ساختار و سیاست های آموزشی ساحل عاج
پیشتر از کنفرانس برازاویل و نقش آن در باز شدن فضا برای حرکت مستعمرات، بهسوی کسب استقلال صحبت کردیم. در این کنفرانس، همچنین بر ضرورت ترویج آموزش در مستعمرههای فرانسه در آفریقا اشاره شد (Désalmand, 2008: 13-14). در کنفرانس داکار که در ژوئیه 1944 برگزار گردید، این مواضع و تصمیمها با تأکید بیشتری مطرح شد؛ به این ترتیب، تصمیماتی مبنی بر تحول شرایط آموزش، افزایش تعداد محصلان، بازبینی برنامههای درسی و غیره اتخاذ میگردد. همچنین تأسیس رشتههایی چون کشاورزی، در دستور کار قرار میگیرد و آموزش عالی نیز به راه میافتد. ساحل عاج نیز بهنوبه خود از این تحولات تأثیر میپذیرد. در این خصوص، صحبت از گذر از شکل نظام آموزشی استعماری به نظامی نواستعماری میشود (Ibid: 175-193). در کنفرانس داکار تأکید میگردد که باید نرخ سواد تا 50 سال آتی، به بالاترین میزان ممکن برسد. در این زمینه نهادها و مؤسسات متنوعی همچون مدارس تربیتمعلم، مدارس عالی مطالعه آبها و جنگلها و مدرسه عالی نظامی دایر میشود.
در بازبینی ساختارها و برنامهها نیز مقرر میشود که دوره ابتدایی در 6 سال برگزار شود؛ حداقل سن نیز برای شروع تحصیل 6 سال اعلام میگردد (Ibid: 300). برای تحصیلات متوسطه نیز دو دوره تعیین میشود؛ دوره اول، شامل 4 سال و دوره دوم، 2 سال که پساز اتمام آن دیپلم اعطا میگردد.
از سال 1960 بدینسو، یعنی پساز کسب استقلال، موضوع آموزش از اولویت خاصی در نظر سیاسیون برخوردار شد؛ تا جایی که حدود 44 درصد از کل بودجه ملی، به این موضوع اختصاص داده شد (Kouassi-Ayewa, 2004: 261). در بازبینی قانون اساسی، در اوت سال 2000 نیز مقرر شد که دولت، شرایط را برای دسترسی همگان به آموزش در سراسر کشور، فراهم نماید؛ به این ترتیب، سه سال اول تحصیلات ابتدایی رایگان شد و بهعنوان نمونهای دیگر، برای ازمیان برداشتن موانعی چون فقر در ترغیب والدین به آموزش فرزندان خود، قانون اجبار در پوشش یکسان برداشته شد. درواقع سیاست فراهمنمودن نیازهای اولیه برای دانشآموزان که در سالهای اول استقلال مرسوم بود، اما پساز مدتی برداشته شده بود، دوباره در سال 2001 به جریان افتاد. در همین سال، بنابر گزارش وزارت آموزشوپرورش ساحل عاج، 8050 مدرسه ابتدایی دولتی با 43562 آموزگار، برای تعداد 1872856 دانشآموز، به همراه 925 مدرسه خصوصی، با تعداد 7406 معلم و تعداد 240980 محصل، مشغول به کار بودهاند.(Ibid)
بااینهمه، نرخ سواد در این کشور، بهویژه برای دختران، همچنان در شرایط مطلوبی قرار ندارد. البته یکی از دلایل مهم این مسئله، بحران سیاسی و نظامی سالهای اخیر است. سال 2008، تعداد کسانی که آموزش درستی ندیده و بیکار بودند، حدود 4 میلیون نفر اعلام شده است (Ely, 2008). با توجه به این مشکل، سیاستگذاران این کشور، برنامههای آتی خود را بهویژه در حرکت بهسمت هماهنگ نمودن هرچه بیشتر آموزش با نیازهای بازار، تنظیم نمودهاند.