آشوریان سوریه
آشور نام دولتی باستانی است که در شمال میانرودان به پایتختی شهر باستانی «نینوا» قرار داشت و مدتها توانست بر سرزمینهای عراق، فنیقیه (لبنان)، سوریه، فلسطین، مصر، بابل، ایلام و باختر فلات ایران تا خلیج پارس حکمرانی کند تااین که دولتهای ماد و بابل، دولت آشور را شکست دادند.
حکومت «آشور بانی پال» (Ashurbanipal) (پادشاهی 669-625 یا 633 پ.م.) که آخرین فرمانروای مقتدر آشوریان(Assyrian) (1800-612) بود، بدون تردید یکی از بزرگترین سازمانهای اداری بود که جهان مدیترانه یا خاور نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود و تنها «حمورابی»، پادشاه عموری و «تحوتموس سوم» (Thutmosis III) (پادشاهی ۱۴۷۹–۱۴۲۵)، فرعون مصر، بودند که قبل از آن، بدینگونه دستگاه اداری، آن هم نه شبیه به آن، نزدیک شده بودند و تنها پس از آن، دستگاه اداری هخامنشی پیش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابری کند.[24]
نقشه گسترده ترین ادوار دولت آشور
شهرت آشوریها به جنگیدن، خونریزی، ساخت سلاح، سنگتراشی، ساخت جاده و پست است. از ویژگی آشوریها بی رحمی و سنگ دلی آنها نسبت به دشمنان بود. علت آن را باید دو چیز دانست، آشوریها باور داشتن بیرحمی و سنگدلی با دشمنان مورد رضایت خداوند است و ثواب دارد، چنانچه یکی از پادشاهان آشور به دست خود اسرا را کور میکرد و این کار را مورد پسند خدایان میدانست. آشوریها چون جمعیت کمی داشتند برای از دست ندادن سرزمینهای تحت حاکمیت شان که بعدها وسعت زیادی پیدا کرد متوسل به کارهایی میشدند که ملل شکست خورده را ناتوان و در برخی موارد نابود میکردند.(همان)
این دولت خونریز تقریباً در تمام مدت حیات خود، با هیتیان و دولتهای میتانی و عموری، کشمکش داشت. در واقع همسایگان آشور که عمری بسیار کمتر از این دولت مهاجم داشتند، تمام دوره وجودی خود را در سایه وحشت از این دولت به سر بردند.
نقشه زیر وضعیت تقریبی مرزهای این چهار دولت به به طور نسبی نشان میدهد. البته این نقشه تنها ناظر به شهرهای مرکزی است و در ادوار مختلف متغیر بوده است؛ به طوری که در زمان پادشاهان مقتدر هر یک از این دولتها، پهنه سرزمینی یکی نسبت به بقیه از مرزهای ایران تا مدیترانه سبقت گرفته و گسترده شده است.
طرح تقریبی همجواری دولت آشور با همسایگان
اهمیت تاریخی حضور فرهنگ و تمدن آشوری در سوریه امروز از آن جهت قابل تأمل است که ریشه واژه «سوریه» همین کلمه «آشور» است. در واقع، کشور سوریه، به سرزمین آشور، تسمیه شده است.
«استرابون» (Strabo) (63 پ.م.- 24م.) مورخ یونانی، نام این دولتشهر را به سه صورت «Syria» در گویش یونانی، « Assyria» در گویش لاتینی و «Asōristān» در گویش فارسی میانه ثبت کرده است.[25] Syria یا Assyria از ریشه اکدی « Aššur» (آشّور) گرفته شدهاند.[26]
گسترش دولت آشور، در بادی امر، به طور طبیعی، نتیجهای جز ویرانی شهرهای سوریه نداشته است؛ مانند ویرانی «نَقَر» (Naghar) در ساحل خابور و «واشیوکامی»(Washukanni) در حسکه که در سطور بعد، بیشتر از آنها سخن به میان خواهد آمد؛ اما در مقابل، پس از استقرار کامل دولت آشور در هر منطقه، به طور طبیعی، نه تنها عملیات عمرانی در بعضی جاها از سر گرفته شد؛ مانند بازسازی شهر «ماری» که درباره آن، پیشتر حق مطلب ادا شد؛ بلکه تا قبل از تمدن رومی، هیچ یک از اقوام گذشته به اندازه آشوریان در توسعه اقتصادی، سیاسی، هنری و شهری سوریه مؤثر نبودهاند.
میراث فرهنگی و تمدنی آشوریان در سوریه، به نوبه خود، هم موضوع یک برنامه مطالعاتی جداگانه و گسترده است که در حوصله این مقال نمیگنجد و هم نسبت فایده عناوین مستخرج از آن به اندازه بررسی همین عنوان در مورد تمدن رومی واسلامی، قابل ملاحظه و مفید برای موضوع کتاب حاضر نیست.