رسانه های چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۰ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == ''شکل گیری رسانه­ها'' == مطبوعات و رسانه­های جدید در سرزمین چین، مانند سایر نمادهای فرهنگ غرب، در دوران حضور مسیونرها و تجار و نیروهای نظامی غرب در این منطقه از جهان و در دهه­ی1890 شکل گرفت. اغلب روزنامه­هایی که در آن زمان منتشر می­شدند، توسط خا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شکل گیری رسانه­ها

مطبوعات و رسانه­های جدید در سرزمین چین، مانند سایر نمادهای فرهنگ غرب، در دوران حضور مسیونرها و تجار و نیروهای نظامی غرب در این منطقه از جهان و در دهه­ی1890 شکل گرفت. اغلب روزنامه­هایی که در آن زمان منتشر می­شدند، توسط خارجی­ها، به ویژه میسیونرها و تجار غربی راه اندازی و مدیریت می­شدند. لذا، یکی از قدیمی­ترین روزنامه­های این کشور روزنامه­ی شِن­بائو[1]است که از سال1872 تا1949 با بیش از25600شماره و به مدت 77 سال بدون وقفه منتشر گردید که در تاریخ روزنامه نگاری چین یک رکورد به­شمار می­رود.

(Chunming li, Wei Zhang,2006)

سفر نخستین گروه از دانشجویان چینی برای تحصیل در غرب و آشنایی آن­ها با سیستم روزنامه نگاری مدرن در کشورهای اروپایی نیز موجب شد تا پس از بازگشت آنان به چین، تلاش برای راه اندازی روزنامه­های جدید افزایش یابد. جنبش چهارم ماه مه در سال1919نیز زمینه­ی ظهور روزنامه­های مستقل در این کشور را فراهم ساخت. ولی روند روزنامه نگاری مدرن و مستقل در دهه­های 1930 به بعد به واسطه­ی اعمال سانسورهای خفه کننده و شدید توسط دولت ملی در همان آغاز با مشکلات فراوانر روبه رو شده و این فضای محدود جایی برای شکوفایی خلاقیت­های مطبوعاتی باقی نگذاشت، اگرچه در همین شرایط نیز فرصت­های خوبی برای رشد روزنامه های آزاد و مستقل فراهم می­شد. (Ting Ni, 2005)


[1] - Shen Bao.

نقش رسانه­ها در برنامه­هاي سیاسی و فرهنگي چین

در دوران حكومت كمونيست­ها و حاكميت اقتصاد متمركز، كليه­ي مطبوعات چين تحت نظارت مستقيم حزب و دولت قرار داشت و واقعيات اجتماعي، سياسي، و اقتصادي در آن­ها انعكاسي نداشت و آزادي ارايه نظر و عقيده محدود بود. با شروع سياست اصلاحات و گشودن درب­ها، وضعيت گذشته تا حد بسيار زيادي تغيير يافته و مطبوعات به سوي نظامي فعال­تر و باز­تر قدم برداشته اند. اصلاحات و رشد و توسعه­ی اقتصادي، حضور گسترده­ی سرمايه گذاران خارجي، توسعه­ی اجتماعي، بالا رفتن سطح دانش و آگاهي مردم، عضویت چین در سازمان تجارت جهاني، ورود گسترده­ی سرمایه­های خارجي تحت عناوين مختلف به چين، تحصيل قشر عظيمي از دانشجويان و مسئولان كشوري در خارج ازچين، پيشرفت وتوسعه­ی فن آوري ارتباطات و اطلاع رساني، الحاق هنگ­كنگ و ماكائو به سرزمين مادري، ضرورت بازنگري در سياست­هاي مديريتي كشور، تجديد ساختار حزبي و ورود نسل جديد به تشكيلات حزبي كه خود را خيلي مقيد به حركت در چارچوب خشك ایدئولوژی حزبي نمي دانستند ودر نهايت ضرورت گسترش روابط بين‌الملل چين وعلل و عوامل گوناگون ديگر، موجب گرديده كه فضای رسانه­هاي گروهي و مطبوعات و راديو تلويزيون در این کشور نسبت به گذشته تغيير پيدا كرده و از تنوع و آزادي بيشتري برخوردار شود و به­صورت كنترل شده و برنامه‌ريزي شده و به­تدريج در چارچوب كلي سياست حزب كمونيست چين از وضعيت مشهور« نه بزرگ» در زمينه­ی مطبوعات، به شرايط مطلوب­تر فعلي منتقل شود. سياستگذاري واحد در زمينه­ی مطبوعات، تخصصي شدن آن­ها، استفاده از فن­آوري پيشرفته­ی مطبوعاتي و انتشاراتي، بالا رفتن كيفيت چاپ و صحفه آرايي، استفاده از تصاوير رنگي، و تا حدی استفاده از سوبسيدهاي دولتي، پرهيز از مسايل جنجالي و درگيري­هاي سیاسی و مطبوعاتي در زمينه­ی مسايل داخلي و ده­ها امتيازديگر از ويژگي­هاي دنياي رسانه­هاي جمعي امروز چين به شمار می­روند.

