شکل گیری محله ­های مسلمان نشین در شهرهای چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۱ توسط Momeni (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « ==== ''شکل گیری محله ­های مسلمان نشین در شهرهای چین'' ==== مسلمانان مهاجر اغلب در محله­ های خاصی در داخل و یا بیرون شهرها سکونت یافته و در برخی از موارد نیز با استفاده از تسامح دولتمردان چینی، در بافت محل سکونت خود چینی ­ها اقامت گزیده و در کنار مر...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شکل گیری محله ­های مسلمان نشین در شهرهای چین

مسلمانان مهاجر اغلب در محله­ های خاصی در داخل و یا بیرون شهرها سکونت یافته و در برخی از موارد نیز با استفاده از تسامح دولتمردان چینی، در بافت محل سکونت خود چینی ­ها اقامت گزیده و در کنار مردم عادی زندگی میکردند. در این محله ­های مهاجر نشین خارجی که فان­که( محله­ی خارجیان) خوانده می شد، قوانین و مقررات اجتماعی و قضایی و فرهنگی و دینی خاص مسلمانان حاکم بود و اغلب قاضی­القضات و امام جماعت مسلمان(شیخ الاسلام) توسط خود مهاجران انتخاب و با تأیید حاکمان چینی بر مسایل داخلی آنان نظارت و مشکلات و اختلافات آن­ها را حل و فصل می کردند. این محله­ ها نخستین محل زندگی گروهی و هسته ­های اجتماعی اولیه ی مسلمانان در چین به شمار می روند که افزون بر محل سکونت، هویت اجتماعی و فرهنگی آنان نیز براساس اعتقادات دینی در همین محله ها شکل ولی همیشه خود را جزیی از امت بزرگ اسلامی و جهان اسلام می دانستند نه جامعه ی چینی که در آن زندگی می کردند.

در این محله­ ها که به صورت کلونی های مجزا بودند، مسجد محور زندگی اجتماعی بود و خانه ­های مسلمانان در اطراف مسجد بنا شده و روابط اجتماعی خانواده­ های مسلمان حول محور مسجد و به­ صورت بسته و محدود در میان خودشان تنظیم می یافت. برخلاف دادوستد تجاری آن­ها که اغلب با چینی های غیر مسلمان بود، آنان از نظر اجتماعی و خانوادگی به خاطر تفاوت فرهنگی و رعایت مسایل شرعی و دینی، هیچ رابطه­ ای با غیر مسلمانان نداشتند. تمامی مسایل آموزشی، دینی، قضایی، و تأمین مواد غذایی حلال، این جوامع خود انزوا و محدود توسط خودشان تأمین می­ شد و نیازی به ارتباط با جامعه ­ی چینی اطراف خود نداشتند. حتی امامان جمعه و جماعت و مبلغان و معلمان آموزشی آن­ها نیز از کشور مبدأ می­ آمدند. زبان ارتباطی میان این جوامع، اغلب زبان مادری خودشان(فارسی-عربی) بود و نیازی به آموختن زبان چینی هم نداشتند. نوع زندگی، معاشرت و لباس پوشیدن و مراودات اجتماعی و آداب و رسوم فرهنگی این گروه ­های کوچک مسلمان برای جامعه ی میزبان در عین جالب و جذاب و قابل احترام بودن، عجیب و مشکوک نیز به نظر می­رسید. براساس نوشته­های تاریخی چین، در عصر سلسله ی تانگ، تنها در شهر چانگ­اَن پایتخت این کشور، بیش از 5 هزار خانوار خارجی که اغلب مسلمان و از ایران و آسیای مرکزی و مناطق عربی بودند، در این شهر اقامت داشته و میدانی در شهر به عنوان میدان خارجی­ ها وجود داشت که در این میدان، به ویژه عصرها و روزهای تعطیل، برنامه­ های فرهنگی وهنری ملل مختلف از جمله موسیقی، نمایش، آکروبات، و سایر بازی­ها و سرگرمی­ ها و تفریحات به نمایش گذاشته می شد که مورد توجه جامعه ­ی میزبان قرار می گرفت. حتی کالاها و صنایع دستی نفیس، عطر و بخور و مدل لباس­های خارجی که در این میدان عرضه می شد به شدت مورد استقبال چینی ­ها قرار می گرفت.