جریان های عمده اسلامی چین در دوران سلسله چینگ

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۰ توسط Amani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « = جریان­های عمده­ی اسلامی چین در دوران سلسله­ی چینگ و پس از آن = پس از ورود مسلمانان به دوران هویت سازی و احیای هویت اسلامی در دوران چینگ و آغاز عصر اصلاحات و بازگشت به ریشه­های اصیل دینی، و هم­چنین، فاصله گرفتن بخش­هایی از جامعه­ی مسلمانان از...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جریان­های عمده­ی اسلامی چین در دوران سلسله­ی چینگ و پس از آن

پس از ورود مسلمانان به دوران هویت سازی و احیای هویت اسلامی در دوران چینگ و آغاز عصر اصلاحات و بازگشت به ریشه­های اصیل دینی، و هم­چنین، فاصله گرفتن بخش­هایی از جامعه­ی مسلمانان از اختلاط و تعامل با فرهنگ سنتی چین، و ورود اندیشه­های صوفیانه به این سرزمین، صفوف یکپارچه و متحد مسلمانان که تنها اعتقاد به دین اسلام شکل دهنده­ی هویت دینی-فرهنگی آنان بود، کم کم جای خود را به اختلاف، فرقه­گرایی، درگیری و کشتار یگدیگر داد و صفوف متحد مسلمانان را در هم شکست و زمینه برای اعمال سیاست تفرقه افکنانه­ی جدایی بینداز و حکومت کن دربار چینگ فراهم گردید. پس از این حوادث بود که در میان جامعه­ی مسلمانان چین سه جریان عمده­ی دینی به­وجود آمد که معرفی مختصری از این جریان­ها که همچنان در چین ادامه داشته و جریان چهارمی هم پس از اجرای اصلاحات در سال 1979 به آن اضافه شده است، در پی می­آید.

1-جریان اسلام سنتی«قدیمی» در چین: نخستین جوامع مسلمان در چین را نوادگان بازرگانان مسلمان عرب، ایرانی و آسیای مرکزی و تجار مسلمان مغولی، نظامیان و مقاماتی بودند که در سواحل جنوبی چین و مناطق شمال غرب و غرب چین در گروه­های کوچک و بزرگ از قرن هفتم تا چهاردهم میلادی سکونت اختیار کردند، تشکیل می­دادند. این جریان را مسلمانان سنی مذهب حنفی شکل می­دادند. آن­ها به صورت محافظه کارانه زندگی کرده و از دین و هویت خود محافظت می­کردند. آنان در هر روستا یا سکونت­گاهی مسجدی احداث و خانواده­های مسلمان در اطراف مسجد خانه­های خود را می ساختند. روستا و یا اجتماع کوچک مسلمانان توسط یک هیئت امنای محلی که در رأس آن یک آخوند (روحانی) قرار داشت اداره می­شد.

2-جریان اسلامی پیرو طریقت­های صوفیانه: تا پیش از قرن هفدهم میلادی، جریانات صوفیانه در چین از جایگاه مهمی برخوردار نبودند. ولی با سفر تعدادی از علما به شبه جزیره­ی عربستان برای انجام فریضه­ی حج و یا ادامه­ی تحصیل علوم اسلامی، با جریانات مختلف صوفیانه­ی موجود در خاورمیانه آشنا شده و پس از بازگشت به چین، همراه خود اندیشه­های صوفیانه را نیز به عنوان رهاورد این سفر وارد چین کرده و به تبلیغ آن در میان مسلمانان پرداختند و برای خود تشکیلاتی راه انداختند. مهم­ترین ویژگی این طریقت­ها تمرکز پیروان حول محور شیخ و مرشدشان و احترام فوق­العاده به شیخ بزرگی که رهبر اصلی و بنیانگذار این طریقت­ها به شمار می­آمدند، بود. در حالی­که رهبران و مسلمانان پیرو جریان قدیمی، بیشتر به روستا و اهالی جامعه­ی محل سکونتشان تعلق خاطر داشتند.