رسانه­هاي چين از مهم­ترين ابزارهاي دولت در دفاع از خود در مقابل موضوعات حساسي كه پيوسته مورد انتقاد قرار مي­گيرد به حساب مي­آيد. پرداختن به موضوعاتي از قبيل حفظ محيط زيست، ثبات سياسي و اجتماعي، پيوستگي ملي، مبارزه عليه فساد، حقوق بشر، و كاهش فقر در دستور العمل همه رسانه­ها  قرار دارد.

چين در اجرای سياست درهاي باز خود تكيه­ی بسياري بر رسانه­ها نموده و كانال­هاي ارتباطي خود را به سرعت توسعه بخشيده است. هر يك از سازمان­ها و نهادها، هم­چون تلويزيون مركزي چين[1]، خبرگزاري شين خوا[2] و روزنامه­ی مردم[3] از توليد برنامه­هايي كه براي پيش برد نفوذ بين المللي چين تهيه كرده اند  تا مبلغ 19/2 ميليارد دلار دريافت كرده اند. برای نمونه، كانال 9 انگليسي زبان سی­سی­تی­وی. تنها در عرض چند سال توانسته تا 98درصد از كره­ی زمين را تحت پوشش خود قرار دهد. این رسانه­ها، ديدگاه­های چین در قبال مسايلي كه در داخل چين، و در آسيا و جهان روي مي­دهد تبيين مي نمايند. توجه داشته باشيم كه از 1949تا اواخر دهه­ی 1970، شهرت چين در خارج از مرزهايش تنها به بلوک شرق و اردوي سوسياليستي و چند كشور در حال توسعه­ی آسيايي و آفريقايي و آمريكاي لاتين محدود مي­شد و ويژگي آن محتواي سياسي و ايدئولوژيك آن بود. در اين دوران، ابزار اصلي تبلیغاتی و رسانه­ای،  دفاتر آژانس خبري شين­خوا در اين كشورها و انتشاراتي از قبيل چین خلقی[4]، و سازندگی چین[5] و راديو بين المللي چين بودند. فعاليت­هاي خارجي ايستگاه­هاي تلويزيوني چین تنها به تبادل گزارش­های خبري با ايستگاه­هاي تلويزيوني كشورهاي كمونيست  محدود مي­شد. از زمان اصلاحات اقتصادي، به تدريج اين فعاليت­ها از حالت انفعالي و انزوا خارج و بسیار فعال شده­اند. بر اثر توسعه­ی اقتصادي و بالا رفتن حس اعتماد به­نفس ناشي از آن،  چين از سال 2005 اقدام به تأسيس شبكه­هاي ماهواره­اي چند كاناله و چند بعدي در خارج از كشور کرده، تا رشد و توسعه­ی سریع خود را به نمايش گذاشته و توان خود براي ظاهر شدن در قالب يك ابر قدرت، البته صلح جو و غير تهديد آميز، نشان دهد.

(www.eai.nus.edu.sg/vol2no1-zhangxiaoling)

استقلال رسانه­ای در چین

در رسانه­هاي جمعي چين، چيزي به­عنوان خبر، گزارش و تحليل و تفسيرهاي مستقل سياسي از رویدادهای داخلي و بين‌المللي، خارج از آنچه كه از سوي خبرگزاري رسمي و دولتي شين­خوا منتشر مي‌شود، وجود ندارد. در واقع مي­توان گفت، تمامی رسانه­هاي گروهي چين، مجاز به استفاده از منابع تحليلی و خبري، غير از خبرگزاری شين­خوا نيستند. هر خبر و تحليلي كه از سوي اين بنگاه خبري منتشر شود قابل چاپ است، در غير اين­صورت هيچ نشريه­اي مجاز به چاپ هر گونه خبري نيست.

