زبان و ادبیات اردن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۲۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

زبان و ادبيات

1-9- معرفي زبان

در اردن زبان رسمي عربي است. انگليسي نيز هرچند زبان رسمي نيست اما بطور گسترده اي در كشور استفاده مي شود و زبان رايج تجارت و بانكداري و آموزش و پرورش است. يادگيري زبان هاي گفتاري عربي اردني، عربي استاندارد مدرن و انگليسي در اماكن عمومي و مدارس خصوصي اجباري است. زبان سركسي و چچني در بعضي اجتماعات كوچك در اردن استفاده مي شوند.

عربي اردني مجموعه اي از گفتارها زبان عربي است كه مردم اردن از آنها استفاده مي كنند. عربي اردني ساختار زباني سامي است با تاثيرات لغتي از انگليسي، تركي و فرانسوي. بيش از 6 ميليون نفر از اين گفتار استفاده مي كنند كه در سراسر جهان عرب فهميده مي شود. زبان اسناد رسمي و رسانه ها عربي استاندارد مدرن است در حالي كه در مكالمات انواع متنوعي از عربي بكار مي رود.

گفتارهاي تابع عربي – اردني عبارتند از:

1.   گفتار روستائيان اردن

2.   گفتار باديه نشينان اردن

3.   گفتار اردني هاي شهر نشين

نظام نوشتار با توجه به كاركرد آن متفاوت است. به طور مثال براي كتاب ها از انگليسي يا عربي فصيح استفاده مي شود.

وضعيت ادبيات

هرچند قابل توجيه نيست كه ادبيات اردن را به تنهايي و به دور از جريان مدرن ادبيات عرب بررسي كنيم، اما مي توانيم يك مقاله كامل را بدان اختصاص دهيم. مسائل سياسي و اجتماعي – فرهنگي، شخصيت هاي متفاوتي به اردني ها بخشيده است. تعدادي از نويسندگان عرب و نويسندگان شرق شناس غربي در مورد ادبيات اردني و فلسطيني به عنوان تكه هاي كوچكي از فرهنگ عرب قلم فرسايي كرده اند. اين موضوع درست است كه جغرافياي سياسي هميشه محدوديت هاي خود را بر ادبيات تحميل نمي كند اما در نظر گرفتن يك ادبيات بخصوص در اين مرزهاي جغرافيايي با ديدي نقادانه كاملا معمول و رايج است.

سرزمين مقدس مصيبت هاي بيشماري در 25 سال گذشته بر خود ديده است. نتيجه ي اين مصائب تغيير ناگهاني افراد، حكومت بعضي مناطق و يك تغيير سريع در اهميت ادبيات آنجا بود. به نظر مي رسد اين منطقه در حال حاضر در شرايط تغييرات پي در پي حتي در حوزه ي مرزهاي جغرافيايي قرار دارد. سابق جدا كردن واژه فلسطيني از اردني كاملا مقبول بود اما اكنون بدليل موقعيت هاي سياسي مبهم در اين منطقه، اين كلمات بخشي از معناي خود را از دست داده اند. در اين مقاله به منظور راحتي، تمام نويسندگان عرب در هر دو طرف رود اردن را اردني در نظر مي گيريم. هرچند در عين راحتي اين استفاده بسيار گمراه كننده است. امروزه اغلب نويسندگان اردني چه آنهايي كه در امان، بيروت، دمشق، بغداد و يا حتي نيويورك ساكنند ريشه هاي خود را در فلسطين مي يابند و به آن درود مي فرستند.

هنگامي كه ادبيات اردني را در نظر مي گيريم، مناسب است كه اول فقط در مورد شعر آن صحبت كنيم. سنت شعر اعراب همواره بر نسل هاي گذشته، حال و آينده مهم ترين نوع ادبي بوده، هست و خواهد بود.

در اولين نيمه قرن بيستم، شاعران رومانتيك عرب تحت تاثير غرب از ساختار سنتي خود خارج شدند و شروع به نوشتن اشعار ساده و استفاده از زباني همسو بازندگي مدرن كردند. آنها همانند همپايگان اروپايي خود در قرن نوزدهم بر وجوه احساس در آثار خود تاكيد داشتند.

