جریان ها و روابط اجتماعی اردن
روابط اجتماعی
از آن زمان که مردم اردن ارزش ها، راه و روش ها و آداب و رسومی را قبول کردند که با آنچه در گذشته ی سنتی اردن وجود داشت کاملا متفاوت بود. روابط بین مردان و زنان و تمام جنبه های جامعه ی اردن دستخوش تغییرشدند. هنگامی که دیدگاههای نو به تمام بخش های جامعه رسید، ادراکات و اعمال جدید نمایان شدند.
افزایش پویایی فیزیکی و اجتماعی روابط خانوادگی و ارزش هایی را که فرد را تابع خویشاوندان می کرد کمرنگ کرد. رشد فردگرایی بخصوص در بین جوانان تحصیل کرده آشکار می شد. بسیاری از جوانان ترجیح می دادند هنگام ازدواج خانه مستقل داشته باشند تا این که با والدین خود زندگی کنند. مهاجرت کارگری تأثیرقابل توجهی برساختار خانواده و روابط افراد درآن داشت. دربعضی موقعیت هایی که مردها به تنهایی مهاجرت می کردند، همسران و بچه های آنها تنها ماهی یک یا دوبار ایشان را ملاقات می کردند.
هنگامی که زن و فرزندان به تنهایی زندگی می کردند این تربیت باعث افزایش مسئولیت و اختیار زنان می شد. دراین خانواده ها فرزندان بدون آنکه پدرخویش را درست بشناسند، پرورش می یافتند. درزمانی که زن و فرزندان با خانواده شوهر زندگی می کردند تحت ریاست آنها قرار می گرفتند. بعضی از تغییرات اجتماعی مشخص نقش زنان را تحت تأثیر قرار دادند. درمناطق شهری زنان جوان هرچند هنوز زندگی شان تحت سلطه سنت های پیشین است اما راه خود را برای کسب آزادی و مساوات ادامه می دهند.
از دهه ی 1960 زنان در عرضه ی اجتماع فعال تر شدند. در دهه ی 1980 نام نویسی دختران درمدارس تقریبا برابر پسرها بود و تعداد زیادی از زنان تحصیل کرده وارد نیروي کار شدند. دخترانی که به مدرسه می رفتند هرچند به ندرت عصرها بهمراه دوستان خود از خانه خارج مي شوند اما مانند سابق هم محافظت و كنترل نمی شدند. زنان تحصیل کرده نیز اغلب پس از چندین سال کارکردن تمایل دارند دیرتر ازدواج کنند.
میانگین سن ازدواج زنان از نوجوانی به حدود 20 سالگی افزایش یافت و میانگین سن ازدواج برای مردان بین 26 تا 28 سالگی بود.
کم شدن اختلاف سن بین طرفین ازدواج به معنی تغییردرک دو طرف از ازدواج و رابطه ی آن با خانواده بود. همچنان که ازدواج برای تشکیل خانواده بود اما رابطه بین زن و مرد ازعمق بیشتری برخوردار شده بود. این تغییر حاکی از کمترشدن قدرت خانواده ها و پررنگ شدن علایق شخصی بود.
در اواخر دهه ی 1980 بعضی از پژوهشگران عنوان کردند که زوج ها تمایل به داشتن فرزندان کمتری دارند. این گرایش باعث تناسب یافتن موقعیت زنان درجامعه و ایجاد تغییراتی در اقتصاد سیاسی شد.
الگوهای تحصیل و اشتغال زنان مبین این موضوع بود که پرورش کودکان دیگر تنها نقش زنان نیست. درتحول جامعه کشاورزی و چوپانی به جامعه ای برپایه خدمات که سواد امری لازم در آن بود، بچه ها احتیاج به دوره های طولانی تر تحصیل داشتند و دراین دوره به خانواده های خود وابسته بودند.
توسعه خانه های هسته ای جدایی افراد ازنیازهای زندگی خانوادگی را در برداشت .درهمان زمان امنیت اجتماعی وابستگی سالمندان به فرزندان و بستگانشان را کاهش می داد.
اما خانواده های اردنی، خانواده را پشتوانه ی خود می دانستند هرچند اگرهمه ی اعضای خانواده در واحد ها ی هسته ای زندگی می کردند.
نظام سياسي در دوران حسين بن طلال به گونه اي به نظام ليبرالي و سرمايه داري متمايل بود. كمك هاي ايالات متحده آمريكا و انگليس به اين كشور سبب شد حتي در زمان گسترش ايدئولوژي كمونيستي در منطقه و سراسر جهان، حسين بن طلال از مالكيت فردي و بخش خصوصي حمايت كند. اتخاذ اين رويكرد اقتصادي سبب شد تا بخش خصوصي در مسير استقلال نسبي از دولت گام بردارد و به طور متوازن و مساوي با بخش دولتي در امور اقتصادي اردن تاثيرگذار باشد.