اگر­چه اينترنت و سايت­هاي خبري مستقل و عمده­ی مستقر در خارج از چین، اين انحصار خبري و تحليلي را نقض كرده اند، ولي به­صورت رسمي، اين سلطه هم­چنان در اختيار خبرگزاري شين­خوا است. حتي روزنامه­هاي مهم و معتبري هم­چون روزنامه­ی مردم، چايناديلي، عصر پكن، و جوانان و... كه سخنگوی حزب بوده و مسئولان آن­ها را عمدتا مقامات حزبي و دولتي تشکیل می­دهند نيز مجاز به چاپ و انتشار خبر، خارج از شبكه­ی خبري شين­خوا نيستند. همين رویه­ی مستمر اتكاء به يك منبع خبري، تاكنون مانع از آن شده كه جامعه­ی مطبوعاتي مستقل از دولت شكل به­گيرد. خبرنگاران و تحليل­گران مطبوعاتي جرأت و جسارت آن را ندارند تا پا را فراتر از خطوط قرمز تعيين شده از سوي شوراي مطبوعاتي و رسانه­اي چين بگذارند. اصلاً در سيستم قضايي دولت چين هم مقررات خاص جامعي براي برخورد با جرايم مطبوعاتي تعريف نشده است و در موارد نادري كه جرمي اتقاق افتاده، به­صورت موردي وبراساس تصميم مقامات بالا برخورد شده و اين­گونه تصميم­ها، انعكاس آن­چناني هم در مطبوعات و رسانه­هاي جمعی نداشته است. لذا، يكي از چالش­هاي پيش روي دولت براي تشكيل بنگاه­هاي بزرگ رسانه­اي واجازه­ی فعاليت دادن به بخش خصوصي و مؤسسات رسانه­اي خارجي، نداشتن قوانين و مقررات لازم در اين زمينه است. با ورود چين به سازمان تجارت جهاني و ضرورت رعايت قوانين و مقررات بين‌المللي و تلاش بخش خصوصي و سرمايه گذاران وشركت­هاي خارجي براي ورود به بخش صنعت مطبوعات و رسانه­هاي چين، موجب گرديده تا دولت­مردان كه در حال حاضر كنترل كامل رسانه­هاي این کشور را در اختيار دارند، براي رويارويي با چالش­هاي پيش­روي و جلوگيري از خارج شدن رسانه­ها از چارچوب نظارتي و كنترلي دولت و آماده سازي بخش رسانه­ها براي روزی که احتمالاً بخشي از اين صنعت توسط بخش خصوصي و سرمايه­گذاران خارجي كنترل خواهد شد و بالا بردن  توان رقابتی رسانه­های داخلی، برنامه ريزي­هاي متعدد كوتاه مدت و بلند مدتي را انجام دهند تا بتوانند از خارج شدن اين بخش حساس از كنترل كامل دولت مانع شوند.

در حال­حاضر، مطبوعات رسالت خود را پيشبرد اهداف اصلاحات اقتصادي، ايجاد شبكه­هاي اطلاع رساني و آشنا ساختن مردم با سيستم جديد مي­دانند. علاوه بر مطبوعات رسمي، شمار مطبوعات درون­گروهي نيز در حال افزایش است ولي آمار دقيق و روشني از روزنامه­هاي درون حزبی وجود ندارد. مجموع روزنامه­ها و نشريات رسمي و درون­گروهي را بيش از 30000 مورد ذكر كرده اند. (كتاب سبز چين، 1380 : 111)

رسانه­ها و مطبوعات چین از نگاه آمار

در حال­حاضر، براساس آمار منتشره، بيش از 2200 روزنامه، 9000 مجله، 273 ايستگاه راديويي، 352ايستگاه تلويزيوني در سطح ملی و استانی و محلی در اين كشور به فعالیت رسانه­ای و اطلاع رسانی اشتغال دارند. طبق آمار، تا پايان سال2010، تعداد 822 ايستگاه رله و انتقال امواج كوتاه و متوسط راديويي نیز در سرتاسر چین فعال بوده­اند. در اين سال125.69ميليون خانواده به تلويزيون دسترسي داشته و 1.22 ميليون خانواده در30شهر، امکان دسترسی به تلويزيون ديجيتالي داشته­اند كه به ترتيب 94/5 درصد و 95/8 در صد از کل جمعيت چین را پوشش مي­دهند. (www.China.org.cn)

پر تيراژترين روزنامه«روزنامه­ی مردم»، ارگان حزب كمونيست چين، دارای تیراژ 5 ميليون نسخه است. پر تيراژترين روزنامه­ی انگليسي زبان«چاينا ديلي» است كه تيراژ آن 120هزار نسخه است. مجله­ی دو هفته يكبار تحت عنوان«صحبت­هاي وسط ماه» با تيراژ 5 ميليون نسخه، پر فروش­ترين مجله­ی چيني است.

