آداب و رسوم سوریه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۳ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''آداب و رسوم''' '''مراسم خواستگاری و ازدواج''' در گذشته، بعداز توافق، که شامل مهریه و مقدار طلایی که باید خریداری شود، فاتحه­ای قرائت می­شد و «متن عقد» (عقد القِران) را بر روی پارچه ای ابریشمین می­نوشتند. در بعضی نقاط آیین «عقد الشیلة» (شال گره ز...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آداب و رسوم

مراسم خواستگاری و ازدواج

در گذشته، بعداز توافق، که شامل مهریه و مقدار طلایی که باید خریداری شود، فاتحه­ای قرائت می­شد و «متن عقد» (عقد القِران) را بر روی پارچه ای ابریشمین می­نوشتند. در بعضی نقاط آیین «عقد الشیلة» (شال گره زنی) نیز اجرا می­شد؛ بدین شکل که پدر عروس و پدر داماد زانو به زانوی هم می­نشستند و شال­های یکدیگر را به هم گره می­زدند.

مهریه تعیین شده باید نقداً پرداخت می­شد و آن بخشی از طلا که باید عروس (العروسة) دست و گردن را بدان بیاراید، باید خریداری می­گردید؛ همین­طور داماد (العریس) بعد از خواستگاری و عقد، تا روز عروسی، اجازه ملاقات با عروس را جز در حضور خانواده عروس نداشت و بعد از خواستگاری و عقد، دو فامیل متقابلاً به منزل یکدیگر برای صرف شام یا ناهار دعوت می­شدند و بستگان داماد، هدایایی به عروس تقدیم می­کردند. بعضی از جهیزیه عروس نیز جزء مطالبات خانواده عروس از داماد بود. در استان­های ساحلی، مراسم عروسی بسیار طولانی و حتی برای چند روز ادامه داشت. در حال حاضر اغلب این سنت­ها به ندرت اجرا می­شود؛ البته مراسم، نامزدی، عقد و عروسی همچنان رواج دارد.

فصل ازدواج در سوریه با آغاز بهار و پس از فروش محصولات کشاورزی آغاز می شود و تا اواخر نوامبر ادامه می یابد.

معمولاً چند روز بعد از نامزدی، داماد و عروس و مادرزن و مادرشوهر برای خرید حلقه ها می­روند و در این مدت، رفت و آمدهای زیادی بین دو خانواده و بازارگردی اتفاق می­افتد. جشن نامزدی را خانواده عروس برگزار می‌کند و جشنی ساده است که در آن اقوام و دوستان خانواده عروس و داماد از میان زنان جمع می‌شوند.

روز جشن عروسی، عروس هر بار که برقع از رخ بر می­گیرد، شوهر یا پدرشوهر، لیره طلایی به پیشانی و گونه­های او می چسبانند، مادر داماد جلوی در می­ایستد و داماد و عروس قبل از ورود به اتاقشان برای او سر فرو می­آورند و داماد واقعاً سر گربه‌ای را جلوی چشمان همسرشان می‌برد تا آبروی شوهر را حفظ کند!

در حلب وقتی عروس را به خانه می­برند، او را روی کرسی بلندی می­نشانند و در مقابلش دو شمع بلند روشن می­کنند و سعی می­کنند خاموش نشوند و معتقدند اگر تا صبح تماماً ذوب شوند، عروس سعادتمند خواهد شد. آن شب رسم دیگری نیز دارند به نام «دور» (مشاطة) دارند؛ بدین ترتیب که وقتی عروس در خانه شوهر لباس از تن برمی­گیرد،  زن همراه عروس که نوعاً آرایشگر اوست، عبایی به تن می­کند و کلاهی چون قاضیان بر سر می­گذارد و شمشیر عریانی را به دست شوهر می­دهد تا سه مرتبه با پهلو بر سر عروس زند! که شاید به نوعی گربه دم حجله کشتن باشد یا این که به هر تقدیر در نزاع زن و شوهر، زن متهم است و شوهر او را کیفر خواهد داد!

در حمص تهدید عروس، با سیلی شب اول عروسی یا آویختن شمسیر بر دیوار اتاق عملی می­شود.

