افسانه های ژاپنی
افسانههای ژاپنی که در قالب قصهها، حکایتها و اشعار قدیمی بازگو شدهاند از نظر مضمون، انواع گوناگونی نظیر ترسناک، تراژیک، طنزآمیز و اخلاقی دارند. بسیاری از این افسانه در قرنهای نوزدهم و بیستم به زبانهای دیگر نیز ترجمه شدهاند و تأثیر بسیاری بر ادبیات و سینمای جهان گذاشتهاند.
برخی از مشهورترین نمونههای این افسانههای کهن عبارتند از: کینتارو (金太郎/Kintarō) (پسر طلایی که در کوهستان بزرگ شده و نیروی ماورایی دارد)، موموتارو (桃太郎/Momotarō) (پسر هلو که داستانی شبیه به بندانگشتی است)، اوراشیماتارو (浦島太郎/Urashimatarō) (داستان مرد ماهیگیری که یک لاکپشت را نجات میدهد و پایانی شبیه به افسانه جعبه پاندورا دارد)، کاگویاهیمه (かぐやひめ/Kaguyahime) (داستان دختر زیبایی که پیشنهاد ازدواج همه از جمله امپراطور را رد میکند و در پایان مشخص میشود که شاهزادهای از ماه است)، گنجشک زبانبریده (舌切り雀/Sitakiri suzume) (داستان پیرمردی مهربان که از گنجشک کوچکی نگهداری میکند و همسر حریصش)، جبران لطف درنا (鶴の恩返し/Tsuru no ongaeshi) (داستان مردی که درنایی زخمی را نجات میدهد و درنا به شکل زنی درمیآید و با او ازدواج میکند).
افسانههای ترسناک و اسرارآمیز نیز نقش پررنگی در فرهنگ عامیانه ژاپنی دارند. بسیاری از این افسانهها در قرن بیستم دستمایه اقتباسهای ادبی و سینمایی شدهاند. داستانهایی که در آنها ارواح و اشباح و دیوها و شیاطین ظاهر میشوند کایدان(怪談/Kaidan) نام دارند. ژاپنیها کایدانها را در فصل تابستان میخوانند یا برای یکدیگر تعریف میکنند، زیرا معتقدند سرمای ناشی از ترس گرمای تابستان را از بدن دور میکند. کایدانهای ژاپنی از زمانی در جهان مشهور شدند که لافکادیو هرن (Lafcadio Hearn(1850–1904)) مجموعهای از آنها را در سال 1904 به زبان انگلیسی برگرداند.
در برخی از افسانههای ژاپنی نیز حیواناتی مانند روباه یا گورکن ظاهر میشوند که خود را شکل حیوانات دیگر و انسانها درمیآورند. همچنین موجودات خیالی دیگری نیز در این افسانهها دیده میشوند. یکی از این موجودات کاپّا نام دارد که در رودخانهها زندگی میکند. کاپا شبیه به انسان است اما پوستی سبزرنگ و دستها و پاهایی شبیه لاکپشت دارد. صورتش پوزهدار است و در بالای سرش تورفتگیای دارد که مایعی درون آن است. اگر این مایع به زمین بریزد یا خشک شود، کاپا به شدت ضعیف میشود. کاپا اهل شیطنت است و به خیار و کشتی سومو علاقه دارد.