در ميان شاعران جهان عرب همچون ابراهيم ناجي (1953) ابوشادي (1955- 1892)، علي محمود طاها (1949- 1903) از مصر

ابوشبكه (47- 1903) از لبنان، موتران (1949-1871) از سوريه، از زهاوي (1936-1867) و ار روسافي (1945-1875) از عراق. ابراهيم توكان (41-1905) از اردن از حق انتخاب خود در استفاده از تكنيك ها، تصورات و نظرات متفاوت رودرروي مخالفت ها دفاع مي كردند.

توكان در ياد و خاطره اردني ها باقيست و هنوز او را ياد مي كنند. او اشعار عاشقانه را به خوبي اشعار ملي گرايي خود مي سرود.


2-9-تاريخ ادبيات و سبك هاي ادبي

ادبيات و رسانه در اردن محدود به مرزهاي سياسي اين كشور نيستند بلكه در مقياس بزرگتري مربوط به كل جهان عرب هستند كه گستره ي آن از شمال آفريقا تا خليج فارس است. اردني ها لزوما هويت و زبان خود را مجزا نمي دانند بلكه آنها خود را قسمتي از تاريخ پيشرفت زبان، ادبيات و رسانه هاي عربي برمي شمرند. بطور مثال تا سال 1920 بيشتر اردن تحت حكومت دمشق (پايتخت سوريه) بود كه مركز مهم ادبيات عرب از اولين قرن اسلامي تا بحال است.

به دليل روستا نشيني در اغلب مناطق اردن تا اوايل قرن 19 ادبيات اردن به صورت شفاهي بوده است كه البته اين موضوع به معني روستايي بودن اين ادبيات نيست. بيشتر اين ادبيات محلي بصورت شعر بود و بخشي از آن در قالب حماسه كه از همان شيوه هاي نويسندگان مشهور عرب در دمشق، كايرو و بغداد پيروي مي كرد.


3-9- انواع ادبي

نظم

نقش زبان عربي در فرهنگ اعراب فراتر از نقش ساير زبان ها در فرهنگ هايشان است. زبان عربي و توانايي استفاده از آن براي خلق تصورات خلاقانه و قوي تاريخ و قدمت طولاني دارد كه ريشه هاي آن را بايد در ادبيات قبل از اسلام و قبل از دوران باسوادي در شبه جزيره عربستان جستجو كرد.

توسعه عربي كلاسيك به عنوان يك زبان، ريشه در سنت هاي ادبي مردم عرب و بخصوص باديه نشيناني دارد كه گفتار آنها سرانجام بصورت زبان استاندارد درآمد. منظور از عربي كلاسيك در اينجا زبان فصيح و شيوا است.

در فرهنگ سنتي اعراب به مردان فاضل، اديب مي گفتند يعني شخصي كه هم ادبيات را بخوبي مي داند و هم اخلاق خوبي دارد.

در خلال دوران هاي تاريخي ابتدائي در شبه جزيره ي عربستان، سروده هاي حماسي كه بيشتر بوسيله باديه نشين ها سروده مي شدند پايه هاي مهمي براي ادبيات و استفاده هاي زباني بودند.

اين شعرهاي حماسي بيانگر تاريخ و شيوه ي زندگي مردم شبه جزيره عربستان قبل از ظهور اسلام هستند. حتي امروزه نيز بسياري از اين سروده هاي به جاي مانده، مورد توجه شيوخ قبايل و ميهمانان رسمي مسئولين اردن هستند. از اقسام شعر رايج در ميان باديه نشينان مي توان به غزل و قصيده اشاره كرد كه هر كدام ماربردهاي خود را داشته اند. امروزه نيز استفاده از اين قالب هاي شعر با مضامين جايگزين رواج دارد بطور مثال در اين شعرها به جاي وصف اسب و شتر به وصف ماشين هاي بنز مي پردازند. از موضوعاتي كه در شعر معاصر باديه نشينان به چشم مي خورد مي توان به جنگ فلسطين در 1948، جنگ خليج فارس، آوارگان اين جنگ ها و دمشق و عراق و حتي شهرهاي اروپايي اشاره كرد.