مهم­ترين روزنامه­هاي چين عبارتند از: روزنامه­ی مردم و ضميمه­ی آن براي خارج از كشور، روزنامه­ی گوانگ مين، روزنامه­ی اخبار اقتصادي، روزنامه­ی ارتش آزاديبخش، اخبار جوانان چين، اخبار زنان چين، اخبار آموزشي، اخبار ورزشي چين، روزنامه­ی كارگران، روزنامه­ی دهقانان، و روزنامه­ی علوم و تكنولوژي(كتاب سبز چين ، 1380 : 112) براساس پژوهشی كه در سال­هاي2007 و 2008 در انگلستان انجام گرفت، تأثيررسانه­هاي  چين بر تغيير جريان اطلاعات جهاني، كمتر از 5 درصد بوده است. مطالعاتي هم كه در جنوب شرق آسيا در این زمینه انجام گرفت نشان می­دهد، قدرت نرم چين هنوز از حاكميت در اين منطقه به دور است. تصوير چين شايد بهتر از آمريكا باشد اما به خوبي ژاپن نيست. در حقيقت، در عصر انفجار اطلاعات كه بازار بر مبناي تقاضا حركت مي­كند، رسانه­هاي دولتي چين با چالش مواجه شده­اند.(www.eai.nus.edu.sg)  

البته باید متذکر شد­که با توسعه­ی فن­آوری و گسترش ابزارهای اطلاع رسانی در چین، رسانه­ی جدیدی در این کشور به وجود آمده و به سرعت رشد کرده است که550میلیون مشترک اینترنتی و 900میلیون استفاده کننده از موبایل به عنوان ارتش این رسانه­ی جدید، چین را در رأس کشورهای جهان در این زمینه قرار داده است. سایت­های مختلف اجتماعی، وبلاگ­های فردی و جمعی، سایت­های متنوع خبری، رسانه­های صوتی و تصویری، روزنامه­های موبایلی، کتاب­های الکترونیکی، و گسترش انواع رسانه­های دیگر خبری، رقابت سختی را آغاز و عرصه را برای مطبوعات سنتی و سانسور و کنترل­های مرسوم دولتی تنگ کرده است.

رویکرد رقابتی رسانه­های چین

از سالی كه چين به سازمان تجارت جهاني پيوسته است(2001)،  صنعت رسانه­ای چين به سوي تشكيل گروه های«بين رسانه­اي» و «رسانه­ی منطقه­اي» حركت كرده است تا بتواند با گروه­هاي قوي رسانه­اي خارج از كشور رقابت نمايد. گروه راديو، تلويزيون، و فيلم چين[6]، با سایر سازمان­هاي راديو، تلويزيون، فيلم و شركت­هاي متعدد راديويي، تلويزيوني، و اينترنتي پيوند خورده و به بزرگ­ترين و قوي­ترين گروه چند رسانه­اي در این کشور تبديل شده اند. اين گروه­ها با شرکت­هاي رسانه­اي خارج از كشور مبادله و هم­كاري دارند. از سال 2003، 30 ايستگاه تلويزيوني خارجي از جمله تلويزيون ماهواره­ای فونيكس، و تلويزيون بلومبرگ، در چين شعبه داير كرده­اند و كانال انگليسي زبان سي­سي­تي­وي، برنامه­های خود را از طريق شبكه­ی خبري فاكس در اختیار بينندگان آمريكايي خود قرار می­دهد. (www.China.org.cn)

