آغاز همکاری های گسترده ی اقتصادی ایران و چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۶ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == آغاز همکاری­های گسترده­ی اقتصادی == پایان یافتن دوران جنگ تحمیلی در سال1367، برای ایران فرصتی پیش آورد تا به بازسازی اقتصادی خود به پردازد. کمبود سرمایه­ي داخلی، فقدان فن­آوری مناسب، محدودیت­های اعمال شده بر سرمایه گذاری­هاي خارجی، خصوصا د...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آغاز همکاری­های گسترده­ی اقتصادی

پایان یافتن دوران جنگ تحمیلی در سال1367، برای ایران فرصتی پیش آورد تا به بازسازی اقتصادی خود به پردازد. کمبود سرمایه­ي داخلی، فقدان فن­آوری مناسب، محدودیت­های اعمال

شده بر سرمایه گذاری­هاي خارجی، خصوصا در حوزه­های زيرساختي، خسارات گسترده­ي اقتصادی و عقب ماندگی تکنولوژیک، ضرورت بازسازی هرچه سریع­تر خرابی­های جنگ و دستیابی به بهبود وضعیت اقتصادی و عادی ساختن شرایط زندگی مردم، دولت ایران را وادار به یافتن شریک و سرمایه­گذاری مطمئن که بتواند از یک سو نیازهای گسترده­ی کشور را برآورده سازد، و از سوی دیگر اهداف سلطه جویانه و استکباری نداشته باشد نمود. در این زمینه، کشور چین که از رشد اقتصادی بالایی برخوردار شده و به دنبال یافتن راه­هایی جهت حضور فعال اقتصادی در بازارهای بين المللی بود و در دوران جنگ تحمیلی نیز همکاری­های تسلیحاتی و موضع گیری­های  مناسب سیاسی در مجامع بین المللی داشت، شریک خوبی تشخیص داده شد و متقابلا، چین هم از این همکاری با آغوشی باز استقبال کرد. این رویکرد، دورنمای جدیدی بر روی همکاری­های گسترده­تر اقتصادی میان دو کشور گشود. تهران به منظور ایجاد صف بندی در برابر غرب متمایل به پکن شد، و چین هم برای استفاده از توانایی­های اقتصادی و انرژی ایران برای سوق دادن جهان به سمت چند قطبی شدن به این تمایل روی خوش نشان داد. اگرچه در دهه­های 1980 و1990 که غرب و آمریکا موقعیتی هژمونیک در اقتصاد جهانی داشتند، گزینه­های چندانی پیش روی ایران نبود، ولی پس از تبدیل شدن چین به یکی از قدرت­های برتر اقتصادی جهان، برای ایران گشایشی استراتژیک پدید آمد تا بتواند در مقابل فشار تحریم­های اقتصادی خرد کننده­ی غرب مقاومت کرده و با گسترش همکاری­های سیاسی و مناسبات اقتصادی با چین روی پای خود بایستد.

درواقع، همپوشانی­های و همگرایی­های موجود در سیاست خارجی دو کشور که از تجدید نظر طلبی ایران و چین نسبت به معادلات بین المللی ناشی می­شد، زمینه­ی همکاری­های گسترده­­تر آن­ها در مسایل سیاسی بین المللی و منطقه­ای و مناسبات دو جانبه­ی اقتصادی را فراهم ساخت. در چنین شرایطی، بود که این دو کشور برای مقابله با استفاده­ی وسیع غرب از حربه­های اقتصادی علیه این­گونه کشورها، گرایش بیشتری در حوزه­ی همکاری­های اقتصادی پیدا کردند. (شریعتی نیا 2012 :179-210) برهمین اساس بود که در اوایل ماه مارس سال1989، یک هیئت عالیرتبه از چین با هدف مذاکره در مورد نقش چین در بازسازی ایران پس از جنگ راهی ایران شده و در این سفر از سوی رییس جمهوری چین پیامی در این زمینه برای رهبری ایران همراه داشت. لذا، از آن پس مناسبات و همکاری­هاي ایران با چین تقویت شد و این کشور با سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی، در سازندگی اقتصادی و توسعه­ي منابع انرژی کشورمان مشارکت جدی داشت.

