جایگاه رسانه در اسپانیا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۳۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''جایگاه و نقش رسانه ها و برنامه های فرهنگی رسانه ها؛ وضعیت استفاده از رسانه ها؛ نرخ مطالعه''' انسان دائماَ در حال جستجوی راهی برای برقراری ارتباط بوده است و این انگیزه، خود مقدمه ای برای بوجود آمدن وسایل ارتباطی سریع تر و قوی تر بوده است. به لط...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جایگاه و نقش رسانه ها و برنامه های فرهنگی رسانه ها؛ وضعیت استفاده از رسانه ها؛ نرخ مطالعه

انسان دائماَ در حال جستجوی راهی برای برقراری ارتباط بوده است و این انگیزه، خود مقدمه ای برای بوجود آمدن وسایل ارتباطی سریع تر و قوی تر بوده است. به لطف فناوری، این وسایل ارتباطی، اطلاعات بشر را برای برقراری ارتباط بیشتر کرده و نقش اساسی در پیشرفت بشریت ایفا کرده اند.

از نظر تاریخی نیز، انسان به خاطر نیازی که به برقراری ارتباط با دیگران داشته، برای بیان افکار، احساس و ایده های خود آثاری از خود خلق کرده است. می دانیم بشر نیازمند جستجو، دانستن و دریافت اطلاعاتی است که توسط دیگران ساخته و منتقل شده باشد. ساختن، جستجو و دریافت اطلاعات، اقداماتی ضروری در طبیعت بشر است.

رسانه ها برای توزیع و انتقال محتوا به مخاطبان است. برای این کار، باید قادر بود، توجه مخاطب را چنان جلب کرد که پیام را کاملاَ بگیرد.نقش رسانه های جمعی را می توان با توجه به نقشی که در جامعه و نیز رابطه ای که با آموزش، اطلاع رسانی، اخبار و سرگرمی دارند، بررسی کرد. محتوای برنامه ها و مطالب گوناگون، باید با توجه به ویژگی های مخاطبین، جامعه و فرهنگی که رسانه ها قصد انعکاس آن را دارند، تنظیم شود و می بایست پایبند به تفکرات، عقاید و علایق مردم آن جامعه باشد.

نکته حائز اهمیت در نقش رسانه های ارتباط جمعی، تعداد مخاطبینی است که بوجودی می آورند زیرا بدون مخاطب، رسانه معنای خود را از دست می دهد.

درباره تأثیر داشتن یا نداشتن رسانه بحثهای بسیار ریشه ای وجوددارد. شاید اصلی ترین مبحث در ارتباطات هم تحت عنوان تأثیررسانه (media effect) مطرح میشود. باید گفت که شرایط حاکم بر ارتباط همیشه تأثیرخود را دارد. اگر مناسب باشدپیام مؤثرتر خواهد بود و گرنه در تأثیرمناسب اختلال ایجاد خواهد کرد.


تاثیررسانه ها در تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع قابل مشهود است. رسانه ها میتوانند در کاهش عوارض روانی توسعه نقش موثری داشته باشند ؛ بنابراین دوران گذار ، تغییر وحرکت به سمت توسعه باید دوران نقد باشد. برای نایل شدن به توسعه ، رسانه ها میتوانند با آموزش، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و به عرصه کشاندن نخبگان و ... این هزینه ها رابه حداقل برسانند.

توسعه ی سیاسی مفهومی پر مجادله در عرصه نظری و شاید دور از دسترس عمل اجتماعی است. پشت سر گذاردن دروازه های توسعه سیاسی و بر پایی جامعه توسعه یافته ی سیاسی در هرکشوری، مستلزم عبور دشوار و گاهی پرمخاطره از یک دوران گذار سیاسی است که اگر بیش از حد طولانی شود، احتمال بازگشت به عقب افزونتر میشود. دستیابی به توسعه ی سیاسی یعنی فرایندی که درجریان آن نظامهای ساده ی اقتداگرای سیاسی جای خود را به نظامهای حقرأی همگانی، احزاب سیاسی،کنندگی و بروکراسیهای مدنی میدهند، نیازمندآگاهی و حرکت عمومی شهروندان از یکسو وپذیرش اراده ی حاکمان ازسوی دیگراست.

درعصرکنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی ماهیت یافتن نقش رسانه های جمعی در ایجاد روابط افقی وعمودی درجوامع،کاربرد این وسایل در زمینه های فرهنگی، اقتصادی و  سیاسی بیش از پیش چشمگیرشده است. بشر در هیچ زمانی ازتاریخ خود، به اندازه دوران حاضر سیاسی نبوده است و به احتمال زیاد میتوان گفت یکی از عوامل مهم سیاسی شدن مردم، گسترش وسایل ارتباط جمعی بوده است. رسانه های گروهی با انعکاس اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادها و مسایل اجتماعی در واقع میان مردم ارتباط برقرارکرده است و آنهارا نسبت به مسایل یکدیگرمطلع میسازند.


