، مساجد، حسینیه‌ها و سایر مراکز تبلیغی و آموزشی است. این نهادها در تداوم مکتب اهل بیت (ع)  و بلوغ جامعه شیعی نقش مهمی در طول تاریخ داشته و به حفظ این...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نهادهای شیعی در عراق

محمدعلی خوش‌طینت

نهادهای شیعی در عراق شامل حوزه‌های علمیه، مدارس، مساجد، حسینیه‌ها و سایر مراکز تبلیغی و آموزشی است. این نهادها در تداوم مکتب اهل بیت (ع)  و بلوغ جامعه شیعی نقش مهمی در طول تاریخ داشته و به حفظ این مکتب در برابر فشارها و محدودیتهای بیرونی کمک کرده است. ضمن اینکه در دوره جدید این نهادها همچنان برخی کارکردهای پیشین را حفظ کرده و رهبران شیعی در تلاشند تا وظایف و نقش نهادها را با محیط فرهنگی- اجتماعی نوین این کشور انطباق دهند.

پیشینه حوزه‌های علمیه شیعی در عراق

آموزش غير رسمي ديني در عراق بويژه در ميان علماي شيعي توانسته است حوزه نسبتاً پر نفوذي در جامعه عراق ايجاد كند. البته در اين ميان حوزه‌هاي مذهبي اهل تسنن همگي در چارچوب رسمي وزير نظر دولت شكل گرفته و اكثر آنها به وزارت اوقاف وابسته بوده است. حوزه‌هاي علميه شيعي در عراق به منزله يك دانشگاه علمي است كه قدمتي بيش از هزار سال دارد. اين حوزه در سال 448 هجري يعني حدود هزار سال پيش توسط شيخ طائفه طوسي بنيان گزاري شد. اين حوزه ابتدا در بغداد شروع به كار كرد اما پس از بروز اختلافات فرقه‌اي كه به سوزندان كتابخانه‌ها انجاميد، به حوزه نجف اشرف منتقل شد و از آن هنگام تاكنون هزاران عالم، محقق و فقيه را به جهان اسلام عرضه كرده است.


[1]

در دوران چند صد ساله سلطه عثمانيها بر عراق، حوزه علميه با دنيايي از محدوديت روبرو شد و با سلطه يافتن صفويها در ايران، بسياري از علما از عراق به ايران مهاجرت كردند و به همين علت حوزه‌هاي قم و اصفهان اعتبار بيشتري يافت. طي سالهاي 1508 تا 1533 و 1633 تا 1638 كه خاك فعلي عراق بخشي از دولت صفوي شد، علماي شيعي بين دو حوزه نجف و اصفهان تردد مي‌كردند.[2] از قرن هجدهم پس از اشغال ايران توسط اشرف افغان، علماي شيعه ايران بار ديگر به عراق مهاجرت كردند. در اين برهه ساختار اجتماعي عراق در شهرهاي كربلا، نجف، بغداد و بصره به شدت تحت تأثير فرهنگ و زبان فارسي قرار گرفت و زبان فارسي زبان دوم مردم اين شهرها بود. از لحاظ مكتب و مشرب فكري، علماي ايران عموماً اصولي بوده در حاليكه اخباريها بر حوزه‌هاي عراق غلبه پيدا كرده بودند.[3]

با سقوط دولت عثماني و اشغال عراق از سوي بريتانيا، علماي شيعه به مردم دستور جهاد در برابر استعمارگران كافر را صادر كردند كه اين قيام ابتدا به پيروزي رسيد و نيروهاي انگليسي را وادار به عقب‌نشيني از خاك عراق كرد. ولي پس از تجديد قواي انگليس، انقلابيون عراقي شكست خوردند و به همين علت انگليسيها از همان آغاز تسلط بر عراق با شيعه، حوزه علميه و مراجع ديني رابطه خوبي نداشتند و با بهانه‌هاي مختلف حوزه را تحت فشار قرار مي‌دادند. يكي از مهمترين اقدامات انگليس عليه حوزه، تبعيد بسياري از علما و مراجع نجف به مرز خسروي در دهه 1920 است كه اينگونه رفتارها از رونق حوزه كاست. با اين فشارهاي سياسي حوزه علميه عراق به درون خزيد و صرفاً برخي از علما از جمله شيخ محمد حسين كاشف الغطاء در مقابل فشارهاي سياسي دولت ايستادگي كرد. در اين دوره در نتيجه شرايط سياسي، حوزه علميه از طريق تدريس و پرورش روحانيون، نقش اجتماعي و فرهنگي خود را ادامه داد ولي نقش سياسي حوزه به شدت محدود گرديد.

