قانون اساسی اسپانیا
قانون اساسی و ویژگی های آن
طی سال های سلطه رژیم فرانکو(1975-1938) اسپانیا فاقد قانون اساسی بود و بر اساس قوانینی به نام قوانین بنیادین3 اداره می شد.
1)طبق قانون فوق، وضعیت فوق العاده زمانی بر قرار می شود که نظم عمومی واستفاده آزادانه از حقوق و آزادی های مقرر در قانون اساسی به طور جدی در معرض خطر قرار بگيرند به طوری که مقامات دولتی قادر به ايفای عادی وظايف خود در تأمين آن ها نباشند.
2) طبق همان قانون، حکومت نظامی زمانی بر قرار می شود که شورش و يا تهديدی جدی تمامیت ارضی، نظام مشروطهء مملکت را به مخاطره بيندازد و نتوان آن را با استفاده از طرق ديگر، فرو نشاند.
3) Fundamental Law
قانون اساسی فعلی اسپانیا طی رفراندوم 6دسامبر 1978 به تصویب رسید و از تاریخ 29 دسامبر همان سال به اجرا گذاشته شد. بر اساس اصول پایانی این قانون، تمامی قوانین بنیادین رژیم فرانکو و نیز تمامی مصوبات غیرمطابق با قانون اساسی جدید، ملغی اعلام شد.(25) قانون اساسی حاضر اسپانيا که به باور بسياری از استادان حقوق، يکی از جامع ترين قوانين اساسی دنياست، محصول تلاش و دانش و از خود گذشتگی همين گروه شش نفره ياد می شود. از اين گروه به نام پدران قانون اساسی1یاد می شود که به عنوان عليرغم تفاوت های ايدولوژيک موجود در ميان خود توانستند در بارهء يک متن پيشنهادی جهت تسليم به مجلس به توافق برسند.
يک کميسيون پارلمانی متشکل از شش تن از حقوق دانان برجستهی اسپانيا به پيشنهاد احزاب دارای کرسی، مأمور تنظيم متن پيش نويس قانون اساسی شد. اين عدّه دو متن متفاوت را آماده کرد که برای تصويب تقديم مجلس نمايندگان کند. (26) این گروه باید پیش نویس قانون اساسی را تهیه می کرد، که پیش نویس،در ماه دسامبر کامل شد و به کمیته ارائه گردید. بعد از آن بحث هایی بر سر آن صورت گرفت و زمانی که پیش نویس برای تجدید نظر در ژانویه 1978 به کمیته فرعی بازگشت ، نمایندگان پارلمان و انجمن های حزبی بیش از هزار اصلاحیه پیشنهاد کردند.
زمانی که اعضای کمیته فرعی، مشغول رسیدگی اصلاحات پیش نویس قانون اساسی بودند برسر یکسری از مواد قانون، مربوط به کلیسای کاتولیک رم، تحصیلات، کارگر، و موضوعات منطقه ای اجماعی حاصل نشد. نمایندهی حزب سوسیالیست کارگران اسپانیا2 در اعتراض به این عدم توافق در دو نوبت از کمیته فرعی، کناره گیری کرد و این امر به اقدام دیپلماتیک گونزالس ، نخست وزیر نیاز داشت که در فرایندی سازنده بر بن بست ها فائق آید. توافقنامه مصالحه در اواخر ماه می ، هنگامی که متن به کمیته اصلی رفت، بدست آمد. کمیته ، اصلاحات را کامل کرد و برای بحث به مجلس نمایندگان ارائه شد.
متن با مخالفت ناچیزی تصویب شد، اگرچه نمایندگان حزب ملی گرای باسک3 مخالفت کرد چرا که برخی ازمواد آن را برای استقلال منطقه ای ناکافی می دانستند.پیش نویس قانون اساسی بعد از مجلس نمایندگان به سنا ارائه شد. و در پایان ماه سپتامبر، سنا آن را تصویب کرد.از آنجا که اختلافاتی بین متن تصویب شده در سنا و مجلس نمایندگان وجود داشت کمیته ای از دو مجلس شکل گرفت. این کمیته بیان کرد که نخست وزیر باید پس از سی روز از اعلام قانون اساسی جدید خواستار انتخابات جدید یا رأی اعتماد شود. (27) سرانجام در 31 اکتبر 1978 دو مجلس سند قانون اساسی جدید را تصویب کردند که پس از آن در 6 دسامبر 1978 به رفراندوم گذاشته شد. حدود 87.7درصد از آراء ،آن را پذیرفتند و شاه در 27 دسامبر آن را امضا کرد. روز قانون اساسی تاریخ 6 دسامبر است و از تعطیلات ملی در اسپانیا بوده است. تدوین کنندگان قانون اساسی در تلاش بودند تا از تعصب ها و جزم اندیشی دوری گزینند و حمایت گسترده ای را بدست آورند.