روند«جهانی شدن اقتصاد» هم علت دیگری بود که موجب گردید ارتباطات دو کشور ایران و چین، بیش از پیش به هم نزدیک­تر گردد. ورود چین به سازمان تجارت جهانی، از دیگر دلایل مهم سرعت ورود چین به سرمایه گذاری­های خارجی و انجام پروژه­ها در خارج از کشور از جمله ایران بود. تصمیم راهبردی دولت چین در سال2000 مبني بر تشويق شرکت­های بزرگ و متوسط تحت عنوان« رفتن به خارج[i]» به منظور ایجاد فرصت در فرایند جهانی شدن اقتصاد و هم­چنین ذخایر روبه افزایش ارزی چین و تصمیم به متنوع سازی سرمایه گذاری، حضور چین به اشکال و روش­های مختلف در ایران را به صورت فزاينده تقویت کرد. رشد سریع اقتصادی چین طی30 سال گذشته، افزایش نیاز این کشور به مواد و منابع اولیه­ی کانی، به ویژه انرژی از یک سو، و اشباع بازار داخلی و نیاز فوری به باز کردن بازار­های خارجی، از سوی دیگر نیز به روند گسترش همکاری­های اقتصادی دو کشور بیش از پیش سرعت بخشید. برای درک درست از تعامل دوجانبه، می­توان به رشد سریع حجم مبادلات اقتصادی دو کشور از نیمه­ی دوم دهه­ی1990 تا کنون اشاره کرد. در­حالی که حجم روابط تجاری دو کشور در سال1994 تنها448میلیون دلار بود، این رقم در سال2001 به رقم 3/2میلیارد دلار، در سال 2010به 30 میلیارد دلار و در سال2011بالغ بر 45میلیارد دلار گردید و پیش بینی شده است که در پایان سال2012 از مرز50میلیارد دلار نیز بگذرد.

در چنین شرایطی بود که، سرمایه گذاری و انجام پروژه­ها توسط چین در ایران، توانست توسعه­ي منابع انرژی، کارهای زیربنایی شهرها، صنایع سبک، ماشین آلات، صنعت حمل و نقل و کشاورزی و غیره را سرعت دهد. اگر چه فناوری چین به روز نبود، لیکن غیرقابل پذیرش هم نبود، و با نیاز زمانی و شرایط ایران متناسب بود. لذا، شرایط بیرونی جهانی و هم­چنین نیازهای داخلی دو کشور ایران و چین و مهم­تر از همه، شناخت این وضعیت از سوی دو طرف، موجب شد که بنگاه­های اقتصادی چین با هدف دست یافتن به نتیجه­ي برد - برد در ایران به سرمایه گذاری به پردازند. چین ابتدا بیشتر به روش تأمین مالی و برگشت سرمایه از طرق مختلف از جمله بیع متقابل وارد بازار اجرای پروژه­ها در ایران شد، سپس به روش سرمایه­گذاری مشترک یا برخورداری از سهام و در نهایت، ولی به ندرت، با سرمایه­گذاری مستقیم و مستقل کار را ادامه داد. جالب است بدانیم که تا پایان قرن گذشته، ارزش قراردادهای دو کشور برای سرمایه­گذاری چین در ایران، حدود 75/12میلیون دلار بود که تنها 32/4 میلیون دلار آن تحقق یافت و اکثرا معطوف به اجرا و پیمانکاری پروژه­ها بوده است. آغاز همکاری دو کشور در پروژه­های مهندسی و پیمانکاری هم به سال 1982 میلادی بر می­گردد و تا پایان سال 2003 میلادی، چین49 پروژه به ارزش 945 میلیون دلار در ایران به اتمام رسانده و 65 پروژه به ارزش  235/2 میلیارد دلار نیز در حال ساخت داشت.  


[i] - مفهوم راهبرد« به خارج رفتن»، در کنار راهبرد« استقبال از ورود سرمایه ی خارجی»، سیاستی است که چینی ها از سال 2000 به طور جدی به باز کردن بازارهای خارجی از طریق سرمایه گذاری در بخش­های مختلف کشورهای هدف، از جمله منابع کانی و معدنی، و هم­چنین ورود به بازارهای بین المللی در زمینه­ی ساخت پروژه­ها دنبال کرده­اند. چین در این دوره­ی زمانی درصدد جبران کمبود بازار داخلی و منابع و تکمیل روند توسعه­ی همه جانبه­ی اقتصادی کشور می باشند. به طور واضح تر کالا، خدمات، سرمایه، فنآوری، نیروی کار، مدیریت و هم­چنین بنگاه­های اقتصادی چین به سوی بازار بین المللی و کشورهای خارجی رفته، رقابت کرده و همکاری­های فنی تخصصی خود را با مزیت­های نسبی خود توسعه خواهند داد.