در لاذقیه باید قبل از خواستگاری، هدیه­ای به شیخ محله داد! خانواده داماد برای هر یک از خانواده عروس که دعوت شده است، هدایایی می­دهد که نوعاً معانی رمزی خاصی برای ابلاغ بعضی مطالب به کنایه است. سنتی هم دارند به نام «ارتداد»؛ بدین تفصیل که عروس چند روز بعد از جشن عروسی به نزد خانواده­ی خود برمی­گردد و شوهرش چند روز بعد می­آید و هدایای گرانبهایی را با خود می­آورد و دست همسرش رامی­گیرد و می­برد. [1]


صحنه ورود خانواده عروس به خانه داماد برای پذیرایی شدن (پاگشایی)


روابط خانوادگی در سوریه تا حد ممکن حتی بعد از ازدواج در نزدیک­ترین شکل ادامه دارد. زندگی برای مجردان بالای 18 سال، به صورت مستقل، بسیار کم اتفاق می­افتد. معمولاً رسم بر این است که وقتی فردی ازدواج می­کند یا می­خواهد در شهر دیگری تحصیل کند، تنها زندگی می­کند؛ البته در حال حاضر، خصوصاً بعداز بحران اخیر، به جهت فرار یا مهاجرت، فاصله­ها و زندگی در غربت بسیار افزایش یافته است؛ بر این باید افزود، افزایش استفاده از فناوری­های مدرن و کاهش روبط اجتماعی که مبتلابه اکثر جوامع درنیای معاصر است.

در سوریه نظامی از جلسات خانوادگی وجود دارد. آنها در تعطیلات و مناسبت های رسمی؛ مانند اعیاد فطر و قربان و همچنین در هر زمانی که فرصتی باشد، ملاقات می کنند؛ در واقع، دیدارهای مکرر و مبادله دعوت‌نامه‌ها برای وعده‌های غذایی در میان اعضای فامیل، جزء لاینفک زندگی روزمره سوری­ها است.

مضیف یا مهمان خانه ازبخش­های اصلی و سنتی تاریخ فرهنگ عامه سرزمین­های عربی است و هنرهای سنتی و دستی سوریه در دکوراسیون محل پذیرایی و نیز شکل پذیرایی بانوان سوری از مهمان، خود نیاز به هفتاد من کاغذ دارد که به درستی حق مطلب ادا شود.

در جلسات فامیلی که معمولاً با صرف غذا همراهاست، بعد از غذا، کوچک­ترها بهترین فرصت­ها را برای ارتباط و بازی دارند و بزرگ­ترها نیز دور هم می نشینند و در مورد مسائل زندگی، صحبت می کنند. وقتی یکی از اعضای خانواده مشکلی داشته باشد، مشکلش مطرح می­شود و همه سعی می­کنند برای این مشکل، راه حلی پیدا کنند. گاهی نیز ممکن استبا هم به پارک­ها یا مکان­های تفریحی بروند.

لباس سوری

التقاط فرهنگی سوریه در طیف وسیعی از سبک های لباس، کاملاً مشهود است: در حالی که برخی از زنان آخرین مدهای اروپایی را انتخاب می کنند، برخی دیگر کاملاً محجبه هستند و یا لباس­های محلی به تن دارند.  مردان مسن‌تر شلوارهای گشاد تیره رنگ به تن دارند؛ اما جوانان به سبک‌های غربی تمایل دارند.

لباس سنتی مردان در سوریه در گویش عامیانه « شروال» نامیده می‌شو. روی پیراهن بالاپوشی به تن دارند و سر را نیز بانوعی چفیه که در سوریه به آن«کوفیه» یا «شماخ» می­گوسند، می­پوشانند؛ یعنی ترکیبی از لباس­های عربی، کردی و ترکی و ای بسا ایرانی یا مسیحی.

لباس سنتی مردان اغلب همراه با شرف یا تکه سلاح بود. بعدها به تدریج کلاه فز یا فاس که پیش­تر جزئیاتآن بیان شد،، برای افراد مسن و تحصیلکرده، جایگزین کوفیه شد و شلوار و پیراهن هم جایشان را به «جلابیة» که ردای بلند و دوخته شده­ای است، داد.

پیراهن بلند و تیره برای زنان و روشن برای دختران مرسوم است که اغلب با گوشواره‌های طلا یا نقره آراسته می‌شود یا برخی از آن‌ها گلدوزی شده­اند و یک روسری که به آن «بُخنُق» یا «خِمار» می­گویند نیز روی سر می­اندازند و یا به دور سر می‌پیچند. روبنده یا برقع نیز گاهی استفاده می­شود. این شکل کلی البسه سوری است که به نسبت موقعیت و طبقه اجتمعای و ثروت شخص می­تواند با بسیاری از تزئینات و زیور آلات همراه باشد.