گونه ديگري از شعر در جهان عرب و در مناطقي چون دمشق، بغداد، كايرو، فض و لكورادو شكل گرفت كه زجال از آن نمونه است. محبوبيت زجال در زبان عرب بدليل نزديكي آن به زبان عاميانه و گفتاري و استفاده ي آسان همراه موسيقي است.


4-9-

5-9-مشاهير ادبي

ليست رمان نويسان، شاعران، محققين و نويسندگان

مصطفي وهبي الطال (شاعر)

سليمان موسي (تاريخ دان - نويسنده)

حيدر محمود (شاعر و نويسنده)

سامر ريموني (شاعر)

ناصرعبدالعزيز اليان

سامر ليبده (محقق و نويسنده)

در قسمت بعد به طور مختصر به زندگي و آثار دو تن از اين مشاهير مي پردازيم.

·     مصطفي وهبي الطال مشهور به ارار (1949-1897) رمان نويس، شاعر، اصلاح طلب، وكيل، معلم، قاضي، مبارز سياسي، فيلسوف و يكي از موثرترين افراد بر ملت اردن و جنبش هاي ضد استعماري بود.

·     حيدر محمود شاعر و ملي گرايه ي اردني است. وي در سال 1942 در حيفا متولد شد. خانواده وي خانه خود را در جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1948 از دست دادند. او تحصيلات ابتدائي خويش را در امان و تحصيلات تكميلي خود را در انگليس و آمريكا سپري كرد.

·     آثار محمود به چندين زبان از قبيل اسپانيايي، ژاپني، كره اي، فرانسوي و سربي منتشر شده است.



منابع:

1.    كتاب ادبيات معاصر فلسطين و اردن – نوشته آقاي بكير الوان از سايت www.jstor.org

2.     www.wikipedia.com


ادبيات كودكان

ظهور ادبيات كودكان در اردن همزمان بود با آغاز به كار مجله سامر در سال 1977 ميلادي و از آن زمان تا كنون اين جنبش ادبي از طريق روزنامه،‌مجله و كتاب تداوم داشته است. در همين حال برخي سابقه ادبيات كودك در اردن را به دهه پنجاه برده و برخي كتاب ها در مرحله ابتدايي را از مصاديق آن مي دانند و كتاب هاي "انا شيد الجيل المسلم" يوسف العظم و مجموعه شعري "الطفل المنشد" اسكندر الخوري را از آغازين كتاب ها پيرامون كودكان مي دانند.

با اين حال نامگذاري سال 1979 ميلادي به نام سال كودكان، دليلي شد كه ادبيات كودكان و فرهنگ مرتبط با آن گسترش يافته و روزنامه و مجلات اردني، صفحه اي را به ادبيات مخصوص كودكان اختصاص دهند. پس از آن سال چندين مجله تخصصي در رابطه با كودكان مانند مجله وسام، فارس، البراعم و طارق آغاز به كار كرده و موفقيت هاي زيادي به دست آوردند.

در سال 1989 انجمني به نام انجمن ملي تربيت و تعليم كودكان در اردن تاسيس شد كه هدف آن پرداختن به موضوع قصه، قصيده، نمايشنامه، كتابخانه كودكان، روزنامه كودكان و كتاب هاي مدرسه با موضوع كودك بود و در آن هم چنين پژوهش هايي در مورد چگونگي روابط با كودكان انجام گرفت.

طي سال هاي اخير نيز كنفرانس ها و جشنواره هاي زيادي پيرامون رسيدگي به اوضاع كودكان اردني و ادبيات كودكان در شهرهاي مختلف اين كشور برگزار شده و از مهم ترين آنها مي توان كنفرانس ملي و فرهنگي دانشگاه اردن در سال 1985 كه با عنوان ادبيات كودكان در اردن و مواجهه آن با خطر صهيونيسم به بحث و گفتگو پيرامون كودكان پرداخت و هم چنين كنفرانس جهاني پيرامون كودكان در سال 1990 را مي توان نام برد كه با نظارت وزارت آموزش و پرورش و وزارت برنامه ريزي اردن برگزار شد.

