تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی سوریه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۶ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «تاریخ ادبیات سوریه را نمی­توان از تاریخ ادبیات عرب جدا کرد؛ مثل این که بخواهید تاریخ ادبیات یکی از استان­های ایران را از تاریخ ادبیات فارسی جدا کنید؛ مگر این که بخواهید تنها به معرفی مشاهیر ادبی این استان بپردازید؛ درواقع، بحثهای اصلی ادبیات...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تاریخ ادبیات سوریه را نمی­توان از تاریخ ادبیات عرب جدا کرد؛ مثل این که بخواهید تاریخ ادبیات یکی از استان­های ایران را از تاریخ ادبیات فارسی جدا کنید؛ مگر این که بخواهید تنها به معرفی مشاهیر ادبی این استان بپردازید؛ درواقع، بحثهای اصلی ادبیات و زبان را باید به شکلی گسترده­تر از مناطق تحت نفوذ، مورد ارزیابی قرار داد.

درباره سوریه، موضوع زبان و آثار ساکنان سوریه باستان؛ حداقل از زمان اقتدار آشوریان و زبان آرامی و پس از آن،سریانی، تمدن­شهرهای های سرزمین کهن سوریه؛ مثل اوگاریت، ماری، ابلا و ...، خود پژوهشی گسترده و عمیق است که این مختصر تاب بررسی تمام آنها را ندارد.

در این قسمت، به تاریخ ادبیات پیوسته به زبان عربی و بعد از اسلام اکتفا می­شود؛آن هم اختصاصاً به ادبیات، به معنی الاخص؛ یعنی شعر و داستان و نه تمام آثار برجای مانده علمی دیگر؛ مثل کتب فقه، حدیث، تاریخ، جغارافیا، نجوم و... که ارزش ادبی نیز دارند.

تاریخ ادبیات سرزمین مهاجم پذیر سوریه، نشان می­دهد که این سرزمین هیچگاه استقلال ادبی نداشته است و بسیار سریع و پرقدرت، فرهنگ مهاجم را اخذ کرده آن را به زیبایی پرورده است.

در حال حاضر سوریه 15 قرن است که در خدمت آخرین مهمان مهاج خود؛ یعنی فرهنگ عربی – اسلامی است؛ اما در تاریخ ادبیات عربِ پیش از اسلام، نقشی نداشته است؛ بلکه در خدمت زبان و فرهنگ آشوری بوده است؛ میراثی که بعدها به خدمت مسیحیت درآمد.

این پهنه گسترده سرزمینی، پیش از میلاد مسیح؛ یعنی در عصر یونانی (هلنی) نیز متأثر از سلوکیدها و فرهنگ هلنی و در خدمت تمدن یونان بوده است. بعد از یونانیان نیز به عنوان یکی از ایالتهای روم، تمام نیروی انسانی این منطقه، صرف ادبیات، معماری، هنر و دانش فرهنگ رومی شد؛ به عنوان مثال، چند تن از سوریان، امپراتور روم شدند که پیشتر در بخش تاریخ به ایشان اشاره شد.

غیر از امپراتوران رومی سوری، دانشمندان و نویسندگان بزرگ سوری که در خدمت تمدن رومی قلم­فرسایی کرده­اند، بسیارند؛ مانند «اِمیلیوس پاپینیان» (Aemilius Papinianus) (142-212 ق.م.) سوری الاصل که یکی از پنج حقوق دان برتر روم بود؛ کسانی که در سال ۴۲۶ میلادی، آرائشان در مجموعه­ای به نام «قانون استنادات» (Law of Citations) جمع‌آوری شد.[7]

سوریه در طول شش قرن اول ظهور مسیحیت؛ یعنی از میلاد مسیح تا ظهور اسلام، به عنوان خاستگاه و مرکز مسیحیت، در خدمت زبان و فرهنگ مسیحی بوده است و از آنجا که چهار اسقف­نشین بزرگ از پنچ اسقف­نشین جهان مسیحیت در منطقه شام قرار داشت، بسیاری از اساقفه بومی و مهاجر فعال در کلیساهای اصلی و پیرامونی دست به قلم برده و حجم عظیمی از ادبیات مسیحی را؛ اعم از آثار هنری و علمی، به وجود آورده­اند؛ به عنوان مثال، یکی بلاغت دانهای تمدن رومی در دوران شکنجه و آزار مسیحیان، «لوسین ساموساتی» (Lucianus Samosatensis) (۱۲۵ –۱۸۰ م.) سوری آشوری‌تبار است که از بزرگترین سوفسطائیان و سخن‌وران امپراتوری روم به شمار می رود و تقریباً 80 اثر به او منسوب است. این نویسنده­ی پرکار، به‌عنوان یک ادیب منتقد، نمایش نامه­های طنزی به سبک آثار افلاطون دارد که در آن‌ها باورهای یونانی را به سخره می‌گیرد؛ همچنین رسائل بلاغی متعددی؛ ازجمله: «کیفرخواست دوگانه» (The Double Indictment) و «پرومته ادبی» (A Literary Prometheus) در دفاع از سبک ادبی خودش نگاشته است. (10-1:1913Harmon,)[8]

از معاصران لوسین، بلاغت­دان بزرگ دیگری است به نام «هرموگنیس طرسوسی» (Hermogenes of Tarsus) که اوج شهرتش مربوط به روزگار امپراتوری «مارکوس آئورلیوس» (Marcus Aurelius) است؛ یعنی بین سال‌های (161–180 م.). هرموگنیس تا 25 سالگی چندین رساله­ی بلاغی تألیف می‌کند و بعد از آن تا پایان عمر طولانی­اش دچار نوعی بیماری مغزی شبیه مننژیت می‌شود؛ رسائل اوعبارتنداز: «درباره­ی ساخت استدلال» (On the invention of arguments)، «درباره­ی انواع سبک» (On types of style) «درباره­ی شیوه بیان تأثیرگذار» (On the method of speaking effectively) و «درباره­ی تمرینات لفظی» (On rhetorical exercises) (همان)