با ظهور مرجعيت عامه آيت‌الله العظمي سيد محسن حكيم، حوزه علميه نجف به جذب طلاب جوان از كشورهاي مختلف از جمله لبنان، افغانستان، پاكستان، هند و ايران گرايش يافت و اينگونه حوزه نجف بيش از هر زمان ويژگي حوزه علمي بين‌المللي پيدا كرد. همزمان شهيد آيت‌الله سيد محمدباقر صدر كوشيد تا با تغيير روحيه فرهنگي ـ سياسي طلاب، زمينه را براي انقلابي شدن حوزه فراهم سازد.[4] فشارهاي گوناگون رژيم بعثي بر ضد حوزه آن را آماده انفجار و قيام كرد. پس از ناكامي انتفاضه شعبانيه در سال 1991 حوزه آسيب جدي خورد و فعاليت آن براي مدت شش ماه به طور كامل تعطيل گرديد و موج جديدي از درون گرايي بر حوزه متولي شد.

بودجه حوزه علميه همواره از حقوق شرعيه و هداياي مؤمنين تأمين مي‌شد و عالي‌ترين مرجع شيعيان مستقر در نجف اشرف عملاً سرپرستي مالي و اداري حوزه را بر عهده داشت. به يمن اين استقلال مالي، حوزه توانسته است تا حد زيادي در مقابله با فشارهاي سياسي دولت ايستادگي كند. به رغم اين موقعيت ممتاز حوزه، از زمان استقرار حزب بعث در عراق، تعداد زيادي از علماي شيعي طي چهار مرحله از عراق اخراج شدند[5] (1970، 1976، 1980 و 1991). علاوه بر سياست تبعيد و اخراج علما از عراق، دولت مركزي تمهيدات ديگري نيز براي محدود كردن فعاليت حوزه به كار مي‌گرفت.

پس از آنكه در سال 1982 كفه جنگ به نفع ايران چربيد، دولت با بهره‌گيري از احساسات ملي، كوشيد تا پيوند ديرينه ميان عشاير و مرجعيت را سست كند. در اين سياست دولت از تبار ايراني بسياري از مراجع نجف استفاده و آنها را وابسته به ايران عنوان مي‌كرد. همچنين دولت همزمان با تخصيص بودجه و توزيع اسلحه ميان عشاير عرب موافق سياستهاي رسمي، مخالفان را بازداشت مي‌كرد و اين سياست با استفاده از فضاي سياسي تا حدي تأثيرگذار بوده است. در كنار مجموعه اين سياستها، دولت همواره با متهم كردن علما يا وابستگان آنها به جاسوسي، به بازداشت آنها دست مي‌زد. در سال 1969 دولت بعثي، سيد مهدي حكيم فرزند آيت‌الله العظمي حكيم و سيد حسن شيرازي فرزند ميرزاي شيراز از مراجع كربلا را به اتهام جاسوسي براي اسرائيل بازداشت كرد. واكنش حوزه و علماي برجسته آن در برابر سياستهاي ظالمانه دولت ابتدا جنبه فكري داشت اما به تدريج و با افزايش فشارهاي دولت بر ضد حوزه، اين واكنشها جلوه‌هاي ديگري يافت و در دوران مرجعيت شهيد صدر به تدريج ماهيت مبارزاتي و مكتبي انقلابي پيدا كرد.[6]

در سال 1948 حوزه علميه نجف اشرف حدود هفت تا هشت هزار طلبه داشت ولي تداوم فشارهاي سياسي بر ضد حوزه، اين تعداد را در اوايل دهه 90 19به حدود 600 طلبه تقليل داد كه در اين فرآيند چندین عامل نقش داشت. شهادت آيت‌الله صدر و خواهرشان بنت‌الهدي، مصادره اموال حوزه از جمله بودجه تأسيس دانشگاه كوفه، منع چاپ و انتشار كتب ديني از جمله رساله مراجع، از مهمترين عوامل تأثيرگذار در اين فرآيند بشمار مي‌آيد.[7] دامنه سخت‌گيريهاي دولت در زمينه انتشارات در اواسط دهه هشتاد به حدي تشديد شد كه اداره سانسور وزارت فرهنگ حتي از نشر كتب صرف و نحو ممانعت بعمل مي‌آورد و از چاپ مجدد شرح ابن عقيل بر الفيه بن مالك جلوگيري كرد و طلاب و روحانيون جوان ناچار بودند از جزوه‌هاي دست نويس و پاي كپي استفاده كنند.[8]

پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳، مرجعیت شیعه به‌عنوان یکی از مهم‌ترین  نهادها و بازیگران در روند دموکراتیک عراق ظاهر شد. آیت‌الله سیستانی نقشی اساسی در طراحی فرآیند سیاسی جدید عراق ایفا کرد که از جمله شامل تأکید بر برگزاری انتخابات آزاد، حمایت از تدوین قانون اساسی جدید و عدم پذیرش اشغالگری آمریکا و درخواست خروج نیروهای خارجی بوده است. همچنین مرجعیت از فساد و دخالت احزاب در امور دولتی انتقاد کرده و خواستار حکومتی بر اساس شایسته‌سالاری و عدالت اجتماعی شده است. علاوه بر این مرجعیت در مقابله با بحران‌های امنیتی و سیاسینقش داشته است. فتوای جهاد کفایی علیه داعش در سال 2014 باعث تشکیل حشد الشعبی شد که در شکست داعش نقش کلیدی ایفا کرد.ضمن اینکه مواضع مرجعیت در  مدیریت تنش‌های داخلی، حمایت از اعتراضات مردمی علیه فساد و ناکارآمدی دولت و مخالفت با استفاده از خشونت علیه معترضان نقش داشته است.[9]

حوزه علميه نجف [10]

بي‌ترديد ورود شيخ طوسي (385ـ460)‏ به نجف، نقطه عفطي در شكل‌گيري و پختگي حوزه علميه نجف بشمار مي‌رود. در قرن چهارم و پنجم هجري قم و ري از يك سو و بغداد از ديگر سو دو قطب علمي عالم تشيع بودند. كليني، شيخ صدوق و پدرش ابن قولويه از چهره‌هاي حوزه علميه قم و ري، و شيخ مفيد، سيد مرتضي، سيد رضي و شيخ طوسي قطب‌هاي علمي حوزه بغداد بودند. رشد و شكوفايي حوزه علميه بغداد، ريشه در حضور آل بويه در قدرت در سالهاي 321 تا 447 هجري قمري در عراق دارد. آل بويه شيعه و عالم پرور بودند و در گسترش علوم اسلامي نقش به سزائي داشتند، پس از بر افتادن حكومت اين خاندان و ورود طغرل. سلجوقي به بغداد در سال 447 فتنه و آشوب ميان شيعيان و اهل تسنن پديد آمد و اين شهر شاهد خونريزيهاي فرقه‌اي بسياري بود و حرم مطهر كاظمين عليها السلام و حوزه علمي شيعه بغداد به آتش كشيده شد و اين وقايع حوزه علميه بغداد را به افول برد.

شيخ طوسي در سال 447 هـ به دليل تخريب و آتش‌سوزي منزلش در بغداد به نجف رحل اقامت افكند و به اين ترتيب حوزه علميه نجف بنا نهاده شد. از آن تاريخ تاكنون حوزه علميه نجف جز برخي ادوار كوتاه تاريخي، مركز با نشاط و پر اقتدار علوم اسلامي شيعي بوده و صدها متفكر و مرجع ديني را به عالم اسلام ارائه داده است كه هر يك تأثير فراواني بر جوامع اسلامي و فرهنگ بشري گذارده‌اند به طوري كه بي هيچ مبالغه و گزافه گويي و از روي انصاف بايد گفت كه نجف از مهم‌ترين مراكز علمي جهان در تاريخ هزار ساله اخير بوده است.

ظهور اخباري‌گري، موجبات ضعف اجتهاد را پديد آورد و تمركز علمي حوزه را به سمت كربلا سوق داد. با ظهور وحيد بهبهاني (1118ـ1205 هـ) نهضت اخباري گري رو به افول گذارد و تحولات شگرف و اساس در حوزه نجف روي داد. مهمترين علما و مراجع حوزه نجف عبارتند از : علامه بحرالعلوم (1155ـ1212 هـ)، كاشف الغطاء (1156ـ1228 هـ)، سيد علي طباطبائي صاحب رياض (1161ـ1231 هـ)، ميرزاي قمي (1150ـ1231 هـ)، سيد محسن اعرجي (1242 هـ)، شيخ محمدتقي اصفهاني صاحب حاشيه (1185ـ1248 هـ)، شيخ محمد حسين اصفهاني صاحب فصول (1261 هـ)، سيد ابراهيم قزويني صاحب ضوابط (1266ـ1214 هـ) و سرانجام شيخ مرتضي انصاري (1214ـ1281 هـ) كه بايد آنها را از درخشان‌ترين عالمان ديني نجف شمرد كه بعد از اخباريها سهم بسياري در شكوفايي اين حوزه داشتند.