لباس‌های سنتی سوریه رنگ‌های تندی دارند، مانند قرمز روشن، آبی، سیاه و سبز. استفاده از این لباس‌ها در حال حاضر نسبت به گذشته کم شده است. از برجسته ترین لباس‌های زنانه، «مِرْدَن»، «الجاروكة» و «قفطان» است. مِردن از ابریشم طبیعی بافته و دوخته شده است و نوعاً زنان طبقه بهره­مند به تن دارند. غیر از اینها ده­ها نوع و مدل دیگر از لباس­هاس زنانه و مردانه در مناطق مختلف؛ خصوصاً در حمص، حما و دیرالزور مرسوم است. [2]

زنان در دمشق علاقه زیادی به جواهرات؛ خصوصاً البسته مزین دارند. از جمله این زیورآلات، کلاهی نقره­ای است که منگوله­های نقره­ای از آن بر روی پیشانی تاب می­خورد و یا گردنبندهای سنکین، متشکل از چندین زنجیر طلایی که از آن پنجه­های طلا آویزان است؛ همچنین دستبندهای طلا یا نقره و سکه­های طلا از الرشادیه، الحمیدیه، العزیزیه و انگلیسی؛ خلخال نیز از جمله و نیز گوشواره همراه رِشمه­های طلایی یا نقره ای که به سینه می­آویزند یا به دور کمر می پیچند و گاهی به معنی واقعی کلمه مصداق افراط است.

غذاهای سوری

تفاوت اصلی بین شیوه های لبنانی، سوری و غربی در سرو غذا این است که سوری­ها همه چیز را روی میز می گذارند؛ یعنی کامل «سفره آرایی» (زينة الطاولة)  می­کنند؛ مثا ایرانی­ها؛ نه این که بعداز استقرار مهمان­ها یکی یکی و به دفعات، غذاها را سرو  کنند.

بعضی چیزهای کوچک پای دائمی سفره­های سوری است؛ زیتون، خیار سبز، ترشی. «حُمُّص» (Hummus) هم گاهی اوقات جزء این­هاست؛ زیرا از ضروریات سفره برخی خانواده­های سوری است.

بعضی خانه­ها شکلهای خاصی از این دورچین­های کوچک، مختص خود دارند؛ مثلاً بعضی سالادی با هویج، آبلیمو و زیتون درست می­کنند یا آجیل، نان خاص و یا نوعی دیپ و ترشی خانگی سرو می­کنند. در کنار اینها پیش‌غذاهای کوچکی ممکن است باشد که بیشتر در رستوران‌ها سرو می‌شود؛ مانند سالاد  «فَتّوش» (Fattoush)[3]، سالاد معمولی و «اَلبابا غُنَّوج»[4] که به آن «مَبتَل» (Matbal) هم می­گویند و «فَتّه» (Fatteh)[5]

حُمُّص فتوش
بابا غنوج (مَبتَل) فَتّه


سپس حداقل یک غذای اصلی و شاید دو یا بیشتر در خانه های مجلل هس؛، مانند خورش با مقداری برنج، «کُبّه» یا «کیبّه» (Kibbeh)[6] داخل سینی، کیبه سماقی یا الشاکریة.  همه چیز هم­زمان روی میز گذاشته می­شود. شما می­نشینید و صحبت می­کنید و غذا می­خورید ومعمولاً با دست و قطعه­ای از نان.. بعد از اتمام غذا، اغلب، میوه یا یک نوع دسر یا شیرینی و گاهی بستنی می­خورند که مخصوصاً در مناسبت­های خاص سرو می­شود؛ مثل شیرینی «بالوریه» (Ballourieh)[7]، دسر «قمر الدین»  (Qamar al-din)[8] یا بستنی «بوزا» (Booza)[9]

بالوریه قمر الدین بوزا


در گذشته، خانواده­ها با هم زندگی می­کردند و خانواده در یک یا دو اتاق سکونت داشت. موقع غذا هم همه با هم غذا می­خوردند و در تهیه غذا مشارکت داشتند و به جای پختن با گاز، اجاق هیزمی را آتش می­زدند و از همه چیزهایی که در زمین­هایشان کشت می­شد، استفاده می­کردند.