زبان و ادبیات اردن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۰ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ادبيات كودكان''' ظهور ادبيات كودكان در اردن همزمان بود با آغاز به كار مجله سامر در سال 1977 ميلادي و از آن زمان تا كنون اين جنبش ادبي از طريق روزنامه،‌مجله و كتاب تداوم داشته است. در همين حال برخي سابقه ادبيات كودك در اردن را به دهه پنجاه برده و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ادبيات كودكان

ظهور ادبيات كودكان در اردن همزمان بود با آغاز به كار مجله سامر در سال 1977 ميلادي و از آن زمان تا كنون اين جنبش ادبي از طريق روزنامه،‌مجله و كتاب تداوم داشته است. در همين حال برخي سابقه ادبيات كودك در اردن را به دهه پنجاه برده و برخي كتاب ها در مرحله ابتدايي را از مصاديق آن مي دانند و كتاب هاي "انا شيد الجيل المسلم" يوسف العظم و مجموعه شعري "الطفل المنشد" اسكندر الخوري را از آغازين كتاب ها پيرامون كودكان مي دانند.

با اين حال نامگذاري سال 1979 ميلادي به نام سال كودكان، دليلي شد كه ادبيات كودكان و فرهنگ مرتبط با آن گسترش يافته و روزنامه و مجلات اردني، صفحه اي را به ادبيات مخصوص كودكان اختصاص دهند. پس از آن سال چندين مجله تخصصي در رابطه با كودكان مانند مجله وسام، فارس، البراعم و طارق آغاز به كار كرده و موفقيت هاي زيادي به دست آوردند.

در سال 1989 انجمني به نام انجمن ملي تربيت و تعليم كودكان در اردن تاسيس شد كه هدف آن پرداختن به موضوع قصه، قصيده، نمايشنامه، كتابخانه كودكان، روزنامه كودكان و كتاب هاي مدرسه با موضوع كودك بود و در آن هم چنين پژوهش هايي در مورد چگونگي روابط با كودكان انجام گرفت.

طي سال هاي اخير نيز كنفرانس ها و جشنواره هاي زيادي پيرامون رسيدگي به اوضاع كودكان اردني و ادبيات كودكان در شهرهاي مختلف اين كشور برگزار شده و از مهم ترين آنها مي توان كنفرانس ملي و فرهنگي دانشگاه اردن در سال 1985 كه با عنوان ادبيات كودكان در اردن و مواجهه آن با خطر صهيونيسم به بحث و گفتگو پيرامون كودكان پرداخت و هم چنين كنفرانس جهاني پيرامون كودكان در سال 1990 را مي توان نام برد كه با نظارت وزارت آموزش و پرورش و وزارت برنامه ريزي اردن برگزار شد.

از نامداراني كه در زمينه ادبيات كودك در اردن آثار تاثير گذاري به جاي گذاشتند محمد القيسي، محمد الظاهر، محمود الشلبي، فخري قعوار، مفيد نحلة، ‌منيرة‌ القهوجي و روضة الهدهد را مي توان ذكر كرد.


·     جنبش ادبي در اردن به دو ريشه مستحكم متصل است كه با تشكيل حكومت اردني از سال 1921 ميلادي تاكنون جان تازه اي به خود گرفته است:

1.    دربار امير عبدالله بن حسين كه در آن زمان پادشاه اين كشور بود و با استقبال از جنبش ادبي شكل گرفته در شرق اردن به شاعران و اديبان بسيار اهميت مي داد تا جايي كه شاعران و اديبان بزرگي همانند فؤاد الخطيب (شاعر الامير)، مصطفي وهبي التل، عبدالمنعم الرفاعي، عمر ابورشيه، وديع البستاني و عبدالمحسن الكاظمي همكاري هاي گسترده اي تحت نظارت پادشاه با دربار برقرار كرده و از طريق آن توانستند صداي خود را به روزنامه ها، هفته نامه ها و مجلات ادبي برسانند.

2.    تراژدي بوجود آمده به دليل همسايگي با فلسطيني در شعر شعرا و نوشته هاي اديبان اردني تاثير به سزايي در شكوفايي جنبش ادبي اين كشور داشت تا جايي كه سال هاي بين 1948 (اشغال فلسطين توسط اسرائيلي ها) تا 1967 (جنگ اعراب با اسرائيل) را اوج جنبش ادبي اردن دانستند.

پس با اين دو عنوان مي توان به تشريح ادبيات و جايگاه آن در كشور اردن پرداخت.

·     جنبش شعري:

شعر قسمت زيادي از نقشه ادبي اردن را به خود اختصاص داده است و دليل آن را هم مي توان ميراث شعري كه در طول زمان در اين كشور بوده و هم چنين ورود داستان، رمان و نمايشنامه از طريق غرب به اردن دانست.

