المُسدار در سودان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۵ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «واژه «المُسدار» از ریشه «سدر» به معنی «رفت، وارد شد» است. در بخش‌های مرکزی سودان به مراتع و چراگاه‌های چارپایان نیز، «المُسدار» گفته می‌شود و جمع آن «المُسادير» است. واژه‌های «المُسدار» و «المُسادیر» در بسیاری از سروده‌های شاعران سودانی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

واژه «المُسدار» از ریشه «سدر» به معنی «رفت، وارد شد» است. در بخش‌های مرکزی سودان به مراتع و چراگاه‌های چارپایان نیز، «المُسدار» گفته می‌شود و جمع آن «المُسادير» است. واژه‌های «المُسدار» و «المُسادیر» در بسیاری از سروده‌های شاعران سودانی نیز، به همین معانی، به‌کار رفته‌‌اند.

«المُسدار»، از نظر اصطلاحی، به نوع خاصی از قصیده‌های مردمی‌ سودان گفته می‌شود که به سبک «رُباعی» سروده شده و تا حدودی همانند قصیده‌های قدیم عربی است. به  این دلیل که شاعر با ‌ این‌گونه از شعر، سفر به سرزمین معشوق خویش را شرح می‌دهد، آن را «المُسدار» نامیده‌اند.  سفر شاعر به دیار یار،گاهی واقعی است، مانند «مُسدار قوز رجب» از الصادق حمد الحلال؛ امّا در بسیاری از موارد، سفر شاعر جنبه‌ای خیالی دارد.

گاهی گونه از شعر، تنها مشاهدات و حاصل یک سفر بیان می‌شود؛ مانند «مُسدار الصّید» اثر الحردلو وگاهی سر اینده «المُسدار» به بیان چندین سفر زمانی یا مکانی می‌پردازد و منزلگاه‌های سفرها را در فصل‌های مختلف سال با احساسات و عواطف شاعرانه، شرح می‌دهد.

معمولاً شاعرانِ «المُسدار»ّ به دانش ستاره شناسی هم تسلّط کامل دارند و پدیده‌های مختلف طبیعی را به خوبی درمی‌یابند. یکی از بهترین مثال‌ها زمینه، «مُسدار النّجوم»، سروده عبدالله حمد وَد شورانی ـ شامل بیست و هشت رباعی ـ است که با ابیات زیر، آغاز شده است.

غاب نجــــم النَطِــح  والحـر علينــا إشتدَ                     ضَيـَّـقـْنــــا وقِصــــر لَيلُو ونهــــارُوْ إمتدَّ

نَظِرة المنـــــــــُّو للقانون بِقيـــت إتحدَّى                      فتحـــت عنــــــدي منطقـــة الغُنا الإنســَدَّ

          ابیات، شاعر با اشاره به ستاره «نطح»[14] آغاز فصل تابستان را خبر می‌دهد و پس از آن به کوتاه‌تر شدن شب‌ها، طولانی شدن روزها و افزایش دمای هوا می‌پردازد و در حقیقت، چند رویداد طبیعی را شرح می‌دهد.

در برخی موارد نیز، شاعر داستان عشق خود را در «المُسدار» بیان می‌کند و به توصیف معشوق خویش می‌پردازد و چگونگی نیل به وصال او را شرح می‌دهد.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت: قصیده‌ای که بیانگر سفر عاشقانه شاعرـ اعم از سفر خیالی یا واقعی، زمانی یا مکانی ـ  است، «المُسدار» نامیده می‌شود.

براساس معنای واژگانیِ «المُسدار»، شاعران سودانی دیارِ یار را سرزمینی خرّم و سرسبز می‌دانندکه حتی مَرکب آنها ـ اسب یا شترـ نیز، بیشتر اوقات با انگیزه درونی، به سوی آن سرزمین می‌شتابد.

استادان و ادیبان، «المُسدار» را به دو گونه کلی تقسیم کرده ‌اند:

مُسدار مکانی

معمولاً نام شهر یا روستای آغاز سفر شاعرانه و عاشقانه را بر آن می‌نهند؛ مانند« مُسدار رفاعة»، «مُسدار ستيت» و «مُسدار الصباع»

مُسدار زمانی

«مُسدار» با درنظر گرفتن‌ایام و فصل‌های مختلف سال، با استفاده از دانش ستاره شناسی، آب و هوا، رویدادها و مناظر طبیعی در سفرنامه واقعی یا خیالی شرح داده می‌شود؛ مانند« مُسدار النجوم»، اثر عبد الله حمد ود شوراني.

أحمد عوض الكريم أبوسن، الصادق حمد الحلال (أبوآمنة)، عبد الله حمدود شوراني، العاقب عبدالقادر موسى، إبراهيم الفراش و عبدالله أبو سن، شاعرانی هستند که به سرودن «مُسدار» مشهورند (2013 ,sudanway.sd/folklore_poem_Elmosadir.htm).