1)Padres de la Constitución 2)Partido Socialista Obrero Español,PSOE
3)Partido Nacionalista Vasco, PNV
قانون اساسی اسپانیا، دارای یک مقدمه و 169ماده است .این قانون همچنین دارای چهار ضمیمهی الحاقی، موقت، الغایی و نهایی می باشد.(28)قانون اساسی جدید، اسپانیا را به عنوان مونارشی پارلمانی، با پادشاه در راس دولت و نشان انسجام و پایداری تعریف کرده است و همچنین قوه مقننه دو مجلسی و سیستم قضایی مستقل ایجاد کرده است.(29)
بر اساس اصول قانون اساسی ، اسپانیا به عنوان کشوری دموکراتیک و اجتماعی تاسیس می گردد و ارزش های عالی آن عبارتند از آزادی، عدالت، برابری و کثرت گرایی سیاسی. حاکمیت و قدرت ملی از آن مردم اسپانیا است و شکل سیاسی حکومت پادشاهی پارلمانی است. قانون اساسی بر وحدت انفکاک ناپذیر ملت اسپانیا مبتنی است و حق خودمختاری ملیتها و مناطق مختلف را به رسمیت شناخته و تضمین می کند.(30) قانون اساسی نقش احزاب سیاسی را مشخص کرده است و می خواهد که آن ها به روشها و ساختار دموکراتیک وفادار باشند و حق رای همگانی را در سن 18 سالگی فراهم می آورد و اعدام را مگر تحت قانون نظامی در زمان جنگ لغو می کند.
طولانی ترین بخش قانون اساسی مجموعه حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شهروندان است که همه آن ها فارغ از تولد، نژاد، جنس و مذهب در برابر قانون برابرند و در برابر بازداشت های غیر قانونی، جستجو، تصرف، و تهاجم به حریم خصوصی محافظت می شوند. قانون اساسی آزادی مذهب،اجتماع و انجمن را تضمین می کند .
آزادی های فردی وحق سازمان دادن اتحادیه های تجاری، پیوستن یا عدم پیوستن به آنها و اعتصاب کردن، توسط قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است. قانون اساسی حق کار کردن را با وظیفه کار کردن ارتباط می دهد. آن همچنین حداقل حقوق بازنشستگی مناسب ، محافظت از افراد معلول و سالمند و مسکن مناسب را تضمین می کند .
قانون اساسی مفاد مهمی مربوط به نیروهای مسلح ، کلیسای کاتولیک رومی و دو نهاد که نقش غالب را در تاریخ سیاسی اسپانیادارند را شامل می شود. تدوین کنندگان سند جدید، به دنبال کاهش نفوذ این موسسات قدرتمند هستند . نقش این نهادهای سنتی مشخصا تعریف شده است و در قانون اساسی جدید محدود شده است ، در حالیکه نقش ارتش، محافظت از حاکمیت و استقلال اسپانیا و دفاع از تمامیت ارضی و نظم نیز به قانون اساسی وابسته است. قانون اساسی تاکید می کند که مسئولیت نهایی برای دفاع اسپانیا بر دولت منتخب مردم و نه با نیروهای مسلح استوار است.
نقش کلیسای کاتولیک در قانون اساسی 1978 کاهش یافته است که کاتولیسم را به عنوان مذهب رسمی انکار می کند.با توجه به کلیسا مفاد قانون اساسی جدید به شدت قانون اساسی 1931 که با عناصر محافظه کار جامعه اسپانیا بسیار مخالفت می کرد، سکولار نیست.سند 1978 آزادی مذهب کامل را تضمین می کند و بیان می کند که دین رسمی نخواهد بود اما همچنین تاکید می کند که مقامات دولتی اعتقادات مذهبی جامعه اسپانیا را در نظر بگیرد و آنها نیز رابطه همکاری با کلیسای کاتولیک و دیگر مذاهب را حفظ کنند .
دین نیز عامل مهمی در تدوین قانون اساسی در مورد آموزش است. اختلاف قابل توجهی بیش از موضوع مدارس خصوصی با بودجه عمومی وجود دارد، برای اینکه در اسپانیا بیشتر مدارس خصوصی توسط کلیسا اداره می شود. در قانون اساسی آزادی آموزش و پرورش تضمین شده است و از دولت می خواهد به ارائه برخی از کمک های مالی به مدارس خصوصی بپردازد. به علاوه تصریح می کند که کودکان در مدارس دولتی ممکن است به آموزش مذهبی(اگر پدر و مادر شان تمایل داشته باشند) بپردازند. در همان زمان، قانون اساسی به دولت مجوز بازرسی و کنترل بر نهادهایی که یارانه می دهد را می دهد. مناقشه بر سر کنترل دولت منجر به تصویب قانون اساسی حق دسترسی به آموزش و پرورش1 شد که سه دسته از مدارس را تاسیس کرد و شرایطی را برای اعطای کمک مالی به نهاد های خصوصی بیان کرد.
به خاطر تنش تاریخی که بین مرکز و حاشیه در اسپانیا وجود دارد ، برای تدوین کنندگان قانون اساسی بسیار مشکل است که بر سر موضوعات خود مختاری مناطق به توافق برسند. مصالحه ای که آن ها در نتیجه به آن رسیدند برای عناصر افراطی هر دو طرف غیرقابل قبول بودو جنبش های تروریستی که از این مناقشه رشد کرده بودند به تهدید اصلی که همان بی ثباتی اسپانیا بود ادامه دادند.
قانون اساسی جدید با اجازه دادن به خودمختاری منطقه ای ، در جستجوی شناسایی و پاسخ به تفاوت های عمیق فرهنگی در میان ملیت های موجود در مقایسه با مدل تمرکزگرای خفقان تحمیل شده توسط فرانکو می باشد. هر چند که بر وحدت تجزیه ناپذیر ملت تاکید می کند ولی سطح بیشتری از خودمختاری را به مناطق و ملیت های اسپانیا می دهد که مجاز به استفاده از زبان ها و پرچم های خود بدون حق دخالت هستند. (31)