پس از شيخ انصاري نيز علماي بسيار بزرگي در نجف درخشيدند كه از آن جمله ميرزاي رشتي (1234ـ1312 هـ)، شيخ هادي طهراني (1253ـ1321 هـ)، آخوند خراساني (1255ـ1329 هـ)، ميرزاي نائيني (1277ـ1355 هـ)، آقا ضياءالدين عراقي (1278ـ1361 هـ)، و شيخ محمد حسين اصفهاني (1296ـ1361 هـ) است.

در دوران معاصر نيز بايد از شخصيت‌هاي علمي نظير آيت‌الله سيد ابوالقاسم خوئي (1317ـ1413 هـ)، امام خميني (1320ـ1410 هـ) و شهيد سيد محمدباقر صدر (1353ـ1400 هـ) نام برد. بي‌شك اگر تسلط حزب بعث بر عراق و تلاش گسترده آنان در اضمحلال و نابودي حوزه نجف نبود، امروز با دريايي از شكوفايي، اعتلا و اقتدار علمي در اين حوزه شريف رو به رو بوديم. امروزه آيت‌الله سيد علي سيستاني زعيم حوزه علميه نجف در تلاش است تا اين حوزه را دوباره بازسازي كند تا رونق گذشته خود را باز يابد.

مهمترين مدارس علمي نجف اشرف عبارتند از:[11]

1ـ مدرسه الصحن الكبري: اين مدرسه در صحن شريف حرم مطهر الميرالمؤمنين (ع) است كه در سال 1042 هـ توسط شاه صفي در دو طبقه در صحن شريف بنا نهاده شد. صحن شرقي و شمالي آن هر كدام 15 حجره دارد و دو صحن غربي و جنوبي آن هر كدام داراي 14 حجره است. به طبقه فوقاني اين حجره‌ها مدرسه صحن و به حجره‌هاي شمالي آن مدرسه غرويه مي‌گفته‌اند.

2ـ مدرسه مرتضويه كه زير نظر سيد حيدر املي بوده است.

3ـ مدرسه مقداد سيوري يا مدرسه سليميه ساخته يكي از شاگردان شهيد اول است.

4ـمدرسه ملا شيخ عبدالله كه اكنون خراب شده است.

5ـ مدرسه كاشف الغطاء كه مزار خاندان كاشف الغطاء هم در آنجاست.

6ـ مدرسه شيخ مهدي كه آن را شيخ مهدي بن شيخ علي آل كاشف الغطاء در سال 1284 هـ بنا كرد و پشت مسجد شيخ طوسي واقع است. اكنون اين مدرسه، مهديه نام گرفته است.

7ـ مدرسه قوام كه در سال 1300 هـ توسط قوام الملك فتحعلي خان شيرازي ساخته شده و اكنون بعنوان مدرسه رسول اعظم شناخته شده است.

8ـ مدرسه ايرواني كه حاج مهدي ايرواني در سال 1307 هـ آن را مخصوص طلاب ترك زبان ساخت.

9ـ مدرسه قزويني كه آن را حاج محمد آغا امين قزويني در سال 1324 بنا نهاد.

10ـ مدرسه بادكوبي كه حاج نقي بادكوبي در سال 1325 هـ بنا كرد، ولي در سال 1383 هـ با احداث خيابان زين‌العابدين (ع) اين مدرسه تخريب شد.

11ـ مدرسه هندي كه در شمال مدرسه قوام واقع شده و مخصوص طلاب هندي است.

12ـ مدرسه شربياني كه در سال 1327 هـ به دست مرحوم فاضل شربياني در محله خويش بنا گرديد.

13ـ مدارس صغيره و كبيره حاج ميرزا حسين خليلي تهراني كه در سال 1412 هـ به دست بعثي‌ها تخريب شد.

14ـ مدارس سه گانه كبرا، وسطا و صغراي آخوند خراساني كه به ترتيب در سالهاي 1312، 1326 و 1328 بنا شده‌اند.

15ـ مدرسه سيد كاظم يزدي كه در سال 1325 هـ بنا شده‌ و از معماري بسيار زيبا و هنري برخوردار است.

16ـ جامعه النجف الاشرف كه مرحوم كلانتر آن را در سال 1382 هـ ساخت. اين مركز كه در اطراف نجف و در مسير كوفه واقع است پنج هزار متر مربع مساحت دارد و داراي چهار طبقه و 280 حجره و سه مدرسه و يك كتابخانه مركزي است.

17ـ مدارس كبرا و صغراي مرحوم آيت‌الله بروجردي.