دكتر فواز طوقان در كتاب خود به نام جنبش شعري در اردن تا سال 1977 ميلادي با اشاره به جايگاه والاي شعر در اين كشور شعراي اردني را به 4 دسته تقسيم مي كند:

1.   گروهي از شعراي سلف كه اشغال فلسطين توسط اسرائيل را به خود ديده اند و در اين باره به سرايش قصيده هاي عمودي پرداخته و حركت رمانتيك وارانه خود را وارد شعر كردند كه از بارزترين آنها مي توان عبدالمنعم الرفاعي را نام برد.

2.   گروهي از شعرا كه در شعرهاي خود تا حدودي از سبك گروه اول پيروي كرده اما با گذشت زمان به حركتي نو روي آوردند كه از اين دسته شاعران مي توان فدوي طوقان، سلمي خضرا الجيوسي و كمال ناصر را نام برد. شعر اين افراد ادغام شعر شعراي قديمي و شعراي نوگراست.

3.   شعراي گروه سوم را افرادي تشكيل مي دهند كه تمامي شعرهايشان از حركت جديد و روز تاثير پذيرفته است و شعر آنها بيانگر شعر نو و ويژگي هاي آن است. از مشهورترين شعراي اين گروه مي توان عبدالرحيم عمر،‌ امين شنار، تيسير سبول، فواز طوقان و حيدر محمود را نام برد.

4.   گروه چهارم شامل شاعران جواني است كه بيشترين مساحت نقشه شعري اردن را در دهه هفتاد و پس از آن تشكيل دادند كه تعداد آنها بيش از 70 شاعر است.

در رابطه با جنبش شعري در اردن دكتر عبدالرحمن ياغي در كتاب خود به نام البحث عن قصيده المواجهة،‌سبك غالب شعري يك سده اخير در اين كشور را قصيده برشمرده كه شاعران اردني تاكنون ديوان هاي زيادي كه همگي قصيده هستند به چاپ رسانيده اند.

·     داستان كوتاه:

محققان در دو كشور اردن و فلسطين، طلايه دار داستان نويس به ويژه داستان كوتاه در اين دو كشور را "خليل بيدس" صاحب مجله النفائس را نام مي برند. مجموعه داستان كوتاه "خليل بيدس" موسوم به "مسارح الاذهان" براي اولين بار در سال 1924 ميلادي در مصر به چاپ رسيد. وي هم چنين در مجله النفائس به ترجمه داستان هاي كوتاه غربي مي پرداخت و به شدت بر ترجمه هاي رمان و داستان كوتاه خود از زبان هاي ديگر به زبان عربي مي افزود.

در اين مورد محمود سيف الدين الايراني يكي از مشاهير ادب اردن در كتاب خود به نام ثقافتنا في خمسين عاما، خليل بيدس را نه فقط پدر داستان نويسي جهان عرب برمي شمرد.

پس از خليل بيدس افرادي مانند حسين فريز، عيسي الناعوري، امين فارس و محمد سعيد الجنيدي را مي توان ادامه دهنده راه وي نام برد.

داستان كوتاه هم اكنون در اردن با رويكردي جديد به كار خود ادامه مي دهد و از سبك هاي رمانتيك تا واقع گرايي و نمادگرايي توسط نويسندگان در آن به كار مي رود.

همچنين نويسندگان زن در داستان نويسي به ويژه داستان كوتاه ورودي چشمگير داشتند و هندابوالشعر، انصاف قلعحي، رجاء ابوغزالة، زليخة ابوريشه و ... را مي توان از سرآمدان نويسندگان زن ناميد.

اديبان اردني موضوع داستان هاي كوتاه در دهه پنجاه ميلادي در اين كشور را بيشتر پيرامون موضوع هاي قديمي دانستند اما پس از گذشت يك دهه و در آغاز دهه شصت با ايجاد نوعي دگرگوني در اسلوب بسياري از مواعظ، امثال،‌ حوادث روز و جريان هاي فكري عصر حاضر را در آن گنجانده و نويسندگان از اين طريق توانستند به موفقيت هايي در جشنواره هاي ادبي بين المللي نائل آيند.

·     رمان:

پژوهشگران در مورد ماهيت رمان و رمان نويسي در اردن تفاصيل زيادي بيان كردند. دكتر خالد الكركي يكي از اديبان اردني در كتاب "رمان در اردن" مي نويسد هر آنچه كه تا كنون موضوع رمان هاي اردني بوده مثبت و اميدوار كننده است.

اما با اين وجود دكتر سمير قطامي با نفي وجود رمان هنري در اين كشور در بين سال هاي 1948 تا 1967 نظر خود را پيرامون سبك رمان نويسي نويسندگان اردني اين گونه بيان مي كند: تاكنون رمان هنرمندانه اي كه به صورتي مناسب و قابل فهم باشد در ادبيات اردن نوشته نشده است و رمان هاي موجود هم نتوانسته در اذهان خوانندگان رسوخ پيدا كند و جاودانه شود.