از نامداراني كه در زمينه ادبيات كودك در اردن آثار تاثير گذاري به جاي گذاشتند محمد القيسي، محمد الظاهر، محمود الشلبي، فخري قعوار، مفيد نحلة، ‌منيرة‌ القهوجي و روضة الهدهد را مي توان ذكر كرد.


·     جنبش ادبي در اردن به دو ريشه مستحكم متصل است كه با تشكيل حكومت اردني از سال 1921 ميلادي تاكنون جان تازه اي به خود گرفته است:

1.    دربار امير عبدالله بن حسين كه در آن زمان پادشاه اين كشور بود و با استقبال از جنبش ادبي شكل گرفته در شرق اردن به شاعران و اديبان بسيار اهميت مي داد تا جايي كه شاعران و اديبان بزرگي همانند فؤاد الخطيب (شاعر الامير)، مصطفي وهبي التل، عبدالمنعم الرفاعي، عمر ابورشيه، وديع البستاني و عبدالمحسن الكاظمي همكاري هاي گسترده اي تحت نظارت پادشاه با دربار برقرار كرده و از طريق آن توانستند صداي خود را به روزنامه ها، هفته نامه ها و مجلات ادبي برسانند.

2.    تراژدي بوجود آمده به دليل همسايگي با فلسطيني در شعر شعرا و نوشته هاي اديبان اردني تاثير به سزايي در شكوفايي جنبش ادبي اين كشور داشت تا جايي كه سال هاي بين 1948 (اشغال فلسطين توسط اسرائيلي ها) تا 1967 (جنگ اعراب با اسرائيل) را اوج جنبش ادبي اردن دانستند.

پس با اين دو عنوان مي توان به تشريح ادبيات و جايگاه آن در كشور اردن پرداخت.

·     جنبش شعري:

شعر قسمت زيادي از نقشه ادبي اردن را به خود اختصاص داده است و دليل آن را هم مي توان ميراث شعري كه در طول زمان در اين كشور بوده و هم چنين ورود داستان، رمان و نمايشنامه از طريق غرب به اردن دانست.

دكتر فواز طوقان در كتاب خود به نام جنبش شعري در اردن تا سال 1977 ميلادي با اشاره به جايگاه والاي شعر در اين كشور شعراي اردني را به 4 دسته تقسيم مي كند:

1.   گروهي از شعراي سلف كه اشغال فلسطين توسط اسرائيل را به خود ديده اند و در اين باره به سرايش قصيده هاي عمودي پرداخته و حركت رمانتيك وارانه خود را وارد شعر كردند كه از بارزترين آنها مي توان عبدالمنعم الرفاعي را نام برد.

2.   گروهي از شعرا كه در شعرهاي خود تا حدودي از سبك گروه اول پيروي كرده اما با گذشت زمان به حركتي نو روي آوردند كه از اين دسته شاعران مي توان فدوي طوقان، سلمي خضرا الجيوسي و كمال ناصر را نام برد. شعر اين افراد ادغام شعر شعراي قديمي و شعراي نوگراست.

3.   شعراي گروه سوم را افرادي تشكيل مي دهند كه تمامي شعرهايشان از حركت جديد و روز تاثير پذيرفته است و شعر آنها بيانگر شعر نو و ويژگي هاي آن است. از مشهورترين شعراي اين گروه مي توان عبدالرحيم عمر،‌ امين شنار، تيسير سبول، فواز طوقان و حيدر محمود را نام برد.

4.   گروه چهارم شامل شاعران جواني است كه بيشترين مساحت نقشه شعري اردن را در دهه هفتاد و پس از آن تشكيل دادند كه تعداد آنها بيش از 70 شاعر است.