18ـ مدرسه بخاري.

19ـ مدرسه شبريه.

مهمترين مساجد كه بعنوان مراكز حوزه‌اي شناخته شده‌اند[12]، عبارتند از: جامع ‌الشيخ الطوسي؛ مسجد خضراء (متداخل با صحن شريف)؛ مسجد شيخ انصاري؛ مسجد هندي كه زمان امام خميني (ره) از آن بعنوان محل تدريس استفاده مي‌كرد؛ مسجد عمران (متداخل با صحن شريف).

مهمترين كتابخانه‌هاي نجف عبارتند از:[13] كتابخانه اميرالمؤمنين (ع) علامه اميني؛  كتابخانه آيت‌الله حكيم؛ كتابخانه امام حسن مجتبي (ع)؛ كتابخانه آغا بزرگ تهراني؛ كتابخانه مدرسه آيت‌الله بروجردي و ؛ كتابخانه مدرسه سيد يزدي.

حوزه علميه كربلا[14]

تأسيس اين حوزه علميه به عصر ائمه معصومين (ع) بر مي‌گردد و اين حوزه دورانهاي متفاوت شكوفائي و افول را پشت سر گذاشت. در مراحل اوليه اين حوزه شاهد شخصيت‌هاي علمي متعددي بوده است مانند علامه نجاشي كه از شاگردان شيخ مفيد و از اساتيد سيد مرتضي علم الهدي و شيخ طوسي است. در دوره دوم اين حوزه شاهد بروز شخصيتهاي فقهي و رواثي بسياري بوده است كه ابن طاووس و شهيد اول و ابن فهد حلي از برجسته‌ترين شخصيت‌هاي اين دوره بشمار مي‌ايند. در قرن يازدهم و دوزادهم نهضت علمي فراگيري در حوزه‌ علميه كربلا آغاز گرديد كه در رأس اين خيزش علمي سيد وحيد بهبهاني بود كه با طرح مكتب اصولي خود موفق شد مكتب اخباري را به افول ببرد. هجرت ميرزا محمدتقي شيرازي به كربلا در اواين قرن بيستم ميلادي، حوزه علميه اين شهر را رونق داد. شيخ شيرازي از اين شهر قيام 1920 مردم عراق را راهبري كرد و حوزه اين شهر را قبله علما و فضلا ساخت. اين حوزه در دوران حاكميت حزب بعث به شدت آسيب ديد و از رونق افتاد ولي پس از سقوط اين رژيم تلاشهايي براي احياي اين حوزه در حال انجام است تا اين حوزه جايگاه گذشته خود را باز يابد.

مهمترين مدارس علمي حوزه كربلا عبارتند از:[15]مدرسه سردار حسن خان؛ مدرسه صدر اعظم نوري؛ مدرسه زينبيه؛ مدرسه هنديه؛ مدرسه بادكوبه ـ ترك؛ مدرسه ميرزا كريم شيرازي؛ مدرسه البقعه؛ مدرسه سليميه؛ مدرسه مهديه؛ مدرسه هنديه صغري؛ مدرسه ابن فهد حلي؛ مدرسه مجاهد؛ مدرسه شريف العلماء؛ مدرسه بروجردي؛ مدرسه امام باقر (ع)؛ مدرسه حسنيه؛ مدرسه خطيب؛ مدرسه امام صادق (ع) و؛  مدرسه اكبريه.

حوزه علميه كاظمين[16]

حوزه علميه كاظمين بازمانده حوزه علميه بغداد است كه پايه‌گذار آن امام جعفر صادق (ع) است. اين حوزه در عصر ائمه معصومين (ع) بسيار شكوفا بود و هزاران شاگرد در اين حوزه‌ها درس مي‌خواند. در دوره غيبت صغراي امام زمان (عج) نواب اربعه عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، حسين بن روح، و علي السيمري اين حوزه را اداره كرده و از ميراث علمي تشيع صيانت كردند. مهمترين علماي تشيع مانند مفيد، علامه سيد مرتضي علم‌الهدي، شريف رضي و شيخ طوسي از علماي مهم اين حوزه‌اند كه پايه‌گذار بسياري از علوم فقهي و شرعي هستند. مهمترين كتب روائي شيعه مانند كافي، استبصار، تهذيب و من لايحضره الفقيه در اين شهر تأليف و تصنيف شده‌اند.