این کارکرد به خصوص در تصمیم گیریهای سازگار با برنامه های زندگی برای مخاطبان رسانه ها یامردم تا آن حد سودمند است که میتوان از آن با نام شریان حیات اجتماعی یاد کرد. رسانه ها قادرند با انعکاس نظرات انتقادی و عقاید مردم ومسئولان، میان دست اندرکاران امورحکومت  و مردم ارتباط عمومی برقرار سازند. این کارکرد که مستقیماً به مشارکت سیاسی مردم در جوامع دموکراتیک مربوط میشود، اثرمستقیمی درافزایش یا کاهش مشروعیت سیاسی هیئت حاکمه، ازطریق توجه به حل مشکلات مطرح شده خواهد داشت.

به طور کلی رسانه های گروهی همچون تیغ دودم هستندکه میتواننددر راه تثبیت گام بردارند و هم قادربه ضربه زدن به آن هستند،چنانکه میتوانند همگنی وپیوستگی به وجودآورند و قادربه وسعت بخشیدن و ژرف ساختن شکافهای اجتماعی نیزهستند و میتوانندبشارت دهنده ی توسعه باشند و بذر ایدئولوژی ضدتوسعه را در فضای جامعه بپراکنند. امکان این نیز وجودداردکه حس امنیت کاذبی که رسانه هابه احتمال القاءمیکنندغالباً ذهن هارا ازمسایل عینی دورمیسازد.

دیدگاههای توسعه زمانی که با نظریه های ارتباطی آمیخته میشوند زیباییها وچالشهایی را به وجودمیآورندکه درنوع خود قابل ارزیابی وبررسی اند ، به خصوص دیدگاههای سیاسی که جذابیتهای رسانه ای رابیشترمیکند، زیراکارکردرسانه ها به سیاست نزدیک است و امروزه این نزدیکی تا حدی بیشترشده است که شاخه های متعدد این علم با کلماتی باپسوند «کراسی»میآیندوشاخه ای تلفیق یافته به نام حکومت ازطریق وسایل ارتباط جمعی به وجودآمده اند.

هیچ سیاست و حکومتی بدون نظارت،کنترل وحمایت رسانه ها نمیتواند شکل بگیرد و پایدار باشد. این امر به دلیل ارتباط تنگاتنگی است که وسایل ارتباط جمعی با افکار عمومی دارند و نهایتاً فکرخودرابرخاسته از افکارعمومی وبرای آن میدانند. درواقع حکومتهایی که برمبنای دموکراسی عمل میکنند چون محتاج آراءمردمی اند مجبورند امتزاج ونزدیکی را با وسایل ارتباط جمعی برقرارکنند. ما معتقدیم که تأثیررسانه ها درتحولات سیاسی واجتماعی کشورها همچنان ادامه خواهدداشت. در حال حاضر، ماشاهدرسانه ی ماهواره هستیم که مرزهای سیاسی را کمرنگ کرده ونهایتاً تأثیراتی رابه دنبال داشته است.

امروزه، تصور دمکراسی بدون رسانه های ارتباط جمعی کار مشکلی است . به همین دلیل می توان گفت، به طور قطع رسانه ها نقش اساسی درسیستم دموکراتیک اسپانیا ایفا می کنند.یکی از مواردی که تأثیر رسانه ها درآن بسیار مشهود است  در دوران  انتخابات می باشد در این زمان اطلاعات لازم را برای شهروند ان تهیه می کنند تا بتوانند آزادانه رای می دهند .

یکی از راه های تبلیغات در انتخابات  کاندیداها و احزاب ،تلویزیون، است.آنها از طریق شبکه های تلویزیونی پیغام خود را به شهروندان می رسانند تا بدین شکل مردم نیز بهتر رهبران آینده خود را بشناسند.در این مدت، دولت باید تمام خبرهایی که در رسانه ها پخش می شود را تایید کند و به این شکل شرایطی بی طرفانه وعادلانه را در هر دوره انتخابات اعمال کند.[1]

رسانه  ها میتوانند با نظارت مؤثر خود بر امور و رفتارهای سیاسی در کشور نقش تعدیلی خود را با تحدید و یا حتی کاهش میزان خواست های مختلف شهروندان به نمایش بگذارند، بدین ترتیب که می توانند توقعات را با بیان واقعیت ها تعدیل کنند. بدیهی است که کاهش و یا حفظ سطح خواست ها در جامعه، شکاف را بین خواست ها و کارویژهها حاکم ساخته و یا حداقل از تعمیق آنها مانع گردد.[2]


رسانه ها با نظارتی که بر عملکرد دولت مردان، نهادهای دولتی و بررسی و نقد آثار ناشی از آن دارند، می توانند تأثیراتی مشابه به آن چه برای خواست های شهروندی گفته شده، در حوزه ی کارویژههای دولتی داشته باشند که هر یک ممکن است در درون الگوهای موجود از ثبات و بی ثباتی، آثار مثبت و یا منفیای را به دنبال آورد.