تاریخ هنر اسپانیا
تاریخ هنر
کارهای اولیه
مهم ترین آثار پیشا تاریخی که دراسپانیا یافت شده، مربوط می شود به نقاشی هایی که بر روی غار های آلتامیرا[1] و کاگول[2] در نزدیکی لئیدا[3]یافت شده است. بعد از آن می توان به برخی از لوحه ها که از دوره تسلط رُمی ها از قرن سوم قبل از میلاد تا پنج قرن بعد از تولد مسیح در این کشور به جای مانده، اشاره کرد. اندکی بعد کارهایی از دوره بسیگودی[4] که مربوط می شود به قرن های ششم و هفتم میلادی را شاهد هستیم؛ که در آن ها می توان استفاده ناپخته از عناصر دوره کلاسیک را مشاهده کرد؛ به خصوص در تزیین مجسمه ها و برخی از مقبره های باقیمانده از دوره بسیگودی مانند آنچه که در کلیسای سان خوان د بانوس[5] در ایالت پالنسیا امروز موجود است؛ این آثار مربوط می شود به سال 661 میلادی، که نشان دهنده تاثیر احتمالی هنر خاور میانه بر هنر این کشور خصوصاً بر روی طاق های نعل اسبی است.
مسلمانان[6] وآستوریایی ها[7]
طاق های نعل اسبی را می توان نتیجه حضور اعراب و مسلمانان در قرن هشتم بر روی هنر اسپانیا بدانیم. بهترین نمونه های آن را می توانیم در مسجد کُردوبا مشاهده کنیم. معماری پیشرفته مسلمانان در مساجد و بنا هایی از این دست، تاثیریی شگرف بر هنر اسپانیا گذاشته و تبدیل به نوعی سنت فرهنگی شده که تا به امروز نیز در هنر و معماری اسپانیا مورد استفاده قرا می گیرد. از دیگر شاخصه های تاثیرگذار هنر اسلامی بر هنر اسپانیا می توان به طاق های جناغی اشاره کرد که حتی در ساختمان کلیسای دوره قرون وسطی نیز می توان یافت . همچنین تکرار نقش مایه های کوچک به تعداد زیاد نیز برای تزیین سطوح صاف، از دیگر تاثیرات هنر اسلامی است که در بنای کاخ الحمرا[8] می توانیم آن را مشاهده کنیم .
تا سال 850 میلادی مسلمانان تقریبا تمامی اسپانیا را به غیر از ناحیه آستوریاس تحت تصرف خودشان در می آورند. شاخصه های کلیساهای آستوریایی در قرن نهم میلادی در این است که پلانی باسیلیکا شکل دارند، با گنبدی دایره ای که دور تا دورش را طاق ها و پنجره های نرده دار احاطه کرده است. هنر و معماری مستعرب[9] در بین قرن های 9 و11 هنر اسلامی و آستوریایی را با هم ترکیب کرد و سبکی فوق العاده گیرا را خلق کرد که دسته ای از زیباترین و بهترین ساختمان های تاریخ اروپا را به وجود آورده است.
رمانسک
طی دوره رمانسک بین قرون 11 و 12 میلادی، مسیحیان اسپانیا در نمایش مشخصات عمومی هنر سبک رومانسک، با سایر اروپایی ها کاملاً مشابه عمل می کردد؛ اما یک ویژگی در آن ها متفاوت بود و آن هم تاثیر پذیری از هنر خاور میانه بود.
کلیسای جامع سانتیاگو د کومپوستلا[10] که بین قرون 11 و 12 ساخته شد، در خصوص معماری و مجسمه سازی نمایانگر سبک و آثار بورگوندی[11] هاست.
دوره گوتیک
با موفقیتی که در ایجاد اتحاد و تشکیل پادشاهی اسپانیا کسب شد، هنرمندان و فعالیت های هنری به شدت رشد کرد و عصر طلایی هنر اسپانیا مابین قرون 13 تا16 میلادی شکل گرفت .