در سال 447 هـ به علت حمله طغرل بيك سلجوقي به بغداد و آغاز قتنه فرقه‌اي، اين حوزه رو به افول رفت. ولي عليرغم شرايط سياسي كه در پايتخت عراق بيشتر محسوس بود و بر حوزه علميه كاظمين تأثير منفي مي‌گذاشت، اين حوزه تاكنون تداوم داشته و اكثر بحرانها را پشت سرگذاشته است. در دوران تسلط دولت عثماني بر عراق آزادي حوزه علميه كاظمين نسبت به حوزه علميه نجف و كربلا بسيار محدود بوده است. اما اين شرايط مانع ظهور علما و فقهاي بزرگي از خاندانهاي صدر، خالصي، شبر، آل مظفر، و آل ياسين نشده است و دهها شخصيت و مرجع از اين خاندانهاي علمي مقيم كاظمين ظهور و بروز داشتند.

مهمترين مدارس علمي كاظمين عبارتند از: مدرسه سيد حيدر؛ مدرسه آيت‌الله شيخ مهدي خالصي و ؛ مدرسه سيد محسن اعرجي.

حوزه علميه بصره[17]

حوزه علميه بصره از حوزه‌هاي علميه كهن جهان تشيع است كه به عصر ائمه اطهار (ع) بر مي‌گردد. اين حوزه در طول فعاليت خود در سيزده قرن گذشته نوسان شديدي داشته است ولي هيچگاه فعاليت آن بطور كامل متوقف نگرديد. در این راستا می‌توان به سه دوره متفاوت از فعالیت حوزه علمیه بصره اشاره کرد. در دوره نخست از حوزه علمیه بصره به اصحاب رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) بر می خوریم که نور هدایت را در آن سامان پرفروغ نگاه داشته اند این دوره از قرن اول تا سوم دوام یافته است. با توجه به تعداد اصحاب امامان شیعه(ع) در بصره باید حوزه علمیه آن را یکی از پر رونق ترین حوزه های حدیثی شمرد که راویان دیگر شهرها برای اخذ حدیث به آنجا سفر کرده و روایات ائمه(ع) را از اصحاب دریافت می داشتند. البته گرایش به مذهب تشیع در این شهر حالت تدریجی داشت و هنوز در عصر جعفری افرادی بودند که احادیث منقول از رجال اهل سنت را به احادیث امام صادق(ع) ترجیح می دادند لکن رفته رفته حوزه بصره خود یکی از مهترین مراکز حدیثی شیعه گردید.«محمد بن زکریا بن دینار جوهری غلابی بصری » که حدود 298 هجری وفات یافته از جمله علمای فقه و حدیث این دوره است که نجاشی از وی به بزرگی یاد کرده است.

دوره دوم حوزه علمیه بصره از قرن چهارم آغاز تا قرن هشتم تداوم یافته است.این حوزه به جهت واقع شدن در راه مکه زائران دانشمند بسیاری را به خود پذیرفته و با علوم اهل بیت آنان را سیراب ساخته است. عبد العزیز بن یحیی بن سعید بصری  از محدثین قرن چهارم این دوره است که فقه و حدیث را از علمای عصر خویش فرا گرفت و از محمد بن عطیه اخذ حدیث نمود محمد بن ابراهیم بن اسحاق از جمله شاگردان اوست که مشایخ شیخ صدوق محسوب می شود. شریف ابوطالب مظفر فرزند جعفر بن مظفر علوی سمرقندی بصری  نیز از دانشمندان قرن چهارم بصره است که حدیث را از جعفر بن محمد بن مسعود عیاشی  و جعفر بن محمد به نقل «عمرکی بن علی بوفکی روایت می کند. وی از مشایخ شیخ صدوق (متوفی 381 ق.) است و از سلسله اسانید کتاب امالی و کمال الدین اوست.

شیخ آقا بزرگ تهرانی در قرن پنجم از نه دانشمند شیعه در بصره یاد می کند که شمار آنها در قرن ششم به پنج نفر و در قرن هفتم به سه نفر تقلیل می یابد و در قرن هشتم تنها از دو دانشمند شیعه یاد می کند و در قرن نهم نامی از عالمان شیعه نیست بدین ترتیب حوزه علمیه بصره که از عصر امامت به فعالیت پرداخته تا قرن هشتم به صورت مداوم به تربیت دانشمندان اسلامی و شیعی همت گمارده است چنانکه برخی از اساتید شیخ صدوق، نجاشی از این حوزه بودند و در واقع باید حوزه بصره را یکی از عمده ترین حوزه های علمیه شیعه در علوم حدیث شمرد.

