روح حاکم بر روابط فرهنگی میان ایران و چین
روح حاکم بر روابط فرهنگی میان ایران و چین
اگر جادهی ابریشم را نماد تاریخی روابط تجاری و اقتصادی میان ایران و چین فرض کنیم، مسلما نماد تعامل فرهنگی بین دو کشور را میتوان مبادلات دینی و مذهبی به شمار آورد. از این طریق بود که سایر مظاهر فرهنگی و هنری همچون نقاشی، معماری، ادبیات، زبان، آداب و رسوم، ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، علوم و صنایع ایرانی و چینی نیز به کشور مقابل راه یافته است. همهی مورخان چینی، ایرانی و محققان و پژوهشگران خارجیِ روابط فرهنگی میان ایران و چین، بر این موضوع اتفاق نظر دارند که ادیان و آیینهای بودایی، نسطوری، زرتشتی، مانوی، و اسلام، از ایران و یا از طریق ایران و توسط مبلغان و اندیشمندان و تجار ایرانی به سرزمین چین معرفی شده و در آن سر زمین گسترش یافته است. برای اثبات این ادعا، به حدی اسناد و مدارک در کتب تاریخی دو کشور و همچنین آثار نویسندگان خارجی یافت میشود که نیازی به بازگویی همهی آنها نیست. در اینجا تنها به برخی از اسناد و مدارک چینی به شرح زیر اشاره میشود:
در اسناد و مدارک تاریخی چین که اغلب وقایع و حوادث ریز و درشت تاریخی هر یک از سلسلهها و پادشاهان این سلسلهها به دقت و با تمام جزییات در آنها ذکر شده است[i]، نخستین اشاره به مبادلات فرهنگی(دینی) میان ایران و چین، مربوط به دوران سلسلهی هان[1] (25 تا 206 میلادی) غربی است. اگر چه این اطلاعات ناظر بر روابط سیاسی و اعزام و مبادلهی هیئتهای دیپلماتیک بین دو امپراتوری بزرگ آسیایی یعنی ایران و چین است، ولی باز هم نمیتوان آن را مبدأ آغاز روابط مردمی و غیر رسمی دانست، چون قطعا روابط مردمی خیلی پیشتر از این تاریخ شروع شده و حتی میتوان گفت که این روابط غیر رسمی بوده که زمینه را برای آغاز روابط رسمی و دولتی فراهم ساخته است، ولی متأسفانه در هیچ کتاب و اسناد و مدارک تاریخی، به آغازگران و چگونگی شروع و سیر این روابط و گستردگی آن اشارهای نشده است. در واقع میتوان گفت که بنیانگذار روابط دوستانه بین دو کشور، بازرگانان و تودههای مردم بودهاند، و رفت و آمد آنان موجب آشنایی با فرهنگ و هنر کشور مقابل شده و به این طریق، راهها و خطوط مواصلاتی شناسایی، باز و هموار گردیده است. سیماچیان[2] مورخ چینی[ii] ، در کتاب مجموعهی تاریخ خود در فصل «اطلاعات در مورد کشورهای سرزمین غربی، آنشی( کشور اشکانیان) جلد 96 کتاب دودمان هان» اطلاعات جغرافیایی و اجتماعی تقریبا مفصلی را از سرزمین ایران و امپراتوری اشکانیان ارایه میکند. (جان سین لیان،1386) این اطلاعات در تاریخ دودمان هان شرقی(25-220م.)، و دوران حاکمیت سه سلسله(220-280م.)، سلسلهی وِی[3] شمالی(538-386م.)، دودمان سویی[4](581-618م.)، سلسلهی تانگ[5](618-907م.)، دودمان لیائو[6](907-1125م.)، سلسلهی سونگ[7](960-1279م.)، دودمان یوان[8] (1206-1368م.)، دوران سلسلهی مینگ[9] (1368-1644م.)، و دوران دودمان چینگ[10] (1644-1911م.) نیز با اطلاعات بیشتر ذکر شده است. (سابقی ، فرهنگ کتابت در چین، 1383)
[1] - Han.
[2] - Simaqian.
[3] - Wei.
[4] - Sui.
[5] - Tang.
[6] - Liao.
[7] - Sung.
[8] - Yuan.
[9] - Ming.
[10] - Qing.
[i] - تاریخ نویسی در چین باستان با تاریخ نویسی در میان ملل دیگر یک تفاوت اساسی دارد. در تاریخ نویسی چینی مبدأ خاصی که پس از آن سالشماری تاریخ به صورت سلسله وار ادامه داشته باشد وجود ندارد. هر سلسلهی پادشاهی و هر پادشاه از سلسلهای، آغاز حکومت و پادشاهی خود را مبدأ تاریخی دوران خود قرار داده و با انقراض هر سلسله و یا پایان حکومت هر پادشاهی آن تاریخ نیز به پایان رسیده و با آغاز سلسله و پادشاهی جدید تاریخ از نو شروع می شود. لذا تاریخ نویسان و محققان، برای تطبیق این دوره ها و تاریخها با سالشماری میلادی و هجری دچار مشکل میشوند. خود چینیها برای حل این مشکل و مشخص نمودن تاریخ سلسلهها و پادشاهان، در کنار ثبت سال هر واقعه بر اساس سالشماری چینی، سال میلادی( پیش از میلاد و یا پس از میلاد) مطابق با آن تاریخ را نیز ذکر می کنند.
[ii] - سیماچیان، دانشمند دورهی هان، در سال 145 پس از میلاد متولد شد. او برای نخستین بار تاریخ کامل چین را تدوین کرد و اصول تاریخ نویسی در دوران باستان را به صورت کتابی تألیف و برای آیندگان به یادگار گذاشت. از این رو او را پدر تاریخ نویسی چین میدانند.