معماران کاستیلیایی (Castillian ) اساساً تحت تاثیر هنرمندان فرانسوی قرار داشتند، اما ریشه های بومی خود را نیز در ایجاد بناهایشان حفظ کردند. از بنا های این سبک می توان به کلیساهای جامع در بورگوس، تولدو و لئون اشاره کرد. هنر معماری گوتیکِ کاتالان در کلیسا های جامع بارسلونا و پالما د مایورکا[12] متبلور شده است که با سالن های عریض، و دو راهرو در دو طرف به جای چهار تا که معمول بود، متمایز می شوند. این بنا ها دیوار ها و ستون های خارجی بسیار سنگین و بزرگی دارند و در اطرافش نیز چندین کلیسای کوچک فرعی قرار گرفته است. یک عنصر فراگیر در معماری اسپانیا استفاده از سبک Mudejar است، که تا حدود قرن هجدهم نیز معماری اسپانیا را تحت تاثیر خودش قرار داده بود. مورد استفاده ترین مصالح در این سبکِ معماری، آجر، گچ و چوب است که با یکدیگر به شکلی فوق العاده منطبق بر هم به کار گرفته می شد. کلیسا های گوتیک مخصوصاً در جنوب اسپانیا نشان دهنده اوج سبک مودِخار است که در آن ها سقف ها نیز از چوب ساخته شده اند. مجسمه سازی عصر گوتیک نیز ابتدا تحت تاثیر فرانسه بود، ولی سپس شاخصه هایی از هنر فلمانی و آلمانی نیز به آن اضافه شد. از بهترین ساخته های دوره گوتیک می توان به مجسمه های موجود در کلیسای تاراگونا، سویل و تولدو اشاره کرد .
در نقاشی آثارِ نقاشانی همچون فرر باسا[13] و لوئیس بوراسا[14]برجسته هستند. با ترویج مبادلات میان اسپانیا و هلند در قرن پانزدهم، کم کم عناصری از نقاشی فلمان نیز وارد اسپانیا شد. نمونه ای از ترکیب های موفق در عناصر اسلامی و فلمانی و توسعه آن ها را می توان در کارهای فرناندو گایگو[15] مشاهده کرد .
رنسانس و مانریسم
در قرن شانزدهم با حضور و فعالیت مجسمه سازان ایتالیایی همچون ژاکوبو فیورنتینو[16] ، دومنیکو فانثِلی[17] و پیترو توریجیانو[18] عناصر و نقش مایه های رنسانس بیش از پیش مقبولِ پسند اسپانیایی ها قرار گرفت و ترکیب این موضوع با سبک های گوتیک و مودخار، سبکی جدید به نام پلاترسک[19] را به وجود آورد. نمونه هایی زیبا از این سبک را در کلیسای جامع گرانادا می توان مشاهده کرد. نمونه های پر تزیین تر سبک پلاترسک در نمای دانشگاه سالامانکا و همین طور در صومعه ی سن مارکوس[20]به کار رفته است. شکل تکامل یافته ی سبک رنسانس را می توان در بنایی همچون اسکوریال که توسط خوان باتیستا دِتولِدو طراحی و توسط خوان داِرِرا به پایان رسید، مشاهده کرد .
مجسمه سازان اسپانیایی همچون آلونسو برگوئت، خوان دِ خونی[21] و گرگوریو فرناندث[22]در دوره رنسانس، شدیداً تحت تاثیر همکاران خود در ایتالیا همچون دوناتلو و میکل آنژ قرار داشتند.
همچنین نقاشان اسپانیایی همچون لوئیس دِ باگاس [23]و لوئیس د مورالِس[24] که تحت تاثیر نقاشان ایتالیایی قرار داشتند، با الهاماتی که از کارهای آنان می گرفتند راه را برای آغاز شیوه گرایی هموار کردند. در انتهای قرن شانزدهم اِل گرکو با الهام از ریشه های بیزانسی، ونیزی، سبک شخصی خاص خود از مانریسم و با به کار گیری اندیشه ها و آرای فرهنگی مختص به اسپانیا، این سبک را از ایتالیایی به اسپانیایی بازگرداند، به گونه ای که شاهد برآمدن برخی از شاهکار های هنر نقاشی در اسپانیا هستیم.