مهم­ترین طریقت­های صوفی در چین عبارتند از قادریه، خوفیه، جهریه و کبرویه. البته هرکدام از این طریقت­ها به شاخه­های کوچک­تر متعددی تقسیم می­شوند که بر اثر اختلافاتی جزیی، از طریقت اصلی منشعب و گروه مستقلی تشکیل داده­اند. فرقه­ی قادریه نخستین طریقت صوفیه بود که توسط شخصی به نام چی جینگ­ای[1]، با نام اسلامی هلال الدین(1719-1656 میلادی) در چین معرفی شد. طریقت نقشبندیه که در آسیای مرکزی گسترش یافته بود، بعدها توسط مبلغین این طریقت در منطقه­ی سین کیانگ نفوذ پیدا کرد و در نهایت توسط پیروان خواجه آفاق بین سال­های 4-1693 در مناطق گنسو معرفی و گسترش یافت. طریقت­های خوفیه و جهریه از شاخه­های فرعی طریقت نقشبندیه هستند که در مناطق شمال غرب چین پیروان زیادی دارند. طریقت جهریه همیشه افکار و اندیشه­های انقلابی و رادیکال را در میان پیروان خود تبلیغ می­کرد و شورش­های متعددی را د ر این مناطق سازماندهی کرد، در حالی­که طریقت خوفیه بیشتر به دنبال یافتن راه­حل­های مسالمت آمیز برای مشکلات جامعه­ی مسلمانان بود. طریقت خوفیه توسط مالای چی[2](1766) بنیانگذاری شد و طریقت جهریه از سوی مامینگ شی[3](1781-1719 میلادی) پایه گذاری شد.

این فرقه­های صوفیانه نه تنها از نظر برخی عقاید و شیوه­ی ذکر گفتن با هم اختلاف داشته و گاهی این اختلافات حتی به درگیری­های خونین میان پیروان آن­ها منجر می­شد، بلکه هر فرقه دارای مسجد خاص خود بوده و به پیروان سایر فرقه­ها اجازه­ی ورود به این مساجد را نمی­دادند. یعنی با ورود هر غریبه به مسجد ابتدا از او سئوال می­شد که پیرو مکتب قدیم است یا جدید، اگر از فرقه­ی مخالف بود به مسجد راه نمی­دادند.

3-جریان تفکرات جدید اسلامی: جریان سوم اسلامی مربوط به اواخر دوران سلسله­ی مینگ است که مسلمانان به راحتی به کشورهای اسلامی خاورمیانه رفت و آمد کرده و تحت تأثیر حرکت­های اصلاح طلبانه و احیا گرانه در این مناطق ایده­های جدید اسلامی را وارد چین نمودند. در اواخر قرن نوزدهم میلادی و اوایل قرن 20، چین در معرض تفکرات جدیدی از شرق و غرب جهان واقع شد. در چنین شرایطی بود که مسلمانان نیز به دنبال تفکرات جدید اسلامی بر آمدند. سفر به حج و تحصیل بسیاری از جوانان مسلمان در دانشگاه الازهر مصر( تا سال 1939 حدود 33 نفر از الازهر فارغ التحصیل شدند.) که پس از بازگشت ایده­های تازه­ی اسلامی را همراه خود وارد چین کردند. تأسیس سازمان­های مختلف اسلامی، راه اندازی نشریات متعدد اسلامی، به وجود آمدن مدارس جدید آموزشی، ساختن بیمارستان­های مدرن و مؤسسات عام­المنفعه­ی اسلامی در چین د رنیمه­ی نخست قرن بیستم از دستاوردهای این جریان نوگرا و روشنفکر اسلامی در چین به شمار می­آیند. اصلاحاتی که ورود افکار سلفی و وهابی اخوانی به چین را به همراه داشت. ایده­های اخوانی در حدود سال 1892 میلادی، توسط ما وانفو[4](1934-1849 میلادی) و پس از بازگشت وی از سفر حج، در این کشور معرفی شد.

4-جریان چهارم اسلامی: پس از آغاز اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز، مسلمانان نیز با استفاده از فرصت پیش آمده، بازگشت به هویت اسلامی، ارتباط با کشورهای مختلف اسلامی، انجام تحقیق و پژوهش در مورد اسلام و مسلمانان در داخل و خارج از چین، انتشار کتب و مجلات اسلامی، اعزام افراد بیشتر برای تحصیل علوم دینی در کشورهای اسلامی، اعزام هزاران نفر سالانه برای انجام فریضه­ی حج، تأسیس و راه اندازی مدارس علوم دینی در مناطق مختلف چین، استفاده از فناوری اطلاعات و اینترنت و فضای مجازی برای مبادله­­ی اطلاعات با جهان خارج، رویکرد مثبت به آموزش فرزندان و ادامه­ی تحصیل در مراکز علمی و دانشگاهی، افزایش سفرهای تجاری و گردشگری به سایر کشورهای اسلامی، تعمیر و بازسازی مساجد قدیم و احداث مساجد جدید، بخشی از تازه ترین رویکردهای مسلمانان چین است که جامعه­ی اسلامی در این کشور را با ایده­ها و تفکرات جدید روشنفکری اسلامی آشنا ساخته و جریان تازه­ی خودآگاهی و اعتماد به نفس را در میان آنان به وجود آورده است. آنها خواستار مشارکت فعال در ساختار اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و حتی سیاسی کشور خود و در کنار آن تعامل با جهان اسلام می باشند.


[1] - Qi Jing Yi.

[2] - Ma Lai Qi.

[3] - Ma Ming Xi.

[4] - Ma Wanfu.