شبكه­هاي ارتباطي هم­چون شين­خوا، سي­سي­تي­وي، و روزنامه­ی مردم، هنوز هم بخش مهمي از سهم بازار داخلی و خارجی رسانه­ای را به خود اختصاص مي­دهند. رسانه­هاي غير وابسته­ی داخلي( به جز هنگ­كنگ، و ماكائو)، ديگر با جديت از خطوط ترسيم شده توسط دولت تبعيت نمي­كنند. اما اداره­ی کل مطبوعات و نشريات وابسته به شورای دولتی و وزارت راديو، فيلم و تلويزيون، هم­چنان مقررات سختگیرانه و شديدی براي موضوعات ممنوعه وخطوط قرمز خبری تنظيم و به رسانه­ها ابلاغ مي­كنند. از جمله موضوعات ممنوعه را مي­توان مشروعيت حزب كمونيست، سياست­هاي دولت در مورد تبت و سين­كيانگ، فساد و فحشای مقامات و دولت، و گروه غیر قانونی فالون­گونگ بر شمرد.البته پس از برگزاری هجدهمین کنگره­ی حزب کمونیست و برگزیده شدن نخبگان نسل پنجم برای رهبری کشور در اواخر سال 2012، به نظر می­رسد در پاره­ای از سیاست­های اِعمال شده در خصوص محدود کردن مطبوعات به ویژه در زمینه­ی فساد مقامات تجدید نظرهایی صورت گرفته است.

علي­رغم نظارت شديد دولت، رسانه­هاي چين تجاري شده اند. نظارت دولت شامل حال ورزش، سرمايه گذاري و سرگرمي­هاي سود آور نمي­شود. در دهه­ی1980و در دوران دنگ شيائوپينگ، ا ندكي از نظارت شديد دولت بر رسانه­ها كاسته شد. هم­چنان­که اشاره شد، بعد از اعتراضات ميدان تيَن آن­مِن در سال1989، كنترل رسانه­ها شدت يافت ولي در دوران جيانگ زمين و در دهه­ی1990 مجددا كنترل­ها كمتر شد. اما با نفوذ فزاينده­ی اينترنت و امكان بالقوه­ی آن در تشويق ناراضيان، مقررات شديدي در دوران خو جين­تائو وضع شد. طبق گزارش خبرنگاران بدون مرز، چين در سال2010 از اين نظر در رتبه 168 از میان 178 كشور جهان قرار داشت.


[1] - China Centeral Televion.

[2] - Xinhua.

[3] - Poeople’s Daily.

[4] - People’s China.

[5] - China Construction.

[6] - China Radio, Film and TV. Group.


روند رو به توسعه صنعت رسانه

بر اساس اظهارات مدير كل مطبوعات و انتشارات چین که وابسته به شورای دولتی این کشور است، در برنامه­ی پنجساله­ی يازدهم(2010 -2005)، كل سرمايه گذاري، تولید محصول، و فروش در بخش صنعت مطبوعات و نشريات دو برابر و در صنعت چاپ اين رقم سه برابر شده است. چين در سال2010 از نظر تعداد عناوين كتاب، تعداد نسخ چاپي، و همين­طور تيراژ روزنامه، در دنيا مقام نخست و از نظر صنعت انتشارات الكترونيك مقام دوم و از نظر محصولات چاپي مقام سوم را داشته است.

بر اساس آمار منتشر شده در سمينار«مطبوعات چيني­هاي خارج از كشور» كه در پنانگ مالزي برگزار شد، در حال­حاضر بيش از280 روزنامه، 230 مجله، 70 ايستگاه راديويي و 10 شبكه­ی تلويزيوني در خارج از كشور توسط چيني­هاي ماوراء بحار به زبان چيني فعاليت مي­كنند. (شين هوا ، 2007)

طبق آمار منتشر شده از سوي مقامات رسمي مطبوعات پكن، زن­ها بيش از مردان به تحصيل در رشته­ی خبرنگاري روي مي­آورند. از مجموع 180هزار نفر خبرنگار شاغل در صنعت مطبوعات این کشور، بيش از 70هزار نفر از آن­ها را زنان تشكيل مي­دهند كه حدود 40 درصد مي­شود. در حالي كه در يك دهه­ی پيش، زنان يك سوم خبرنگاران را تشکیل می­دادند. در گذشته اغلب دانشجويان اين رشته را مردان تشكيل مي­دادند، در حالي­كه دختران بيشتر در رشته­ی ادبيات تحصيل مي­كردند. در سال­هاي اخير، دختران به خبرنگاري روي آورده­اند و به زودي نصف خبرنگاران را تشكيل خواهند داد. در حال­حاضر 61 درصد خبرنگاران زير40 سال هستند. (چاينا ديلي ، 2006)