دوره باروک
دوره باروک در قرن 17 و 18 با شاخصه های بومی و نبوغ هنری هنرمندانش شناخته شده است. مجسمه های رنگی و مذهبی خوان مارتینز مونتانِس، آلونسو کانو و پدرو د منا[25] که در آن سعی شده واقع گرایی نیز رعایت شود، از آثار این دوره به شمار می آیند.
کنتراست های دراماتیک از نور و سایه و اعتدال در استفاده از رنگ ها، از فنونی بود که نقاشانی همچون ریبالتا[26]، ناوارت[27]، ریبرا و زورباران در آثارشان از آن استفاده می کردند .
بسیاری از نقاشان این دوره تحت تاثیر کار های کاراواجو[28] نقاش شهیر ایتالیایی قرار داشتند و استفاده از فضا ها و رنگ های تیره را از او وام گرفته بودند. اما چهره بی بدیل نقاشی عصر باروک اسپانیا، بلاثکث است. نقاشی های او مورد تحسین تمامی منتقدین در تمامی اعصار بوده است و دید وسیع او برای نمایش عمق احساسات شخصیت هایش، ستودنی است.
در معماری نیز با سپری شدن عصر رنسانس، سبک churrigueresque شکل می گیرد که با خصیصه هایی همچون تحرک در سطوح، بازی و تاثیرات سایه روشن ها و غلو و مبالغه در تزیینات متمایز می شود. نمونه هایی از این سبک معماری را در بخش هایی از کلیسای جامع تولدو می توان مشاهده کرد .
نئوکلاسیک، رمانتیک، مدرن (قرن18،19و20)
در سال 1752 اولین آکادمی هنری اسپانیا که نتیجه تلاش هنرمندان نئوکلاسیکی بود که هر گونه تحول و خلاقیت در نقاشی برای خروج از ساختار نظام مند و مبتنی بر عقلانیت دوره کلاسیک را تقبیح می کردند شکل گرفت. در این میان یک استثنای بزرگ وجود داشت که با خلاقیت و تنوع آثارش، وحشیگری و فساد موجود عصر خویش را بازتاب می داد؛ این نقاش فرانسیسکو گویا نام داشت.
از میان نقاشان قرن 19 خوزه دِ مادراثو[29]متعلق به مکتب ژاک لوئی دابید[30]بود و ماریانو فورتنگ[31] از مکتب رمانتیست ها و تحت تاثیر نقاشان فرانسوی به شمار می آمد. حضور آنتونیو گائودی، معمار بی همتای اسپانیایی در این قرن، سبب خلق چندین بنای خارق العاده در بارسلونا شد.
در هنر مدرنِ نقاشی، پابلو پیکاسو سبک کوبیسم را در همکاری با هنرمندان مکتب پاریس شکل می دهد و در ادامه خوان گری[32] در نقاشی و مجسمه سازی آثارش را خلق می کند. در مکتب سورئالیسم، هنرمندانی همچون سالوادور دالی و خوان میرو[33] از چهره های شاخص هنر اسپانیا هستند. در دهه 1950 نوعی اکسپرسیونیسم انتزاعی در کارهای آنتونی تاپیس و لوئیس سائز[34] به چشم می خورد. بزرگترین مجسمه ساز مدرن اسپانیا ادواردو چیلیدا[35] است و در کنار او، مجسمه سازانی همچون فرانسیسکو بارون[36] ، خوزه لوئیس سانچز[37] و مارتین چیرینو[38] نیز حضور دارند. از نقاشان بزرگ حال حاضر اسپانیا، می توان به لوئیس فیکتو خوزه فرانسیس[39] و رافائل کاروگار[40] اشاره کرد.
در معماری نئوکلاسیک، معمار شهیر اسپانیایی خوان دِ بییانوئوا بخشی از آثار ماندگار تاریخ معماری اسپانیا را آفرید.[41]