در رابطه با جنبش شعري در اردن دكتر عبدالرحمن ياغي در كتاب خود به نام البحث عن قصيده المواجهة،‌سبك غالب شعري يك سده اخير در اين كشور را قصيده برشمرده كه شاعران اردني تاكنون ديوان هاي زيادي كه همگي قصيده هستند به چاپ رسانيده اند.

·     داستان كوتاه:

محققان در دو كشور اردن و فلسطين، طلايه دار داستان نويس به ويژه داستان كوتاه در اين دو كشور را "خليل بيدس" صاحب مجله النفائس را نام مي برند. مجموعه داستان كوتاه "خليل بيدس" موسوم به "مسارح الاذهان" براي اولين بار در سال 1924 ميلادي در مصر به چاپ رسيد. وي هم چنين در مجله النفائس به ترجمه داستان هاي كوتاه غربي مي پرداخت و به شدت بر ترجمه هاي رمان و داستان كوتاه خود از زبان هاي ديگر به زبان عربي مي افزود.

در اين مورد محمود سيف الدين الايراني يكي از مشاهير ادب اردن در كتاب خود به نام ثقافتنا في خمسين عاما، خليل بيدس را نه فقط پدر داستان نويسي جهان عرب برمي شمرد.

پس از خليل بيدس افرادي مانند حسين فريز، عيسي الناعوري، امين فارس و محمد سعيد الجنيدي را مي توان ادامه دهنده راه وي نام برد.

داستان كوتاه هم اكنون در اردن با رويكردي جديد به كار خود ادامه مي دهد و از سبك هاي رمانتيك تا واقع گرايي و نمادگرايي توسط نويسندگان در آن به كار مي رود.

همچنين نويسندگان زن در داستان نويسي به ويژه داستان كوتاه ورودي چشمگير داشتند و هندابوالشعر، انصاف قلعحي، رجاء ابوغزالة، زليخة ابوريشه و ... را مي توان از سرآمدان نويسندگان زن ناميد.

اديبان اردني موضوع داستان هاي كوتاه در دهه پنجاه ميلادي در اين كشور را بيشتر پيرامون موضوع هاي قديمي دانستند اما پس از گذشت يك دهه و در آغاز دهه شصت با ايجاد نوعي دگرگوني در اسلوب بسياري از مواعظ، امثال،‌ حوادث روز و جريان هاي فكري عصر حاضر را در آن گنجانده و نويسندگان از اين طريق توانستند به موفقيت هايي در جشنواره هاي ادبي بين المللي نائل آيند.

·     رمان:

پژوهشگران در مورد ماهيت رمان و رمان نويسي در اردن تفاصيل زيادي بيان كردند. دكتر خالد الكركي يكي از اديبان اردني در كتاب "رمان در اردن" مي نويسد هر آنچه كه تا كنون موضوع رمان هاي اردني بوده مثبت و اميدوار كننده است.

اما با اين وجود دكتر سمير قطامي با نفي وجود رمان هنري در اين كشور در بين سال هاي 1948 تا 1967 نظر خود را پيرامون سبك رمان نويسي نويسندگان اردني اين گونه بيان مي كند: تاكنون رمان هنرمندانه اي كه به صورتي مناسب و قابل فهم باشد در ادبيات اردن نوشته نشده است و رمان هاي موجود هم نتوانسته در اذهان خوانندگان رسوخ پيدا كند و جاودانه شود.

با اين حال دكتر ابراهيم خليل رمان هاي نوشته شده از سال 1967 ميلادي به بعد را پخته تر و مناسب تر ارزيابي مي كند و رمان "اوراق عاقر" از سالم النحاس، رمان "انت منذ اليوم" از تيسير سبول و رمان "الكابوس" امين شنار را از جمله اين رمان ها برمي شمرد.

در پايان مي توان رمان و گرايش هاي آن را در اردن اين گونه برشمرد:

1.   رمان هايي كه بر پايه گفتگو و به سبك يادداشت هاي شخصي نوشته شدند و شخصيت هاي زيادي در آن به نقش آفريني مي پردازند.