دوره سوم با یک قرن وقفه از سده دهم هجری آغاز و تا دوره معاصر ادامه می یابد شیخ آقا بزرگ تهرانی در قرن دهم از یک نفر به نام «محمد تولانی »یاد می کند و نام دیگری در این قرن به چشم نمی خورد. لیکن در قرن یازدهم شمار عالمان شیعه در این دیار به شش تن می رسد که گویا از حوزه های دیگری چون «احساء» به این سرزمین نقل مکان کرده اند و البته دانشمندانی چون «احمد بن عبد الرضا بصری » نیز در این قرن به حوزه علمیه مشهد و سپس هندوستان مهاجرت کرده اند شیخ آقا بزرگ تهرانی در قرن دوازدهم نیز از پنج عالم شیعی در این دیار نام می برد که برخی از آنها از بحرین به آنجا آمده اند.

حوزه علمیه سامراء

حوزه علمیه سامرا در شهر سامرا که در دوره‌ای یکی از مراکز علمی مهم شیعیان بود. در سال ۱۲۹۱ق. سید محمد حسن شیرازی در سامرا اقامت گزید و در آنجا حوزه علمیه تأسیس کرد. با حضور شاگردان و علمای بزرگ در سامرا، مکتب خاصی در فقه و اصول شکل گرفت که به مکتب سامرا شهرت یافت. فتوای تحریم تنباکو میرزای شیرازی از حوزه علمیه سامرا صادر شد.[18]

عمر حوزه سامرا کوتاه بود و از آغاز تا پایان، بیش از ۲۰ سال طول نکشید. وجود میرزای شیرازی در بقا و دوام این حوزه نقش اصلی را ایفا می‌کرد لذا با فوت او اکثریت علما و شیعیان به کربلا و نجف عزیمت کردند. علمایی همچون سیدحسن صدر، سیدمحسن امین، شرف الدین عاملی، محمد جواد بلاغی، شیخ محسن شراره، آقا بزرگ تهرانی، علامه امینی، محمدرضا مظفر و هم چنین برخی از خاندان کاشف الغطاء از فارغ التحصیلان مکتب سامرا بودند.[19]

فعالیتهای حوزه علمیه سامرا را می‌توان به چندین دوره تقسیم کرد. دوره اول حوزه علمیه سامرا با ورود امام هادی و امام حسن عسکری(ع) به این شهر آغاز می شود که امام به صورت حضوری و مکاتبه ای به نشر معارف الهی می پرداخت و تعیین وکلا و نمایندگان از طرف ایشان در شهرهای مختلف ایران و عراق و حجاز در حکم گسیل دانشمندان به حوزه های جدید شیعی بود. در مکتب امام هادی(ع) به نکات زیر برمی خوریم: اصالت قرآن؛ نشر کلام شیعی؛ نشر فرهنگ دعا و زیارت و؛ برخورد قاطع با دشمن عقیدتی و سیاسی. امام علی النقی(ع) با توجه به ماجرای مرموز صوفیه در عصر خویش که مردم را از حضور سیاسی و عبادت واقعی دور می دارند با نشر فرهنگ دعا و زیارت و با عرفان ناب شیعی به ستم ستیزی و دشمن شناسی می پردازد و لزوم دوستی اهل بیت عصمت را یاد آور می شود.[20]


امام علی النقی(ع) پس از بیست سال تبعید در سامرا در سال 254 هجری با زهر به شهادت می رسد و امام حسن عسکری(ع) امامت امت رابر عهده می گیرد دوره امامت امام حسن عسکری(ع) همه در سامرا سپری شده است و از این رو به ایشان «عسکری » می گویند حضور امام در این شهر می توانست برای حوزه علمیه سامرا نقش آفرین باشد لیکن امام همواره تحت نظر بود و شیعیان کمتر می توانستند با ایشان ملاقات کنند. پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) حضرت مهدی(عج) به امامت رسید که دوران امامت ایشان به دو عصر غیبت صغری و کبری منجر گردید و در عصر غیبت صغری نواب خاص ایشان عموما در بغداد سکنی گزیدند و حوزه سامرا از رونق افتاد[21].