با اين حال دكتر ابراهيم خليل رمان هاي نوشته شده از سال 1967 ميلادي به بعد را پخته تر و مناسب تر ارزيابي مي كند و رمان "اوراق عاقر" از سالم النحاس، رمان "انت منذ اليوم" از تيسير سبول و رمان "الكابوس" امين شنار را از جمله اين رمان ها برمي شمرد.

در پايان مي توان رمان و گرايش هاي آن را در اردن اين گونه برشمرد:

1.   رمان هايي كه بر پايه گفتگو و به سبك يادداشت هاي شخصي نوشته شدند و شخصيت هاي زيادي در آن به نقش آفريني مي پردازند.

2.   رمان هايي كه نويسندگان آنها با رويكردي رمانتيك و پس از آن واقع گرايانه به نوشتن آن پرداختند و هر آنچه كه در افكار خودشان مي گذشته به شكل نماديني به كار برده اند.

3.   در رمان هاي نويسندگان اردني موضوعات پليسي و روان شناسانه به چشم نمي خورد و بيشتر آنها با ويژگي ادبيات جهان عرب و با تاثير پذيري از افرادي هم چون الطيب صالح، الطاهر وطار وحنامينة نوشته شده اند.

4.   در برخي از رمان ها هم چنين نويسندگان به انتقال صرف وقايع روزانه و تاريخ معاصر خويش پرداختند و حوادث را به صورت مستقيم در آن بيان كردند. فايز محمود،‌ احمد عوده، سالم النحاس و ... از اين جمله هستند.

5.   قضاياي فلسطين طي چند دهه اخير تاثير زيادي در رمان نويسي نويسندگان اردني داشته و آن را مي توان محور اساسي برخي از رمان هاي اردني دانست. از جمله رمان هايي كه به فلسطين و مشكلات مردم آن پرداخته مي توان "ذكريات" شكري شعشاعه، "فتاة من فلسطين" عبدالحليم عباس، "بيت وراء الحدود" و "جراح حديدة" عيسي ناعوري را به عنوان مثال نام برد.

6.   برخي از رمان هاي اردني هم به آگاهي فرد از قضاياي اجتماعي پرداخته و در آن تلاش هاي افرادي را نشان مي دهد كه سعي در شناخت خويشتن خويش هستند. مؤنس الرزاز با نوشتن رمان "احياء البحر الميت" و سالم النحاس با خلق "تلك الاعوام" به قلم فرسايي در اين موضوع دست زدند.

نقد ادبي:

به اعتقاد پژوهشگران اردني، نقد ادبي در اردن با نوشته هاي اساتيدي هم چون ناصرالدين الاسد، محمود السمرة، عبدالرحمن ياغي، هاشم ياغي، يوسف بكار، حسين جمعه و ... اغاز شد و پس از اين افراد ناقدان جواني هم چون فخري صالح و ابراهيم خليل كار آنها را پيگيري كردند.

در آغاز دهه پنجاه ميلادي نقد ادبي در صفحاتي از مجلات ادبي هم چون القلم الحديد (1925)، الافق الحديد (1961 تا 1965) و سپس مجله افكار (1966م) ديده شد. در اين مدت زماني است كه دانشگاهيان اردني به نقد توجه ويژه اي كردند و با تاسيس دانشگاه اردن، دانشگاه اليرموك و انجمن نويسندگان اردن حركت نقد و نقد ادبي با شكوفايي روبه رشدي مواجه شد.

برخي از پژوهشگران ادبي هم چنين نهال نوپاي نقد ادبي در اردن را نيز با بحران هايي هم چون مطلوب نبودن سطح مجلات ادبي و گسترده نبودن آن در جهان عرب و عدم پوشش نقد از اين روش ها برشمردند و خواستار اين شدند كه ناقدان شموليت، ديدگاه هاي دقيق، دوري از تاريخ استنادي و ورود مستقيم به جوانب ابتكاري را در سرلوحه كار خود قرار دهند و به گونه نقد ادبي خود بنگارند كه خوانندگان بيشتري در مناطق عرب زبان رغبت به مطالعه آن كنند.

مي توان نقد ادبي در اردن را به كالايي وارداتي تشبيه كرد كه هم چنان نويسندگان اردني به دنبال كشف زوايا و نقاط ناشناخته آن هستند و به ابتكار و ابراز ديدگاه در مورد نقد ادبي مي پردازند.





پاورقي:

1.     Levantine

2.     Haifa


منابع

1.   ويكي پديا. دانشنامه آزاد

2.     www.culture.gove.jo

3.   كتاب سبز اردن – محمدرضا مناقبتي. وزارت امور خارجه

4.     www.everyculture.com