2.   رمان هايي كه نويسندگان آنها با رويكردي رمانتيك و پس از آن واقع گرايانه به نوشتن آن پرداختند و هر آنچه كه در افكار خودشان مي گذشته به شكل نماديني به كار برده اند.

3.   در رمان هاي نويسندگان اردني موضوعات پليسي و روان شناسانه به چشم نمي خورد و بيشتر آنها با ويژگي ادبيات جهان عرب و با تاثير پذيري از افرادي هم چون الطيب صالح، الطاهر وطار وحنامينة نوشته شده اند.

4.   در برخي از رمان ها هم چنين نويسندگان به انتقال صرف وقايع روزانه و تاريخ معاصر خويش پرداختند و حوادث را به صورت مستقيم در آن بيان كردند. فايز محمود،‌ احمد عوده، سالم النحاس و ... از اين جمله هستند.

5.   قضاياي فلسطين طي چند دهه اخير تاثير زيادي در رمان نويسي نويسندگان اردني داشته و آن را مي توان محور اساسي برخي از رمان هاي اردني دانست. از جمله رمان هايي كه به فلسطين و مشكلات مردم آن پرداخته مي توان "ذكريات" شكري شعشاعه، "فتاة من فلسطين" عبدالحليم عباس، "بيت وراء الحدود" و "جراح حديدة" عيسي ناعوري را به عنوان مثال نام برد.

6.   برخي از رمان هاي اردني هم به آگاهي فرد از قضاياي اجتماعي پرداخته و در آن تلاش هاي افرادي را نشان مي دهد كه سعي در شناخت خويشتن خويش هستند. مؤنس الرزاز با نوشتن رمان "احياء البحر الميت" و سالم النحاس با خلق "تلك الاعوام" به قلم فرسايي در اين موضوع دست زدند.

نقد ادبي:

به اعتقاد پژوهشگران اردني، نقد ادبي در اردن با نوشته هاي اساتيدي هم چون ناصرالدين الاسد، محمود السمرة، عبدالرحمن ياغي، هاشم ياغي، يوسف بكار، حسين جمعه و ... اغاز شد و پس از اين افراد ناقدان جواني هم چون فخري صالح و ابراهيم خليل كار آنها را پيگيري كردند.

در آغاز دهه پنجاه ميلادي نقد ادبي در صفحاتي از مجلات ادبي هم چون القلم الحديد (1925)، الافق الحديد (1961 تا 1965) و سپس مجله افكار (1966م) ديده شد. در اين مدت زماني است كه دانشگاهيان اردني به نقد توجه ويژه اي كردند و با تاسيس دانشگاه اردن، دانشگاه اليرموك و انجمن نويسندگان اردن حركت نقد و نقد ادبي با شكوفايي روبه رشدي مواجه شد.

برخي از پژوهشگران ادبي هم چنين نهال نوپاي نقد ادبي در اردن را نيز با بحران هايي هم چون مطلوب نبودن سطح مجلات ادبي و گسترده نبودن آن در جهان عرب و عدم پوشش نقد از اين روش ها برشمردند و خواستار اين شدند كه ناقدان شموليت، ديدگاه هاي دقيق، دوري از تاريخ استنادي و ورود مستقيم به جوانب ابتكاري را در سرلوحه كار خود قرار دهند و به گونه نقد ادبي خود بنگارند كه خوانندگان بيشتري در مناطق عرب زبان رغبت به مطالعه آن كنند.

مي توان نقد ادبي در اردن را به كالايي وارداتي تشبيه كرد كه هم چنان نويسندگان اردني به دنبال كشف زوايا و نقاط ناشناخته آن هستند و به ابتكار و ابراز ديدگاه در مورد نقد ادبي مي پردازند.





پاورقي:

1.     Levantine

2.     Haifa


منابع

1.   ويكي پديا. دانشنامه آزاد

2.     www.culture.gove.jo

3.   كتاب سبز اردن – محمدرضا مناقبتي. وزارت امور خارجه

4.     www.everyculture.com