عصر عثمانی در سوریه
عصر عثمانی
وقتی باد قدرت از آناتولی و از سوی دولت عثمانی وزیدن گرفت، جماعت شعرای شامی، به اقتضای شغلشان، رو بدان سو نهادند؛ امثال «منجک بن محمد بن منجک» (وفات: 1080) و «مصطفی البابی[20]» (وفات: 1092) و « ابن النقیب دمشقی» (وفات: 1081)؛ البته بودند کسانی که به استانبول نرفتند؛ مانند «یوسف بن عمران حلبی» (وفات:1074) و «ابن النحاس» (وفات: 1052) یا رفتند؛ اما پاکیزه زیستند؛ مثل «عبدالنبی نابلسی» (زاده 1050). در این میان، شیخ بهایی یک استثناست که به جای دربار عثمانی همراه پدر در نوجوانی به ایران و دربار صفوی آمد. او از جمله شامیانی است که به فارسی و عربی شعر سروده است.
روشن است که دربار ترکان عثمانی برای شعرای شامی و به طور کلی، شعرای عرب، محل چندان ایدآلی نبود به دو جهت: یکی این که ترکان عثمانی، بسیار قومگرا بودند و درواقع، به خاطر ادعای خلافت، اعراب را مجبور بودند که تحمل کنند؛ این بیمهریها آنقدر شدتگرفت که بعد از ورود صنعت چاپ، هیچ کتاب یانوشته عربی حق انتشار نداشت! دیگر این که به جهت همان تعصب قومی شدید که در عرب نیز بود، برای شعرای شامی و عرب در میان اعراب، فضیلتی محسوب نمیشد که مجیز ترکان عثمانی اشغالگر گفته شود.
بقای یک اثر در گذشته، معمولاً با حمایت مادی و معنوی دربار صورت میگرفت. در زمان استیلای عثمانی – که نزدیک به هفت قرن به طول انجامید – فرصت مدیحهپردازی و زورآزماییهای ادبی برای شعرا و نویسندگان عرب، از دست رفت؛ به همین خاطر، ادبیات عرب؛ مخصوصاً حوزه شام، در این دوره، در مقایسه با ادوار پیشین، تقریباً به محاق فرو رفت. در سنت ادبی تاریخ نگاری ادبیات شام نیز این دوره مسکوت مانده است و جستجوی شعرا با انبر و منقاش بایدصورت پذیرد؛ علاوه بر این که چندان اثر قابل توجه تأثیرگذاری هم نمیتوان به چنگ آورد.