در دوره دوم هر چند شهر سامرا خالی از رجال علم نبوده و همواره مورد توجه شیعه بوده است لیکن به سبب توجه خاص عباسیان به این شهر نواب امام زمان(ع) از حوزه علمیه سامرا به بغداد رفته برای برخی از شهرهای مهم شیعی نیز نمایندگانی انتخاب کردند بدین ترتیب حوزه سامرا پس از غیبت صغری به رکود علمی رسید.[22]

دروه سوم با ورود حضرت آیة الله العظمی میرزا سید محمد حسن شیرازی (قدس سره) به شهر سامرا آغاز می گردد. ایشان در سال 1287 هجری به زیارت خانه خدا مشرف شد و در این سفر قصد اقامت در مدینه منوره را داشت که میسر نشد و به نجف اشرف بازگشت سپس قصد نمود تا در مشهد الرضا(ع) اقامت نماید ولی ممکن نشد بالاخره در شعبان 1290 هجری به شهر مقدس سامرا مهاجرت نمود با هجرت میرزای شیرازی به سامرا حوزه علمیه این شهر پس از گذشت سالهای متمادی مرکز اسلام و بزرگ دانشگاه علوم اسلامی شیعه امامیه گردید. علامه محقق شیخ آقا بزرگ تهرانی دانش پژوهان مکتب میرزای شیرازی را که به تحصیل و تحقیق مشغول بودند بالغ بر سیصد و هفتاد نفر نام برده است.[23]

کتابخانه‌های حوزه سامرا

کتابخانه‌های بزرگ و زیادی در طول تاریخ در حوزه علمیه سامرا بوده است تعدادی از کتابخانه‌های عمومی و خصوصی سامرا به شرح ذیل است:

   کتابخانه عمومی امام هادی(ع) «مکتبه الامام الهادی العامه

   کتابخانه عمومی احمد راوی «مکتبه احمد الراوی العامه

   کتابخانه عمومی سید محمد حسن شیرازی «مکتبه المجدد الشیرازی العامه

   کتابخانه غلام حسین قزوینی حائری «مکتبه غلام حسین القزوینی الحائری.

   کتابخانه عبدالعلی اصفهانی، «مکتبه عبدالعلی الاصفهانی

   کتابخانه سید جعفر شیرازی «مکتبه السید جعفر الشیرازی.

   کتابخانه شیرازی مکتبه الشیرازی.

   کتابخانه محمد تقی الشیرازی مکتبه المحمد تقی الشیرازی.

   کتابخانه حاجی نوری، این کتابخانه که مملو از کتاب‌های خطی بود از سامرا به نجف انتقال یافت و پس از درگذشت محدث نوری پراکنده شد، چنان‌که برخی از آنها را آیت الله بروجردی از ورثه حاجی نوری خرید و به کتابخانه مسجد اعظم قم اهداء کرد.

   کتابخانه میرزا نجم الدین جعفر فرزند میرزا محمد طهرانی.

   کتابخانه میرزا محمد طهرانی عسکری.

   کتابخانه هاشم معلم سامرایی مکتبه هاشم معلم السامرائی.

   مکتبه العسکریین.

   مکتبه المدرسه.

   مکتبه السید المرعشی.

   مکتبه زعین ثوره العشرین.

   کتابخانه حسینیه کربلائی‌های مقیم سامرا، «مکتبه حسینیه الکربلائیه

   کتابخانه حسینیه آیت الله بروجردی «مکتبه حسینیه الامام البروجردی

   مکتبه العلامه الشیخ عبود[24]

منابع و مآخذ


1 الحيدري، سيد محمد، المقدمات الاسلاميه للبنيه الشيعيه في العراق، (تهران، 1998)، ص 26.

2 سيف‌زاده، سيد حسين، عراق ساختارها و فرآيند‌ گرايشهاي سياسي (تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1379)، ص 106.

3 همان، ص 107.

4 همان، ص 107.

5 همان، ص 84.

6 الحيدري، سيد محمد، همان، ص 27.

7 سيف‌زاده، پیشین، ص 108.

8 همان.

[9] كارولين مرجي صايغ، المرجعية الدينية ّ الموقف الوطني في العراق بعد 2003، ترجمة: نصر محمد علي ، مراجعة: حسن ناظم،  الطبعة األولى، بيروت/ لبنان، 2020، صص 129-205.

9 حوزه نجف، داشته‌ها و بايسته‌ها، فصلنامه پژوهش و حوزه، سال چهارم، شماره چهارم، 1382، ص 6.

10 همان، ص 8.

11 همان، ص 9.

12 همان.

13 همان

14 همان.

15 همان.

[17] پایگاه اطلاع رسانی حوزه، حوزه علمیه بصره، (1385/05/03)، قابل دسترسی در:

https://hawzah.net/fa/Article/View/5930

[18] ویکی شیعه، حوزه علمیه سامرا، ( ۲ فوریهٔ ۲۰۲۵)ف قابل دسترسی در:

https://fa.wikishia.net/view

[19] همان.

[20] پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، حوزه علمیه سامرا، (1385/05/03)، قابل دسترسی در:

https://hawzah.net/fa/Article/View/5936

[21] همان.

[22] همان.

[23] همان.

[24] ویکی شیعه، پیشین.